هنر سریلانکا
هنر
کلیات تاریخ هنر
در سر تا سر کشور سریلانکا فرهنگ و هنر مشهود است. تقريباً تمام سريلانكاييها خود را درگير هنرهايي مثل موسيقي، رقص يا نقاشي ميكنند كه بخشي از فرهنگ این كشور را تشكيل ميدهد. بخشهاي به خصوصي از جزيره به خاطر هنرهاي خاص و ويژهشان شناخته شدهاند، مثلاً آمبالانگودا[1] براي توليد ماسكهاي چوبي سنتي و عروسك بازي و رقص های سنتي معروف است. برای دیدن هنرهاي دستي باید به مناطقی چون پلوناروا، آنوراداپورا، كندي، گال و ترينكومالي[2] سفر کرد. اين شهرها منبع هنر، فرهنگ و میراث فرهنگی و هنری سريلانكا هستند (M.H.Syed, 2007, ص. 137).
سنتهاي سريلانكا در معماري، مجسمهسازي و نقاشي، به دوره عتيق برميگردد. بقاياي آثار كهن در مكانهاي باستانشناسي بازسازي و نگهداري شدهاند و تأثيرات سنتی فرهنگ و هنر را منعكس ميسازد، اما بیشتر گواهي است از الهامات برگرفته از مكتب بوديسم. ادبيات كلاسيك نيز تركيبي از تأثيرات سبك هندي و موضوعات بوديسم را نمایان مي کند. از آغاز قرن بيستم و با قرار گرفتن ادیبان در مقابل ادبيات اروپا، نویسندگان خلاق محلي تنوع گستردهتري را به آثار ادبی بخشیده اند، و در موضوعات و مطالب بيشتر سكولار شده است.
از بسياري از جهات هنر در سريلانكا الهام گرفته از سنت ديرپا و قديمي بوديسم است، كه در عوض سنت محلي و منطقهاي بيشماري را براي هزاران سال جذب كرده ، و هنرهاي متنوع بينظيري را در سريلانكا پديد آورده است. بيشتر هنرهاي سريلانكا از اعتقادات مذهبي نشأت ميگيرد كه در قالبهاي هنري گوناگوني مانند نقاشي، مجسمهسازي، معماري و غيره نمايان است. از طرفي فرهنگ هندي نشانههاي عميق و ماندگاري را در هنرهاي سريلانكا بر جاي گذاشته است. فرهنگ هند به معناي فرهنگ بودايي هند است كه به واسطه بوديسم در قرن سوم قبل از ميلاد به سريلانكا معرفي شد و به عنوان هسته فرهنگی سريلانكا جاي گرفت. (M.H.Syed, 2007, ص. 138)
با تغییر برخی از پادشاهان سبك هنري سريلانكا نیز دچار دگرگونی شده و گویی تابع تحولات و رویدادهای تاريخي بوده است. به این صورت هر كدام از پادشاهان ويژگيها و عناصر هنري خاصي را در هر دوره به آن اضافه كرده اند. برای مثال با سفارش وليويتا سانگاراجا ساراناكارا[3]، پادشاه كیرتي سري راجاسينگ[4] صدها معبد بودایی را كه قبلا توسط مهاجمان خراب و ويران شده بودند، بازسازي و تعمير كرد. معبد صخرهاي دامبولا[5] توسط هنرمندان مكتب نيلاگاما ساخته شده است. در کنار این اقدامات مكتبهاي مختلف هنري به نام پارامپاراوا و مكتب نيلاگاما[6] از معروف ترين سنتها هنری این کشور هستند.
سريلانكا جزيره متمدن و با تاريخی متنوع، غني و قدیمی است. این کشور به علت موقعيت مهم جغرافیایی اش از زمان هاي بسيار قديم به عنوان شاهراه فرهنگي شرق و غرب عمل كرده و این ویژگی از دوره قبل از مسيحيت به اين جزيره چایگاهی بينالمللي داده است. در دست نوشتههايي از امپراطوري موريان[7] در هند در قرن سوم قبل از ميلاد، سريلانكا با عنوان تامباپاني[8] شناخته ميشد. او از اين كشور به خاطر خدمات خوبش به نیکی ياد ميكند.ارتباطات سريلانكاييها با بقيه كشورها در آسيا به گستردگي ارتباط غرب و شبه قاره هند بوده است، منابع مستند کشور چین، به بسياري از مناسبات فرهنگي، سياسي و معاملات تجاري بينالمللي دو كشور (چين و سريلانكا) اشاره کرده اند. مخارج و هزينههاي دريايي چنگ هو[9] گواه مستدلي بر ارتباطات بين چين و سريلانكا است. هر چند با گسترش قدرتهاي اروپايي در اقيانوس هند ارتباط با کشور چين كمرنگ تر شد.
تاريخ مجسمهسازي و نقاشي سريلانكا به قبل از قرن دوم و سوم پیش از ميلاد برميگردد. تاريخچههاي قدیمي سريلانكا، مانند ماهاواسما كه در قرن ششم ميلادي نوشته شد ارجاعات متعددي به هنر نقاشي و مجسمهسازي در سريلانكا دارد. اولين ارجاعات به هنر نقاشي به طرحي از يك كاخ بر روی يك پارچه با استفاده از شنگرف در قرن دوم قبل از ميلاد است. تاريخچههاي قدیمي توضيحاتی را از چندين نمونههاي نقاشي در تالارهاي مقبرههاي بوداييها و خانههاي موبدان و روحانیان بودایی داده است. قطعات باقي مانده از نقاشيهاي ديواري قديمي در چندين مكان باستاني ثبت شده است. کتاب «ماهاواسما» نيز به یک مجسمه و به هنر حكاكي در ساختمانهاي قديمي مانند«لوها پاسادا[10]» كه يك خانه متعلق به موبدان بودایی در شهر «آنورادها پورا» است، اشاره دارد.
از بسياري از جهات هنر سريلانكا بيان سنت قدیمي بودا است كه سنتهاي داخلي و منطقهاي را براي هزاران سال جذب و دروني كرده است. نشانههاي هندي در هنر سريلانكايي عميق و واضح است؛ اما این تاثیرگذاری مانع شكلگيري سنت سريلانكايي در هنر نشده است. قدرت و دوام خصوصيت هنر سريلانكايي به وضوح در تصاويري از بودا در آنورادها پورا و مجسمههاي برنز خدايان هندو در دوره سلطنت پلناوارا در قرن يازدهم و سيزدهم قابل تشخيص است.
بسياري از تاريخشناسان هنر، هنر سريلانكا را در تابعی از تحولات در حاکمیت پادشاهان پي در پي كه از قرن دوم قبل از ميلاد تا قرن نوزدهم بعد از ميلاد حاكمان جزيره بودهاند، به حساب آورده اند. اگر چه اين نوع توالي در ساختن تاريخ هنر مفيد به نظر می آید اما به نظر می آید پادشاهان، اهمیت چندانی به پيوستگي هنري سريلانكا نميدادند. تغييرات در سبک نقاشيها و مجسمهسازيها در طول تاريخ طولاني این مطلب را تایید نشان ميکنند. تاريخ هنر، هنر سنتي سريلانكا را با اسامی مناطقی چون آنورادهاپورا، پلونورا، دامبادينا، ياپاهوا، كُتّه، گامپولا و كندي[11] و همچنین دوران پادشاهي گذشته پیوند زده است. بر این اساس مراحل تاريخي جزيره سريلانكا به پنج دوره تقسيمبندي ميشود:
أ. دوران اوليه (سال 250 قبلا از ميلاد تا سال 500 ميلادي)
ب. دوان میانه (سال 500 ميلادي تا سال 1250 ميلادي)
اولين آثار نقاشي و مجسمهسازي كه مهمترين بخش از تحولات معماري بودايي سريلانكا را تشكيل ميدهد. آثار زیادی از دوره تاريخ اوليه در دسترس نيست، اما تاریخ مجسمههاي برجسته سر در معابد قديم، به قرن دوم و سوم ميرسند. این آثار هنری احتمالاً در اواخر دوران اوليه ساخته شده اند. ویژگیهاي هنري اين مجسمهها بيشتر شبیه سبک نقاشي و مجسمهسازي كلاسيك سریلانکا است. آثار تاريخي دوان میانی پيوستگي و استواری اين مکتب را در طول اين دوران نشان ميدهند.
