تئاتر و هنرهای نمایشی سنگال
ریشه های تئأتر در سنگال مانند ادبیات به همان گفتاری بودن آن بر می گردد و از زمانی شروع شده است که سالخوردگان افسانه هایی برای کودکان زیر درختان "بااوباب" در روستا تعریف می کرده اند. در سنگال سنتی اولین آثار و نشانه های تئأتر را می توان در آئین های مذهبی جستجو کرد که هدف اصلی آن برداشتی مقدس است. به این نوع تئاتر مذهبی، تئأتر تاریخی و حماسی که مربوط به قهرمانان است اضافه می شود. قصه های مردمی، آوازهای مدحی و ستایشی و بعضی مراسم و آداب و رسوم نیز جنبهی تئأتری داشتند و همراه آواز، موسیقی، تقلید، بیهوده گویی (تقطیع)، رقص و دیگر شکل ها نمادین بوده و همراه با لباس ها و ابزارها و ماسک ها اجرا می شدند. امروزه نیز این تئأترها اجرا می شوند و عوامل معاصر و تاًثیرات خارجی نیز روی عملکرد و اجرای آنها تأثیر گذاشته است.
در تئأتر سنگال قصه جایگاه مهمی دارد. از نظر"لِوی استروس" (Levi Strauss) این قصه نوعی تقدس زدایی از افسانه است. تعریف کردن یک قصه قوانین خاص خود را دارد، به طور مثال قصهگو باید از شنوندگان مسن تر باشد. اغلب الهامات قصهگو هم سیاسی است.
پس از آنکه خارجی ها وارد سنگال شدند، در ابتدا سکوتی در اجرای این قصه ها و آئین ها پدید آمد. اولین مبلغان مسیحی اجرای این آئین ها را ممنوع اعلام کردند، زیرا اولاً آنها مفهوم این آئین ها را نمی فهمیدند، دوماً آنها را بسیار ابتدایی می پنداشتند، حتی کار به جایی کشید که سیاهان حتی آداب و رسوم اجداد خویش را به تمسخر می گرفتند و قوانین مدرسهی "ویلیام پونتی" (William Ponty) را پیاده می کردند.
زیر یوغ استعمار، کمدین های آفریقایی خود را با اصول غربی وفق دادند، اما باید گفت که تئأتر های مذهبی هنوز خود را حفظ کرده اند. یکی از افراد برجستهای که در سال های 1950 از هویت تئأتر سنگالی دفاع کرد همان لئوپولد سدار سنگور است. او با تئوری نگریتود باعث شد که تعداد تئأترها به همان میزان اعتراض های مردمی زیاد شود، از قهرمانان گذشته یاد شود و دوباره آئین های سنتی روی صحنه بیاید.
در این فرهنگ گفتاری، یک شخصیت نقش اصلی را به عهده می گیرد که همان "گریو" نام دارد. در اینجا دیگر از گریو به عنوان یک شاعر و یک نوازنده در خدمت رئیس و فرمانروا یاد نمی شود. امروزه در سنگال گریو یکی از اعضای طبقهی شاعران نوازنده بوده و حتی دارای انجمن نیز هستند. به علت قدرت گفتاری قوی که دارند از آنها به عنوان افرادی مقدس یاد می شود.[۱]
"عثمان دیاخات" (Ousmane Diakhate) مدیر تئأتر دانیل سورانو در داکار در پایان نامه دکتری خود می گوید: "گریو مرتب در حال یک اجرای دراماتیک است. مخاطبان زیادی به علت قدرت بیانش به او گوش فرا می دهند. او می تواند مشاور رئیس خود باشد زیرا او همیشه به خود این اجازه را می دهد که همیشه حقیقت را بگوید.
یکی از ویژگی های تئأتر سنگال این است که در ابتدای اجرای هر صحنه یک گریو می آید و داستان را کمی شرح می دهد، گاهاً ورودی ها را اعلام می کند و بیشتر اوقات از افراد ستایش می کند.[۲]
"ژاک شوریه" (Jacques Chevrier) در اثر خود تحت عنوان "درخت پالابر" (L'arbre à Palabres) سه نوع گریو را معرفی کرده است: نوع اول "ماب" (Mâbe) نام دارد که وابسته به یک خانواده بزرگ است، تاریخ این خانواده را می داند و از آن ستایش می کند. نوع دوم "گولو" (Gawlo) بوده و مستقل عمل می کند، او از کوچکترین بدگویی ها یک آواز انتقادی می سازد که طرفداران زیادی دارد. نوع سوم "تیاپورتا" (Tia Poura) نام دارد که بیشترین آزادی بیان را دارد. آواز های او گاهی مرموز است اما هیچ وقت خطاب به فرد خاصی نیست. با خواندن آنچه که نمی توان گفت، او یک نقش حقیقی برای بازی کردن در سیستم اجتماعی دارد.
