تئاتر و هنرهای نمایشی مصر

از دانشنامه ملل
نمایش سایه­‌ها در مصر. برگرفته از سایت oistat.org، قابل بازیابی ازhttps://oistat.org/news_detail.php?id=969&mode=Theatre%20Worldwide&Page=3

مردم مصر از نیمه دوم قرن نوزدهم با هنر تئاتر آشنا شدند. پیش از آن، نمایش­‌های سنتی از جمله، نمایش سایه­‌ها در مصر رایج بود و با ظهور هنر مدرن ، اینگونه نمایش‌­ها هم متحول شد و در شکل­‌گیری تئاتر معاصر هم تأثیر گذاشت.[۱]

یعقوب صنوع. برگرفته از سایت irancartoon، قابل بازیابی ازhttps://www.irancartoon.com/site/winners/result-of-yaqoub-sannou-competition-memory-of-caricature-projectegypt

اولین تلاش­‌ها برای شکل دادن به تئاتر در مصر توسط یعقوب صنوع (1839-1912) در عهد حکومت اسماعیل پاشا صورت گرفت. برخی نمایش­‌های طنز و انتقادی او اما، خشم حکومت را برانگیخت و تعطیلی فعالیت­‌های نمایشی صنوع را در پی داشت که سال‌ها ادامه یافت.[۲] طی دو دهه پایانی قرن نوزدهم گروه­‌های نمایشی متعددی ظهور کرد که دو گروه یوسف خیاط و سلیمان القرداحی مشهورترند. این گروه‌­ها، هم نمایشنامه‌­های عربی اجرا می­‌کردند و هم نمایشنامه­‌های ترجمه شده اروپایی که بیشتر در قاهره و اسکندریه به روی صحنه می‌رفت و سپس در برخی شهرهای مصر برای علاقمندان به اجرا گزارده می‌­شد. گروه تئاتر القرداحی موفق شد علاوه بر مصر، چندین اجرا در سوریه، تونس و الجزایر داشته باشد.[۳] از دیگر گروه­‌های فعال در این حوزه در سال‌­های پایانی قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم، گروه اسکندر فرح و شیخ سلامة حجازی بود.[۴] نمایشنامه‌­هایی که طی دو دهه مذکور اجرا می­‌شد، عموما نمایشنامه‌­های ترجمه شده اروپایی و یا اقتباس از آن‌ها بود. اولین نمایشنامه تألیف عربی یک ملودرام اجتماعی بود که در سال 1894 با عنوان «صندوق الاخاء» توسط اسماعیل عاصم نوشته و اجرا شد که طی آن به موضوعاتی چون: آزادی، آموزش، احزاب و نیز عدم آگاهی مردم مصر نسبت به حقوق خود که زمینه‌­ساز طمع ­ورزی غرب و اشغال سرزمین آنان شد، پرداخت.[۵]

راهی را که اسماعیل عاصم در تألیف نمایشنامه آغاز کرد توسط دیگر هنرمندان مصری ادامه یافت. ابراهیم رمزی از زمره آن‌ها بود که چندین نمایشنامه تاریخی و اجتماعی نگاشت که از جمله آن‌ها الحاکم بامرالله (1914) وصرخة العقل (1923) بود. محمد تیمور هم در همین سال­‌ها، نمایشنامه العصفورفی القفص (1918) و نمایشنامه الهاویة (1921) را تحت تأثیر آثار نمایشی فرانسوی و البته با الهام از فرهنگ مصری و با توجه به واقعیت‌­های اجتماعی مصر نوشت. ویژگی این نمایشنامه­‌ها به کارگیری زبان عامیانه بود.[۶]

در طول سال­‌های اشغال مصر توسط انگلیس ، تئاتر ملی هم شکل گرفت و از سال 1921 روند تحولات این هنر نمایشی وارد مرحله جدیدی شد.[۷] چهره مطرح و تأثیرگذار حوزه هنرهای نمایشی طی دهه‌های پس ازاستقلال، توفیق الحکیم بود که با خلق آثار متعدد نمایشی، این نوع ادبی را قوام و استحکام بخشید.[۸] از جمله نمایشنامه­‌های او در این دوره، اهل الکهف (1933)، شهرزاد (1934)، الملک اودیب (1949) و مسرح المجتمع (1950) است.