أ. دوران اخير و بخش یک (سال 1250 ميلادي تا سال 1600 ميلادي)
ب. دوران اخير و بخش دو (سال 1600 ميلادي تا سال 1800 ميلادي)
به طور كلي در طول تاریخ تغيير سبك هاي هنري، هنر سريلانكا را به مراحل مختلف تقسیم کرده كه اوج آن در سبک نقاشيهاي ديواري و مجسمههاي قرن هجدهم و نوزدهم برميگردد. ناتورانيسم كلاسيك دورههاي پيشين به تدريج به سبك متعالي هنري تبديل شده كه بيان كننده آثار سبك كلاسيك در سريلانكا است. بعد از سقوط پادشاهي پلونوارا در قرن سيزدهم ميلادي كشور براي حدود 400 سال وارد مرحله نسبتاً ناپايدار سياسي و پايتخت كشور در پنج شهر مختلف دامبادنيا ياپاهوا، كتّه، استياواك، گامپولا و در نهايت در قرن هفدهم ميلادي به شهر كندي[12] جابجا شد. بعضي از تاريخ دانان هنر بر اين باورند كه در طول تاریخ شكاف و فاصلهاي در سنت هنري سريلانكا رخ داده و كيفيت هنر به حد پايیني تنزل یافته است (Bandaranagke, 1986). در حالی که بعضی دیگر بر خلاف این نظر معتقدند میان دوران مختلف هنری از دوران اوليه تا دوران اخير پيوستگي تاريخی وجود دارد(M.H.Syed, 2007, ص. 138-142)
ت. دوران مدرن (سال 1800 ميلادي تا 1900 ميلادي)
رقص و موسیقی سنتي سريلانكا
نمایش صورتک ها (کولام[13]) و نمایشی هایی به همراه آواز و رقص (سوکاری و ناداگام[14]) از هنرهای نمایشی مردمی در سریلانکا شامل هستند. به طور کلی در سريلانكا چند نوع رقص سنتي وجود دارد: رقص كندي، رقص با ماسك كه بين تاميلها به «كالوم[15]» معروف است، رقض مذهبی، رقص «ديوها» كه از اعتقادات مردم بودایی است و با ماسك انجام ميشود و رقص در دوره مدرن.
رقص كندي
رقص کلاسیک سینهالی به نام رقص مردم کندی شامل حرکات موزون، رقص جانوران و پرندگان و همچنین با داستان هایی از رامایانا ، متن حماسی زبان سانسکریت هند باستان است. این رقص ها به مردم مناطق مرتفع و کوهستانی تعلق دارد. منطقه کندی بخشی از قلمرو پادشاهی کندی از سال های 1500 قبل از میلاد تا سال 1815 بوده است. اجرای رقص های کندی شامل اجرای حرکات موزون کلاسیک تامیل شامل بهاراتا ناتایام[16] سبکی است که از جنوب هند نشات گرفته است. سبک بایلا[17] سبکی از آواز و رقص است که توسط پرتغالی ها در سال های 1500 معرفی شد و امروز در کشور سریلانکا مشهور است. (M.H.Syed, 2007, ص. 162).
حركت باوقار و آرام و گاهي تند و سريع، پريدن به هوا، به سرعت به دور خود چرخيدن، حركت شنا گونه بالاتنه، حركت همزمان دستها و چشمها، حركت تو در تو و زيگ زاگ پاها، رقص سنتي سريلانكا را تشكيل ميدهند. رقاص لباس مخصوص زردوزي و گلدوزي شدهاي كه با فلزهاي تزئيني آذينبندي شدهاند را ميپوشد. مردها معمولاً پيراهن نميپوشند و تنها به گردن و دستهايشان نوارهايي دال بر و خامه دوزي شده از فلزهاي قيمتي يا تزئيني آويزان ميكنند. رقص با آهنگهاي طبل، سورنا، ني، صور و گاهي خواندن شعر همراه است.
آموزش رقص از سنين شش يا هفت سالگي آغاز و ده تا پانزده سال ادامه مييابد. پس از آنكه هنر آموز آموزشها و مهارتهاي لازم را كسب كرد، در مراسمي سنتي و نيمه مذهبي به اجراي رقص ميپردازد. اين مراسم كه حكم جشن فارغالتحصيلي را دارد «وس بانديم[18]» نام دارد. اين مراسم معمولاً در قسمتي از فضاي باريك معبد به نمايش درميآيد. در جشن فارغالتحصيلي مردم، نماينده موبد بودايي و رقاصهاي نامور و مشهور حضور دارند. در این مراسم بعضي این شرکت کنندگان پيرامون رقص و امور هنري سخنرانی ميکنند. آنگاه آخرين تكنيكهاي رقص سنتي به اجرا درميآيد. اگر چه معابد بوديزم به روي نوعي رقص و موسيقي سنتي باز است، اما آموزشهاي بودا شاخه «تيراودا[19]» مشغول شدن موبد مذهبي و مردمي به موسيقي و رقص را در تضاد با سعادت حقيقي ميدانند؛ ولي بنا به دلايل سياسي، اجتماعي و نفوذ فرهنگ هندوئيزم بر بوديزم شاخه ماهايانا این رقص ها پذیرفته و رقص هاي مذهبي مردمي هميشه مورد تشويق و حمايت بودائيان بوده اند. رقص هاي مذهبي به منظور جلب توجه موجودات آسماني يا ارواح خبيثه، جهت منافع دنيوي انسان اجراء ميشوند.
رقص ديوها و شیاطین
بودائيان بعضي از امراض صعبالعلاج جسمي و روحي را نتيجه حلول شياطين يا ارواح خبيثه در جسم بيمار ميدانند. در اين ميان عدهاي نيز وجود داشته و دارند كه مدعي ارتباط و نفوذ در اين شياطين و ارواح خطرناک هستند. آنان رقص ها، وردها و آهنگهاي مختلفی را ميدانند و براي شفاي هر بيمار يا خنثي كردن هر جادوئي نسخه اصلي از اين مجموعه را اجرا مينمايند.
رقص هاي سنتي معنوي و مادي بسيار شبيه يكديگرند. لذا امتياز هر كدام از ديگري كاري بس مشكل است. در رقص هاي معنوي اشعار مذهبي، حوادث مهم و داستانهاي عجيب و غريب در قالب شعر، در حالي كه موسيقي موزوني آنها را همراهي ميكند، خوانده ميشود. بعضي از رقص هاي مذهبي – معنوي شياطين مهم، موسوم به «ياكون ناتيم[20]ا» عبارتند از:
رقص شياطين تشنه خون
اين شياطين «ريري ياكا[21]» نام دارند. سينهاليان بر اين باورند كه اين شياطين به شكل هجده حيوان خطرناك در جسم بيمار حلول و نفوذ ميكنند. رقاص كه به ارواح خبيثه و شياطين نفوذ دارد، نوعي ماسك و لباس ويژه اين شياطين را ميپوشد، دكوراسيون خاصي از چوب و برگ گياهان با قرائت وردهائي ويژه در محل اجراي رقص، ترتيب داده ميشود. آنگاه رقص در برابر بيمار همراه با آهنگ، موسيقي وحشناك و حركتهاي تند رقاص در دل شب براي چند ساعتي ادامه مييابد.
