تاریخ دوران اسلامی تونس
با ظهور خورشید اسلام در شبهجزیره عربستان و منورشدن جهان به نور قرآن، پیام توحیدی «قولوا لا اله الا الله تفلحوا» به تونس نیز رسید. مصر، آفریقای شمالی و اروپای شرقی به هنگام بعثت حضرت محمد (صلیالله علیه و آله و صحبه المنتجبین) در ۱ فوریه سال ۶۱۰ میلادی در اختیار روم شرقی بود (رامیار، ۱۳۸۵: ۴۹). با وفات پیامبر گرامی اسلام (ص) و آغاز جریان فتوحات و فتح سرزمینهای شام، فلسطین و مصر به دست مسلمانان، راه برای فتح إفریقیه هموار شد؛ تونس در گذشته بخشی از افریقیه بوده است. إفریقیه در منابع تاریخی اسلامی سرزمینی، شامل طرابلس لیبی تا طنجه مغرب بوده است (ابن عبدالحکم، ۲۱۱:۱۴۱۵) و تونسکنونی عروس و تختگاه آن بوده است (ابنابی دینار، ۱۲۸۶: ۱۵).
إفریقیه در سال ۲۷ هجری قمری شاهد حضور نخستین طلیعه سپاه مسلمانان بود، سپاهی که تعدادی از صحابه پیامبر گرامی اسلام (ص) نیز در آن حضور داشتند و سالهای بعد نیز با حضور تابعین ادامه یافت.گزارشهای تاریخی پیرامون چگونگی فتح تونس متفاوت وگاهی متناقض است؛ اما این نکته مسلم است که فتح تونس یا إفریقیه نتیجه طبیعی و منطقی فتح مصر بوده است (جعیط، ۲۰۰۴: ۱۳). قدرت سیاسی و نظام حکومتی حاکم بر إفریقیه از زمان فتح این کشور توسط مسلمانان در سال ۲۷ هجری قمری تا زمان حاضر، بسیار متغیر بوده است و این منطقه، فرمانروایان، حکمرانان خلفاء، امیران و دولتمردان گوناگونی را تجربه کرده است. عمر بن خطاب (د۲۳ق) رغبتی به فتح إفریقیه نشان نداد؛ اما در دوران حکومت عثمان بن عفان (د ۳۵ق) بودکه پروژه فتح إفریقیه آغاز شد و پس از دوران خلافت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب (ع)، که تمایلی به انجام اینگونه لشکرکشیها نداشت، معاویه بن ابی سفیان (د۶۰ ق) پرونده فتح شمال آفریقا را دوباره به جریان انداخت و دستور فتح إفریقیه را صادر کرد.
امویان (۴۱-۱۳۲ ق/ ۶۶۲-۷۵۰م)
نخستین دوره حضور لشکر مسلمانان را در افریقیه دوران «ولات» یا «امیران» مینامند که از سال ۸۴ تا ۱۸۴ قمری طول کشیده است (جعیط، ۲۰۰۴: ۱۲۹)، اوج این دوران را زمان حکومت مهلبیان دانستهاند (همو: ۱۸۶). فتح إفریقیه در زمان خلافت معاویه، شتاب بسیاری به خودگرفت، اما فتح کامل این منطقه تقریبا در سال هفتاد هجری ممکن شد و مسلمانان توانستند بربرها را به اطاعت خویش درآورند. ورود اسلام به إفریقیه،
۲۹
۳۰
همراه با انگیزه دنیادوستی و جاهطلبی حاکمان بنیامیه و برخی از سرداران و فاتحان مسلمان بود (شریف، ۱۹۹۳: ۳۲) و موجب شد تا فرآیند فتح إفریقیه وگسترش اسلام در این منطقه طولانی شود و دشواریها و موانع محیطی بسیاری را فراروی فاتحان عرب قرار دهد. بردهداری و خریدوفروش کنیز و انتقال آنها به مرکز خلافت تا سال ۱۳۵ قمری ادامه داشت و یکی از اهداف فاتحان مسلمان بود (جعیط، ۹۹:۲۰۰۴).
عقبه بن نافع فهری (د۶۳ ق/ ۶۸۳م) از مهمترین فرمانداران سپاه مسلمانان در جریان فتح إفریقیه بود؛ او که از سرداران معروف امویان در فتح مصر بود، توانست نخستین مسجد و پایگاه نظامی مسلمانان را در افریقیه بنا کند؛ بناییکه امروزه، به جامع عقبه بن نافع معروف است و در شهر قیروان قرار دارد، شهری که از مهمترین یادگارهای دوران حکومت عقبه بن نافع است، دورانی که هنوز هم در تونس از آن به نیکی و عظمت یاد میشود. عقبه بن نافع در دومین مأموریت خود به إفریقیه در الجزایر به شهادت رسید و امروزه، مزار او مکانی زیارتی است. حسان بن نعمان (د۸۶ ق/ ۷۰۷م) از دیگر سرداران اموی بود که در فتح إفریقیه نقش مهمی داشت؛ او توانست قرطاجنه را تصرفاند و به غائله زنی شرور، معروف به کاهنه که از سران سرسخت و مخالف حضور و گسترش اسلام در إفریقیه بود، پایان دهد. ابن نعمان توانست اقدامات اداری و عمرانی مهمی، مانند برپایی نخستین دیوان در تونس و تعیین خراج برای غیرمسلمانان انجام دهد (جعیط، ۸۹:۲۰۰۴).