پس از انقلاب سال 1952 حوزه تئاتر رونق بیشتری گرفت و نه تنها متون نمایشی بسیاری نگاشته شد که گروه­‌های تئاتری متعددی هم یکی از پس دیگری به اجرای نمایشنامه‌­ها پرداختند. وضعیت جدید ناشی از ضرورت­‌هایی بود که تحولات سیاسی اجتماعی پس از انقلاب پدید آورده بود[۹] تشکیل مؤسسه کل هنر تئاتر و موسیقی توسط دکتر ثروت عکاشه و تئاتر عروسکی قاهره در سال‌­های 59 و 60 از جمله تحولات این مرحله بود. تأسیس وزارت فرهنگ در سال 1968 و به دنبال آن تأسیس فرهنگستان هنرهای نمایشی به پویایی این هنر کمک شایانی کرد.[۱۰]

یوسف ادریس، صلاح عبدالصبور، الفرد فرج و لطفی الخولی از جمله فعالان این حوزه هنری در این سال­‌ها بودند. یوسف ادریس در زمره پیشگامان بومی‌­سازی نمایشنامه‌­نویسی عرب بود و نظریه جدیدی برای تأسیس تئاتر نوین عرب ارائه داد.[۱۱] نمایشنامه­‌های جمهوریة فرحات (1956)، ملک القطن (1956) و اللخطة الاخیرة (1958) که توسط او نگاشته شده بود از جمله نمایشنامه‌­های مطرح این دوره از تاریخ هنر تئاتر مصر است. صلاح عبدالصبور نیز هر چند شاعر بود، متون نمایشی متعددی را نگاشت که تأثیر بسیاری در روند پویایی هنرهای نمایشی مصر داشت. او که سعی فراوانی در نوسازی ساختار هنری و نقش مهمی در توسعه نمایشنامه شعری داشت، نمایشنامه را از مترقی ترین انواع هنری و رکن اساسی در ساختار فرهنگی جامعه می­‌دانست.[۱۲] مأساة الحلاج، ماندگارترین اثر نمایشی ادریس است که ماجرای سردار شدن حسین بن منصور حلاج را در قالب نمایشنامه‌­ای منظوم عرضه کرده و با ابتکاری شاعرانه و خلق فضایی دراماتیک، ماجرای حلاج را به جریان­‌های سیاسی و اجتماعی جامعه مصر پیوند داده است.[۱۳]

تئاتر مصر تا نیمه­‌های دهه 60 قرن گذشته همچنان پررونق بود. اجرای برخی نمایشنامه­‌های انتقادی نسبت شیوع فساد اداری و برخی انحراف‌­ها در مسیر انقلاب اما، سبب شد تا دولت نظارت و سختگیری بیشتری را بر فعالیت‌­های این حوزه اعمال کند.[۱۴] در دهه هفتاد قرن یادشده گروه‌­های متعدد تئاتر در این صحنه فعال بودند. از جمله اجراهای تئاتر در این دهه، الایدی الناعمة از توفیق الحکیم، الجنس الثالث از یوسف ادریس و النار و الزیتون از آلفرد فرج بود. همچنین شکل­‌گیری گروه تئاتر استودیو 80 توسط لنین الرملی نویسنده و محمد صبحی کارگردان از جمله رویدادهای هنری این دهه بود. نسل جدیدی از دانشگاهیان هم در این حوزه ظهور کردند که سمیر سرحان، محمد عنانی و فوزی فهمی در زمره آنان هستند. دهه نود آن قرن، شاهد گسترش فعالیت بخش خصوصی در این حوزه و گسترش تئاتر کمدی بود.[۱۵] از معروفترین گروه‌­های آزاد تئاتر که در این دهه فعال شد، گروه الورشة توسط حسن الجریتلی بود که فعالیت­‌های خود را از سال 1987 آغاز کرد. یکی از چهره‌­های مطرح کارگردانی تئاتر که عمدتا به تئاتر کودکان می­‌پرداخت، حسام عطا بود که با نمایش آثاری چون، اسد و ارانب (1986)، الطائر الارزق (1987) و البیر العجیب (1989) به یکی از معروف­ترین کارگردانان تئاتر کودک در چند دهه اخیر تبدیل شد. [۱۶]