رقاص در حين اجراي داغ مراسم ممكن است خود را محكم با شلاق بزند يا سر جوجهاي را جدا كند و خونش را به بيمار بدهد و يا خود بياشامد – شايد دليلش اين باشد كه شيطان تشنه خون، رضایت داده و از جسم مريض خارج شود.
رقاصها با فرمول خاصي كه ماهيتش فقط براي خودشان روشن است، پودري به نام "دومالا[22]" تهيه ميكنند و در حالي كه با مشعل ميرقصند، آنرا بر روي شعلههاي مشعل ميپاشند كه سبب روشن شدن ناگهاني فضاي اطراف ميشود. ترتيب دادن چنين مراسمي هزينه سنگيني دارد.
شيطان بزرگ قبرستان:
اين شيطان «ماها ساهون ياكا[23]» نام دارد و نژادش سريلانكايي است. شيطان بزرگ قبرستان به شكل پنج حيوان ميتواند در افراد نفوذ كند.
شيطان جادو:
اين شيطان «هوني يان ياكا[24]» ناميده ميشود و به شكل شش موجود ميتواند به آدميان صدمه بزند.
ديو يا خداي صخره:
اين ديو «گالي ياكا[25]» نام دارد و مردم جنوب کشور و استان واوو به آن اعتقاد دارند. ويويا خداي صخره برخلاف شيطانهاي ديگر از آدميان حمايت و پشتيباني ميكند. او شفادهنده امراض است و از امراض خطرناك پيشگيري ميكند. براي اهالي و مردم منطقهاي كه صخره و سنگي بزرگ در آن وجود دارد، مايه بركت و نعمت است. خدايان ميتوانند رابطه متقابل خوبي با آدميان داشته باشند. آنان براي بعضي خدايان، از جمله خداي صخره غذا فراهم ميكنند و سفره ميچينند و در نهايت پس از اجراي مراسم مخصوص، غذاها را بين مردم تقسيم مي کنند، اما غذاهاي متعلق به شياطين خطرناك را كسي نميخورد.
بودا نزد بوائيان، برترین و مهمترين وجود در آفرينش و برتر از خدايان است. خرافات حاكم بين مردم و ترس و وحشتشان از شياطين فراواني كه ساخته ذهن خود آنان است، تأثير رواني جدي بر مردم خرافاتي دارد به گونهاي كه بعضي از صداي طبل كه در شب تا فاصله نسبتاً زيادي بگوش ميرسد، ميترسند. شواهدي از پيدايش رقص هاي شياطين در تاريخ به چشم نميخورد و معلوم نيست از كجاها وارد فرهنگ بوائيان شده است.
رقص هاي كلاسيك هندي
همچنان كه از نام آن پيداست، اين نوع از رقص ها از هند به سريلانكا آمده است. در اين رقص ها رقاص حركتهاي يكي از پرندگان، حيوانات، كشاورزان، صنعتگران و غيره را به عنوان الگو انتخاب ميكند. در پوشيدن لباس و نوع آرايش، خود را به شكل الگو انتخابياش درميآورد و سپس موزون با موسيقياي كه در مراسم نواخته ميشود حركتها يا الگوي خويش را به نمايش ميگذارد. گاهی آنها به صورت كاروان در خيابانها به راه افتاده و مردم در دو طرف خيابانها به تماشاي آنان ميايستند. سريلانكا به جز طبل، موسيقي سنتي ديگري ندارد. در موسيقيهاي سنتي از طبلهاي «كندي» و مناطق ساحلي كشور، همراه با آلات موسيقي اصيل هندي استفاده ميشود.
جايگاه زن در رقص:
در قرون وسطي، رقص «باراتا نوتيام» (Bharata Notyam)، با هدفي مشخص در زماني معين توسط زنان اجرا ميشد. اين رقص كلاً يك هنر زنانه به حساب ميآمد، اما رقص هاي معنوي ويژه مردان بوده است. زنان در دادگاهها و اماكن مقدس خدايان هندو ميرقصیدند و معمولا زنان پادشاهان (ملكه) بانی این گونه برنامه ها بودهاند. اين رقص جنبه رسمي و تشريفاتي داشته و نزد زنان عامه معمول نبوده است.
رقص در ديدگاه عموم در شأن زن نبوده و مردم رقص را كار زنان بدنام و فواحش ميدانستهاند. اين استنباط اجتماعي باعث شده رقص بين زنان كاملاً از ميان برود و به صورت هنري ويژه مردان درآيد. جداي از اين برداشت اجتماعي كه باعث ميشده زنان از رقص فاصله بگيرند، رقص هاي سنتي قوت، سرعت و تحمل ادامه طولاني را ميطلبيد كه عموماً از زنان ساخته نبوده است. بنابراين رقص هاي سنتي مردمي، كلاً توسط مردان به نمايش درميآمده و رقص زنان فقط بين درباريان و اشراف رايج بوده است. از دهه سوم قرن بيستم زنان وارد صحنه رقص شدند. از آن پس تا امروز قبح رقصيدن زن در جامعه شكسته شده است.
رقص سنتي در عصر جديد:
در گذشته رقص و به خصوص رقص هاي معنوي در شان طبقات پايين اجتماعي بوده است. در قرن اخير همراه با تحولات جديد، دولت هنرهاي سنتي را مورد توجه و حمايت قرار داد و امكانات آموزشي هنري را فراهم كرده است. رقص هاي سنتي به وسيله دولت ترويج و تشويق می شود، به گونهاي كه تفكرات قديم كه رقص را براي زنان ننگ ميدانستند، از ميان رفته است. ديدگاههاي طبقاتي راجع به رقص نيز به تدریجا فراموشي سپرده شده و بر خلاف گذشته، امروز زنان فعالانه در صحنه رقص هاي سنتي و جديد شركت دارند و احتمالاً تا آنجا پيش ميرود كه رقص به صورت هنري زنانه درآيد(مظفری, سریلانکا, 1369, ص. 119-124)
موسيقي
موسیقی مردمی و اقوام مردم سریلانکا همان موسیقی هایی كالام، سراري و ناداگام است که در دهكدهها و شهرهاي كوچك در گوشه و کنار و در مراسم مذهبی در فضاهاي باز اجرا می شوند. روستائيان بعد از يك روز كار در مزرعه و خانه، ازاين نمایش ها و موسیقی ها لذت ميبردند. و اما موسيقي سنتی و کلاسیک سريلانكا در یک نگاه کلی تحت تأثير و نفوذ هند و موسیقی مدرن آن تقلیدی از سبک های غربی بوده و هست. موسیقدانان سریلانکایی و طرفداران هر کدام از این دو سبک نیز گهگاه در برابر هم قرار می گیرند. طرفداران موسیقی غربی معتقدند موسیقی سنتی و کلاسیک هند چیزی چز موسیقی هندی نیست. بنا بر عقیده بعضی موسیقی سنتی فعلی سریلانکا تحت تاثیر مكاتب بوديسم و هندويزم و ريتمهاي آهنگين بردههاي آفريقايي، ملودي های اروپايي و هندي قرار داشته و دارد. در میان سبک های کلاسیک موسیقی معروف بايلا[26] ، موسيقي رقص سريلانكا است. اين نوع از موسيقي تقلید از موسيقي پرتغاليها است. بعد از ورود اروپاييهای اشغالگر به اين كشور ابزار و آلات موسیقی اروپايي و وزن و آهنگ آن بر هنر این کشور تاثیر داشته ولی عملا در دهه 1960 موسيقي بايلا وارد جريان اصلي موسيقي سريلانكا شده است. امروزه ابزار موسيقي الکترونیکی با اين آهنگها همراه است. مشهورترين خواننده بايلا[27] در دوره معاصر دسُمند دوسيلوا[28] است. او هنوز الهام بخش بسياري از گروههاي موسيقي در سريلانكا است که شامل گروه های موسیقی شاناكا، هيپ هاپ، پاپ[29] و موسيقي كلاسيك سريلانكا می شوند.