ساخت جامع زیتونه در شهر تونس به سال ۷۹ قمری یکی از یادگارهای ابن نعمان است. عمر بن عبدالعزیز (د۱۰۱ق/ ۷۲۱م)
که در تونس به پنجمین خلیفه از خلفای راشدین معروف است، از مهمترین خلفای اموی تأثیرگذار در جریان اسلامیشدن إفریقیه به شمار میرود؛ او توانست با اعزام ده نفر از فقها به إفریقیه، نقش مهمی را در آموزش اسلام و شریعت به مردم تازهمسلمانشده إفریقیه ایفا کند. از دیگر امرای اموی که در آبادانی تونس نقش داشتهاند، میتوان به عبیدالله بن حبحاب (د۱۲۳ق) اشاره کرد که کارگاه کشتیسازی موسوم به دارالصناعه را در سال ۱۱۴ قمری مطابق با سال ۷۳۲ میلادی راهاندازیکرد. از زمان خلافت عثمان (۲۳ تا ۳۵ ق) تا سال ۱۸۴ هجری قمری که به دوران والیها معروف است، ۲۸ والی بر إفریقیه حکومت کردند. عباسیان (۱۳۵-۱۸۳ ق/ ۷۵۲- ۷۹۹م)
با رویکارآمدن عباسیان، افریقیه به مکانی برای کشمکش قدرت بین امویان حاکم بر اندلس و نمایندگان خلیفه عباسی در إفریقیه تبدیل شد. مهلبیان عربتبار که تجربه فرمانروایی در ایران را داشتند، با جلب رضایت خلیفه عباسی، توانستند امارت افریقیه را در اختیار خودگیرند آنها نخستین حاکمان غیرعرب بر إفریقیه بودند که با همراهی سی هزار سپاه خراسانی حکومت خود را در افریقیه برپا کردند؛ حضور خراسانیها در تونس هنوز در ذهن تاریخی مردم تونس باقی است؛ تونسیها آنها را «بنی خرسان» مینامند؛ پژوهشگران تونسی نیز بنیخرسان را سپر دفاعی عرب در افریقیه میدانند (جعیط، ۷۱:۲۰۰۴).
مهلبیان نقش مهمی در آشنایی مردم تونس با عناصر فرهنگ ایرانی داشتند.جنگ قدرت بین امویان و عباسیان موجب تلاش مضاعف تونسیها برای حرکت به سوی خودمختاری و مستقلشدن
۳۱
۳۲
از خلافت عباسیان شد؛ اقدامیکه سرانجام در زمان هارونالرشید به ثمر نشست و ابراهیم بن اغلب تمیمی (د۱۹۶ق) را، که معتمد هارون بود، بر تخت امارت نشاند؛ کسیکه نخستین دولت مستقل را توانست در افریقیه تأسیس کند.
اغلبیان (۱۸۴-۲۹۶ ق/۸۰۰-۹۰۸م)
تأسیس دولت اغلبیان (اغالبه) در افریقیه به سال ۱۸۴ ق/۸۰۰ میلادی توسط ابراهیم بن اغلب (د۱۹۶ق)، نقطه عطف مهمی در تاریخ تونس، بهویژه منطقه مغرب عربی است؛ زیرا آنها توانستند با خاموشکردن شورشها، نخستین دولت مستقل عربتبار را در این منطقه پایهگذاریکنند و قلمرو حکومت خود را از طرابلس تا قسنطینه گسترش دهند. تعداد عربهای مسلمان ساکن إفریقیه را در زمان اغلبیان صدهزار نفر تخمین زدهاند (شریف، ۴۲:۱۹۹۳). اغلبیان بیشتر با سیاست حکومت کردند تا قدرت نظامی (همان: ۶۸ ). رویکار آمدن حکومت اغالبه موجب شد تا نوع نظام حکومتی در افریقیه از امارت به ولایت تغییر شکل دهد؛ این تغییر نظام، احساس استقلال بیشتر بربرها از یک سو و از سوی دیگر، گسترش نفوذ اسمی و تشریفاتی خلافت عباسی را به همراه داشت. نام خلفای عباسی در خطبه اغلبیان خوانده میشد و اسامی آنها نیز روی سکههای رایج نقش میبست.
اغلبیان، بهبود زندگی اجتماعی مردم إفریقیه، ساماندهی مقوله فرهنگ و برقراری ارتباط و تعامل نیکو با دیگر کشورها را هدف دیپلماسی سیاسی خویش قرار دادند و موفقیتهای چشمگیری نیز
به دست آوردند؛ برای نمونه میتوان بهگسترش خوب زبان و ادبیات
۱. مغرب عربی به منطقهای اطلاق میشود که کشورهای مغرب، تونس، الجزایر، لیبی و موریتانی را در بر میگیرد.
