ارزش های اجتماعی در فرهنگ سنتی چین

از دانشنامه ملل
نسخهٔ تاریخ ‏۱۴ دسامبر ۲۰۲۳، ساعت ۰۹:۰۸ توسط Samiei (بحث | مشارکت‌ها)


جوامع چینی ساکن در سرزمین اصلی، تایوان و هنگ‌­کنگ، جزء جوامع«جامعه­‌گرا» به شمار می­‌روند. جامعه­‌گرایی در میان جوامع سنتی و معاصر چین ویژگی­‌هایی دارد که ریشه در فرهنگ سنتی آن­‌ها داشته و در حوزه‌­های مختلفی از عملکرد روزانه­‌ی اجتماعی-روانی آن­‌ها بروز و ظهور می‌­یابد. با یک بررسی جامع در ادبیات چینی می­‌توان چهار مقررات عمده‌­ی جامعه‌­گرایی چینی را بدین شرح مشاهده کرد: خانواده­‌گرایی(نوع چینی گروه­‌گرایی)؛ رابطه گرایی؛ استبداد گرایی؛ و سایر گرایش­‌ها. این مقررات چهارگانه، ظهور پویای جامعه گرایی چینی را در چهار زمینه­‌ی مهم زندگی اجتماعی به نمایش می­‌گذارد. این مقررات، عملا راه­‌های تنظیم مناسبات اجتماعی-روانی هستند که از سوی چینی­‌ها برای کنار آمدن با عوامل اجتماعی در عرصه‌­ی زندگی به کار گرفته شده و هرکدام دارای حوزه­‌ی فعالیت اجتماعی و فرایند روانی گسترده­‌ای هستند.

خانواده دوستی

در فرهنگ سنتی چین خانواده دوستی، همیشه به منزله­‌ی هسته­‌ی مرکزی خانواده‌­گرایی بوده است. در این جامعه، خانواده، و نه فرد، زیر ساخت اصلی واحد اجتماعی است. در این جامعه، خانواده به اندازه‌­ای مهم است که براساس آن یک گرایش قوی اجتماعی شکل گرفته که خدشه ناپذیر است.

حیات، همبستگی، موفقیت و آینده­‌ی خانواده خیلی مهم­‌تر از اعضای خانواده است. در نتیجه، اعضای خانواده فردیت و خصیصه­‌های ذاتی خود را در برابر خانواده از دست می­‌دهند و هیچ سازمان ونهادی نمی­‌تواند جایگزین گروه­‌گرایی خانوادگی شود. لذا، در جامعه­‌ی چینی، خانوادهبه عنوان پایه­‌ی تمام نهادهای غیر خانواده به شمار می­‌رود و یک فرد چینی تمام شرایط خانوادگی را در سایر گروه‌­های غیر خانوادگی اعمال و از طریق تعمیم روابط خانوادگی، سایر نهادهای اجتماعی از نظر ساختار و عملکرد، خانواده­‌ی دوم تلقی می­‌شوند[۱].

رابطه تشریفاتی

در جامعه‌­ی سنتی چینی، پنج نوع رابطه‌­ی جفتی وجود دارد: رابطه­‌ی میان امپراتور و زیر دستان؛ پدر و پسر؛ همسر و زن؛ برادران؛ و دوستان. این روابط جفتی چنان مستحکم است که هر فرد بایستی خود را با مقررات مربوط به هر یک از این ارتباطات تطبیق دهد.

در این پنج نوع از رابطه، سه گونه­‌ی اول درون خانواده و دو گونه­‌ی دیگر برون خانوادگی است. البته، رابطه­‌ی امپراتور و رعایا و رابطه­‌ی بین دوستان نیز به صورت مجازی به منزله­‌ی رابطه­‌ی پدر-پسر و رابطه­‌ی بین برادران تلقی می­‌شود. هم­چنین است رابطه­‌ی استاد و شاگرد، رییس و مرئوس و مافوق و مادون. این پنج نوع رابطه­‌ی اجتماعی، شبکه­‌ی کاملی از هنجارهای روابط را شکل می­‌دهند که تمام عرصه­‌ی زندگی را در بر می­‌گیرد[۲].

رابطه­‌ وابستگی متقابل

در جامعه­‌ی سنتی چینی، هر رابطه به عنوان مکمل رابطه­‌ی مقابل تعریف شده است. در فعالیت معمول اجتماعی،  پذیرفتن هر نقشی در ارتباط با نقش دیگر امکان پذیر است. به عبارت دیگر، تمام فعالیت­‌های اجتماعی نقش تعاملی داشته و نقش تعاملی بر پایه­‌ی نقش تکمیلی است. نقش جفتی نه تنها در سطح ساختاری، بلکه در سطح عملی هم مکملی است. لذا، دو طرف به صورت انگیزه­‌ای، احساسی، منفعتی و رفتاری به هم وابسته هستند و این نوع از وابستگی درونی جفتی، آشکارترین ویژگی جامعه­‌ی چین است.

