جریان فکری غرب گرایی مصر
زمینههای شکلگیری جریان فکری غربگرا به پیآمدهای حضور ناپلئون و همراهان او در مصر و سپس تحولات فرهنگی اجتماعی دوره حکومت محمدعلی بر این سرزمین باز میگردد که به ارتباط فکری و فرهنگی میان مصر و اروپا انجامید. از جمله اقداماتی که در این راستا تأثیرگذار بود، اعزام گروههایی از دانشجویان مصری درنیمه اول قرن نوزدهم ،طی چندمرحله و به دستور محمدعلی به فرانسه و ایتالیا برای آموختن دانشهای جدید بود.[۱] رفاعة الطهطاوی از جمله این دانشجویان بود که در سالهای بعد نقش پررنگی در مناسبات فرهنگی مصریان و اروپا، به ویژه فرانسه ایفا کرد. مهمترین اثر طهطاوی کتاب «مناهج الالباب المصریة فی مناهج الآداب العصریة» حاوی مهمترین اندیشههای اوست. او باور داشت که تنها راهحل نجات مصر از عقبماندگی، بهرهگیری از مهمترین عناصر تمدنی اروپاست. طهطاوی همچنین تأکید کرد که
فرانسویان به لحاظ فرهنگی و تمدنی، بیش از ترکهای عثمانی به اعراب شباهت دارند.[۲]
جریان فکری غربگرا در نیمه اول قرن بیستم، نحلههای فکری و فرهنگی گوناگونی از جمله لیبرالیسم، سکولاریزم و حتی سوسیالیزم را شامل میشد و احزاب سیاسی متعددی بر بنیاد این نحلهها شکل گرفت. مسیحیان مهاجر شام و لبنان، نقش مهمی در این زمینه داشتند که از جمله آنها میتوان به شبلی شمیل (1850-1917) و فرح انطون (1874-1922) اشاره داشت. شمیل به مفاهیم انقلاب فرانسه شدیدا ایمان داشت و نخستین آوازهگر داروینیسم و فلسفه ماتریالیسم در مصر و شرق عربی بود[۳] و در عین حال نخستین کسی بود که رویکرد سوسیالیزم را در جهان عرب ترویج کرد.[۴] فرح انطون که از پیشگامان مکتب رمانتیسم در ادبیات عرب شمرده میشود با نوشتههای خود، خوانندگان را با جدیدترین گرایشهای فلسفی و اجتماعی سیاسی اروپا به ویژه اندیشههای خردگرایان فرانسه در قرن هجدهم آشنا میساخت.[۵] انطون به سوسیالیزم هم گرایش داشت و آن را مترادف سکولاریزم می دانست.[۶] سلامة موسی (1887-1945) از مسیحیان مصری هم به نظریه تکامل داروین باور داشت و سوسیالیزم را تبلیغ میکرد[۷] و آن را دین انسانیت مینامید.[۶]
علاوه بر مسیحیان، برخی از شاگردان محمد عبده مانند طه حسین و احمد لطفی السید که کوششهای فکری و تفسیری او برای توفیق علم و دین و نیز تساهل او را در برابر غرب، نوعی موافقت با لیبرالیسم تلقی میکردند. در روند ترویج و اشاعه رویکردهای سیاسی، اجتماعی و فرهنگی غربگرا تأثیر داشتند. کتاب «مستقبل الثقافة فی مصر» (آینده فرهنگ در مصر) طه حسین که در سال 1937 منتشر شد، مهمترین سند دلبستگی او به تمدن غرب دانسته میشود.[۸] طه حسین (1889-1973) در این کتاب و برخی دیگر از آثارش بر ضرورت قرار گرفتن در مسیر تمدن اروپا تأکید میکرد و میگفت که
ما باید راه اروپا را تا بدان جا دنبال کنیم که همطراز و همکار آنها در تمدن شویم.[۹]
