دانشگاه های اسپانیا
قدیمیترین دانشگاههای اسپانیا از قرن سیزدهم تاکنون وجود داشته اند. در زمان رنسانس این دانشگاهها بسیار معتبر بودند. در قرن هجدهم، دانشگاههای اسپانیا تحت تأثیر جریانات عصر روشنگری قرار گرفتند، و استقلال خود را تا حد زیادی از دست دادند. ولی دوباره در اواخر قرن نوزدهم استقلال از دست رفتۀ خود را بازیافتند. دلیل اصلی بازیافتن استقلال دانشگاهها، این بود که بعضی از اساتید دانشگاهها مخالف کنترل دولت بر مقطع تحصیلات عالی دانشگاهی بودند و جریانی به نام مؤسسه آزاد آموزشی (Free Institute of Education) ایجاد کردند که تا حد زیادی تحت تأثیر روشنفکران اسپانیا قرار داشت. این جریان تا زمان جنگ داخلی اسپانیا همچنان ادامه داشت.
در سال 1940، به خصوص بعد از طرح قانون رفورم دانشگاهها در سال 1943، تحصیلات دانشگاهی دوباره زیر نظر دولت قرار گرفت، و بیشتر محتوای آن بر پایه کاتولیسیزم ملی (National Catholicism) استوار بود. در دهۀ 1950، با قبول تدریجی رژیم فرانکو در سایر کشورها، و نیز با تأثیر پذیری محیط داخلی کشور اسپانیا از محیط خارج از کشور، این کشور یک دوران انتقالی به خصوص بین سالهای 1956 تا 1962 را پشت سر گذاشت. این دوران باعث کم رنگ تر شدن آموزشهای معنوی و ایدئولوژیک در فضای دانشگاهها شد. هرچند که در عمل دولت بودجۀ بیشتری برای دانشگاههای کاتولیک که به نوعی خصوصی محسوب میشدند اختصاص میداد.
بیشترین تأثیر پذیری دانشگاهها بعد از سال 1970 بود که قوانین جدیدی برای تطبیق محیط دانشگاهها و نحوۀ آموزش در آنها با نیازهای جامعه ایجاد شد؛ قوانینی نظیر: حق تحصیل(LODE( Ley Organica de Dereco a la Education): Law of Entitlement to Education)، رفورم در دانشگاهها(LRU( Ley de Reforma Universitaria): Law of University Reform)، و سازمان دهی دوباره و کلی سیستم آموزشی(LOGSE(Ley de Ordenacion General del Sistema Education) Law for the General Reform of the Educational System:)
بعد از دهههای 1980 و 1990 تعداد دانشجویان بسیار افزایش یافت و این امر ایجاد دانشگاههای جدید در اسپانیا را طلب میکرد. نزدیک نیمی از پنجاه و چهار دانشگاه اسپانیا که ده تای آنها نیز خصوصی هستند، بعد از سال 1970 ساخته شده اند.
از استادان دانشگاه مهم در قرن نوزدهم در اسپانیا میتوان به افراد فوق اشاره کرد:
- خوانهارت (Juan Huarte) (1592_1530)، که پیشرو استفاده ازروانشناسی در آموزش، فلسفه، و از پیشروان انسان شناسی است؛
- خوان لوئیس وایوز (Juan Luis Vives) (1540_1492)، که نظریات جدیدی در آموزش داشت و از آموزش زنان حمایت میکرد؛
- سن ایگناتوس (Saint Ignatius of Loyola) (1556_1491)، که مؤسس جامعه عیسوی بود؛
- فرانسیسکو جینر دولوس ریوس (Francisco Giner de Los Rios) (1915_1839)، که به دنبال اصلاحات در آموزش عالی و آموزش و تحصیلات بانوان بود؛
- فرانسیسکو فررگاردیا (Francisco Ferrer I Guardia) ( 1955_1883)، فیلسوف مشهوری که نوشتههای او در زمینه ی رسالت و نقش دانشگاه در جامعه به چند زبان ترجمه شده است.
دانشگاههای مهم:
- دانشگاه مادرید( 1836)؛
- دانشگاه پلی تکنیک مادرید( 1971)؛
- دانشگاه بارسلونا(1450)؛
- دانشگاه گرانادا(1526)؛
- دانشگاه سالامانکا(1218)؛
- دانشگاه سویل(1503)؛
- دانشگاه والنسیا(1510)[۱].
نیز نگاه کنید به
دانشگاه های روسیه؛ دانشگاه های تونس؛ دانشگاه های کوبا؛ دانشگاه های مشهور لبنان؛ دانشگاه های دولتی مصر؛ دانشگاه های غیردولتی مصر؛ دانشگاه های مشهور چین؛ دانشگاه های سنگال؛ دانشگاه های آرژانتین؛ دانشگاه های فرانسه؛ دانشگاه های زیمبابوه؛ دانشگاه های اوکراین؛ دانشگاه های اردن؛ دانشگاه های سیرالئون
کتابشناسی
- ↑ فاخری، مهدی(1392). جامعه و فرهنگ اسپانیا. تهران: سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی (در دست انتشار)