یکی دیگر از ویژگی های تئأتر سنگال جایگاه موسیقی و رقص در آئین های سنتی است. در تئأتر معاصر معمولاً صحنه ها با گروه های موسیقی و رقص به روی عموم باز می شود.
"میشل کورون" (Michel Corvin) در اثر خود تحت عنوان "فرهنگ دائرۃ المعارف تئأتر در تمام دنیا" (Dictionnaire Encyclopédique du Théâtre à Travers le Monde) تئأتر سنگال را در قرن بیستم را در چهار زمان بیان کرده است: در ابتدا تئأتر مدرسه ویلیام پونتی است که بنیان و اساس موضوعات آن بین مدرنیته و سنت است و نقش اساسی در تحول هنر دراماتیک کشور داشته است. زمان دوم، زمان گروه"کیتا فودبا" Fodéba) (Keïtafبوده که محور اصلی آن رقص است. از سال 1953 تا 1958، زمان سوم و زمان تأسیس مراکز فرهنگی است که تئأتر را زیر یوغ استعمار قرار می دهد و بالاخره بعد از سال 1960که تئأتر سنگالی با مراجعه به تاریخ خود را به دست تجزیه و تحلیل از جامعه می دهد.
مدرسه ویلیام پونتی در سال 1903 در شهر سنت لوئی تأسیس شد. سیستم آموزشی این مدرسه غربی (فرانسوی) بود. سپس زیر نظر مدیریت " شارل بِ آرت" (Charles Béart) در سال های 1930 دانش پذیران سنگالی با گذراندن یک کنکور نسبتاً مشکل وارد این مدرسه شدند. آنها علاوه بر نمایشنامه های الهام گرفته از شخصیت های فرانسوی مانند "مولیر" (Molière) نمایشنامه های آفریقایی که موضوع آن بیشتر مربوط به تاریخ و گذشته سنگال بود بازی می کردند، البته درعمل آنها بیشتر تاریخ فرانسه را می خواندند. بنابراین تئأتر بازتابی از ارزش های استعمار را نشان می داد، به همین خاطر کمدین های این مدرسه چندان حرفهای نبودند، تنها چهرهای که می توان از آنها نام برد "دوتا سِک" (Douta Seck) است که خودش اقرار می کند که "در اجرای تئأتر ما هدایت شده بودیم.[۳]
بدین معنی که اروپایی ها به تئأتر پونتی علاقه داشتند زیرا خودشان هدایت گر آن بودند. آنها مدعی بودند که این خود آفریقایی هستند که سبک زندگی خود را رد می کنند. تئآتر پونتی که تلفیقی از آوازها و رقص های سنتی بود، سبک غربی داشت و مورد توجه بسیاری از نخبگان آفریقایی بود، اما در میان مردم سنگال جایگاهی نداشت زیرا موضوع اصلی آن انسان نبود و حتی به سنت ها نیز حمله می کرد، بنابراین مردم عادی این نمایشنامه ها را دوست نداشتند.[۴]
در سال 1955، تئأتر قصر تحت مدیریت "موریس سونار سنگور" (Maurice Sonar Senghor) پسر خواهر لئوپولد سدار سنگور تأسیس شد. اولین رقص بالهی سنگالی در همان سال توسط "لامین دیاخات" (Lamine Diakhate)، به نام "سارزان" (Sarzan) خلق شد.
با اینکه سدار سنگور آثار زیادی از خود به جای گذاشته است، اما تنها دو نمایشنامه نوشته است که عبارتند از: "شاکا" (Chaka) و "مرثیه برای آنینا فال" (Élégie pour Aynina Fall). موضوع هر دو اثر بیشتر شور و هیجانات شاعر را نشان می ده، و موضوع آن معرفی یک آفریقای نمونه در قالب یک ادبیات اعتراضی است.