عربی و توسعه ارتباطات علمی إفریقیه با دیگر کشورهای منطقه و نیز برخی از کشورهای شرق جهان اسلام اشاره کرد. راهاندازی نظام دیوانی و قضایی منسجم، توجه به شهرسازی و تأسیسات عمرانی و آبرسانی در قیروان، ساخت شهر مشهور «رقاده» در سال ۲۶۳ قمری، در نزدیکی قیروان و ساماندادن به اوضاع اجتماعی و اقتصادی افریقیه از دیگر فعالیتهای اغلبیان بود.
ادریسیان در مغرب و امویان در اندلس (۷۱۰-۷۵۵م)، دو مانع جدی گسترش حکومت اغلبیان در إفریقیه بودند؛ با این تفاوت که حب اهلبیت (علیهمالسلام) نقطه مشترک اغلبیان و ادریسیان بود. ابراهیم بن اغلببه با وجود دشمنی با ادریسیان، خواهش ادریس اصغر را که از او خواسته بود به دلیل قرابتش با رسولالله (ص) با وی کاری نداشته باشد، پذیرفت (جنحانی، ۱۹۶۸: ۶۶). ابنسحنون (د۲۵۶ق) فقیه مشهور و ابن جزار (د۳۶۹ق) پزشک و عطرشناس معروف قیروانی از شخصیتهای علمی برجسته در دوران زمامداری اغلبیان بودند. اغلبیان در مدت زمامداری خود بر افریقیه بخش وسیعی از مناطق موجود در کشورهای اروپایی شمال دریای مدیترانه، مانند سیسیل و مالت را نیز به تصرف درآورده و مسیحیان این مناطق را مطیع خود ساختند (حموی، ۱۳۹۲: ۱/۲۳۰). فاطمیان (۲۹۶- ۳۶۱ ق/ ۹۰۹-۹۷۲م)
حکومت اغلبیان در سال ۲۹۶ هجری قمری مطابق با ۹۰۹ میلادی به دست داعی فرقه اسماعیلی ابوعبدالله شیعی (د۲۹۸ ق/ ۹۱۱م) سقوط کرد. دوران حکومت عباسیان را به سه مرحله قدرت مرکزی، دوره لشکرکشی و امارات مستقل تقسیم میکنند؛ فاطمیان در دوره
۳۳
۳۴
اخیر متولد شدند و نقش شایسته و بایستهای در تشویق مردم به سوی علم و ادب داشتند (فاخوری، ۹۹۴:۱۹۸۶).
برخی از اندیشمندان تونسی برآنند که تأسیس دولت فاطمیان با هدف ملک و سلطان نبوده است؛ بلکه دارای اهداف بلندی بود، آنها قصد داشتند از افریقیه به مثابه پلی به سوی شرق استفادهکنند (شاذلی نیفر، ۲۰۰۸: ۷۷). تولد فاطمیان' در إفریقیه و رشد و بالندگی آنها در مصر بود.۲ اسماعیلیان از مرگ اسماعیل پسر امام صادق (ع) در سال ۱۴۲ قمری مطابق با ۷۵۹ میلادی، تا تشکیل حکومت فاطمیان در إفریقیه که نزدیک به یک قرن و نیم طول کشید، تلاشگسترده، اما مخفیانهای داشتند تا بتوانند ضمن حفظ و توسعه اعتقادات اسماعیلی، صاحب قدرت سیاسی نیز شوند؛ سرانجام برخلاف انتظارشان این تلاش در میان قبایل بربر که نهتنها از تفکر اسماعیلی، بلکه از اسلام هم آگاهی عمیقی نداشتند، به بار نشست. دور بودن مغرب از سیطره نفوذ عباسیان، وجود گروههای مخالف خلافت عباسیان و کوشش فوقالعاده و جسورانه ابوعبدالله شیعی، زمینهساز حکومتی شد که نزدیک به سه سده دوام آورد و آثار و نتایجی بر جایگذاشت که از آن با نام تمدن فاطمی یاد میشود (جودکی، ۱۳۷۸: ۱۳).
ابوعبدالله شیعی در یمن زندگی میکرد؛ او در یکی از سالهای حجگزاری، با حاجیان مغرب همراه شد و توانست آنها را شیفته قدرت بیان و صداقت خویشکند؛ بهگونهای که او را «معلم» ۱، از فاطمیان در منابع مغربی غالبا با عنوان «عبیدیین» یاد میشود که برگرفته از نام عبیدالله مهدی مؤسس دولت ایشان است.
۲ جهت اطلاع بیشتر از حکومت فاطمیان در تونس از نگاه تونسیها، به کتاب: بنایی، عبدالحفیظ؛ مدخل إلی تاریخ التشیع فی تونس مراجعه فرمایید.
میخواندند؛ لقبی که دارای بار معنایی عاطفی مثبتی است و هنوز هم در محاورههای روزمره مردم تونس بهکار برده میشود. ابوعبدالله شیعی توانست در سال ۲۸۰ قمری وارد سرزمین إفریقیه شود و فعالیتهای تبلیغی خویش را در این منطقه آغاز کند؛ فعالیتهایی که بر دانش شرقی وی توأم با شیواییگفتار و نیز قوه خیال و فطرت سالم مردم مسلمان بربر استوار بود؛ دعوت به آموزه مهدویت و آمادگی بربرها برای قیام علیه حاکمان عرب با هدف اصلاح اجتماعی نیز در پیشبرد کار ابوعبدالله بسیار مؤثر بود. او توانست پس از سالها کار تبلیغی و فرهنگی در میان بربرها بهویژه قبایلی مانند «کتامه» و «صنهاجهو» و جلب حمایت ایشان، رقاده پایتخت اغلبیان را در سال ۲۹۶ قمری به تصرف خود درآورد و حکومت مستقلی را پایهگذاری کند (شریف، ۱۹۹۳: ۴۶).