علیرغم گسترش شبکه­‌های ماهواره‌­ای طی سه دهه اخیر، هنر تئاتر مصر هر چند به سختی، اما همچنان برپاست و گروه­‌های متعدد نمایشی وابسته به مؤسسات دولتی و یا گروه‌­های غیردولتی، به فعالیت­‌های خود ادامه می‌­دهند. از جمله گروه­‌های تئاتر مصری فعال در این سال­‌ها می­‌توان از: فرقة الحرکة، فرقة السامر، فرقة الغجر، فرقة المسرح الحدیث، فرقة نهضة المسرحیة، فرقة فرسان الشرق للتراث، فرقة مسرح الغد و فرقة مساحة المیدان نام برد. هنرمندانی چون: احمد عبدالعال (کارگردان)، احمد ماهر (بازیگر)، صبری فؤاز (کارگردان)، ابراهیم الشرقاوی (کارگردان)، الفت امام (بازیگر)، فتوح احمد (بازیگر)، سامح بسیونی (کارگردان)، رامی الشریف (کارگردان)، محمد قادوس (بازیگر)، عبدالرحمن سالم (کارگردان)، خالد عبدالسلام (کارگردان)، محمود مهدی (بازیگر) و فوزی عبدالقادر (کارگردان) از جمله فعالان عرصه تئاتر معاصر مصر به شمار می‌­روند.

جشنواره‌­های متعدد نمایشی در این کشور برگزار می­‌شود که جشنواره ملی تئاتر مصر از مهمترین آن‌هاست. اولین دوره این جشنواره در سال 2006 برگزار شد و پس از آن همه ساله به جز سال‌­های 2011 و 2012 (به دلیل شرایط خاص ناشی از انقلاب ژانویه) برگزار شده است. هدف از برگزاری این جشنواره، فراهم آوردن فرصت­‌های لازم برای جوانان علاقمند به هنر تئاتر است تا استعدادهای خود را در راستای تئاتر عربی مصری بروز دهند. تشویق و حمایت از ابداع و ابتکار هنرمندان و فراهم آوردن امکان رقابت خلاق با هدف شکل­‌گیری تئاتر مصری اصیل نیز از دیگر اهداف این جشنواره هنری است. جشنواره ملی تئاتر مصر با مشارکت وزارت فرهنگ، مؤسسه عالی هنرهای نمایشی، تئاتر دانشگاهی، کتابخانه اسکندریه و بخش خصوصی برگزار می­­‌گردد. جوایز اهدایی این جشنواره شامل: بهترین اجرا، بهترین متن، بهترین کارگردانی، بهترین بازی، بهترین تألیف موسیقی و بهترین طراحی است.[۱۷]

از جمله ده‌ها مرکز نمایشی که عمدتا در قاهره قرار گرفته‌­اند، می­‌توان از: مسرح الهرم، مسرح نجم، مسرح الازبکیة، مسرح الفن، مسرح النیل، مسرح السلام، مسرح توفیق الحکیم، مسرح الجمهوریة و مسرح الطلیعة نام برد.[۱۸][۱۹]