بسياري از ادوات موسيقي مردم سريلانكا توسط گروههاي قبايل واقوام بومي آن ساخته شده است. چندين نوع از اين ادوات موسيقي همچنان از گذشته تا امرئز در حال استفاده هستند. بيشترين وسيله موسيقي مورد استفاده، طبل دو سره و شبكه مانند مردم کندي است. تاماتاما[30] يك طبل دو قلو است كه با دو چوب اجرا ميشود. ياك برا[31] نيز نوعي طبل است كه با يك دست در يك سمت و با يك چوب در سمت ديگر نواخته ميشود. هند رابانا[32] نيز نوعي طبل است که شبيه دایره زنگی است.
موسيقيهاي فيلمهاي هندي هميشه با استقبال مردم سريلانكا روبرو می شود. به ويژه در طول دهه 1960 موسیقي فيلمهاي هندي در سريلانكا به طور قابل توجهي رواج یافت. آهنگ هاي تاميل و سينهالي در این دوره بر اساس تن و ضرب آهنگ موسيقي فيلمهاي هندي ساخته ميشدند و اين آهنگهای موسيقي مورد علاقه خانوادههاي سريلانكايي بودند. تا این که نوعي از انقلاب و دگرگونی هنري در فضاي موسيقي سريلانكا روی داد. ترانه سراياني مثل ماهاگاما سكارا شانتا و موليگودا[33] براي بیان اندیشه های ملی گرایانه از قالب شعر بهره جسته و از طریق ادبیات به احساسات مليگرايي مردم سریلانکا دامن زدند. درست در همين زمان يكي از بهترين آهنگسازان سريلانكا آناندا ساماراكون[34] سرود ملي كشورش را سرود. اين تحول كمك كرد تا موسيقيدانهاي سريلانكایی سبك موسيقي خود را توسعه و تنوع بخشند. آناندا سماراكون[35] (1962 – 1911) از تحصيلكرده های هند است و بر قالبهاي جديد شعر سرايي و موسيقي كه بسيار پيچيده است، تسلط خوبی داشته است. آثار وی اکنون الهام بخش بسياري از موسيقيهاي اخير توليد شده در سريلانكا است.
بزرگترين موسيقيدانهاي سريلانكايي در دهه های اخیر افرادی چون: نيمال منديس، محمد قوس، آمارادوا و پريمايسري كوناداسا[36] هستند. گروههاي موسيقي پاپ مثل لوس كابلروس[37] توسط نريل فرناندو[38] هدايت ميشدند، و گروه های دیگری نیز مانند لا بامباس[39]، هامينگ بردز و لوس موچاچس[40] در اواسط دهه 1960 در صحنه موسيقي سريلانكا ظاهر گردیدند. تمام اين گروههاي موسيقي پاپ تحت تأثير خواننده محلي كارائيب به نام هري بلافونته[41] قرار داشتند. تا اواخر دهه 1960 و اوايل دهه 1970 موسيقي پاپ كاليپسو[42] در خانوادههاي سريلانكا رواج داشت تا این که در سال 1980، موسيقي فيلم های هندي باری دیگر با استقبال مردم روبرو شده و تا حد قابل توجهی موسيقي پاپ را از میدان و خانه های مردم بیرون كرد.
تا سال 1990 مشهورترين موسيقيهاي سريلانكا، موسيقي های فيلم ها، موسيقي پاپ هندي و پاپ غربي بوده است. عدهاي که آرز شنیدن موسيقي راك و هوي متال را داشتند با روي كار آمدن گروه استيگماتا[43] آرزوشان به واقعیت پيوست. آخرين كار استيگماتا، تحت عنوان درخشان[44] است که با سبک "هوي متال[45]" اجرا شده است. ديگر گروههاي موسيقي تأثيرگذار و محبوب مردم بايتا و سانتوش، ايرج و ساميتا و سانتي گراوز[46]هستند.
فیلم و تئاتر
تئاتر
در سريلانكا، هنر تئاتر سنتي و مدرن، قديمي و جديد با هم پیوستگی محکمی دارند. در كلمبو، پايتخت كشور، تئاتر مدرن، بينالمللي و در حال رشد وجود دارد. آثار اصلي و ترجمه نمايشنامهنويسان مطرح جهان مانند بكث، گوگل و گوركي[47] سطح و سبك های مختلفی دارند. در مواردی به منظور سرگرمی و گاهی جهت شفا بيماران یا در مناطق روستايي، تئاترهاي آئيني قديمي اجرا ميشود
اين سرگرميها از شيوهها و روشهاي زندگي كشاورزي سرچشمه گرفته است و همانند تمام جوامع در حال پيشرفت بسياري از قالبهاي قديمي هنر تئاتر كم رنگتر ميشوند و اين در حالي است كه تئاتر مدرن و جديد در حال شكوفايي است.
ادیریویرا ساراتچاندرا مانام[48] به عنوان اولین نمایش مدرن به زبان سینهالی به شمار می رود که در سال 1956 تولید شد و به سبک نمایش قومی سنتی به نام ناداگام[49] به روی صحنه رفت. موضوعات سیاسی و اجتماعی، کانون توجه بیشتر نمایش های معاصر در کشور است. تصاویر انیمیشن تولید داخل منحصراً به زبان سینهالی است و فیلم های تامیلی زبان از جنوب هند وارد می شود.
تئاتر آئيني – مذهبي:
تئاترهاي آئيني سريلانكا با اجراهاي گسترده و فراوان به لحاظ تاريخي پيوستگی دارند. قدمت افسانههای قدیمی تئاتر به دوران قبل از بودائيها برميگردد. تئاترهاي مذهبي و آئيني مانند تمام هنرهاي زنده دیگر در طول زمان دستخوش تغييرات شده اند و بعضي از عناصر خود را از دست داده و برخی ديگر را جذب کرده اند. تئاترهاي آئيني به طور كلي اجراهاي طولاني مدت دارند. هدف اوليه تئاتر قومي سریلانک فرو نشاندن خشم خدايان و ديوها است، برخی مردم عادی بر این باورند که خدایانشان به ایشان نعمت داده، بیماری شان را شفا داده و پريشان شان را علاج می کنند. تصور بر اين است که اگر مردم نذورات و خيرات ندهند و به مراسم تئاتر بی توجهی کنندد، خدايان مردم را در برابر ديوها و شياطين رهل خواهند كرد.
دسته دیگر از تئاترهاي آئيني جنبۀ شخصي دارند. به منظ.ر پیشگیری از تأثيرات نامطلوب نجومی در مقياس كوچكتری این مراسم برپا می شود.منجمان و ستاره شناسان و موبدان بودایی زمان های مناسبی را برای اجرای این گونه نمایش ها توصیه کنند.
اورو ياكاما[50] (آداب كشتن گراز وحشي) نوعی از مراسم تئاترهای آئيني است. اين واقعه منظوم تعريف و روايت و اغلب به صورت كمدي، خندهدار و با حركات تقليدي اجرا می شود. شكارچي پیش رفتن به شكار گراز، زمان مناسب شکار را با يك منجم مشورت می کند. در این نمایش شكارچي با جانواران و حيوانات مختلفی برخورد ميكند و آنها را با گراز وحشي اشتباه ميگيرد. در نهايت او به صيد و شكار اصلي خود ميرسد. رقاصی خود را به شكل گراز درميآورد و پس از تلاشهاي بسيار سر انجام به دام شکارچی ميافتد. با تير و كمان شكار و گوشت آن در ميان اهالي روستا پخش و توزيع ميشود. (E.R.Sarachchandra, 2006)
در اين توزيع، قوانين اجتماعي زندگي واقعي و روزمره به صورت ساده و برعكس وضعیت جاری در زندگی اجرا ميشود: قسمتهاي نامطبوع گوشت را به اعضاي طبقه بالاي جامعه و بهترين قسمتهاي آن را طعنهآميز و نيشدار به اعضاي طبقه پايين جامعه می دهند. اين مراسم از سطح بالايی از طنز و نقد اجتماعي برخوردار است. اين مسئله بیانگر این است كه تئاتر و نمايشهاي آئيني ضمن تعلق داشتن به جهان معنوي با مسائل روزمره و واقعيتهای زندگی نیز سروكار دارند. اين مراسم در گذشته در ميان مردم سينهالي نمایشی مهم و برجسته به شمار ميآمده است.