ابوعبدالله پس از ورود به شهرهای رقاده و قیروان که با استقبال فقهای سنی نیز همراه بود، فرمان داد تا نام فاطمه زهرا (ع) و اسامی امامان شیعه (ع) را در خطبههای نماز جمعه قرار داده و عبارت «حی علی خیرالعمل» را نیز در اذان بگویند. ابوعبدالله پس از تثبیت اوضاع در افریقیه به سوی سجلماسه واقع در مغرب شتافت و عبیدالله مهدی (د۳۲۲ق)۲ امام وقت اسماعیلیه را از زندان آزاد کرد. ابوعبدالله که معتقد بود عبیدالله مهدی، امام و همان مهدی منتظر است قدرت، را به او واگذار کرد و زمینه را برای انتقال فاطمیان از مرحله دعوت به مرحله دولت فراهم ساخت. عبیدالله پس از بهدستگرفتن قدرت، محبت ابوعبدالله را با خیانت تلافی ۱، منطقهای در الجزایر کنونی.
a ۳۵
۲ گفتهاند: عبیدالله، از نوادگان اسماعیل بن امام جعفر صادق (ع) بود، برخی او را از نوادگان عبدالله بن میمون اهوازی ایرانی دانستهاند. بنیعباس در نسب او طعنها زدهاند.
۳۶
کرد و دستور قتل او را در سال ۲۹۸ قمری صادر کرد؛ اقدامیکه خشم بربرهای مسلمان را که علاقه بسیاری به ابوعبدالله داشتند، برانگیخت و عبیدالله را به ترک رقاده و قیروان مجبور کرد. عبیدالله به سوی سواحل شرقی تونس مهاجرت و شهر مهدیه را در سال ۳۰۳ قمری ساخت. مهدیه، صبره و مسیله شهرهایی هستند که در زمان فاطمیون ساخته شدند. تقویت ناوگان دریایی، سرکوبی مخالفان بهویژه خوارج، تصرف مصر در سال ۳۵۹ قمری توسط سردار بزرگ فاطمیان و فاتح مصر جوهر صقلی (د۳۸۱ق)، تأسیس شهر قاهره بهمنزله پایتخت جدید فاطمیان و انتقال خلیفه فاطمی المعزلدین الله در سال ۳۶۱ قمری به قاهره و انتقال قدرت فاطمیان در إفریقیه به بلکین بن زیری صنهاجی (د۳۷۳ق) از مهمترین حوادث دوران فاطمیان در افریقیه است (جنحانی، ۱۹۶۸: ۹۶). ساخت ناوگان دریایی وگسترش صنعت آن از دیگر اقدامات مهم فاطمیان است که در ادبیات إفریقیه، بهویژه اشعار محمد بن هانی شاعر دوره فاطمی و معروف به «متنبی المغرب»، به آن اشاره شده است (نیفر، ۲۰۰۸: ۴۵). تعداد کشتیهای ناوگان دریایی تونس را در دوران فاطمیان هشتاد عدد آوردهاند (همان: ۸۱). تونسیها در دوران حکومت فاطمیان با عقاید و فقه شیعه آشنا شدند و آموزش فقه شیعی در کنار فقه سنی در مکانی به نام بیتالحکمه که نزدیک به جامع عقبه بن نافع در قیروان بود رواج داشته است (کعاک، ۱۳۸۷: ۵۳). همزیستی پیروان مذاهب اسلامی به هنگام حضور فاطمیان در مصر بهگونهای مسالمتآمیز بوده است که مفسر بزرگ معاصر تونس محمد طاهر بن عاشور (د۱۹۷۳م) میگوید: «در زمان فاطمیان،
هیچیک از علمای صالحین (اهل سنت) مصر را ترک نکردند» (ابن عاشور، ۱۹۷۱: ۱/۱۸۱)، ابن ابی زید قیروانی (د۳۸۶ق) از شخصیتهای معروف دوران اغلبیان است. صنهاجیان (۳۶۱- ۵۴۳ ق/ ۹۷۲ - ۱۱۴۸م)
آنگاه که المعزلدین الله رهسپار مصر شد، فرمانروایی افریقیه را به جعفر بن علی بن حمدون زناتی پیشنهاد کرد، مشروط بر آنکه آن سرزمین استانی از مصر باشد؛ اما جعفر بن علی با استقلال موافق بود؛ المعز الدین الله، بلکین بن زیری بن مناد صنهاجی را در سمت نماینده خود در مغرب گذاشت و خود به مصر رفت و به این ترتیب آلزیری که در تثبیت حکومت فاطمیان در شمال آفریقا نقش داشتند و شورشهای ضد فاطمی را خاموش کرده بودند، خود به فرمانروایی این منطقه رسیدند (ناصری طاهری، ۱۳۷۵: ۲۸۱). صنهاجیان یا بنیزیریها از قبایل بزرگ بربر بودند که در منطقهای واقع در الجزایر کنونی ساکن بودند و فاطمیان را در رسیدن به حکومت یاری کردند؛ آنها توانستند نخستین دولت مستقل بربرهای مسلمان را در افریقیه برپاکنند. إفریقیه در نیمقرن نخست حکمرانی زیریها از امنیت، آرامش، فراوانی ارزاق و رونق اقتصادی خوبی برخوردار شد و صنعت، هنر و ادب نیز در این دوران گسترش یافت. اطاعت صنهاجیان از فاطمیان ادامه داشت تا اینکه معز بن بادیس صنهاجی (د۴۵۴ق/ ۱۰۶۲م) در سال ۴۳۷ هجری قمری برابر با ۱۰۴۶میلادی، با خواندن خطبه به نام خلیفه عباسی و تغییر مذهب از اسماعیلی به مالکی، بیعت خویش
۳۷
را با فاطمیان شکست و از اطاعت آنها سر باز زد؛ خلیفه فاطمی نیز
۱ امروزه نیز تونسیها به الجزایریها زیری میگویند.