احمد لطفی السید (1872-1963) نیز بر برتری لیبرالیسم بسان یک مکتب سیاسی اجتماعی تأکید میکرد، گرایشهای ملیگرایانه داشت و متأثر از اندیشههای سیاسی اجتماعی روسو و جان لاک بود.[۱۰]
نکته مهم آنکه بسیاری از روشنفکران مصری متأثر از غرب عموما به حساسیتهای فرهنگی و دینی جامعه توجه داشتند و در عین حال در ارزیابی ارزشهای ملی و اروپایی از دوگانگی عجیبی رنج میبردند و البته میان آنان که اندیشههای نوین را به سختی جذب کرده بودند با اکثریت قاطع مردم جدایی افتاد.[۱۱]
تحولات سالهای پس از جنگ جهانی دوم ، از جمله برپایی دولت اسرائیل و شکستهای اعراب از اشغالگران سرزمین فلسطین و نیز عدم موفقیت جوامع عرب در برون رفت از مشکلات و بحرانهای گوناگون سیاسی اجتماعی، ذهن بسیاری از روشنفکران مصری و عرب را متوجه این واقعیت ساخت که الگوهای غربی هم چندان کارساز نیست. چنان شد که اندیشههای غربی و رویکردهای غربگرا مورد نقد و بازخوانی قرار گرفت و مباحث جدیدی چون تفاوت میان غرب و تجدد، سنت و مدرنیسم، توسعه جامعه مدنی و جهانی شدن به محافل فکری راه یافت.[۱۲]
نیز نگاه کنید به
جریان های فکری موثر مصر؛ نظام فرهنگی مصر
کتابشناسی
- ↑ عنايت، حميد (1376). سيري در انديشه سياسي عرب (چاپ پنجم). تهران: انتشارات اميركبير، ص23.
- ↑ عوض، د. لويس (2013). تاريخ الفكر المصري الحديث. الهيئة المصرية العامة للكتاب، ص218.
- ↑ لوین، ز.ا (1378). انديشهها و جنبش هاي نوين سياسي اجتماعي در جهان عرب. ترجمه يوسف عزيزي بني طرف (چاپ اول). تهران: شركت انتشارات علمي و فرهنگي، ص210.
- ↑ خدوری، مجيد (1366). گرايش هاي سياسي در جهان عرب. ترجمه عبدالرحمن عالم (چاپ اول). تهران: دفتر مطالعات سياسي و بينالمللي، ص101.
- ↑ لوین، ز.ا (1378). انديشهها و جنبش هاي نوين سياسي اجتماعي در جهان عرب. ترجمه يوسف عزيزي بني طرف (چاپ اول). تهران: شركت انتشارات علمي و فرهنگي، ص235.
- ↑ ۶٫۰ ۶٫۱ خدوری، مجيد (1366). گرايش هاي سياسي در جهان عرب. ترجمه عبدالرحمن عالم (چاپ اول). تهران: دفتر مطالعات سياسي و بينالمللي، ص102.
- ↑ لوین، ز.ا (1378). انديشهها و جنبش هاي نوين سياسي اجتماعي در جهان عرب. ترجمه يوسف عزيزي بني طرف (چاپ اول). تهران: شركت انتشارات علمي و فرهنگي، ص238.
- ↑ عنايت، حميد (1376). سيري در انديشه سياسي عرب (چاپ پنجم). تهران: انتشارات اميركبير، ص59.
- ↑ رجائی، دكتر فرهنگ (1381). انديشه سياسي معاصر در جهان عرب. تهران: مركز پژوهش هاي علمي و مطالعات استراتژيك خاورميانه، ص288.
- ↑ لوین، ز.ا (1378). انديشهها و جنبش هاي نوين سياسي اجتماعي در جهان عرب. ترجمه يوسف عزيزي بني طرف (چاپ اول). تهران: شركت انتشارات علمي و فرهنگي، ص165-231.
- ↑ لوین، ز.ا (1378). انديشهها و جنبش هاي نوين سياسي اجتماعي در جهان عرب. ترجمه يوسف عزيزي بني طرف (چاپ اول). تهران: شركت انتشارات علمي و فرهنگي، ص246.
- ↑ صدر هاشمی، سید محمد (1392). جامعه و فرهنگ مصر. تهران: موسسه فرهنگی، هنری و انتشاراتی بین المللی الهدی، ص194-198.