یکی دیگر از نمایش های آئيني همگاني كه توسط یک گروه اجرا ميشود گام مادوا، دِوُل مادوا و پونا مادوا[51] نام دارد كه ضمن اجرای آن خدايي موثر در پیشگیری از ابتلای به بيماريهاي واگيري و مسري به نام پاتيني[52] پرستش می شود. معابد پاتینی در سرتاسر كشور پراكنده است.
نوع دیگری از نمایش هاي آئيني مرتبط با مريضي يا بدبختي و بدشانسي را بالي تُويل[53] می گویند. بالي آدابي است كه طی آن هدایایی به خدايان سيارات و نجوم پیشکش می شود. نمايشي و مراسم بسيار دراماتيك تُويل براي تسكين بیمار و دفع شياطين استفاده ميشود. از ديگر ويژگيهاي مهم «بالي» استفاده از تصاوير است. تصاوير سفالي بزرگی که گاهي سه متر طول دارد. آن ها نقوشی برجسته ای را که به صورت برعكس در صحنه نمایش نصب کرده اند پس از نمایش از بين ميبرند. امروزه نمایش بالي به دليل هزينهها و مخارج زيادش به ندرت برگزار ميشود. (E.R.Sarachchandra, 2006)
ناداگاما[54]:
ناداگام سابقه ای 200 ساله دارد و در اصل نمايشی از مردم دراويدي جنوب هند است. متن اولين نمایش ناداگاماي از زبان تاميل به سينهالي ترجمه شده است. اولين نمایش ناداگاما سينهالي را مبلغان كاتوليك اجرا کردند. موسیقی و متن شعر گونه مهمترین شاخص این نمايش هستند. نمايش به صورت آواز، سرود و گفتگوهاي منظوم اجرا می شود. لذا موسيقي ناداگاما بعد جديدي را به تئاتر قومي سينهالي اضافه كرد. بيشتر تئاترهاي سينهالي درباره داستانهاي افسانهاي هستند. اين نمايش در ابتدا با موضوعات و مطالب مربوط به مسيحيت سروكار داشته است. اگر چه اين نمايش به لحاظ شیوه های اجرایی به سایر الگوهاي سنتي اجراي نمايش ها قوت و غناي بیشتری بخشید، اما نتوانسته نظر اديبان را به خود جلب كند.
«نورتي»[55]:
اواخر قرن نوزدهم با ورود شركت تئاتر و نمايش پارسي شهر بمبئي هند به سريلانكا تئاتر شهري سينهالي ظهور كرد. اجراي تئاتر و نمايش پارسي با تئاترها و نمايش هاي ديگر كاملاً متفاوت بود و همین موضوع باعث شد تا تماشاچیان جذب آن شوند. اين تئاتر پارسي كه بعدها به زبان سينهالي به تئاتر نورتي معروف شد تركيبی از حالتهاي نمايشي هندي و اروپايي بود. ابتدا تماشاچيان اجرای اين نوع از تئاتر و نمايش در كلمبو را جذاب ديدند و به همين ترتيب تماشاچيان و مخاطبان ديگر در شهرهاي بزرگ جنوب و جنوب غربي آسيا جذب آن شدند. تئاتر نورتي کم کم در این کشور بومي و نمايشهاي سينهالي با همين سبك و سياق نوشته و به همين ترتيب با موسيقي كاملاً مشابه اجرا شدند. رفته رفته سالن تئاتر در كلمبو براي اجراي نمايش نورتي كه طرفداران و مخاطبان آن نيز به سرعت در حال رشد بودنند، ساخته شد.
به هر حال اولين تئاتر تجاري در سريلانكا به این صورت متولد و در دو دهه اول قرن بيستم شكوفا شد. نمايشها و تئاترهاي پر رونق نورتي نیز مانند تمام نمايشنامههاي جديد احتیاج به تحول داشت. نمايشنامهنويسان سينهالي نه تنها به سرعت فرمها و سبكهاي اين نوع تئاتر را فرا گرفتند، بلکه نمایش را به فضایی فراتر از تئاتر پارسي کشانده و به تئاتر كلاسيك سانسكريت و به نمايشنامههاي شكسپير نیز روی آوردند. در ميان نمايشنامهنويسانی كه باعث رونق بيشتر نمايش نورتي شدند جان دوسيلوا[56] بیش از دیگران شهرت كسب كرد. به همین دلیل اولين سالن تئاتر دولتی در كلمبو به اسم او نام گذاري شده است. تئاتر نورتي به رغم شهرت فراوانش، نتوانست بيش از سه دهه دوام بیابد. با ظهور صنعت «سينما»، حفظ آن به لحاظ مالی بسيار دشوار شد. با ورود فيلمهاي هندی تئاتر با چالش بزرگي روبرو گردید. ذائقه مخاطبان از تماشاي تئاتر به دیدن فيلم سینایی تغيير کرد و تئاتر نتوانست مخاطبان خودش را نگه دارد. به اين ترتيب تئاتر به سرعت با ركود مواجه شد و سالن تئاتر «تاورهال[57]» نیز به سالن سينما تغيير پيدا كرد و به این ترتیب پايان زندگي و عمر كوتاه تئاتر شهري سينهالي رقم خورد.
تئاتر مدرن:
تئاتر مدرن سينهالي ادبيات محور متولد شد و بيشتر از سوی ادبيات غربی پشتیبانی می شد. براي مثال ترجمههاي اقتباسی از نمايشهاي كلاسيك و مدرن از غرب، به سينهالي هر سال در دانشگاه سيلان[58]، اجرا ميشد و گروههاي تئاتر آماتور براي توليد آثاری مناسب تلاشهاي می کردند. لذا جريان تئاتر مدرن سينهالي به اين ترتيب به وجود آمد. اديبان و كارشناسان ادبی كه در آن زمان در اين فعاليتها شركت ميكردند در اين نوع از تئاتر آثار ارزشمند هنري و زيبایی را مشاهده نكردند. آنها براين باور بودند كه هنر نمايشی سينهالي بدون يادگيري و تقلید درست از قالبها، سبكها و مدلهاي بينالمللي به خصوص مدلها و سبكهاي اروپايي توسعه و پیشرفت نخواهد کرد. به هر حال در طول دهه چهل و پنجاه در عرصه نوشتن و اجراي نمايش تلاشهاي زيادي شد.
اديويرا سارچاندرا[59] استاد دانشگاه، براي خلق سبك نمايشي غيررئال (غيرواقعي) به مطالعه سنتهاي نمايشي بومي روی آورد. او در سال 1956 تئاتر بومي مانام[60] را آغاز كرد. اين نمايش جديد نزد حامیان و فعالان تئاتر مدرن سینهالی اثری بسيارغيرمنتظره و در نوع خود بی نظیر بود. نمايشنامه نويسان سينهالي و كارگردانان امروز به سهولت در سراسراين سرزمين فعال هستند. هر چند اصراری بر بکارگیری يك قالب خاص ندارند، اما از هر عنصر قومي كه با مقصود و هدفشان سازگار باشد، استفاده می کنند. اندک شماری از نویسندگان از نوشتن سبك رئال فاصله گرفته و ديد خود را نسبت به نمايش و نمايشنامهنويسي شعرگونه و منظوم تغییر داده اند (M.H.Syed, 2007, ص. 169-179).
