عاشورا و انتظار در شعر شاعران تاجیکستان
2-4-8.عاشورا و انتظار (در شعر شاعران تاجیکستان)
«انتظار» نقطة مشترک تمام ادیان آسمانی و حتی گاه زمینی است. نجات دهنده می آید و این آغاز یک پایان بی پایان در ادیان الهی است، حال چه این نجات دهنده مهدی (عج) باشد یا «مسیح» و «یهوه» یا «سوشیانت» و «بهرام ورجاوند»، و یا «ویشنو».
تاجیکستان با مردمانی مسلمان و با فرهنگ و زبانی ایرانی، از کشورهایی است که خود یکی از خاستگاه های شعر دینی و مذهبی در گذشتة دور و نه چندان دور بوده است. «ناصر خسرو قبادیانی» بزرگ شاعری است که شعر اخلاقی و ایمانی و دینی را به اوج رسانید و هم اینک «قبادیان» در جنوب تاجیکستان، یاد و خاطرة این شاعر شیعی را در خود حفظ کرده است. یکی دیگر از سرآمدان شعر دینی و شیعی ادب پارسی کسایی مروزی است که به سرزمین «ماوراءالنهر» تعلیق دارد و «مرو» هم اینک در ترکمنستان کنونی واقع است. نعت پیامبر (ص) و مدح ائمه اطهار (ع) همواره در این سرزمین در میان مسلمانان اهل سنت و شیعه از دیرباز وجود داشته است و شاعران فرارود (ماوراء النهر) حتی در این زمینه سرآمد بوده اند. به عنوان مثال شاعر اهل سنتی چون «سیف فرغانی» (متعلق به سرزمین فرغانه کنونی در ازبکستان) در قرن ششم در مصیبت امام حسین (ع) و یاران کربلایی اش قصیده ای سروده است که تا هنوز تازگی خود را حفظ کرده است و بسیاری از شاعران روزگار ما این شعر را از حفظ می خوانند:
ای قوم در این عزا بگریید برکشتة کربلا بگریید
در ماتم او خمش مباشید یا نوحه کنید یا بگریید
اشک از پی چیست؟ تا بریزید چشم از پی چیست؟ تا بگریید
بی گریه سخن نگو نیاید من می گویم شما بگریید
یکی از مشکلات پیش روی ادبیات و شعر و حتی زبان و فرهنگ مردم تاجیکستان و حتی تمام ماوراءالنهر (آسیای مرکزی کنونی) نفوذ فرهنگ روس زبانان در آن بوده است. این نفوذ در طی هشتاد سال سلطه «کمونیزم» بسیاری از اعتقادات دینی را در میان مردم به ضعف کشانده است و ادبیات و فکر و فرهنگ سلطه، مردم این سرزمین را از دین و ارزش های دینی و اخلاقی تا حد زیادی دور نگاه داشته است. با این همه چه در روزگار سلطة فرهنگ تحمیلی روسیه و چه پس از استقلال و خودشناسی مجدد این مردم، ستایش خدا و رسول الله(ص) و مدح ائمه اطهار(ع) و پرداختن به مقولة انتظار را در میان شاعران این سرزمین شاهد هستیم. به خصوص تأثیر معنوی ادبیات ایران و افغانستان بر شعر و ادب تاجیکستان در سال های اخیر بسیار سازنده بوده است. ابیات توحیدی زیر از «خیرالدین خیراندیش» شاعر تاجیک، گواه این امر است:
حق خدا باشد اگر، باید به حق باور کنیم خلق را حق جوی و حق پیوند و حق پرور کنیم
کینه را از سینه بیرن افکنیم، آدم شویم سینة بی کینه را زیب سر منبر کنیم
پارسا باشیم و با توحید و صدق و بندگی از خدا یاد آوریم و یاد پیغمبر کنیم ...
