سینمای روسیه

از دانشنامه ملل
نسخهٔ تاریخ ‏۱۸ نوامبر ۲۰۲۳، ساعت ۲۰:۳۴ توسط Samiei (بحث | مشارکت‌ها) (صفحه‌ای تازه حاوی «'''سینمای روسیه''' سینمای روسیه به لحاظ تاریخی به سه دوره تقسیم می شود: سینمای امپراتوری روسیه (1917-1896)، سینمای شوروی (1991-1917) و سینمای كنونی روسیه فدرال (1991). سینما از فرانسه به روسیه وارد شده است. در آغاز سال 1896 این اتفاق در تاریخ روسیه رخ داد. اما بس...» ایجاد کرد)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)

سینمای روسیه

سینمای روسیه به لحاظ تاریخی به سه دوره تقسیم می شود: سینمای امپراتوری روسیه (1917-1896)، سینمای شوروی (1991-1917) و سینمای كنونی روسیه فدرال (1991). سینما از فرانسه به روسیه وارد شده است. در آغاز سال 1896 این اتفاق در تاریخ روسیه رخ داد. اما بسیاری از عکاسان روسی توانستند به سرعت این حرفه را یاد بگیرند. در سال 1898 نه تنها توسط خارجی ها بلکه توسط اپراتورهای روسی نیز از سوژه های مستند فیلم برداری شد. اما پیدایش نوارهای فیلم روسی تا سال های 1910 طول کشید. در سال 1908 آلکساندر درانکوف کارگردان اولین فیلم روسی را به نام "پانیزووایا والنیتسا" ("استپان رازین") ساخت. تصویر آن سیاه وسفید، کوتاه مدت و دراماتیک بود. در سال های 1910 با ساخت چند فیلم سبک رقابتی را در سینما ایجاد کردند. در نیمه دوم سال های 1910 در روسیه ستاره هایی چون وِرا خالودنایا، ایوان مازژوخین، ولادیمیر ماکسیموف در صحنه اکران درخشیدند. (http://www.espadanafilm.mihanblog.com/post/71)

انقلاب اکتبر 1917 برای بسیاری از سینماگران روسیه همانند سکوی پرشی به غرب شد. در طول جنگ داخلی شرایط برای گسترش سینما خوب نبود. اما پس از حدود 5 سال از شور انقلابی و رویای امپراطوری جهان جوانان از این زبان تازه سینما زده شدند. به این ترتیب به جای عصر نقره ای سینمای روسیه وارد سینمای آوانگارد شوروی در سال های 20 شد. سانسور ایدئولوژیک کرملین در آن زمان علاقه کمی به شکل هنری متن نشان می داد. و همین امر موجب شد تا سرگی ایزن اشتاین مونتاژ فیلم معروف خود "برونِنوسِتس پوتمکین" در سال 1925 و "اکتبر" در سال 1927 انجام دهد. تعصب سیاسی بارز آنها امکان آن را نداد تا محبوبیت گسترده ای در غرب پیدا کنند. از سینماگران معروف آن دوره می توان لئو کولِشوف با فیلم "طبق قانون"، وسِوالود پودُوکین با فیلم های "مادر"، "پایان سنت پطرزبورگ"، الکساندر دووژِنکو با فیلم های "زوِنی گورا" ، "زمین"، گروه فکس به رهبری گریگوری کوزینتسِف و لئونید ترائوبِرگ، نویسندگان " شنل" و " SVD "، دزیگی وِرتوف با فیلم "مردی با دوربین فیلم برداری" نام برد.

رژیم توتالیتر استالین تمامی محصولات سینمایی را نیز تحت نظارت داشت. به این ترتیب بود که آیزنشتاین که از سفر خارج از کشور بازگشته بود نتوانست فیلم جدید خود "علفزار بِژین" را به نمایش گذارد و در نهایت فیلم ممنوع شد. برای دیگر سینماگران آن دوران نیز اینچنین شرایطی حاکم بود. کارگردانان محبوب سال های 30 آنهایی بودند که نه تنها توانستند امکانات جدید بیانی صدا را تقویت کنند، بلکه اسطوره های ایدئولوژیکی انقلاب بزرگ را نیز خلق کنند. فیلم "چاپایِف" توسط برادران واسیلیِف، "لنین در اکتبر" و "لنین در سال 1918" توسط میخائیل روم و "شهروند بزرگ" توسط فریدریخ اِرملِر توانستند با انطباق استعدادهای خود با الزامات سخت گیرانه دوران "تشدید مبارزه طبقاتی" و سرکوب توده، به مجموعه فیلم های تقدیر شده حکومتی وارد شوند.