سينما:
در آوريل سال 1900 ميلادي فعالان عرصه سینمایی سريلانكا با وارد كردن فيلم از خارج و نمايش آن در سالنهاي شهر، كارشان را آغاز كردند؛ اما توليد فيلمهاي مستند از سال 1949 و فيلمهاي سينمايي در دهه 1950 در اين كشور آغاز شد (مظفری م. , سریلانکا, 1369). سینمای این کشور از یک سو با چالش بزرگی به نام صنعت فيلم و سينماي هند و از سویی دیگر گسترش روزافزودن محبوبیت تلويزيون در بین خانواده ها روبرو است. اولين فيلم سينهالي زبان سريلانكا با نام «كاداوانو پرونداوا[61]» (پيمان شكسته شده) در سال 1947 به نمايش درآمد. در سال 1956 فيلم اصیل سينهالي زبان با نام «ركاوا[62]»، )خط سرنوشت( با كارگرداني لستر جيمز پريس[63] سبك موسيقي و مدل رقص هندي را رها و برای نشان دادن زندگي و فرهنگ مردم سريلانكاييها تلاش فراوان کرد. او دومین موفقستش را با ساختن فيلم "گامپراليا[64]" (روستاي در حال تغيیر) بر اساس رمان مارتين ويكراماسينگ[65] رقم زد و مدل و سبك نوینی از تهیه فیلم را به كارگردانان نسل جديد سريلاانكا معرفي كرد. فيلمسازان مدرن سريلانكايي بيشتر تمایل به ساخت فيلمهايي با مضمون و محتواي جنگهاي داخلي دارند. فيلم "مرگ در شب چهارده ماه[66]" ساخته «پراسانا ويتاناگ[67]» از معروفترين این گونه فیلم ها است. البته داستان و تكنيك فيلمهاي توليد داخل نيز همان حال و هواي هاليوودي را دارند (مظفری م. ح., سریلانکا, 1369, ص. 131). اکنون هر ساله حدود صدها فيلم، با زبانهاي انگليسي، تاميل، سينهالي و هندي در سالن هاي سينماهای سريلانكا به نمايش در می آیند. اكثر فيلمهاي ساخت سريلانكا به زبان سينهالي و تعداد كمي از آن به زبان تاميل ساخته شده است (Thomas, 2012, ص. 89). اما هنر سینمای کشور تا خودكفايي فاصله زيادي دارد. تعداد قابل توجهی از فيلمهاي تاميل زبان از جنوب هند وارد ميشوند.
بيشتر سينماهای کشور در شهر كلمبو هستند (مظفری م. , سریلانکا, 1369, ص. 131) چهار سينمای "مجستيك"، "سينما ليبرتي"، "ساووی" و "رگال[68]" که از سينماهاي خوب شهر كلمبو به حساب ميآيند در دو نوبت صبح و عصر بیشتر فيلمهاي معروف و مشهور هاليوود را نشان ميدهند. سينمای رگال همچنین محلی براي نمايش فيلمهاي توليد داخل كشور و همچنين جشنوارههاي فيلمهاي داخلي است. قيمت بليطها 150 روپيه براي بزرگسالان و 100 روپيه براي بچههاي زير 12 سال است. علاوه بر این خانه های فرهنگ كشورهاي خارجي نيز فيلمهاي هنري كشورهايشان را در فضای اختصاصی خودشان نمايش ميدهند (Planet, p. 110). بسیاری از فیلم ها از طریق شبکه های توزیع فیلم و نرم افزار که بر سر هر كوی و برزن هستند در دسترس مردم هستند. ضمن این که بعضي از مغازهها نیز اقدام به فروش لوح های فشرده فیلم و نرم افزار می کنند.
آمار و ارقام | |
شمار سالن هاي سينما در كشور | 319 باب |
شمار صندليهاي تماشاچيان | 193420 عدد |
متوسط شمار تماشاچيان در روز | 119018 نفر |
فيلمهاي به نمايش گذارده شده: | |
به زبان سينهالي | 40 درصد |
به زبان تاميل | 36 درصد |
به زبان انگليسي | 15 درصد |
هنرهاي دستي
سريلانكاييها هنرهاي دستي غني، متنوع و فراوانی دارد كه همه نشان دهنده سابقه و قدمت تاریخ و تمدن یک ملت و كشور هستند.
هنر ساخت ماسك
ماسك يك پوشش تزئيني صورت است كه در رقص های سنتی سريلانكایی مورد استفاده قرار ميگيرد. در زمانهاي اوليه ماسك در مراسم مذهبي، تئاتر و براي رقص های مخصوی درمان بيماران استفاده ميشده است. مردم بر اين باور هستند كه ماسك ها قدرت درمانی دارند. بيشتر ماسكها از چوب سبكی به نام كادورو ساخته شدهاند .
سفالگري
سفالگري يكي از قديميترين هنرهاي دستي سريلانكا است و همچنان تعداد زیادی از لوازم خانه و آشپزخانه سفالی هستند. حدود 70 درصد از ظروف و ديگهای آشپزي بعضی از گروه های اجتماعي همچنان سفالی و گلي است. علاوه بر این محصولات ديگري مانند ظروف دکوری وگلدان هاي تزیین شده و مانند آن ها که کاربرد سوقاتی دارند از سفال درست ميشوند.
طراحي پارچه:
در زبان سينهالي، به اين هنر پتيكارا[69] ميگويند، كه نقاشي بر روي پارچه نمونههاي مهمي از سبك نقاشي مردمان كندي است. آثار مختلفی از قرن دوم تا قرن نوزدهم به هنر نقاشي روي پارچه (قلمکاری) در سريلانكا اشاره هایی دارند. منشأ این سبك هنري كه تا قرن هجدهم توسعه بیشتری نیز يافته در پوششي از ابهام است؛ چرا که در سبك آن با سبک قبل از قرن سيزدهم متفاوت است. بعضی معتقدند طراحي روي پارچه هنری اندونزيايي است هر چند در سريلانكا به يك سبك خاصی گسترش يافته است. انواع گوناگونی از طراحي پارچه كه در سرتاسر جزيره به فروش می رسند. بعضي از مهمترين و اصليترين طراحيهاي روي پارچه مخصوص شهر كندي است. نقاشيهاي آب رنگ روي پارچه در خيابان پرادنيا در حومه شهر زبانزد است (M.H.Syed, 2007, ص. 167-168).
جواهرات:
سريلانكا توليد كننده مرغوب ترين جواهرات دنیا است. فروش جواهرات كمك قابل توجهي را به اقتصاد كشور می کند. دو نوع روش سنتي و هنری براي ساخت جواهرات در کشور رایج است که یکی مربوط به شهر گال و دیگری شهر كندي است. مردم گال به کار هنری روی سنگهاي قيمتي و مردم كندي به هنر نقره کاری و کار روی فلز شهرت دارند.
آثار برنجي و چوب:
اقلام و كالاهاي برنجي شامل جعبهها، سينيها، آواژورها، لولاي در، گلدانها و چراغهاي نفتي هنرمندانه با هنر قلمزنی تزئين شدهاند. مردم این سرزمین همچنین از چوب ني خيزران براي ساخت اقلامي چون كيف، سبد، حصير، روميزي و صندلي استفاده مي کنند(M.H.Syed, 2007, ص. 167-168).
