تئاتر و هنرهای نمایشی مصر
مردم مصر از نیمه دوم قرن نوزدهم با هنر تئاتر آشنا شدند. پیش از آن، نمایشهای سنتی از جمله، نمایش سایهها در مصر رایج بود و با ظهور هنرمدرن ، اینگونه نمایشها هم متحول شد و در شکلگیری تئاتر معاصر هم تأثیر گذاشت (www.sis.gov.eg;2015).
اولین تلاشها برای شکل دادن به تئاتر در مصر توسط یعقوب صنوع (1839-1912) در عهد حکومت اسماعیل پاشا صورت گرفت. برخی نمایشهای طنز و انتقادی اواما، خشم حکومت را برانگیخت و تعطیلی فعالیتهای نمایشی صنوع را در پی داشت که سالها ادامه یافت (نجم، 91:1980). طی دو دهه پایانی قرن نوزدهم گروههای نمایشی متعددی ظهور کرد که دو گروه یوسف خیاط و سلیمان القرداحی مشهورترند. این گروهها، هم نمایشنامههای عربی اجرا میکردند و هم نمایشنامههای ترجمه شده اروپایی که بیشتر در قاهره واسکندریه به روی صحنه می رفت و سپس در برخی شهرهای مصر برای علاقمندان به اجرا گزارده میشد. گروه تئاتر القرداحی موفق شد علاوه بر مصر، چندین اجرا در سوریه، تونس و الجزایر داشته باشد (همان:112). از دیگر گروههای فعال در این حوزه در سالهای پایانی قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم، گروه اسکندر فرح و شیخ سلامة حجازی بود. (همان:155). نمایشنامههایی که طی دو دهه مذکور اجرا میشد، عموما نمایشنامههای ترجمه شده اروپایی و یا اقتباس از آنها بود. اولین نمایشنامه تألیف عربی یک ملودرام اجتماعی بود که در سال 1894 با عنوان «صندوق الاخاء» توسط اسماعیل عاصم نوشته و اجرا شد که طی آن به موضوعاتی چون: آزادی، آموزش ، احزاب و نیز عدم آگاهی مردم مصر نسبت به حقوق خود که زمینهساز طمع ورزی غرب و اشغال سرزمین آنان شد، پرداخت (الراعی، 1999: 74-73).
راهی را که اسماعیل عاصم در تألیف نمایشنامه آغاز کرد توسط دیگر هنرمندان مصری ادامه یافت. ابراهیم رمزی از زمره آنها بود که چندین نمایشنامه تاریخی و اجتماعی نگاشت که از جمله آنها الحاکم بامرالله (1914) وصرخة العقل (1923) بود. محمد تیمور هم در همین سالها، نمایشنامه العصفورفی القفص (1918) و نمایشنامه الهاویة (1921) را تحت تأثیر آثار نمایشی فرانسوی و البته با الهام از فرهنگ مصری و با توجه به واقعیتهای اجتماعی مصر نوشت. ویژگی این نمایشنامهها به کارگیری زبان عامیانه بود. (همان: 77-76).
در طول سالهای اشغال مصر توسط انگلیس ، تئاتر ملی هم شکل گرفت و از سال 1921 روند تحولات این هنر نمایشی وارد مرحله جدیدی شد (www.sis.gov.eg;2015). چهره مطرح و تأثیرگذار حوزه هنرهای نمایشی طی دهه های پس ازاستقلال، توفیق الحکیم بود که با خلق آثار متعدد نمایشی، این نوع ادبی را قوام و استحکام بخشید (ضیف، 216:1974). از جمله نمایشنامههای او در این دوره، اهل الکهف (1933)، شهرزاد (1934)، الملک اودیب (1949) و مسرح المجتمع (1950) است.
پس از انقلاب سال 1952 حوزه تئاتر رونق بیشتری گرفت و نه تنها متون نمایشی بسیاری نگاشته شد که گروههای تئاتری متعددی هم یکی از پس دیگری به اجرای نمایشنامهها پرداختند. وضعیت جدید ناشی از ضرورتهایی بود که تحولات سیاسی اجتماعی پس از انقلاب پدید آورده بود (حمو، 133:1999) تشکیل مؤسسه کل هنر تئاتر و موسیقی توسط دکتر ثروت عکاشه و تئاتر عروسکی قاهره در سالهای 59 و 60 از جمله تحولات این مرحله بود. تأسیس وزارت فرهنگ در سال 1968 و به دنبال آن تأسیس فرهنگستان هنرهای نمایشی به پویایی این هنر کمک شایانی کرد (الراعی:98)
یوسف ادریس، صلاح عبدالصبور، الفرد فرج و لطفی الخولی از جمله فعالان این حوزه هنری در این سالها بودند. یوسف ادریس در زمره پیشگامان بومیسازی نمایشنامهنویسی عرب بود و نظریه جدیدی برای تأسیس تئاتر نوین عرب ارائه داد (همان: 132). نمایشنامههای جمهوریة فرحات (1956)، ملک القطن (1956) و اللخطة الاخیرة (1958) که توسط او نگاشته شده بود از جمله نمایشنامههای مطرح این دوره از تاریخ هنر تئاتر مصر است. صلاح عبدالصبور نیز هر چند شاعر بود، متون نمایشی متعددی را نگاشت که تأثیر بسیاری در روند پویایی هنرهای نمایشی مصر داشت. او که سعی فراوانی در نوسازی ساختار هنری و نقش مهمی در توسعه نمایشنامه شعری داشت، نمایشنامه را از مترقی ترین انواع هنری و رکن اساسی در ساختار فرهنگی جامعه میدانست (همان: 178-176). مأساة الحلاج، ماندگارترین اثر نمایشی ادریس است که ماجرای سردار شدن حسین بن منصور حلاج را در قالب نمایشنامهای منظوم عرضه کرده و با ابتکاری شاعرانه و خلق فضایی دراماتیک، ماجرای حلاج را به جریانهای سیاسی و اجتماعی جامعه مصر پیوند داده است (شفیعی کدکنی، 193:1359).