جنگ جهانی به شدت طیف ژانرها و موضوعات را در سینمای روسیه تغییر داد. فیلم های بلندی درمورد جنگ ساخته شدند( "رنگین کمان"، "تهاجم"، "او از میهن دفاع می کند"،" زویا" و ...) که در آنها جنگ یک پیروزی متوالی و غلبه آسان بر دشمن نشان داده نمی شد. دقیقا در همین سال های جنگ بود که ایزنشاتین آخرین شاهکار خود، تراژدی "ایوان مخوف" را ساخت. دومین سری این فیلم از سوی استالین ممنوع شد. به خاطر این که با بازی درخشان نیکلای چرکاسوف در نقش تزار ایوان نیمه دیوانه بیمار، سخت نبود که استبداد خونین و انحرافات معاصر را از ورای آن متوجه شد.پس از پیروزی بر نازیسم سبک جدیدی در فیلمسازی به نام "کیش شخصیت" باب شد. در فیلم های کارگردان کرمل میخائیل چیااورِلی ("مراسم ادای سوگند" و "سقوط برلین") استالین شبیه یک خدای واقعی است که شور و شعف پرستش کارگران کالخوزها را بر می انگیزد نشان داده شده است((http://kino-teatr.ru/kino/art/kino/175.

كارگردانانی كه در دوران اتحاد جماهیر شوروی فعالیت داشتند، به سه دسته تقسیم می شوند : یك دسته كه به خواسته و تكلف های حكومت كمونیستی تن دادند و مطابق با مولفه های مورد نظر آنها فیلم ساختند، دسته دیگر آنهایی بودند كه در جهت فضای هنری، اندیشه ها و افكار منطقه یی و زادگاهی خود مبادرت ورزیدند و ناخواسته نقشی انقلابی را در جهت انكار اساس و بنیان حكومت پیدا كردند و دسته سوم آنهایی بودند كه با نگاهی فرامرزی به سینما به عنوان ماوایی برای بیان ذهنیات خویش نگاه می كردند و لذا از حیث هنری توجه مخاطبان بسیاری را به خود جلب كردند. بخش قابل تامل سینمای كنونی روسیه - به جز كارگردانانی كه از سال های پیش از فروپاشی مانده اند- عملاً به پیروان دسته سوم تعلق دارد. البته این بخش جزء كوچكی از كلیت سینمای كنونی روسیه است. سینمای روسیه پس از فروپاشی، در جهت پشت پا زدن به تمامی آنچه تا پیش از آن محدودیت قلمداد می شد، سیر درآمدمحوری و تجاری سازی را در پیش گرفت. تمامی آنچه به عنوان فرهنگ روس ها و حتی پیشینه تاریخی آنها در جهان به شمار می رفت در خود روسیه انكار شد و به مدت یك دهه عملاً روسیه در عرصه سینما كشوری دسته دوم تلقی شد و آنچه در جامعه جهانی سینما از روس ها حضور داشت، معدود نسل اندیشمند و صاحب فكر دوران شوروی سابق بود. به هرحال نمی توان اوضاع اقتصادی اسفناك دهه نخست پس از فروپاشی را نیز نادیده انگاشت.

درونمایه های اصلی سینمای روسیه، سوای برخی اقتباسات ادبی كه از زاویه دیدی شخصی روایت می شوند، عموماً بررسی روحیات، حالات و اتفاقاتی است كه یا در دوران كمونیستی می گذرد یا در جهت نمودار ساختن تبعات اختناق آن سال ها به وقوع می پیوندند. هرچند در میان كارگردانان میان مایه ساز باز هم گرایش به دست یافتن به سبكی شخصی و در عین حال- به لحاظ جهان بینی- سبكی جهانی نیز به چشم می خورد ولی شاید برای محك زدن نسل كارگردانان پس از فروپاشی، از آن دوران هنوز فاصله كافی گرفته نشده است. اما به تدریج ژانرهای مختلف سینمایی بیرون از هرگونه ایدئولوژی تكلفی در این كشور رو به پیدایش است و ظهور كارگردانانی همچون زویاگینتسف و آلكسی بالابانوف و الكساندر زلدوویچ می تواند اولین نشانه های تولد دوباره سینمای روسیه محسوب شود. بدین ترتیب امروزه سینمای روسیه صرفاً با انگشت شمار كارگردانانی مطرح است كه با جدیت تلاش می كنند خود را از حصار تصلبی رها كنند كه طی سال ها بر خاك كشورشان سایه افكنده بود و برآیند این تاسی آنها طی این شانزده سال گذشته خیلی هم قابل اغماض نیست، اما شاید بیش از اینها از سرزمین پودوفكین، ورتف، كوله شف و آیزنشتاین انتظار می رود. اكنون اندام های زنده این نوزاد تنومند یكی پس از دیگری احیا می شود و تا به راه افتادن این نوزاد اندك راهی باقی است.