معماري
"وداها" بومیان و مردم اصیل جزيره در گذشته غارنشين بودند و بعضي از آنان حتي تا امروز سنت غارنشيني را حفظ كردهاند. بسياري از اين غارها، بعدها محل سکونت موبدان بودائي شده و آن ها مدت گوشه گیری خودشان و دوری گزیدن از مردم را در اين اماكن سپری می کردند. هنر معماري و بناي ساختمانهاي مسكوني احتمالاً توسط مهاجرين آسيايي به مردم سريلانكا (سينهاليان) معرفي شده است. بیشتر ساختمان های باقیمانده از گذشته با آجر و پوشش آهکی ساخته شده است. آهک از این بناهای تاریخی در برابر آب و هوا و رویش جنگل های محافظت کند. ستون ها و راه پله های برخی عمارت های واقع در اولین پایتخت در آنورادهاپورا از سنگ ساخته شده اند. بسیاری از تالارهای و معابد بودایی گنبدی شکل و از آجر ساخته شدهاند (Silva, 1995, p. 550f). بعضی دیگر ستونهايي از چوب، سنگ و سقفهايی سفالين دارند. از جمله بناهای تاریخی بودایی "استوپا" ها و گنبدهاي گلابي شكلی هستند كه در اندازههاي مختلف (حتی گاهي به اندازه يك تپه) با آجر و خشت در كنار درختهاي مقدس «بو»، در محوطه معابد و يا در مكانهاي مذهبي ديگر بنا شدهاند تا آثار و بقايای شخص «بودا» يا اشخاص بودایی را در آن ها نگهداری شود. سنت بناي استوپا همچنان بين بودائيان معمول است و در هر خيابان و محلهاي نمونهاي از آن به چشم ميخورد. قديميترين استوپا به سبك معماري هندي در شهر آنوراداپورا متعلق به قرن سوم قبل از ميلاد است. بعضی آثار تاریخی و معماری دیگر و به خصوص تالار روناولی[70] واقع در آنورادهاپورا (در قرن 3 قبل از میلاد) با منارۀ طلایی اش که از کیلومترها نمایان است، شکل های متفاوتی دارند. در ستون ها و در یکی از دیوارهای آجری این معبد بودایی 400 سر فیل هر یک با ارتفاع دو متر و هفتاد سانتی وجود دارد.
معابد و کاخ های دومین پایتخت سریلانکا در پلوناروا (Polonnaruwa) قرن ها بعد یعنی در قرن 11 و 12 میلادی عصر طلایی آنورادهاپورا ساخته شده و به لحاظ نگهداری در وضعیت مطلوب تری قرار دارند. این پایتخت که محل فرمانروایی هر دو پادشاه سینهالی و تامیل بوده است ، آشکارا ترکیبی از فرم ها و الگوهای سینهالی و هندی را نمایش می دهد. تقریبا تمام این ساختمان ها به جز چند معبد بودایی همه آجری هستند. بعد از دورۀ پادشاهی پاراکراما باهو دورۀ ساخت بناهای زیبا و بی نظیر به پایان رسید و از آن پس پایتخت های قدیمی متروک و خراب و در جنگل ها باقی ماندند (Silva, 1995, p. 550f).
ساختمانهاي بعضي معابد و زيارتگاهها شامل دو بخش هستند، سالن هاي سرباز بيروني و شبستان هاي داخلي كه مجسمه بودا در آن ها قرار دارند. سقف و ديوارهاي معابد مملو از تصاوير به ویژه تصاويري از بودا است كه بر اساس افسانههاي منسوب به وي ترسيم شدهاند. تندیس هاي بودا، شاگردان او، پرستش كنندگان آسمان و زمين، موجودات و الهه ها كه در برابر بودا عرض ادب ميكنند. حتي مجسمههايي از بودا در زندگيهاي قبلياش(بنا بر اعتقاد به تناسخ)، در گوشه و كنار معابد به نمايش درآمدهاند.
معماران و هنرمندان سينهالي، حداكثر مهارت خويش را جهت تزئين معابدشان به كار ميبرند در پايين و جلوي پلههاي وروديهاي هر معبدي، سنگي نيم دايره به نام «سنگ ماه[71]» قرار گرفته كه روي آن تصاوير گلها و گياهان و حيوانات و در دو طرفش دو مجسمه كه ظرف گل در دست دارند، روي تكه سنگي حجاری شدهاند. اين مجسمهها «سنگهاي نگهبان[72]» نام دارند.
از معماري تاریخی هندوها، تنها مخروبه «معبد يسوا» در شهر پولنّاروآ باقي مانده كه متعلق به قرن دهم و يازدهم ميلادي است. اين شهر پايتخت پادشاهي هندي و هندو مذهب به نام «چولاس» بوده است كه از اواخر قرن دهم تا اوايل قرن يازدهم ميلادي بر سريلانكا پادشاهی کرده است. ديگر معابد هندو متعلق به سدههاي اخير و به سبك معماري هندي ساخته و تزئين شدهاند. به جز چند معبد در شهرهاي كلمبو و كندي، اكثر معابد هندوها در مناطق تاميل نشين كشور واقع شده اند.
ابنيه قديمي متعلق به مسلمين و مسيحيان، بيش از سيصد تا چهارسال قدمت ندارند. معماري مساجد به سبك معماري مسلمانان هند است و معماري كليساها به سبك معماري هلندي و انگليسي است. تاثیر هلندی ها در معماری شیروانی ها، پنجره ها و ایوان های کلیساهای واقع در کلمبو، جفنا و گاله مشهود است. (Silva, 1995, p. 550f) در ضمن معماري جديد سريلانكا متأثر از معماريهاي انگليسي و آمريكايي است.
هنر مجسمهسازي
بیشتر مجسمه های چشمگیر در سریلانکا از سنگهای مرجانی و مربوط به دورۀ آنورادهاپورا هستند. این سنگ ها نیم دایره که در کف راه پله ها قرار گرفته اند با خطوط متحد المرکز از شکل حیوانات، گل های نیلوفر آبی و پرندگان تراشیده شده اند. در سریلانکا حیوانات و به خصوص حیواناتی مانند فیل ، شیر و گاو نر مورد احترام هستند. مجسمه های محافظ سنگی اغلب در کنار مجسمه های پادشاهان، رقاصان، کوتوله ها و چهره های دیگر قرار می گرفته اند. پیشانی پله ها با تصاویری از کوتوله های سریلانکایی در حالت ها مختلف با چهره های مهربانشان به صورت زیبایی حکاکی شده که حس شوخ طبعی هنرمندان سینهالی را به خوی بیان می کند.
در طول تاريخ سريلانكا، بيشترين نيروي هنرمندان پيكره تراش صرف ساختن مجسمه های بودا شده است. هنرمندان تندیس های بودا را در شكلهاي ايستاده، نشسته و خوابيده در اندازههاي مختلف از چند سانتيمتري تا حدود 20متري از چوب، سنگ و فلز ساخته اند. بعضي از مجسمههاي چندین قرن بودا قدمت دارند. در پلوناروا سه چهرۀ بسیار بزرگ روی صخره ای تراشیده شده که دو تندیس بودای در حال نشسته و خوابیده و سومین آن ها پیکری ایستاده از آناندا (Ananda) مرید بودا است. این آثار عمق احساس هنرمندان گذشته را به خوبی نشان می دهند. (Silva, 1995, p. 550f)
امروز مجسمههاي بودا نه فقط در معابد بلكه در منازل، مغازهها، اماكن عمومي، پاركها، خيابانها فراوان به چشم ميخورد. در معابد بودائي علاوه بر پيكرههاي بودا و عبادتكنندگان، مجسمه حيواناتي مانند فيل، مار كبري، آهو، شير و درخت «بو» و غيره وجود دارد، كه با حفظ حالات طبيعي شان به طرز هنرمندانه ای رنگآميز شدهاند. امروزه براي ساختن اين نوع مجسمهها از سيمان استفاده ميشود، اما گاهي براي جلب توجه بيشتر، هنرمندان اقدام به تهيه پيكرههاي چوبي ميكنند.
