فرهنگ دوران باستان ژاپن
كوفون يا گورتل، قبرهاي باستاني بزرگي از انباشتن خاك است كه از قرن سوم تا هفتم م در سراسر ژاپن به جز هوكايدو و جزاير كوچك جنوبي به تعداد زياد، به شكلهاي متنوع و در اندازههاي متفاوت ساخته شدند. بزرگترين گورتل ژاپن طولي برابر 525 متر و ارتفاعي برابر 39.8 متر دارد. شكلگيري چنين گورتلهاي بزرگي نشان دهنده شكلگيري حكومت مركزي در اين دوره است كه در پس زمينه آن توسعه روشهاي توليد، توسعه كشاورزي، استفاده از ابزار فلزي و ... قرار دارد كه اينها خود در نهايت منجر به شكلگيري طبقهاي قدرتمند و ثروتمند شد. دلیل اصلی توسعه روشهای تولید و ... هم تأثیرات بزرگی بود که ژاپن در این دوره از خارج یعنی شبه جزیره کره و چین گرفت. این تأثیرات بدان حد قوی است که مرتون مرحله بعدی تاریخ ژاپن را متأثر از چین میداند، تأثیری بدان حد برجسته که تمامی مظاهر تمدن بعدی ژاپن به نوعی از آن الهام گرفت (مرتون، 2005: 15). این تأثیرات شامل تمام آن چیزهایی بود که برای گام گذاشتن به تمدن نیاز بود از اخذ خط گرفته تا دین جدید بودایی که این یکی منبع الهام هنر شد.
از قرن چهارم میلادی به بعد ما شاهد حضور افرادي از شبه جزيره كره در ژاپن هستيم كه بر فناوري، زندگي و فرهنگ ژاپن تأثير زيادي گذاشتند (كامهدا، 2011: 127). به اين افراد و اصولا به خارجياني كه از قرن چهارم به بعد به ژاپن آمدند، اصطلاحا تورايجين[1] گفته ميشد كه اين افراد نقش بسيار زيادي در توسعه فرهنگ ژاپن ايفا كردند. شايد بتوان گفت بزرگترين نقش آنها در تاريخ فرهنگ ژاپن، انتقال دين بودايي به ژاپن بود. با استناد به «نيهون شوكي»، دين بودايي سال 552 م به ژاپن وارد شد، اما برخي منابع ديگر آن را 538 م ذكر ميكنند، هر چند ميشود حدس زد كه قبل از اين هم به شكل شخصي و غير رسمي كساني آن را پذيرفته باشند (بيتو، 2000: 42).
در دوره آسوكا ژاپن با جدیت شروع به يادگيري از چين نمود و مراوداتش با اين كشور را بسيار گسترش داد. این یادگیری و تماس با دولت خارجی به حدی است که «تاریخ ژاپن کمبریج» آن را در ردیف دوره میجی، دو دوره طولانی تماس گسترده با فرهنگ خارجی معرفی میکند (هال و دیگران، 2008: 163). تماس با خارج در اين دوره بطور كلي بر دو محور آيين بودايي و يادگيري از چين بود. حكومت وقت به دنبال بهرهبرداري سياسي از آيين بودايي بود و اين حركت منجر به ساخت معابد بودايي در ژاپن شد كه خود نمونه بارز انتقال فناوري، فرهنگ، هنر و ...جديد از خارج به ژاپن هستند (كامهدا، 2011: 123). همچنين در اين دوره ما شاهد اعزام هيأتهاي رسمي ژاپني به چين هستيم كه هدف از اعزامشان آموختن از چين بود.
يكي از ديگر از ويژگيهاي بارز دوره آسوكا، رسيدن آثاري از آسياي غربي و حتي اروپا از طريق جاده ابريشم به اين كشور است. در معبد هوريوجي كه در دوره آسوكا ساخته شد، گنجينهاي از حدود 300 قطعه آثار فرهنگي و هنري دوره آسوكا و اوايل دوره نارا نگهداري ميشود كه با نام گنجينه پيشكش معبد هوريوجي[2] شناخته ميشود. برخي از آثار اين مجموعه كه اكنون بيشتر آن در موزه ملی توكيو[3] نگهداري ميشود، نشان دهنده رابطه بين شرق و غرب هم هست، چنان كه ميتوان نشانههاي رسيدن فرهنگ ايراني به ژاپن را هم در اين گنجينه مشاهده كرد (اوگي، 2007: 39).
در دوره نارا آموختن از فرهنگ چين ادامه پيدا كرد، هر چند در آن نشانههايي از ژاپني شدن فرهنگ هم ميتوان مشاهده كرد. بارزترين نمودش هم نگارش نخستين كتابهاي ژاپني در اين دوره يعني «كوجيكي» (712) و «نيهونشوكي» (720) بود كه هر دو كتابهايي تاريخي هستند. بعد هم كتابهايي ديگر و از جمله نخستين مجموعه شعري ژاپن «مانيوشو» نگارش شدند تا ژاپن هم در حوزه فرهنگي كانجي قرار گيرد. با اين همه ژاپن خيلي زود در راستاي همان ويژگي عشق و نفرت توأمان به فرهنگ بيگانه، براي كسب جايگاهي به عنوان يك ملت مستقل تلاش كرد كه بارزترين نشان اين تلاش رونمايي از تنديس بوداي بزرگ در معبد تودايجي در سال 752 بود (موراياما، 1998: 90).
همان طور كه در جدول شماره 1 هم ديديم، اوايل دوره هيان ما شاهد فرهنگ توفو يا سبك دودمان تانگ چين و اواخر اين دوره شاهد فرهنگ كوكوفو يا سبك ملي هستيم. در واقع سنت ژاپني كردن فرهنگهاي وارداتي در دوره هيان بطور كامل اتفاق افتاد و اين كشور آنچه را در دوران قبل از چين گرفته بود در اين دوره ژاپني كرد تا ما شاهد يكي از درخشانترين دورههاي فرهنگ ژاپن در دوران هيان باشيم. ابداع كانا كه پيشتر به آن اشاره شد در اين دوره اتفاق افتاد و شاهكار جاودان «داستان گنجي» هم در اين دوره خلق شد. ذكر اين نكته هم خالي از لطف نيست كه فرهنگ در اين دوره اشرافي بود يعني حاملين فرهنگ در اين دوره دربار امپراتوري و طبقه اشراف بودند.
[1] 渡来人/Toraijin.
[2] 法隆寺献納宝物/Hōryūji kennō hōmotsu.
[3] 東京国立博物館/Tōkyō kokuritsu Hakubutsukan.