و توحید واقعی به نعت پیامبر(ص) می انجامد و به مدح مولا علی(ع) که این اتفاق مبارک در شعر معاصر تاجیکستان افتاده است. در ادبیات گذشتة این سرزمین، جواز شاعری هر شاعر بزرگی را پس از سرودن نعت پیامبر (ص) و مدح مولا علی (ع) امضا می کردند. ابیاتی از این دست گواه خوبی بر تلفیق «توحیدیه» و «نعت» است:
جمال حق فقط او دیده است، خیراندیش! هزار سجده به درگاه مصطفی کنما
یکی از شاعران تاجیک که اندیشه ای توحیدی و مسلمانی دارد، «کمال نصرالله» است. زادة سرزمین «پنجکنت» و همشهری «رودکی» پدر شعر پارسی. این توحیدیه با مبنا دلیل خوبی بر موحد بودن و پاک بودن شاعر است:
صبحدم نور خدا بسم الله است سپر تیر بلا بسم الله است
اوست زنگولة درگاه مراد ای خدا معنی ما بسم الله است
و گاه ابیاتی استوار و با معنا و عمیق که به «اعتقاد معاد» اشارت دارد. اینها گواه حیات شعر دینی و اخلاقی در ادبیات معاصر تاجیکستان است:
من نگویم که تو دست و دل از این دنیا شوی دست را پل به میان دل و آن سو گردان
فرزانه خجندی از شاعران طراز اول و نواندیش شعر معاصر تاجیکستان نیز نگاهی اعتقادی و اخلاقی را با منشی زلال جمع کرده است و در شعرش رگه هایی از انتظار پاک موج می زند که محصول نگاه توحیدی و اشراقی اوست:
یار ما رویید از پیوند صبح و آفتاب من نگویم کیست او، آیینه بین و خود بیاب
یا این بیت که خود حکایت انتظار را به زیباترین و صریح ترین شکل باز می گوید:
ای عاشق خورشیدی، عالم نگران توست میدان همه آن توست، جولان زن و جولان زن
در شعر شاعری چون «عطا میرخواجه» نیز این بازگشت به اصالت های روحانی و اشراقی به چشم می خورد. آنهم با تلمیحاتی شاعرانه. بارالها برسانم نفس رحمت خود
تا رسد روز ظهور نفس رحمانی
یکی از شاعران پیش کسوت تاجیکستان، «عبدالله قادی» (ممتاز) میباشد. وی علاقهمند بوده که در کنار اشعار عاشقانه و صوفیانهای که میسراید، شعر اخلاقی و دینی را نیز تجربه نماید. شعرهای توحیدی، نعت پیامبر(ص)، مدح مولا علی(ع)، مدح امام حسین(ع) و شعر در مدح حضرت مهدی (عج) از این شاعر، بیانگر علاقة شخصی این شاعر به این مقوله بوده است. به عنوان نمونه، به این غزل زیبا اشاره مینماییم.
ای باخبر ز غربت دنیای ما، علی یک شب به خلوت دل ما هم بیا علی
سیر بهار جان دل خستگان نما ای عطر آسمانی در دل رها علی
در بارگاه وصل خدا با پیامبر جز تو که بود هم نفس با خدا، علی
آتش به جان سوختگان اوفتد اگر یاد آورم ز فاجعة کربلا، علی
تا اوج چرخ، نغمة فریادها رسید چون شعلة کشیدة فریادها، علی
از تیغ خصم، شیرخدا کشته شد، ولی جاری ست بر زبان همه ذکر یا علی
ای آفتاب مذهب و دین، تیغ بی نیام برگیر ذوالفقار به امر خدا، علی
باغ بهشت و روضة دارالسلام آن یک جلوه است از تو و آل عبا، علی
از خویش می روی به تماشای کردگار وقت نماز و زمزمة ربّنا، علی
تا روز حشر از دل عشاق بی قرار سر می کشد به اوج فلک، ذکر یا علی
یا این ابیات آغازین از غزلی دیگر از عبدالله قادری در مصیبت شهدای کربلا.
زمین و آسمان غرق عزایند
به یاد کشتگان کربلایند
بگریید ای مسلمانان بگریید
که مرغان هوا هم در نوایند
یا این غزل از او که در انتظار موج می زند:
دمی ز پرده برون آ و رازها بشنو
نوای پردة دردیم، بانگ ما بشنو
فتد به خاک خموشان اگر گذار، تو را
حدیث کاسة سرها جدا جدا بشنو
به بانگ زیر و بم عمر اعتمادی نیست
مسیر قافلة مرگ از درآ بشنو
بیا بیا که جهان بی تو ظلمت آباد است
غریو اهل محبت در این سرا بشنو
یکی از شعرهای استوار و زیبا در مدح سیدالشهدا، امام حسین (ع) محصول اندیشه و نگاه شاعر معاصر تاجیک «محمدعلی عجمی» است. عجمی هم در باب انتظار ابیاتی قابل تأمل دارد. امّا نقطة اوج اشعار دینی این شاعر، شعرهای عاشورایی اوست:
نیزه را سرور من بستر راحت کردی
شام را غلغلة صبح قیامت کردی
به لب تشنه ات آن روز اشارت می کرد
خاتمی را که در انگشت شهادت کردی
عقل می خواست بمانی به حرم اما عشق
گفت بر نیزه بزن بوسه، اجابت کردی
بانگ لبیک که حجاج به لب می آرند
آیه هایی ست که بر نیزه تلاوت کردی ...
