طالبان و خشونت
فشارهای شدید بینالمللی علیه طالبان، این گروه را واداشت تا در اوایل سال ۱۹۹۹، با مخالفان خود در جبهه متحد به گفتگو بنشیند. نمایندگان طرفین در مارس ۱۹۹۲ تحت نظارت سازمان ملل به گفتگو پرداختند و درباره مبادله اسرا به توافق رسیدند؛ ولی بعدها مذاکرات قطع شد. طالبان در این زمان مدتی سعی داشت چهرهای را که نمایانده بود بهبود بخشد. به همین منظور، موافقتنامهای را مبنی بر تقسیم قدرت با مسعود، که شاخصترین رهبر گروه مخالفان بود، امضا کرد اما این موافقتنامه مدت زیادی دوام نیاورد[۱] و حملات طرفین علیه یکدیگر آغاز شد. حزب وحدت در آوریل ۱۹۹۱ بامیان را از طالبان پسگرفت؛ ولی با تداوم حملات شدید طالبان چندی بعد از این شهر عقبنشینی کرد. طالبان در اوایل سپتامبر ۲۰۰۰، به شهر طالقان حمله کرد و پس از نبردی سنگین آن را پسگرفت و به تلافی شکستهای قبلی و بهمنظور ایجاد رعب و وحشت برای جلوگیری از قیام مجدد مردم، عده کثیری را قتلعام و خانههای زیادی را ویران ساخت. طالبان مدتی قبل از این حمله، در ۱۶ ژانویه ۲۰۰۰ جمهوری چچن را که برای کسب استقلال با روسیه مبارزه میکرد، به رسمیت شناخت و این سبب خشم روسیه شد.
طالبان در سال ۲۰۰۱، بر حدود ۸۵ تا ۹۰ درصد خاک افغانستان تسلط داشت: در سال ۲۰۰۰ و ۲۰۰۱، خشونتهای این گروه علیه مردم افغانستان بهمراتب بیشتر شد.کشتار عدهای از مردم یکاولنگ در ژانویه ۲۰۰۱، کشتار مردم خواجه غار در ژانویه ۲۰۰۱، بمباران خانههای تخار در سال ۲۰۰۰، جابهجایی مردم سنگچارک در ۱۹۹۹ و ۲۰۰۰ و دهها مورد دیگر از این جمله است. طالبان در ۱۸ سپتامبر ۱۹۹۸ سه مجسه نشسته بودا در بامیان و در ۲۱ اسفند ۱۳۷۹/ مارس ۲۰۰۱ دو مجسمه بزرگ بودا را با دینامیت منفجر و آن را بعد از قریب به دو هزار سال ویران کرد. اینکار یکی از بزرگترین اشتباهات طالبان بود و واکنش شدید داخلی و بینالمللی را علیه خود برانگیخت. این عمل طالبان هیچگاه از صفحه تاریخ محو نخواهد شد و مردم افغانستان هرگز آن را نخواهند بخشید.[۲]