۳۸
برای اعاده فرمانروایی خود بر افریقیه و تصرف قیروان، جنگجویان عربتبار و متعصب بنیهلال را به إفریقیه اعزام کرد؛ با ورود سپاه بنیهلال به قیروان، جنگهای خونین فرقهای و مذهبی بسیاری میان شیعیان اسماعیلی و مالکی مذهبان به راه افتاد؛ کشمکشها و درگیریهای خونینی که هنوز هم خاطره تلخ آن در ذهن تاریخی تونسیها باقی مانده است و از تصاویر تاریخی واگرایانه مذهبی در تاریخ إفریقیه است.
یازوری (د۴۵۰ق) وزیر فاطمی در نامهای به ابن بادیس مینویسد: «اما بعد؛ اسبهای تنومند و مردان با تجربهای را به سوی شما روانه کردیم تا قضای الهی را محقق سازند» (جنحانی، ۱۰۶:۱۹۶۸)؛ با ورود بنیهلال به قیروان و تخریب شدید این شهر که پایتخت إفریقیه بود، تجزیه إفریقیه نیز شروع شد.ابن بادیس از بنیهلال شکست خورد و به مهدیه فرار کرد؛ بنیهلال سالیانی چند قدرت را در بخشهایی از افریقیه در دست داشتند. ابن رشیق قیروانی (۴۵۶ ق)، شاعر و ادیب و طرفدار نظریه صحت انتساب دیوان شعر امام علی (ع)، در کتاب العمده (ر.ک: فاخوری، ۳۸۷:۱۹۸۶) و ابواسحاق حصری قیروانی (د۴۸۸ ق)، شاعر و از نوادگان عقبه بن نافع، معروفترین شخصیتهای دوره صنهاجیان هستند.
موحدون (۵۵۵-۶۲۵ ق/ ۱۱۶۰-۱۲۲۷م)
ازدسترفتن جایگاه فرهنگی سیاسی و وحدتبخش شهر قیروان
در إفریقیه و گسترش نوعی از پراکندگی سیاسی و فرهنگی در تونس را از مهمترین پیامدهای منفی حضور بنیهلال در إفریقیه
1، أما بعد؛ فقد أرسلنا إلیکم خیولا فحولا و حملنا علیها رجالا کهولا لیقضي الله أمرا کان مفعولا.
۲، جهت اطلاع بیشتر میتوانید به کتاب: سویسی، محمد؛ انماط العمران البشری بإفریقیه و جزیره المغرب حتی العهد الحفصي؛ تونس: مرکز نشر الجامعی، ۲۰۰۱ مراجعه فرمایید.
دانستهاند (جنحانی، ۱۹۶۸: ۱۰۶)؛ مانند حکومت صنهاجیان در شهر مهدیه، فرمانروایی بنیهلال در شهر قیروان و حکومت خراسانیها در شهر تونس، اختلافهای حکومتی و پراکندگیهای سیاسی و فرهنگی، مسیحیان اروپایی را به طمع انداخت تا در سال ۱۱۳۰ میلادی به افریقیه حملهکنند و بسیاری از شهرهای ساحلی این مناطق مسلماننشین را تحت نفوذ خود درآورند و تا سالها بر آن حکومت کنند. موحدون توانستند با شکست اروپاییها و پیروزی بر بنیهلال و نیز تصرف شهرهای مهدیه و تونس، وحدت و ثبات سیاسی را دوباره به افریقیه برگردانند؛ این اقدام موحدون بهاندازهای مهم است که از آن به فتح اسلامی جدید در افریقیه یاد میکنند (جنحانی، ۵۱:۱۹۶۸).
