ادبیات معاصر تاجیکستان

از دانشنامه ملل

شعر معاصر تاجیک، هم از شعر کلاسیک فارسی متأثر است و هم از شعر معاصر ایران. از میان شاعران متقدم شاید مولوی بیش از همه بر شعر معاصر تاجیکستان اثر گذاشته باشد. زبان تغزل شعر تاجیک از عزلیات شمس مولانا بسیار تأثیر پذیرفته‌است. علاوه بر مولانا، حافظ و بیدل نیز از متقدمان اثرگذار بر شعر معاصر تاجیکستان به شمار می­‌روند[۱]. پس از انقلاب روسیه شعر فارسی مضمونی اجتماعی و انقلابی داشت. در دهه 1950م.، شعر مدرن فارسی از ایران و افغانستان به تاجیکستان رسید. در اوایل دهه 1960م. شعر، تأثیر بیشتری بر ادبیات اجتماعی تاجیکستان باقی گذاشت. ادبیات اجتماعی تحت تأثیر شعرای ایرانی مانند نادر نادرپور، بار فلسفی بیشتری گرفت[۲].

البته برخی از تاجیکان ملی­گرا وجود این دوگانگی و تأثیرپذیری شعر تاجیک از شعر ایران را نمی‌­پذیرند. به گمان آنان شعر تاجیک غنی‌­تر از آن است که تحت­ تأثیر شعرای ایران قرار گیرد و یا اصولاً شعرای پارسی گوی ایرانی عمدتاً از سرزمین تاجیک برخاسته ­اند[۳]. ادبیات روسی نیز تأثیر خود را بر ادبیات فارسی باقی گذاشت. «سوسیالیسم عامیانه» به مضمون معمول ادبیات تاجیک بدل شد. جنگ داخلی به شدت به ادبیات ضربه زد. شعر تن‌ها ژانر باقیمانده است. به گفته استاد شکورف، رئیس کمیته واژگان آکادمی علوم، سایر ژانر‌های ادبی مانند رمان و داستان کوتاه دیگر خلق نمی­‌شود[۲]. معروف‌ترین نمایندگان ادبیات نوین تاجیکستان عبارت اند از عبدالرئوف فطرت، صدرالدین عینی، محمود خواجه ­بهبودی، صدیقی­ عجزی، میرزا سراج ­حکیم، تاش­ خواجه­ اسیری، عبدالواحد مُنظِم، سعیداحمد وصلی سمرقندی، حامد خواجه مهری، احمدجان­ حمدی، حاجی معین، ملاابراهیم جرأت، ملانذرالله لطفی، میرزا هئیت صهبا، شریف­جان مخدوم صدرضیاء، حاجی نعمت‌الله محترم، میرزامحمد عظیم سامی، محمدعلی محمدسعید بلجوانی، محمداکرام ابن عبدالسلام (داملا اکرامچه)، میرزاشاه‌فایض بخارایی، قاضی سعیدجان مخدوم بخارایی، نظمی و ... .

صدرالدین عینی ادبیات نوین را زمینه ملی ادبیات تاجیک دانسته و چنین می‌نویسد «هرچند احمد مخدوم دانش(1242-1314 هجری) در ادبیات منثور راه نو و اسلوبی تازه را با استعداد ذاتی خود ایجاد کرد، لیکن این روش تا سال 1905 میلادی یعنی تا انقلاب اول روسیه شایع نشده بود. زمان وقوع انقلاب مذکور، روزنامه­‌ها و کتاب‌‌های تازه در بخارا و ترکستان گسترش و عمومیت یافت و نوقلمان تازه‌نویس هم از هر جایی سر برآوردند. بنابراین آغاز تاریخ ادبیات نو تاجیک را بایستی سال 1905 قلمداد کرد. از سال 1905 تا 1917 موضوع ادبی به زعم عام عبارت بود از وطن، ملت، دین، علم و معارف. تشویق و مقابله با حکومت مستبد، و در کنار آن هجوم به علما، صریحاً از موضوع‌‌های مهم این دوره به شمار می‌رفت. اما ادبیات (به اعتبار موضوع) انقلابی حقوقی بود که پس از انقلاب اکتبر گام به میدان نهاد که از نظر تاریخی به دو دوره تقسیم می‌شود از 1905 تا 1917 و از  1917 تا 1925[۴][۵]».

نیز نگاه کنید به

ادبیات معاصر ژاپن؛ ادبیات معاصر کانادا؛ ادبیات معاصر چین؛ ادبیات معاصر سنگال؛ ادبیات قرن بیستم فرانسه؛ ادبیات معاصر زیمبابوه؛ ادبیات معاصر تایلند؛ ادبیات معاصر اردن؛ ادبیات معاصر سیرالئون؛ ادبیات معاصر قطر.

کتابشناسی

  1. ژیبیسین­گل، بهرام (1373). سمینار بین المللی کار و مهاجرت. فصلنامه مطالعات آسیای مرکزی و قفقاز، شماره 7. تهران: موسسه چاپ و انتشارات وزارت امور خارجه، ص 76.
  2. ۲٫۰ ۲٫۱ عطایی، فرهاد (1387). میراث اتحاد شوروی و مدیریت فرهنگ و هنر در تاجیکستان. فصلنامه مطالعات اوراسیای مرکزی، شماره 3. تهران: مرکز مطالعات عالی، دانشکده حقوق و علوم سیاسی، ص 113.
  3. سفیزاده، سید حسین (1375). بحران و ساختار تعارضات در آسیای مرکزی و قفقاز. فصلنامه مطالعات آسیای مرکزی و قفقاز، شماره 15. ص 49.
  4. عینی، صدرالدین (1926). نمونه ادبیات تاجیک. سمرقند: نشریات مرکز خلق جماهیر شوروی، ص 236.
  5. زهریی، حسن (1391). جامعه و فرهنگ تاجیکستان. تهران: سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی (در دست انتشار)، ص 270-271.