هنر نقاشي
تاريخ هنر نقاشي در سريلانكا به دو دوره مشخص: دوره كلاسيك و دوره كندي تقسيم ميشود. دوره كلاسيك شامل آثار باقی مانده از قرن پنجم تا سيزدهم و دوره كندي از قرن هجدهم تا نوزدهم را در بر می گیرد. تاريخ دانان تصاويری آبرنگ چند زن در سیگریا[73] را آسپاراس[74] (حوريان بهشتي) تفسير کرده اند (M.H.Syed, 2007). این نقاشيها قديميترين و مهمترين نقاشيهاي به جا مانده از زمان سلطنت شاه كاسياپا [75] (495 – 477 قبل از ميلاد) است که در نقطه ای نسبتا مرتفع از صخره سیگریا و روی دیواری که با نوعي گچ پوشيده نقاشی شده اند (Comaraswamy, 1956). نقاشيهاي سيگيريا صددرصد عيني و واقعی (رئاليستی) نيستند و محتواي مذهبي نیز ندارند (M.H.Syed, 2007). این نقاشی های آبرنگ را هنرمندی ناشناسی ترسیم کرده است. بعد از سگيريا، از نظر تاریخی نقاشيهاي ديواري در تيوانكا[76] خانه نقاشي شهر پولنّاروا متعلق به قرن دوزادهم ميلادي است كه به عنوان جامعترين پيكرههاي نقاشي شناخته می شود. از دوره سيگيريا تا دوره تيوانكا ششصد سال فاصله است. نقاشيهاي ديواري تيوانكا در واقع سبك كلاسيك – ناتورليستيك - توسعه يافته است. طول این دوره از دوران اوليه تاريخ تا زمان پادشاهي آنورادهاپو را شامل می شود.
سبك و تكنيكهاي نقاشي سيگيریا در مقایسه با نقاشيهاي ديواري آنورادهاپورا سبکی بينظير است. از آنجا كه نقاشي نسبت به ابنيه و پيكرهها و تندیس ها زودتر در معرض خرابي قرار ميگيرد، نقاشيهاي زيادي از دوران قديم به يادگار نمانده است. اما همین تعداد باقي مانده بيانگر علاقه سينهاليان به اين هنر است. هر چند واقع شدن این آثار در غارهای کم عمق و دور از آب و هوا نیز دلیل اصلی پا بر جایی آن ها است.
اما آثار هنری متعلق به دوران استعمار تا اندازه ای تقلیدی و یا الگو گرفته از سبک های اروپایی هستند. ایده های مدرن در قرن بیستم باعث شد هنرمندان سریلانکا مجددا روی به سنت های قدیمی آورده و طراحی سنتی را تجربه کنند. نقاش های سریلانکایی – به ویژه چهل و دو گروهی که نهضت احیای هنری را آغاز کردند. اغلب مفاهیم قدیمی را با عناوین مدرن که بیان کنندۀ فرهنگ کشور است، را باز آفرینی کرده اند (Silva, 1995, p. 550f)
نقاشي بر روي چوب:
این از نقاشي بومي بیشتر روی سطوح چوبی سقف ساختمانهاي مذهبي، جلد نسخههاي خطي، جعبه هایی كه براي نگهداری و انبار كردن وسايل مقدس و همجنین لوحهاي پيشكش کاربرد داشته است (M.H.Syed, 2007).
نقاشيهای بوداييها در سريلانكا:
ديوارهای اكثراً معابد پوشيده از نقاشيهاي متنوع است كه همگي نوعي داستان مذهبي و تاريخي را به زبان تصویر برای بيننده حکایت می کنند. به رغم قدمت نسبتا زیاد کيفيت رنگهاي این آثار نقاشي ها بسیار خوب بر جا مانده است. به نظر ميرسد هنرمندان آن دوره در تهيه رنگ به موفقيتهاي شاياني دست يافته بودند. نقاشيهاي باستاني سينهالي به سبك نقاشيهاي سنتي هند است. استفاده از نقاشي براي تزئين معابد، سنت گذشتگان است كه همچنان از سوی نسل حاضر نیز دنبال ميشود، اما شكل و شيوه نقاشيهاي جديد سبك غربي به خود گرفتهاند. (Comaraswamy, 1956)محتواي نقاشيهاي بوداييها در سريلانكا را به طور كلي ميتوان به چند موضوعات دستهبندي کرد:
- زندگي بودا
- داستانهاي مربوط به زندگي بودا
- داستانهاي جاتاكا[77] (داستانهاي مربوط به زندگي پيشين بودا)
- سوويسي ويوارانا [78]بيانات بيست و چهارمين بوداي پيشين كه بودهيساتوا[79] را به عنوان گواتما بوداي[80] آينده تصديق كرد.
- سولوسماستانا[81] شانزده مكان زيارتي
- الهه های گوناگون و معرفي چندين جهنم و جهان زيرين (M.H.Syed, 2007)
اگر چه بوديسم با بيش از دو هزار سال قدمت اساس و پايه فرهنگ سريلانكا است؛ اما هنر هندويسم نيز فعالانه در عرصه های هنری شركت داشته است. (M.H.Syed, 2007)
[1] - Ambalangoda.
[2] - Polonnarunia, Anuradapura, Kandy, Galle and Trincomalee.
[3] - Welivita Sangaraja Saranakara.
[4] - Keerthi Sri Rajasinghe.
[5] - Dambulla.
[6] - Param Parawa Nilagama.
[7] - Mauryan.
[8] - Tambapani.
[9] - Cheng Ho.
[10] - Loha Pasada.
[11] - Dambadeniya Yapahuwa Katteh Gampola Kandy.
[12] - Gampola, Stiyaulake, Dambadenya, Yapahuwa, Kotte and Kandy.
[13] - Kolam.
[14] - Sokari and Nadagam.
[15] - Kolom.
[16] - bharata natyam.
[17] - Baila.
[18] - Ves Bondim.
[19] - Theranada.
[20] - Yakun Natima.
[21] - Riri yaka.
[22] - Dummala.
[23] - Maha sahon yaka.
[24] - Haniyan yaka.
[25] - Gale yaka.
[26] - Baila Missic.
[27] - Baila.
[28] - Desmond de Silva.
[29] - Shanka, Hip-hap and Pop.
[30] - Thammmatama.
[31] - Yak Bera.
[32] - Hand Rabana.
[33] - Mahagama Sekara Shantha and Moligoda.
[34] - Ananda Samarakon.
[35] - Ananda Samarakone.
[36] -Nimal Mendis, Mohamed Ghouse, W.D.Amaradeva and Premasiri Kernadasa.
[37] - Los Cabelleros.
[38] - Nerille Fernando.
[39] - La Bambas.
[40] - Humming Birds and Los Muchachos.
[41] - Harry Belafonte.
[42] - Calypso.
[43] - Stigmata.
[44] - Lucid.
[45] - Heavy Metal.
[46] - Bathiya, Santhush, Iraj, Samitiha and Centigradz.
[47] - Beketh, Gogole and Gorky.
[48] - Ediriweera Saratchandra’s Maname.
[49] - nadagam.
[50] - Oru Yakkama.
[51] - Gam maduwa, Devol madewa and Puna maduva.
[52] - Pattini.
[53] - Bali-thovil.
[54] - Nadagama.
[55] - Nurti.cfhk
[56] - John de silva.
[57] - Tower Hall.
[58] - Ceylon University College.
[59] Ediriweera Sarchchandra.
[60] - Maname.
[61] - Kadawunu Poronduwa.
[62] - Rekawa.
[63] - Lester James Peries.
[64] - Gamperaliya.
[65] - Martin Wixkramasinghe.
[66] - Death on a full moon day.
[67] - Prasanna Vithange.
[68] - Majestic Cinema, Liberty, Savoy and Regal.
[69] - Petikada.
[70] - Runaweli.
[71] - Moon Stone.
[72] - Guard Stone.
[73] - Sigiria.
[74] - apsaras.
[75] - Kasapayai.
[76] - Tivanka.
[77] - Jataka.
[78] - Suvisi vivarana.
[79] - Bodhisattva.
[80] - Guatama BVuddha.
[81] - Solos mastana.