یکی از شاعران نسل نو و از اشراقی گران و زلال اندیشان این عرصه شاعری است به نام محمد علی جنیدی (سیاووش). شاید این غزل نقطة اوج شعرهای انتظار در آن سامان باشد. غزل محصول همین چند سال اخیر است و برگرفته از تجربه های سبک هندی و سبک نو:
انتظاران تو را صبح دمیدن دیر شد
دوستداران تو را پیغام دیدن دیر شد
چشم یعقوب از غبار دیدن تو کور گشت
صبر تیغی شد به جان، پیک رسیدن دیر شد
یاد تو در لابلای بال هایم جا گرفت
این کبوتر نامه شد اما پریدن دیر شد
آن نگاه شوق از چشمان عاشق ریخت، ریخت
آمدی دیر آمدی هنگام دیدن دیر شد
«رستم وهابنیا» نیز در شمار شاعران نو اندیش و نوسرای ادبیات امروز تاجیکستان به حساب میآید. انتظار نجات دهنده، به شکلی فطری و درونی شده در دل و جان و روح این شاعران وجود خود را فریاد می کند و هر یک از زاویه ای این شکوه را باز می نمایانند:
بر بستر سرود من ای سیمبر بیا
بر چشم شب نشسته چو نور سحر بیا
دیری ست غیر طعنه ز مردم ندیده ام
تلخ است روزگار بیا ای شکر بیا
صبر و شکیب و حوصلة انتظار نیست
بی پیک و بی پیام بیا، بی خبر بیا
باقی ست تا هنوز به لب نیم جان من
در واپسین نفس چو پیام ظفر بیا ...
تماشاهای رستم وهاب نیا نیز تماشاهایی خاص خود است. شعر او پیوند اعتراض و اشراق است. اعترض به هالیوود، به کسانی که دارند جهان را به آتش می کشند. شعر از طنزی با معنا و اصیل نیز سود می برد و در پایان با انتظاری توأم با دعا به پایان می رسد:
در این زمان جنون جلوة هالیوودی
کجا دلی تپد از نغمه های داوودی ...
بساط خود به چه سیاره ای فرستادند
که می کشند جهان را به سوی نابودی ...
امید من به دعای مسیح انفاسی ست
بخوان که دست به آمین کشد ورا رودی
مشهورترین و پیشکسوت ترین شاعر در تاجیکستان، بی گمان استاد «مؤمن قناعت» است. مؤمن قناعت از سرزمین «بدخشان باستانی» است و از برادران شیعة اسماعیلی. شعر دیگر شاعران تاجیک را مشاهده نمودیم ولی هنوز بسیارند شاعرانی که در این عرصه آثار با تأملی ارائه داده اند. شاعرانی که اهل سنت و «حنفی» هستند اما با افتخار اهل بیت نبوت(ع) را می ستایند و نام فرزندان خود را به احترام این خاندان، «حسن» و «حسین» و «فاطمه» و «زهرا» می گذارند. با این توضیحات شعر زبیا و به یاد ماندنی استاد مؤمن قناعت را میخوانیم. این شعر شاید یکی از بهترین و زیباترین و صریح ترین شعرهایی باشد که در آن امام زمان (عج) به عنوان یک نجات دهنده به داد مردم تمام جهان می رسد(قزوه، 1384: 54).
برآ ای مهدی صاحب زمان از مهد سنگینت
برآ از عالم آیینه و آیین رنگینت
که از آن عهد تا این عهد گویا تیر می سازی
حق مطلق علیه حیله و تزویر می سازی
چو من ایمان این انسان و شیطان را نمی بینم
به صد پیمانه می نوشند و پیمان را نمی بینم
بیا که از حقیقت آخرین پیغام می آیی
به سر دستان دل ها مژدة بادام می آیی