تئأتر در جامعه سنگال از جایگاه ویژهای برخوردار است. این جایگاه به هنرهای تجسمی سنتی و مدرن نیز باز میگردد. از یک طرف گذشتهی سنگال متأثر از هنرهایی مانند مجسمهسازی، پیکرتراشی، صنایع دستی بوده که هر کدام انتقال دهنده یک مفهوم، اسطوره یا ارزش فرهنگی به بیننده میباشد. از طرف دیگر در دوره استعمار با ایجاد نهادهای جدید فرهنگی از جمله سالنهای تئأتر و سینما روش تئأتر مدرن به این جامعه انتقال یافته است. امروز هنر تئأتر سنگال ترکیبی از سبک و روش سنتی (آفریقایی- سنگال) با سبک و روش مدرن (فرانسوی- اروپایی) است. اساتید، نخبگان تئأتر و گروههای هنری در این زمینه و حتی سالنهای تئأتر همگی حامل و گویای مسائل فوق میباشند.
بیشتر سناریوها- موضوعات- نحوه آرایش سالن- صحنه و حتی پوشش لباسهای هنرمندان تئأتر این ترکیب را نشان میدهد. اگر چه بیشترین برنامههای تئأتر در سالنهای معروف تئأتر در پایتخت و شهرهای بزرگ سنگال اجرا میشود ولی بعضی از برنامههای تئأتر که بیشتر از سنت قدیمی سنگال نشأت گرفته در فضاهای باز و طبیعی (صحرا- میدانهای بزرگ شهر و روستا- محلههای باز شهر و روستا) با همان سبک سنتی- سنگالی نیز اجراء میگردد و مورد استقبال مردم است.
با اینکه موضوع های تئأتر سنگال بسیار زیاد است اما اصلی ترین آنها حول محور تاریخ، نقد دیکتاتوری و فساد است. علاوه بر این جنبش فمینیسم، صحنه هایی از زندگی روزمره نیز از دیگر موضوعات تئأتر سنگال است.
از آثار مهمی که موضوع آنها تاریخ است می توان به موارد زیر اشاره کرد:
-" لات دیور یا راه افتخار" (Lat Dior ou le chemin de l'honneur) اثر "تیرنو با" (Thierno Ba) (1975) که داستان یک قهرمان به نام لات دیور است که قبل از استقلال سنگال با شجاعت در برابر سفیدان می جنگد.
- "تبعید آبوری" (l'Exil d'Abouri) اثر "شیخ عالیو انداآو" (Cheikh Aliou Ndao) که قصهی حماسهی یک شاه است و موضوع آن "تبعید، تبعید بهتر است از زندگی" است. این اثر جایزهی جشنوارهی پان آفریکن را در سال 1969 از آن خود کرد.
در کل موضوع اصلی هر دو اثر تاریخ قبل از استعمار و مبارزه با استعمار است. این قهرمانان هنوز در تئاتر های معاصر حاضر هستند و جوانان از آنها درس می گیرند.
نمونه هایی که موضوع آنها دیکتاتوری است شامل تئأتر های زیر است:
- "جزیرهی باهیا" (L'île de Bahia) اثر "شیخ علیون اِندااو" (Cheikh Alioune Ndao) (1975) که داستان یک دیکتاتور را در یک جزیره به نمایش در می آورد؛
- "فردا پایان دنیا" (Demain la fin du Monde) اثر "علیون بادارا بی" (Alioune Badara Beye) (2003) که سقوط یک دیکتاتور به نام بارکی را نشان می دهد؛
- "سالمون" (Salmoon) اثر "شریف آدرامه سِک" (Chérif Adramé Seck). سالمون یک دیکتاتور در دوران قبل از استعمار است. البته در تمام این موارد سنت های آفریقایی و نقش گریو ها هم جز موضوعات اصلی این نمایشنامه ها به شمار می آید.
سه تئأتر معروفی که موضوع آنها فساد اجتماعی است عبارتند از:
- "آقای رشوه و دار و دسته ها" (Mr Pot-de-vin et Consorts) اثر "موریس سونار سنگور" (Maurice Sonar Senghor) (1970) که همانطور که از نامش پیداست موضوع آن رشوه گیری و یک کمدی است؛
- "آدجا، مبارز گراس" (Adja, Militante de GRAS) اثر "ماروبا فال" (Marouba Fall) (2005). این نمایشنامه اولین اثری بود که در آن قهرمان داستان آدجا، یک زن مبارز را نشان داد. آدجا "یک تحول در وضعیت زنان" را به نمایش می گذارد و می گوید که زن دیگر نمی خواهد مثل قبل باشد؛
- "تراژدی دوران استقلال" (La Tragédie des Indépendances) اثر "احمدو مصطفی واد" (Amadou Moustapha Wade) (1981)که فساد شدید اجتماعی را در سال های اولیه استقلال نشان می دهد.