نیز نگاه کنید به

تئاتر و هنرهای نمایشی زیمبابوه؛ تئاتر و هنرهای نمایشی کانادا؛ تئاتر و هنرهای نمایشی روسیه؛ تئاتر و هنرهای نمایشی تونس؛ تئاتر و هنرهای نمایشی ژاپن؛ تئاتر و هنرهای نمایشی کوبا؛ تئاتر و هنرهای نمایشی لبنان؛ هنر تئاتر مدرن چین؛ تئاتر و هنرهای نمایشی سنگال؛ تئاتر و هنرهای نمایشی آرژانتین؛ تئاتر و هنرهای نمایشی فرانسه؛ تئاتر و هنرهای نمایشی مالی؛ تئاتر و هنرهای نمایشی ساحل عاج؛ تئاتر و هنرهای نمایشی تایلند؛ تئاتر و هنرهای نمایشی اوکراین؛ تئاتر و هنرهای نمایشی اسپانیا؛ تئاتر و هنرهای نمایشی اردن؛ تئاتر و هنرهای نمایشی اتیوپی؛ تئاتر و هنرهای نمایشی سیرالئون؛ تئاتر و هنرهای نمایشی قطر؛ تئاتر و هنرهای نمایشی تاجیکستان؛ تئاتر و هنرهای نمایشی سریلانکا؛ تئاتر و هنرهای نمایشی گرجستان؛ تئاتر و هنرهای نمایشی قزاقستان؛ تئاتر و هنرهای نمایشی بنگلادش

کتابشناسی

  1. بازیابی شده در 2015 از https://www.sis.gov.eg.
  2. نجم، الدكتور محمد يوسف (1980). المسرحية في الادب العربي الحديث (الطبعة الثالثة). بيروت: دارالثقافة، ص91.
  3. نجم، الدكتور محمد يوسف (1980). المسرحية في الادب العربي الحديث (، الطبعة الثالثة). بيروت: دارالثقافة، ص112.
  4. نجم، الدكتور محمد يوسف (1980). المسرحية في الادب العربي الحديث (، الطبعة الثالثة). بيروت: دارالثقافة، ص155.
  5. الراعی، د. علي (1999). المسرح في الوطن العربي (الطبعة الثالثة). الكويت: المجلس الوطني للثقافة و الفنون  و الأداب، ص74-73.
  6. الراعی، د. علي (1999). المسرح في الوطن العربي (الطبعة الثالثة). الكويت: المجلس الوطني للثقافة و الفنون  و الأداب، ص77-76.
  7. بازیابی شده در 2015 از https://www.sis.gov.eg.
  8. شوقي، ضيف (1974). الادب العربي المعاصر في مصر (الطبعة الخامسة). القاهرة: دارالمعارف بمصر، ص216.
  9. حمو، د. حورية محمد (1999). تأصيل المسرح العربي بين التنظير و التطبيق في سورية و مصر. دمشق: اتحاد الكتاب العرب، ص133.
  10. الراعی، د.علي (1999). المسرح في الوطن العربي (الطبعة الثالثة). الكويت: المجلس الوطني للثقافة و الفنون  و الأداب، ص98.
  11. الراعی، د. علي (1999). المسرح في الوطن العربي (الطبعة الثالثة). الكويت: المجلس الوطني للثقافة و الفنون  و الأداب، ص132.
  12. الراعی، د. علي (1999). المسرح في الوطن العربي (الطبعة الثالثة). الكويت: المجلس الوطني للثقافة و الفنون  و الأداب، ص176-178.
  13. شفیعی کدکنی، محمدرضا (1359). شعر معاصر عرب. تهران: انتشارات توس، ص193.
  14. الراعی، د. علي (1999). المسرح في الوطن العربي (الطبعة الثالثة). الكويت: المجلس الوطني للثقافة و الفنون  و الأداب، ص176.
  15. بازیابی شده در 2015 از https://www.sis.gov.eg.
  16. موسوعة مصر الحدیثة (1996). مصر: الهيئة العامة للكتاب، وزارة الثقافة، ج 8، ص113.
  17. بازیابی شده در 2015 از https://www.moc.gov.eg.
  18. بازیابی شده در 2015 از https://www.egypty.com.
  19. صدر هاشمی، سید محمد (1392). جامعه و فرهنگ مصر. تهران: موسسه فرهنگی، هنری و انتشاراتی بین المللی الهدی، ص332-337.