رابطه‌­ی هماهنگ

از گذشته­‌های خیلی دور، چینی­‌ها به ویژگی تأکید زیاد بر هماهنگی و وحدت در روابط اجتماعی و درون گروهی شناخته شده‌­اند. لذا، اغلب مردم نیازمند پیروی از هماهنگی با مقررات اجتماعی در روابط اجتماعی خود هستند[۳].در این نوع از روابط، دو طرف می‌­بایست براساس مقررات همان نوع از روابط عمل کنند تا انتظارات متقابلی که از این رابطه شکل گرفته با موفقیت برآورده شود.

به نظر می‌­رسد از دوران باستان مردم چین از هرج و­مرج اجتماعی هراس داشته­‌اند. آن­‌ها در برابر هرج و مرج اجتماعی بردبار ولی به شدت از آن بیزار و هراسناک می­‌باشند. نا هماهنگی درونی و حتی فکر آن، موجب اضطراب غیر قابل تحمل برای آن‌­هاست. نیاز شدید به کاهش و یا از بین بردن این ضطراب و هراس افراد را وادار می­‌کند تا به هر طریق ممکن، شرایط هماهنگ را برقرار و از هرگونه نا هماهنگی اجتناب نماید(Xiaokang).(←گرایش اجتماعی چینی(گوانشی))

سیستم اقتدارخواهانه چینی ها

در جامعه­‌ی سنتی چینی، در تمامی خانواده‌­ها، چه دهقان و یا زمین‌­دار، تحت شرایط تاریخی خاصی، یک سیستم پدرسالاری قوی شکل گرفته است. پدر برای مدیریت خانواده از قدرت مطلقه برخوردار است. افزون براین، این نگرش رفتاری به رییس خانواده به عنوان قدرت غیرقابل چالش، به رهبران جامعه و نهادها و سازمان­‌های بزرگ­‌تر مانند حاکمان محلی و امپراتور نیز گسترش یافته است. در نتیجه، مقامات دولتی و امپراتور به عنوان پدر دوم تلقی شده و وفاداری مطلق و تبعیت محض رعایا مانند پسر از یک پدر صورت می­‌گیرد. بنابراین، می‌­توان گفت که حاکمیت پدرسالار الگویی برای مقامات دولتی و قدرت امپراتوری بوده است. دولت هم همیشه تمهیداتی را به مورد اجرا گذاشته تا از نظر قانونی و رسمی قدرت پدرسالارانه را تشویق و تقویت کند. اعمال حاکمیت دوگانه‌­ی پدرسالاری و امپراتوری، گرایش اقتدار گرایانه­‌ی جامعه­‌ی سنتی را تقویت کرده است.

گرایش به دیگران چینی ها

در اینجا، منظور از«دیگران» فرد یا افراد و گروه خاصی نیست، بلکه یک مخاطب واقعی یا مجازی غیر خاص است که برخی اوقات شامل حتی اعضای خانوادهو افراد آشنایی که اخیرا در روند فعل و انفعالات دخالتی نداشته­‌اند هم می­‌شود. گرایش به«دیگران» به شرایط پیچیده­‌ی فعل و انفعالات اجتماعی دلالت می­‌کند که در آن چینی­‌ها از نظر روانی و سطوح رفتاری واقعا تحت تأثیر آن قرار گرفته باشند. به شخصی گرایش کرده به دیگران گفته می­‌شود که نسبت به دیدگاه، مورد قبول جامعه و انتقاد و اظهار نظر دیگران در مورد او حساس بوده و تلاش می­‌کند تا مطابق نظر آن­‌ها رفتار کند.

 تطابق قوی با دیگران

چینی­‌ها در زندگی روزمره، مایلند از اختلافات پرهیز و از مشابهت فکری و رفتاری تعریف و تمجید کنند. در جامعه­‌ی سنتی و معاصر چین، آموختن تطبیق یافتن با جامعه مدام مورد تأکید قرار می­‌گیرد. نهادهای مختلف اجتماعی در سطوح مختلف زندگی تلاش می‌­کنند تا از طریق انتقاد، رد کردن و مجازات دیدگاه­‌های مخالف، رفتارهای غیر معمول را سرکوب و از میان بردارند. احساسات ناخوشایند موجود نسبت به نظر مخالف، زمینه‌­ی اضطراب را فراهم می‌­سازد. لذا، آن­‌ها وقتی نظری مخالف دیگران مطرح می­‌کنند، خود دچار اضطراب می‌­شوند. این اضطراب­‌های فردی، ممکن است از طریق تعاملات اجتماعی به تدریج تبدیل به اضطراب گروهی شود. به همین جهت است­‌که مردم تلاش می­‌کنند منبع و منشأ اضطراب­‌های گروهی که دیدگاه­‌های مخالف فردی است را کاهش داده و یا از میان بردارند. فشار اجتماعی که از این طریق بر افراد وارد می­‌شود، برای تطبیق دادن خود با جامعه کافی است.