و بالاخره برای اینکه تئأتر سنگال روزبهروز مردمی تر شود، دراماتورژها بیشتر مسائل روز را به صحنه می کشند. از جمله این تئأتر ها می توان به همان "آدجا، مبارز گراس" اشاره کرد. در این نمایشنامه و امثال آن فضای انتخاب شده حیاط یک خانه است که زن و شوهر با هم زندگی می کنند و در خلال زندگی دچار مشکلات زیادی هستند از جمله فقر و مسئلهی چندهمسری که در سنگال بسیار رایج است.
در مجموع کل نمایشنامه ها زن نقش چندان حائز اهمیتی ندارد و آنها بیشتر به صورت سیاهی لشکر روی صحنه حضور دارند. به طور مثال تحت سلطهی شوهران خود هستند، با کسی که نمی خواهند ازدواج می کنند، روی صحنه تنها فعالیت های خانگی را انجام می دهند و از خود هیچ ایدهی جدیدی ندارند و هر آنچه که شوهرانشان می گویند تکرار می کنند تا جایی که قبل از تأسیس مدرسهی پونتی حتی مردان نقش زنان را بازی می کردند.
"آدجا، مبارز گراس" و "من، آقا، من" (Moi, Monsieur, Moi) اثر "پاتریسا گومِز" (Patricia Gomez) از جمله اولین آثاری هستند که در آن جایگاه زن را در سنگال متحول کرده است. این آثار مدرن توسط یک کمدین اجرا می شود که با لحنی طنز آمیز سخت ترین مسائل روز یک دختر جوان را نشان می دهد. این دو اثر اعتراض شدیدی به مردسالاری جامعه سنگالی می کند، به جامعهای که دختران جوان در بین خانواده ها سرگردانند بدون اینکه بتوانند آرزوهای خود را بیان کنند. نمایشنامه "با اوباب" (Baobab) اثر "فاما دیان" (Fama Diagne) هم حضور کمرنگ زنان در نوشته های دراماتیک سنگالی را نشان می دهد.
بهترین مراکز و سالنهای تئأتر سنگال را میتوان به شرح ذیل نام برد:
- سالن تئأتر ملی سنگال نام خود را از کمدین فرانسوی- سنگالی دانیل سورانو (Daniel Sorano) گرفته است. این سالن بسیار مدرن و شامل هزار صندلی با یک سن به سبک ایتالیایی و لوژهای زیبا است. کارگاههای مخصوص طرح لباس، طرح دکر، سالن پذیرش، ادارات، سالن نمایش و یک قسمت پذیرایی از دیگر قسمتهای این سالن هستند. گروههایی که در آن تئأتر بازی میکنند شامل سه ساختار هستند:
1- مجموعه ملی گروه باله (لنگر: Linguère) که بسیار قدیمی بوده و اصل آن از فدراسیون عالی (1960) است: 35 رقصنده که در همه جای دنیا برنامه اجرا کردهاند در آنجا فعالند.
2- مجموعه ملی درام: این مجموعه در اولین جشنوارهی جهانی «هنرهای سیاه» (داکار، 1966) تشکیل شد. تمام هنرمندان آن حرفهای هستند و دورههای آموزشی خود را در مؤسسهی ملی هنر گذراندهاند نام آن دوتاسک است (Douta Seck).
3- مجموعه ملی غنایی- سنتی: این نوع تئأتر را هنرمندانی از جمله سودا فال (Soda Fall) همراه با آلات موسیقی سنتی بازی میکنند.
- تئأتر بزرگ ملی که در سال 2010 توسط عبد الله واد رئیس جمهور وقت افتتاح شد.
کشور سنگال دارای چندین شرکت تئأتری است که مهمترین آنها عبارتند از:
- بوسانا (Bou-Saana)؛
- گول تپه (Les Gueules-Tapées): این شرکت در سال 1995 تأسیس شد و دارای شاگردان دوره دیده از مؤسسه دوتاسک است. آنها اجراهای زیادی در سنگال دارند. موضوعات آن طنز، فساد و زندگی روزانه است.
- شرکت تئأتر خیابانی پاپامیساگی (PaPa Meissa Gueye): این شرکت بسیار حرفهای و با اصالت است که در سال 2002 تأسیس شد. پاپامیساگی و سیکولا (Saikoula) دو عضو آن هستند که دارای مدرک از مدرسه ملی هنرهای داکار هستند؛
- ژالوره (Jallore)؛ این شرکت از سال 2000 تحت مدیریت یک طراح رقص سیره بی (Ciré Beye) در شهر سنت لوئی فعال است. این شرکت شامل دوازده رقصنده حرفهای و بیش از چهل کارآموز رقص است.
