جریان فکری غرب گرایی مصر

از دانشنامه ملل
نسخهٔ تاریخ ‏۲۲ نوامبر ۲۰۲۳، ساعت ۱۶:۰۷ توسط Samiei (بحث | مشارکت‌ها) (صفحه‌ای تازه حاوی «زمینه­های شکل­گیری جریان فکری غرب­گرا به پی­آمدهای حضور ناپلئون و همراهان او در مصر و سپس تحولات فرهنگی اجتماعی دوره حکومت محمدعلی بر این سرزمین باز می­گردد که به ارتباط فکری و فرهنگی میان مصر و اروپا انجامید. از جمله اقداماتی که در این راستا...» ایجاد کرد)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)

زمینه­های شکل­گیری جریان فکری غرب­گرا به پی­آمدهای حضور ناپلئون و همراهان او در مصر و سپس تحولات فرهنگی اجتماعی دوره حکومت محمدعلی بر این سرزمین باز می­گردد که به ارتباط فکری و فرهنگی میان مصر و اروپا انجامید. از جمله اقداماتی که در این راستا تأثیرگذار بود، اعزام گروه­هایی از دانشجویان مصری درنیمه اول قرن نوزدهم ،طی چندمرحله وبه دستور محمدعلی به فرانسه و ایتالیا برای آموختن دانش­های جدید بود (عنایت، 23:1376). رفاعة الطهطاوی از جمله این دانشجویان بود که در سال­های بعد نقش پررنگی در مناسبات فرهنگی مصریان و اروپا، به ویژه فرانسه ایفا کرد. مهمترین اثر طهطاوی کتاب «مناهج الالباب المصریة فی مناهج الآداب العصریة» حاوی مهمترین اندیشه­های اوست. او باور داشت که تنها راه­حل نجات مصر از عقب­ماندگی، بهره­گیری از مهمترین عناصر تمدنی اروپاست. طهطاوی همچنین تأکید کرد که فرانسویان به لحاظ فرهنگی و تمدنی، بیش از ترک­های عثمانی به اعراب شباهت دارند (عوض، 218:2013).

جریان فکری غرب­گرا در نیمه اول قرن بیستم، نحله­های فکری و فرهگی گوناگونی از جمله لیبرالیسم، سکولاریزم و حتی سوسیالیزم را شامل می­شد و احزاب سیاسی متعددی بر بنیاد این نحله­ها شکل گرفت. مسیحیان مهاجر شام و لبنان، نقش مهمی در این زمینه داشتند که از جمله آنها می­توان به شبلی شمیل (1850-1917) و فرح انطون (1874-1922) اشاره داشت. شمیل به مفاهیم انقلاب فرانسه شدیدا ایمان داشت و نخستین آوازه­گر داروینیسم و فلسفه ماتریالیسم در مصر و شرق عربی بود (لوین، 210:1378) و در عین حال نخستین کسی بود که رویکرد سوسیالیزم را در جهان عرب ترویج کرد (خدوری، 101:1366). فرح انطون که از پیشگامان مکتب رمانتیسم در ادبیات عرب شمرده می­شود با نوشته­های خود، خوانندگان را با جدیدترین گرایش­های فلسفی و اجتماعی سیاسی اروپا به ویژه اندیشه­های خردگرایان فرانسه در قرن هجدهم آشنا می­ساخت (لوین:235). انطون به سوسیالیزم هم گرایش داشت وآن رامترادف سکولاریزم می دانست (خدوری:102 ). سلامة موسی (1887-1945) از مسیحیان مصری هم به نظریه تکامل داروین باور داشت و سوسیالیزم را تبلیغ می­کرد (لوین:238) و آن را دین انسانیت می­نامید (خدوری:همان).

علاوه بر مسیحیان، برخی از شاگردان محمد عبده مانند طه حسین و احمد لطفی السید که کوشش­های فکری و تفسیری او برای توفیق علم و دین و نیز تساهل او را در برابر غرب، نوعی موافقت با لیبرالیسم تلقی می­کردند. در روند ترویج و اشاعه رویکردهای سیاسی، اجتماعی و فرهنگی غرب­گرا تأثیر داشتند. کتاب «مستقبل الثقافة فی مصر»[1] طه حسین که در سال 1937 منتشر شد، مهمترین سند دلبستگی او به تمدن غرب دانسته می­شود (عنایت:59). طه حسین (1889-1973) در این کتاب و برخی دیگر از آثارش بر ضرورت قرار گرفتن در مسیر تمدن اروپا تأکید می­کرد و می­گفت که ما باید راه اروپا را تا بدان جا دنبال کنیم که همطراز و همکار آنها در تمدن شویم (رجائی، 288:1381). احمد لطفی السید (1872-1963) نیز بر برتری لیبرالیسم بسان یک مکتب سیاسی اجتماعی تأکید می­کرد، گرایش­های ملی­گرایانه داشت و متأثر از اندیشه­های سیاسی اجتماعی روسو و جان لاک بود (لوین:165 و 231).

نکته مهم آنکه بسیاری از روشنفکران مصری متأثر از غرب عموما به حساسیت­های فرهنگی و دینی جامعه توجه داشتند و در عین حال در ارزیابی ارزش­های ملی و اروپایی از دوگانگی عجیبی رنج می­بردند والبته میان آنان که اندیشه­های نوین را به سختی جذب کرده بودند با اکثریت قاطع مردم جدایی افتاد (همان:246).

تحولات سال­های پس از جنگ جهانی دوم ، از جمله برپایی دولت اسرائیل و شکست­های اعراب از اشغالگران سرزمین فلسطین و نیز عدم موفقیت جوامع عرب در برون رفت از مشکلات و بحران­های گوناگون سیاسی اجتماعی، ذهن بسیاری از روشنفکران مصری و عرب را متوجه این واقعیت ساخت که الگوهای غربی هم چندان کارساز نیست. چنان شد که اندیشه­های غربی و رویکردهای غرب­گرا مورد نقد و بازخوانی قرار گرفت و مباحث جدیدی چون تفاوت میان غرب و تجدد، سنت و مدرنیسم، توسعه جامعه مدنی و جهانی شدن به محافل فکری راه یافت.


[1] - آینده فرهنگ در مصر