انسجام قدرت کاسترویی کوبا
فیدل کاسترو از ابتدای بهدست گرفتن قدرت، سبک خاص خودش را برای حکومت کردن انتخاب نمود، کوبا کشوری در آمریکای لاتین بود که بیشترین بینده تلویزیونی را داشت و کاسترو از این مسئله به خوبی استفاده کرد و در تمامی موارد به اطلاع رسانی همگانی اقدام مینمود، فعالیتهای دولت از طریق سخنرانیهای تلویزیونی فیدل به اطلاع مردم میرسید که معمولا ۵ الی ۶ ساعت به طول میانجامید. وی با محبوبیت بسیاری که در بین مردم کسب کرده بود این امکان را داشت تا کشور را به حالت تعلیق درآورد، چراکه بیشتر مردم به او اعتماد بسیاری داشتند. از آنجاییکه کوبای جدید انقلابی، از داشتن کنگره بیبهره بود و دولت موقت هم به شدت به مخالفت با او میپرداخت، وی که "رهبر اعظم" لقبگرفته بود، در صفحه تلویزیون این امکان را داشت تا ایدههای سیاسیاش را به نمایش بگذارد.
کمی پس از پیروزی انقلاب، فیدل کاسترو نظام کمونیستی را اعلام نمود و برای مقابله با مداخلات سلطه جویانه ایالاتمتحده آمریکا، به اتحاد جماهیر شوروی نزدیک شد و پایان مالکیت خصوصی را در کوبا رقم زد. فیدل کاسترو، در سال ۱۹۵۵ سفری به نیویورک داشت تا بتواند سرمایهای برای انقلاب خود جمعآوری نماید. وی در آن سفر، در مصاحبهای با نیویورک تایمز گفته بود: "من موافق کمونیسم نیستم، ما دموکرات هستیم". وی حتی پس از
۵۹
۶۰
به قدرت رسیدن، نظام کمونیستی را رد کرد، بهطوری که موضع ضدکمونیستی فیدل کاسترو در ۲۴ دسامبر ۱۹۶۰ در بیانیهای توسط نماینده کوبا در سازمان ملل متحد اعلام شد. وی چنین اظهار کرد که:
"نه سرمایهداری در معنای تاریخی آن، و نه کمونیسم در واقعیت بازیگری آن. در میان این دو ایدئولوژی یا مواضع سیاسی و اقتصادی که در دنیا مورد بحث هستند، ما موضع خاصی داریم، آن را انسانگرایی نامیدهایم، زیرا میخواهیم انسان را از ترسها، شعارها
و خرافات نجات دهیم.
بزرگترین مشکل دنیا این است که مجبور
به انتخاب میان دو چیز میشود: میان سرمایهداری که مردم را از گرسنگی میکشد و کمونیسم که مشکلات اقتصادی را حل میکند اما آزادیها را محدود مینماید.کوباییها و مردم انقلابی آمریکای لاتین میخواهند نیازهای مادیشان را برطرف نمایند بدون این که آزادیشان را قربانی کنند". http://www.lajiribilla.cu/2007/) (n310 04/310 11.html
نماینده کاسترو در سازمان ملل چنین ادامه میدهد:
"... ما یک قدم جلوتر از چپ و راست هستیم، و این یک انقلاب انسانگرایانه است، زیرا انسان را غیرانسانی نمیکند، زیرا انسان را بهعنوان هدف اصلی خود میشناسد. سرمایهداری انسان را قربانی میکند؛ دولت کمونیستی با اندیشههای مطلقگرایانه خود، حقوق انسانی را قربانی مینماید. بنابراین ما با هیچ یک از این دو نظام نیستیم، هر ملتی بایستی نظام سیاسی خاص خود را توسعه دهد که از نیازهای خاص خودش نشات گرفته باشد و تحمیلی و
تقلیدی نباشد؛ و انقلاب ما انقلابی مستقل است، انقلابی کوبایی است همانند موسیقیمان، در این متن اعلام میکنم که این انقلاب، سرخ نیست، بلکه سبز زیتونی است، زیرا سبز زیتونی دقیقا رنگ ما است، انقلابی که از دشتهای سییرا مائسترا خارج شد." http://) (www.lajiribilla.cu/2007/n310_04/310_11.html
اگرچه فیدل کاسترو، صراحتا اعلام نمود که نه به چپ تمایل دارد و نه به راست، با توجه به این که دولت کاسترو اقدامات ملیسازی را در کوبا آغاز نمود و به دنبال آن بسیاری از تملکات و شرکتهای آمریکایی را مصادره کرد روابط این دو کشور رو به تیرگی نهاد و تحریمها علیه کوبا آغاز شد. از این رو، کوبا به ناچار به سمت اتحاد جماهیر شوروی سابق کشیده شد و در ماه می ۱۹۶۱، کاسترو بهطور رسمی کوبا را کشوری سوسیالیست-کمونیست اعلام نمود، این امر، یکی از موضوعاتی بود که در همان ماههای اول انقلاب کوبا بسیار جنجال برانگیز شد و نفوذ کمونیستها به درون دولت انقلابی را بشدت مورد انتقاد قرار داد. (-Canton Na (varro, 1996, 196
اعضای حزب کمونیست کوبا پستهای مهمی را در دولت به دست گرفتند و نیروهای مسلح تازه شکل گرفته که با ایدئولوژی مارکسیستی عهد بسته بودند تحت فرماندهی رائول کاسترو قرار گرفتند. در کنار این موارد، فیدل همچنان وابسته به خانواده انقلابی خود بود یعنی گروه هواداری که از همان روزهای سییرا مائسترا با او بودند و به او اعتقاد مطلق داشتند.
از دیگر سیاستهای فیدل، ایجاد سازمانی متشکل از شبه
۶۱
۶۲
نظامیان انقلابی بود که غیرنظامیان استخدام شده در ادارات به عضویت آن درآمده بودند، سازمان دیگری با نام کمیتههای دفاع از انقلاب نیز در هر محلهای ایجاد شده بودند تا بر فعالیتهای محله نظارت داشته باشند، این کمیته در زمان راهاندازی دفترچه سهمیهبندی، مسئولیت نظارت بر این سیستم را نیز برعهده داشتند. (Canton Navarro, 1996, 211-12)