- باله تاکالی ژی (Ballt Takka Liggey)؛ این شرکت در سال 1986 تأسیس شد. شامل 25 هنرمند معلول است. نمایشهای آن شامل رقص و موسیقی سنتی سنگالی است. موضوع اصلی این نمایشها مبارزه علیه تکدیگری است که بیشتر شامل معلولان است.
- کارگاه تئاتر پوان او (Point E)؛ این کارگاه خاص هنرمندان برای کودکان است و هدف آن آموزش شخصیت کودک و آموزش روابط عمومی است.
- و بالاخره ژیندی دوکااولاک (Gindi do Kaolack) هدف اصلی این شرکت و هنرمندان آن طرح موضوعاتی برای شکوفایی فرهنگ سنگال در سطح ملی و بین المللی است.
از میان حدود 1200 هنرمند سنگالی که همگی عضو "انجمن کمدین های هنرمند تئأتر" در سنگال (ARCOTS: Association des Artistes et des Comédiens du Théâtre) هستند می توان به "آیساتو سو" (Aïssatou Sow) (هنرمند معاصر) و "سیدی نیان" (Sidy Niang) اشاره کرد. یکی از ویژگی های آیساتو اندام ریز نقش اوست، به خاطر همین او را "به به آیشا" هم صدا می کنند. او بیشتر در اجراهای خود سعی دارد به زبان مولیر (کمدین فرانسوی) صحبت کند. او هرگز به مدرسه تئأتر نرفت اما خودش اقرار کرده که حفظ قرآن باعث شده که روحیه بازی داشته باشد و زبان فرانسه را نیز خودش یاد گرفته است. کار او از سال 2009 شروع شد. او نه تنها در تئاتر بلکه در سینما نیز به عنوان یک هنرمند بسیار می درخشد. یکی دیگر از کمدین های بسیار معروف سنگالی که در 3 ژوئیه 2014 رادیوی سنگال فوت او را اعلام و اهل هنر را به اندوه فرو برد "سیدی نیان" بود. از او به عنوان یک هنرمند ملی و کسی که همه هنر خود در اختیار تئأتر سنگال قرار داد تلقی می شود.[۵]
نیز نگاه کنید به
تئاتر و هنرهای نمایشی زیمبابوه؛ تئاتر و هنرهای نمایشی کانادا؛ تئاتر و هنرهای نمایشی روسیه؛ تئاتر و هنرهای نمایشی تونس؛ تئاتر و هنرهای نمایشی ژاپن؛ تئاتر و هنرهای نمایشی کوبا؛ تئاتر و هنرهای نمایشی لبنان؛ تئاتر و هنرهای نمایشی مصر؛ هنر تئاتر مدرن چین؛ تئاتر و هنرهای نمایشی آرژانتین؛ تئاتر و هنرهای نمایشی فرانسه؛ تئاتر و هنرهای نمایشی مالی؛ تئاتر و هنرهای نمایشی ساحل عاج؛ تئاتر و هنرهای نمایشی تایلند؛ تئاتر و هنرهای نمایشی اوکراین؛ تئاتر و هنرهای نمایشی اسپانیا؛ تئاتر و هنرهای نمایشی اردن؛ تئاتر و هنرهای نمایشی اتیوپی؛ تئاتر و هنرهای نمایشی سیرالئون؛ تئاتر و هنرهای نمایشی قطر؛ تئاتر و هنرهای نمایشی تاجیکستان؛ تئاتر و هنرهای نمایشی سریلانکا؛ تئاتر و هنرهای نمایشی گرجستان؛ تئاتر و هنرهای نمایشی قزاقستان؛ تئاتر و هنرهای نمایشی بنگلادش
کتابشناسی
- ↑ Corvin, M. (2013). Article griot. In Dictionnaire Encyclopédique du Théâtre à travers le Monde.
- ↑ Diakhate.(1992).50
- ↑ Mbaye, A. (2004). L’autre théâtre historique de l’époque coloniale: Le “Chaka” de Senghor. Éthiopiques, 72. Dakar, Senegal.
- ↑ Valbert, C. (1971). Le théâtre négro-africain et le public européen. In Colloque d’Abidjan sur le théâtre négro-africain (p. 240). Dakar, Senegal.
- ↑ بصیری، محمدعلی، فتحی پور، ریحانه (1401).جامعه و فرهنگ سنگال. تهران: سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی(در دست انتشار)