مرکز ادبی بدخشان
5-4-9. مركز ادبي بدخشان
مخفي بدخشاني، شاهفتور، هجري، جرمي، ولي، ملاشمشير وخاني، ربابي، عادل شغني، ملا دولتشاه، ميرزا عباد از شعراي صاحبنام اين مركز فرهنگي و ادبياند.
شاهفتور محبت شاهزاده سال 1869 در روستاي پارشنو شغنان در خانوادهاي اهل سواد و مطالعه زاده شد. تحصيلات ابتدايي و خطاطي را از پدر آموخت. پس از اتمام تحصيلات دبير حاكم شغنان شد. پس از آنكه حكومت پادشاهي روس براي بدخشانيها مدرسه و مکتب تأسيس كرد، معلمي آن به شاهفتور واگذار شد. او در سال 1959 در روستاي سِنْديو ناحية راشتقلعه وفات كرد.
از شاهفتور محبتشاهزاده دو اثر باقي مانده كه اثر اول تماماً غزليات و اثر دوم 13 مُسَمّن(424 بيت)، 21 مخمس(489 بيت)، 15 قصيده(261 بيت)، 3 غزل(46 بيت) را كه در مجموع 1110 بيت را تشكيل ميدهد.
او با همكاري سليمان قربانمحمدزاده (آخوند سلمان) اثري تاريخي با نام «تاريخ بدخشان» در چهار فصل تأليف نمود. فصل اول تاريخ دورة پيش از حاكميت عبدالرحمانخان (حاكم بدخشان)، فصل دوم دورة حاكميت عبدالرحمانخان پسر قبادخان(1792-1814)، فصل سوم دورة حاكميت افغانستان و فصل چهارم دورة حاكميت پادشاه روسيه نيكلاي را در بر ميگيرد.
ملااسماعيل بدخشي متخلص به هجري كه زادة بدخشان است، در خوقند و بخارا تحصيل نمود. وي آثار خود را كه اساساً عبارت از غزل است، به پيروي از مولانا جلالالدين بلخي، حسن دهلوي، كمال خجندي و حافظ شيرازي سروده است.
15 |
در خصوص هنر، دانش، شاعري و خطاطي هجري ميرزا سليمبيك سليمي، قاري رحمتالله واضح، افضل مخدوم پيرمستي معلوماتي جالب دادهاند. از جمله پيرمستي چنين مينويسد. «هجري تخلص فضايلمآب حقايقپناه، كمالات اكتساب معارف دستگاه، حلاّل مشكلات علوم عربيه، كشاف مغضوبات فنون ادبيه، بلبل گلستان سخنراني - ملااسماعيل بدخشاني است… در جامع خطوط، خصوصاً نستعليق و ثلث زبردست روزگار و سرآمد فضلاي ديار است»(حبيباف، 1974: 121).
ملاشمشير وخاني سال 1835 در روستاي زُمُدْگِ ناحية وخان در خانوادة مردي دهقان به نام روشن زاده شد. سال 1955 در سن 120 سالگي وفات كرده است. از او اثری باقي مانده كه عبارت است از غزل و ديگر انواع شعر. ملاشمشير وخاني همچنين رسالهاي به نثر در خصوص ترتيب و نظام و قوانين تقسيمات و استفاده از آب و زمين در عهد حاكمان افغانستان و روسية پادشاهي در بدخشان تأليف نموده است. شاهسعيدمحمد جرمي كه زادة جرم بدخشان است، همراه پسرش ولي جرمي كه او هم شعر ميگفت، به خاطر تحصيل علوم و سياحت و تجارت چند مدت در سمرقند به سر بردهاند.