تئاتر مصر تا نیمههای دهه 60 قرن گذشته همچنان پررونق بود. اجرای برخی نمایشنامههای انتقادی نسبت شیوع فساد اداری و برخی انحرافها در مسیر انقلاب اما ،سبب شد تا دولت نظارت و سختگیری بیشتری را بر فعالیتهای این حوزه اعمال کند (الراعی:176). در دهه هفتاد قرن یادشده گروههای متعدد تئاتر در این صحنه فعال بودند. از جمله اجراهای تئاتر در این دهه، الایدی الناعمة از توفیق الحکیم، الجنس الثالث از یوسف ادریس و النار و الزیتون از آلفرد فرج بود. همچنین شکلگیری گروه تئاتر استودیو 80 توسط لنین الرملی نویسنده و محمد صبحی کارگردان از جمله رویدادهای هنری این دهه بود. نسل جدیدی از دانشگاهیان هم در این حوزه ظهور کردند که سمیر سرحان، محمد عنانی و فوزی فهمی در زمره آنان هستند. دهه نود آن قرن، شاهد گسترش فعالیت بخش خصوصی در این حوزه و گسترش تئاتر کمدی بود (www.sis.gov.eg;2015). از معروفترین گروههای آزاد تئاتر که در این دهه فعال شد، گروه الورشة توسط حسن الجریتلی بود که فعالیتهای خود را از سال 1987 آغاز کرد. یکی از چهرههای مطرح کارگردانی تئاتر که عمدتا به تئاتر کودکان میپرداخت، حسام عطا بود که با نمایش آثاری چون، اسد و ارانب (1986)، الطائر الارزق (1987) و البیر العجیب (1989) به یکی از معروفترین کارگردانان تئاتر کودک در چند دهه اخیر تبدیل شد (موسوعة مصر الحدیثة ، 1996 ،8 :113).
علیرغم گسترش شبکههای ماهوارهای طی سه دهه اخیر ،هنر تئاتر مصر هر چند به سختی، اما همچنان برپاست و گروههای متعدد نمایشی وابسته به مؤسسات دولتی و یا گروههای غیردولتی، به فعالیتهای خود ادامه میدهند. از جمله گروههای تئاتر مصری فعال در این سالها میتوان از: فرقة الحرکة، فرقة السامر، فرقة الغجر، فرقة المسرح الحدیث، فرقة نهضة المسرحیة، فرقة فرسان الشرق للتراث، فرقة مسرح الغد و فرقة مساحة المیدان نام برد. هنرمندانی چون: احمد عبدالعال (کارگردان)، احمد ماهر (بازیگر)، صبری فؤاز (کارگردان)، ابراهیم الشرقاوی (کارگردان)، الفت امام (بازیگر)، فتوح احمد (بازیگر)، سامح بسیونی (کارگردان)، رامی الشریف (کارگردان)، محمد قادوس (بازیگر)، عبدالرحمن سالم (کارگردان)، خالد عبدالسلام (کارگردان)، محمود مهدی (بازیگر) و فوزی عبدالقادر (کارگردان) از جمله فعالان عرصه تئاتر معاصر مصر به شمار میروند.
جشنوارههای متعدد نمایشی در این کشور برگزار میشود که جشنواره ملی تئاتر مصر از مهمترین آنهاست. اولین دوره این جشنواره در سال 2006 برگزار شد و پس از آن همه ساله به جز سالهای 2011 و 2012 (به دلیل شرایط خاص ناشی از انقلاب ژانویه) برگزار شده است. هدف از برگزاری این جشنواره، فراهم آوردن فرصتهای لازم برای جوانان علاقمند به هنر تئاتر است تا استعددهای خود را در راستای تئاتر عربی مصری بروز دهند. تشویق و حمایت از ابداع و ابتکار هنرمندان و فراهم آوردن امکان رقابت خلاق با هدف شکلگیری تئاتر مصری اصیل نیز از دیگر اهداف این جشنواره هنری است. جشنواره ملی تئاتر مصر با مشارکت وزارت فرهنگ، مؤسسه عالی هنرهای نمایشی، تئاتر دانشگاهی، کتابخانه اسکندریه و بخش خصوصی برگزار میگردد. جوایز اهدایی این جشنواره شامل: بهترین اجرا، بهترین متن، بهترین کارگردانی، بهترین بازی، بهترین تألیف موسیقی و بهترین طراحی است (www.moc.gov.eg;2015).
از جمله دهها مرکز نمایشی که عمدتا در قاهره قرار گرفتهاند، میتوان از: مسرح الهرم، مسرح نجم، مسرح الازبکیة، مسرح الفن، مسرح النیل، مسرح السلام، مسرح توفیق الحکیم، مسرح الجمهوریة و مسرح الطلیعة نام برد (www.egypty.com;2015).