حفصیان (۶۲۶-۹۸۱ ق/ ۱۲۲۸-۱۵۷۴م)
ابن ابی حفص ابو محمد عبدالواحد بن عمربن یحیی هنتاتی (د۶۱۸ق) نخستین کسی است که موحدون وی را قرمانروای إفریقیه کردند. اطاعت حفصیان از موحدیان تا زمان امیر ابوزکریای حفصی ادامه داشت، تا اینکه او در سال ۶۳۴ قمری استقلال خود را از موحدون اعلام کرد (شریف، ۵۹:۱۹۶۸). شهر تونس در دوره حفصیان، مرکز حکومت إفریقیه انتخاب شد و رونق یافت (ناصری طاهری، ۱۳۷۵: ۳۵۰).
برخورداری از نیروی دریایی قوی، برقراری روابط حسنه با همسایگان مسیحی، استفاده از منابع انسانی غیربومی و وفادار به سلاطین حفصی در ارتش، مانند اندلسیها، بهکارگیری نظام اداری ساده و کارآمد و بستن پیمان با قبایل بزرگ و صاحب نفوذ از مهمترین ویژگیهای دوران حکومت حفصیان است. دورانیکه
۳۹
۴۰
حوادث مهمی، مانند زوال خلافت عباسی، ضعف دولت موحدون در شمال آفریقا، آغاز هشتمین و آخرین جنگ از رشته جنگهای صلیبی در إفریقیه (۶۶۹ق/ ۱۲۷۱م) به رهبری لوئی نهم پادشاه فرانسه با حمله به تونس (ناصری طاهری، ۱۳۷۵: ۳۵۵) و مهاجرت مسلمانان اندلس به تونس در آن اتفاق افتاد.
با سقوط پایتخت بیزانس در سال ۱۴۵۳ میلادی، به دست
عثمانیان و اشغال تونس در سال۹۴۰ قمری توسط فرمانده عثمانی به نام «بربروس»، حکومت وقت حفصیان از پادشاه اسپانیا درخواست کمک کرد؛ نیروی دریایی اسپانیا نیز به جنگ عثمانی آمد و آنها را شکست داد و بارباروس به الجزایر گریخت (زرکلی، ۱۹۸۰ :۲/۲۱۷)؛ نیروی دریایی اسپانیا در منطقه حلقالوادی واقع در شمال شرقی شهر تونس مستقر شد و حفصیان توانستند به مدت ۴۱ سال دیگر و با حمایت پادشاه اسپانیا حکومت را در دست داشته باشند. در نیمه قرن دهم هجری که مصر به دست ترکان عثمانی افتاده بود، نظامیان عثمانی از آنجا به شمال آفریقا آمدند و با حمله به الجزایر، اسپانیولیها را بیرون راندند و تونس که مقر حسن، آخرین پادشاه حفصیان، بود به علت درگیریهای داخلی و نفوذ قبایل عرب ضعیف شده بود و سرانجام به خطر افتاد و در سال ۹۴۱ یا ۹۴۲ میلادی خیرالدین بارباروس، سردار ترک عثمانیکه خود راهزنی دریایی بود، آنجا را اشغال کرد و اینگونه دولت حفصیان برافتاد و شمال آفریقا به حوزه عثمانی پیوست (ناصری طاهری ،۱۳۷۵: ۳۶۱). ابن شباط توزری (د۶۸۱ ق)، ابن عرفه (د۸۰۳ ق) و ابنخلدون (د۸۰۸ ق) از مهمترین اندیشمندان تونس در دوران حفصیان به شمار میآیند.
عثمانیان (۹۹۹-۱۲۸۹ ق/ ۱۵۹۱-۱۸۷۲م)
عثمانیان نام و حدود کنونی تونس را در زمان اشغال این کشور تعیین کردند و تونس به شکل یکی از ایالتهای پردرآمد امپراطوری عثمانی درآمد؛ ایالتی که آن را تدایها و بیکها اداره میکردند (عبدالسلام، ۷:۱۹۸۷). سلسلههای پادشاهی مرادیونو حسینینوناز مهمترین و اثرگذارترین حکمرانان عثمانی در تونس بودند؛ برخی از مورخان تونس برآنند که حضور ترکان عثمانی در تونس، الجزایر و لیبی از تکرار اندلسی دیگر در جهان اسلام ممانعت کرد (کعاک، ۱۳۸۷: ۵۵).
جنگ فرانسه با تونس برای تسلط بر جزیره کرس (۱۷۵۹-۱۷۸۲ م)، وقوع جنگ میان جمهوری ونیز و تونس برای تثبیت حاکمیت خود بر جزیره زیبای جربه (۱۷۹۵م)، برقراری روابط حسنه بین تونس و فرانسه در زمان رویکارآمدن ناپلئون، تحمیل کاپیتولاسیون فرانسه بر تونس (۱۸۳۰م)، جایگزینی زبان عربی بهجای زبان ترکی در مکاتبات رسمی تونس (۱۸۳۰م)، نوسازی ارتش، راهاندازی مدرسه جنگی باردو (۱۸۳۸م)، توسعه، تجهیز و تقویت نیروی دریایی تونس، خرید کشتی بخار از فرانسه، انجام اصلاحات در برنامههای آموزشی جامع زیتونه (۱۸۴۲م)، صدور فرمان ممنوعیت تجارت برده و آزادی بردگان در تونس (۱۸۵۹ م)، راهاندازی نخستین خط تلگراف در تونس (۱۸۴۶م)، تأسیس بانک (۱۸۷۴م)، صدور فرمان معروف به عهدالامان در تاریخ ۱۰ سپتامبر ۱۸۵۷ میلادی با هدف یکسان دانستن حقوق شهروندی برای همه تونسیها، بهویژه در پرداخت مالیات از مهمترین حوادث دوران عثمانی است.