 توجه عمیق به مقررات اجتماعی

در جوامع سنتی و معاصر چینی، مقررات و استانداردهای اجتماعی، تا آنجا که بیانگر احساس و آگاهی دیگران است، خطوط اصلی رفتاری جامعه را ترسیم و مهم تلقی می­‌‌شود. این مقررات تنها یک مفهوم انتزاعی نبوده بلکه معیاری برای ارزش‌­گذاری و قضاوت جامعه در مورد رفتار فردی شمرده می­‌شود، و نقض کنندگان آن مورد سرزنش، انتقاد، و مجازات قرار می­‌گیرند. پرهیز از نگاه منفی جامعه نسبت به رفتار فرد، شخص را وادار به رعایت شدید این نرم­‌های اجتماعی کرده تا حدی‌­که تکرار آن به تدریج رعایت مقررات به هدف اصلی هر فرد تبدیل شده و از سوی دیگران مورد تقدیر و تشویق قرار می­‌گیرد.

  توجه به شهرت و معروف شدن

چینی­‌ها با تلقی از دیگران به عنوان ناظران همه جا حاضر و گردآورندگان اطلاعات اجتماعی و ارایه کنندگان چهره­‌ی خوب از خود، افراد هوشیاری هستند. آن­ها در یک فرایند شناختی و نظارتی، اطلاعات اجتماعی گردآوری شده را با اطلاعات درونگرایانه‌­ی شخصی تطبیق داده تا پیوسته خود را مطرح نمایند. این کار را برای ارایه­‌ی تصویر بهتر و در نتیجه کسب شهرت انجام می‌­دهند. برای چینی­‌ها نشان دادن خود به عنوان فردی تابع مقررات اجتماعی، با هدف ارایه­‌ی چهره­‌ی خوب از خود به منظور به دست آوردن تعریف و تمجید دیگران و درنهایت کسب شهرت خیلی مهم است. شهرت خوب موجب می­‌شود که یک چینی احساس آبرومندی کرده و از جایگاه اجتماعی بالاتری برخوردار شود. اصولا، ارزش هر فرد در خانواده و جامعه، بستگی به میزان رعایت قوانین و مقررات خانوادگی و شهرت اجتماعی او دارد. لذا، چینی­‌ها، اغلب بین دو تمایل تغییر احساسات خود برای تطبیق با دیگران و حفظ و پایداری هویت فردی خود، گرفتار هستند. آن­‌ها، برای حل این مشکل از خود دو وجهه می­‌سازند، وجه‌ه­ای در میان جامعه و وجه‌ه­ای در نزد خود. در حالی­که وجهه‌ی عمومی آن­‌ها برای تطبیق با نرم‌­های اجتماعی دایم در حال تغییر است، وجهه­‌‌ی خود فردی بدون تغییر، ثابت و استوار باقی می‌­ماند.

البته بایستی یادآور شد که این ثبات در روابط و گرایش­‌های اجتماعی سنتی چین، در شرایط کنونی و پس از اجرای اصلاحات اقتصادی که زمینه را برای تغییر در ارزش­‌های سنتی فرهنگی و اجتماعی جامعه­‌ی چینی نیز فراهم ساخته است، هم به عنوان یک سیستم پویا و هم به عنوان یک الگوی شخصیتی، به شدت تحت تأثیر تغییرات اجتماعی ناشی از نوگرایی اجتماعی قرار گرفته است. از آنجا که جامعه­‌ی کنونی چین درحال انتقال از جامعه‌­ی سنتی کشاورزی به جامعه­‌ی مدرن تجاری و صنعتی است، گرایش­‌های اجتماعی آن هم مسیر اصلی گذشته را از دست داده و ویژگی­‌هایش درحال تغییر و تحول است.

سه جامعه­‌ی مختلف چینی(سرزمین اصلی، هنگ­‌کنگ و تایوان) از نظر سطح نوگرایی با هم تفاوت دارند. در نتیجه، مردمان این جوامع نیز از نظر گرایش اجتماعی با هم متفاوت هستند. باتوجه به بالا بودن میزان نوگرایی در جوامع چینی هنگ‌­کنگ و تایوان، پیش بینی می­‌شود که تغییر در الگوی جامعه گرایی در این دو منطقه، احتمالا بیش از سرزمین اصلی باشد.[۴]

نیز نگاه کنید به

کتابشناسی

  1. Yang, K.S. (1993).Chinese Social Orientation: An Integrative Analysis. (selected papers from the first international conference 1993)
  2. www.worldlearchinese.com
  3. china Publishes، 2006
  4. سابقی، علی محمد(1392). جامعه و فرهنگ چین. تهران: موسسه فرهنگی، هنری و انتشاراتی بین المللی الهدی،جلد اول، ص271-285