ر
۴۱
۴۲
اصلاحات، آزادی، مجالس، پیشرفت، اقتصاد و ملیت از مهمترین مفاهیمی است که ذهن نخبگان سیاسی فرهنگی تونس را در این دوران به خود مشغول کرده بود. از مهمترین شخصیتهای فرهنگی سیاسی این دوران که نقش مهمی در رسیدن تونس به استقلال این کشور داشتند، میتوان به افرادی، مانند محمد بن سعید مقدیش (د۱۲۲۸ق)، شیخ محمد قبادو (د۱۲۸۷ق)، احمد بن ابی ضیاف (د۱۲۹۱ق)۳، محمد بیرم خامس (د۱۳۰۶ق)" و خیرالدین تونسی (د۱۳۰۷ق) اشاره کرد؛ وزیر خیرالدین از مهمترین و برجستهترین شخصیتهای تونس در دوران حضور عثمانیان در تونس است؛ خیرالدین را پدر نهضت اصلاحات در تونس لقب دادهاند (ابوحمدان، ۵:۱۹۹۳).
جایگاه و موقعیت خیرالدین را در تونس میتوان با موقعیت و جایگاه امیرکبیر در ایران مقایسه کرد. خیرالدین پاشا اصالتا آسیایی بود و در کودکی به تونس منتقل و در سمت خادم قصر بای انتخاب شد و به دلیل هوش و زیرکی فراوانی که از خود بروز داد، مورد توجه حاکم وقت تونس قرار گرفت؛ او با فراگیری فنون نظامی در مدرسه جنگی باردو که از مدارس نوپا و مدرن آن روزگار بود، توانست به مراتب بالای نظامی حکومتی، ۱. فقیه و مورخ و مؤلف کتابهایی مانند نزهة الأنظار فی عجائب التواریخ و الأخبار، خیرالدین پاشا (د۱۸۹۰م) آموزش زبان عربی و تربیت دینی را در مدرسه نظامی باردو به او واگذار کرد. شیخ قبادو به نزدیکی علوم طبیعی و علوم روحانی معتقد بود و رمز آقایی اروپا بر جهان عرب را در تسلط آنها بر علوم طبیعی و ریاضیمی دانست.کتاب «جریدة عقدالثال في التوسل للنبي بالآل» از جمله تألیفات اوست.
۲، نویسنده، شاعر، اصلاحطلب، صوفی، استاد زیتونه و مترجم معروف تونس.
۳، مورخ، نویسنده، سیاستمدار و وقایعنگار مخصوص حکومت بایات عثمانی، کتاب او با عنوان «إتحاف أهل الزمان بأخبار ملوک تونس و عهدالامان» از کتب مرجع پیرامون تاریخ تونس در دوران عثمانی است.
۴ مورخ، جهانگرد، نویسنده کتاب «صفوه الاعتبار بمستودع الأمصار و الأقطار»، رئیس جمعیت اوقاف و مدیر مسئول روزنامه رسمی تونس، او از شخصیتهایی است که به جریان اصلاحطلبی در تونس یاری فراوان رساند و برای مدتی اداره چاپخانه رسمی تونس را بر عهده داشت.
مانند فرماندهی سوارهنظام ارتش (۱۲۶۵ ق)، وزیر امور دریایی (۱۲۷۳ق) و نخستوزیری (۱۲۸۹ق) برسد و خدمات ملی ارزندهای، بهویژه در زمینه اصلاحات سیاسی و فرهنگی از خود باقی بگذارد.
خیرالدین با وجود کارشکنی بسیار مخالفان داخلی و دشمنان خارجی، بهخصوص فرانسه و ایتالیا، توانست در دوران نخستوزیری چهارساله خود، اصلاحات اقتصادی، سیاسی، قضایی، بازرگانی و کشاورزی بزرگی را در تونس ایجاد کند؛ او توانست با تأسیس نهادهای علمی فرهنگی اجتماعی جدیدی مانند مدرسه صادقیه، به یکی از شخصیتهای اصلاحطلب و جریانساز تونس در دوره معاصر تبدیل شود. خیرالدین میکوشید تا از دخالت انگلستان و فرانسه در امور داخلی تونس جلوگیریکند؛ اما با مخالفت شدید جریانهای سیاسی دربار عثمانی و کارشکنی نمایندگان فرانسه و انگلیس مواجه شد و سرانجام مجبور شد تا در سال ۱۲۹۴ قمری از مقام خود استعفا دهد. این وزیر مصلح پس از کنارهگیری از قدرت به آستانه ترکیه رفت و تا آخر عمر در آنجا ماند.کتاب او با عنوان «اقوم المسالک فی معرفة احوال الممالک» از تألیفاتی است که در پیشرفت به جریان اصلاحات در تونس، نقش مهمی را ایفا کرد؛ کتابی که برخی از شیوخ و علمای جامع زیتونه تونس بهویژه شیخ سالم بوحاجب (۱۸۲۸-۱۹۲۴م) در نگارش آن کمک بسیاری به خیرالدین کردند. خیرالدین به عدالت، آزادی و شورا بسیار اهمیت میداد و به ضرورت بازنگری و اجتهاد در شریعت اسلامی و اهمیت استفاده از تجربهها و دستاوردهای اروپایی در جوامع مسلمان اعتقاد داشت.
فرانسویان (۱۲۹۸-۱۳۷۳ ق/ ۱۸۸۱ - ۱۹۵۴م)
وجود حاکمان عثمانی در تونس برای فرانسهای که الجزایر را بخشی از خاک خود اعلام کرده بودند، تحملپذیر نبود. اشغال الجزایر در سال ۱۲۴۵ قمری برابر با ۱۸۳۰ میلادی و اعلام این کشور بهمنزله جزئی از خاک فرانسه در سال ۱۸۴۰ میلادی (طاهری ناصری، ۱۴:۱۳۷۵)، شورش بالکان علیه عثمانی، شکست فرانسه از آلمان (۱۸۷۰ م)، جنگ روسیه و عثمانی (۱۸۷۷ و ۱۸۷۸م)، اشغال مصر توسط انگلیس (۱۸۸۲م) و تشکیل کنفرانس برلین در سال ۱۸۷۸ میلادی از جمله عوامل بیرونی است که شرایط را برای تصرف تونس توسط فرانسه که آن زمان تقریبا نزدیک به یکمیلیون نفر جمعیت داشت، فراهم کرد (محجوبی، ۸:۱۹۸۶). سرانجام فرانسه توانست در سال ۱۸۸۱ میلادی تونس را به بهانه ناتوانی دولت این کشور در برقراری نظم در مرزهایش با الجزایر با ورود سیوپنج هزار نیروی فرانسه از راه زمین و دریا اشغال کند؛ نیروهای فرانسوی از شمال و شمال غربی تونس وارد این کشور شدند و با تصرف شهرهای کاف و بنزرت به سوی پایتخت پیشروی کردند. اشغال تونس با واکنش تند مردم این کشور روبهرو شد و بسیاری از شهرهای این کشور، بهویژه در قیروان به مقاومت در برابر فرانسویان قیام کردند؛ اما نتوانستند در برابر تجهیزات نظامی فرانسه و روحیه مسالمتآمیز نابجای حاکمان وقت تونس به مقاومت خویش ادامه دهند و اینگونه بود که کانونهای مقاومت در شهرها یکی پس از دیگری سقوط کرد و قیروان که مرکز حرکت ملی مقاومت تونسیها به شمار میرفت، نتوانست کاری انجام دهد (جنحانی، ۱۹۸۶: ۱۰۹).
طریقتهای تصوف در تونس و رهبران آن در شکلدهی به مقاومتهای مردمی نقش مهمی داشتند. فرقههای قادریه، رحمانیه، تیجانیه و سنوسیه که دارای پایگاههای مردمی بودند در بسیج نیروهای مردمی جهت مقاومت در برابر اشغالگران فرانسوی فعالیت داشتند (محجوبی، ۱۹۸۶: ۱۷).
مقاومت تونسیها در برابر فرانسویان راه به جایی نبرد و سرانجام در شعبان ۱۲۹۸ هجری قمری مطابق با ژوئن ۱۸۸۱ میلادی، تونس با امضای پیماننامههای معروف «بهباردو» و «مرسی» که میان حاکم وقت عثمانی و نماینده فرانسه امضا شد، رسما تحت حمایت فرانسه قرار گرفت. فرانسویکردن تونس (فرنسه تونس) در حوزههای فرهنگ، سیاست و کشاورزی از مهمترین اهداف استعمار فرانسه بود که تا حدود زیادی اثرگذار بود. تثبیت جایگاه زبان فرانسه در جامعه و فرهنگ تونس و وابستگی اقتصادی به فرانسه از مهمترین دستاوردهای دوران فرانسویان بود که تا زمان حاضر نیز ادامه دارد. نیرومندشدن نهضت اصلاحات و استقلالطلبی در شرق جهان اسلام و سرایت آن به تونس و نارضایتی شدید تونسیها از اشغال کشورشان به دست بیگانگان موجب شد تا فرانسویان آخرین سرباز خود را در ۱۵ اکتبر ۱۹۶۳ میلادی از خاک تونس خارجکنند؛ روزی که در تونس به «عید الجلاء» معروف است. با خروج فرانسه از تونس تمامی زمینهای کشاورزی این کشور در ۱۲ می ۱۹۶۴ میلادی متعلق به تونسیها اعلام شد، از مهمترین شخصیتهای فرهنگی اجتماعی این دوران میتوان به افرادی، مانند علی وردانی (د۱۹۱۴م)، از شاعران معروف و فهرستنویسان نسخ خطی، شیخ بشیر صفر (د۱۹۱۷م)، از علمای زیتونه، جغرافیدان، پدر اصلاحطلبی معاصر تونس و مؤسس الجمعیة الخلدونیة، و علی بوشوشه (د۱۹۱۷م)، خبرنگاری میهنپرست و مؤسس روزنامة الحاضره در سال ۱۸۸۸میلادی، اشاره کرد.