الكساندر سوكوروف، نیكیتا میخالكوف، الیم كلیموف،استانیسلاو گوووروخین، وادیم آبدارشیتوف، رومن بالایان، آندری خرژانوفسكی، كیرا موراتووا (از نسل قدیمی سینمای روسیه)، پاول چوخرای، الكساندر روگوژكین (از آخرین نسل كارگردانان شوروی سابق) و تیمور بكمامبتوف، آندری زویاگینتسف، آلكسی بالابانوف، آندری كراوچوك، ایلیا خرژانوفسكی، لئونید ریباكوف، لیدیا بوبرووا، میخاییل براشینسكی، پیوتر بوسلوف، سریك آپریموف، والری تودوروفسكی و ایگور كونچالوفسكی (اولین نسل از كارگردانان پس از فروپاشی) امروزه با هر سبك و اسلوبی و با هرگونه طرز تلقی خود از سینما - به عنوان «هنر مهجورمانده» در دوران كمونیستی- از فقدان هنر پرارزش روس ها در جهان سینما ممانعت كرده اند. ظهور آندری زویاگینتسف در سال های اخیر روسیه پس از چندین سال ركود و انفعال، یك بار دیگر نام روس ها را در عرصه سینما مطرح ساخت. از كارگردانان شامخ و بزرگ دیگر این كشور، الكساندر سوكوروف (1951) است . سوكوروف به نسل نیكیتا میخالكوف، الیم كلیموف و آندری تاركوفسكی تعلق دارد:سوكوروف در آغاز راه بیشتر به آثار مستند و تجربی پرداخت، لذا شناخت و معرفی او به جامعه سینما عملاً در آغاز دهه 80 به وقوع پیوست. كشوری با پیشینه سینمایی درخشان روسیه، متاسفانه هنوز پس از رهایی از خفقان سال های كمونیستی نتوانسته است آنچنان كه باید، جایگاه واقعی خود را در این متد بیانی هنر مطرح سازد و همچنان سینمای معاصر روسیه هرازچندگاهی با اندك شمار آثار كارگردانان نسل پیشین دوباره مطرح می شود(http://www.espadanafilm.mihanblog.com/post/71).

«آندري تاركوفسكي»، فيلمساز صاحبنام سينماي جهان، بعنوان بهترين كارگردان تاريخ سينماي روسيه انتخاب شد. «آندري تاركوفسكي» كه عنوان بهترين كارگردان تاريخ سينماي روسيه را دريافت كرده، يكي از 100 كارگردان بزرگ تاريخ سينماست. «اينگمار برگمن»، كارگردان افسانه‌اي سينماي جهان، زماني در توصيف وي گفته: «او براي من بزرگ‌ترين كارگردان سينماست كه زبان جديدي اختراع كرد و به ماهيت فيلم وفادار است.» «تاركوفسكي» به ‌غير از دو فيلم آخرش، تمامي آثارش را در روسيه ساخت كه اكثرا مضامين متافيزيك و در رابطه با مسيحيت هستند. او از پدري شاعر و مترجم متولد شد و پس از پايان دوران دبيرستان، دانشجوي رشته فيلمسازي شد. او نخستين فيلم بلندش را در سال1962م، با عنوان «كودكي ايوان» ساخت. «تاركوفسكي» با اين فيلم به شهرت جهاني رسيد و 15 جايزه از جمله شير طلاي «ونيز» را كسب كرد. در سال 1965، او با ساخت فيلم «زندگي آندري روبلف» كه درباره نقاش بزرگ قرن پانزدهم روسيه بود، موفقيت‌هايش را ادامه داد، هرچند مقامات شوروي سابق حساسيت‌هايي را نسبت به آن نشان دادند. با اين وجود «تاركوفسكي» توانست با اين فيلم، جايزه فدراسيون بين‌المللي منتقدين فيلم را در سال 1969 از جشنواره «كن» كسب كند. در سال1972 «تاركوفسكي» ساخت فيلم جديدش با نام «سولاريس» را به پايان رساند. اين فيلم توانست جايزه بزرگ هيأت‌داوران و جايزه فيپرشي را به خود اختصاص دهد. او در سال 1974 فيلم «آينه» را كه شرح‌حال خودش از دوران كودكي و تجسم برخي سروده‌هاي پدرش بود ساخت كه بازهم با مخالفت‌هاي مقامات شوروي سابق همراه شد. وي در سال 1976 نمايشنامه‌ «هملت» را در مسكو كارگرداني كرد و پس از آن آماده ساخت فيلم «استاكر» شد كه آخرين فيلمي بود كه او در داخل شوروي كارگرداني مي‌كرد. ساخت اين فيلم بعلت حمله قلبي تاركوفسكي تا سال1979 انجام نشد. پس از ارايه‌ اين فيلم به جشنواره «كن»، «تاركوفسكي» جايزه بهترين فيلم معنوي را از اين رويداد سينمايي كسب كرد. اين فيلمساز در سفري كه در سال1979 به ايتاليا داشت، مستند «سفر در زمان» را ساخت و در سفر بعدي‌اش كه سال بعد به ايتاليا داشت، نگارش فيلمنامه «نوستالژيا» را به پايان رساند و با وجود برخي مشكلات مالي، ساخت اين فيلم را در سال1983 به پايان رساند و در جشنواره «كن» توانست جايزه بزرگ هيأت‌داوران، جايزه فيپرشي و جايزه بهترين فيلم معنوي را بدست آورد تا افتخارات سينمايي خود را كامل كند. پس از آنكه مقامات شوروي سابق مانع از آن شدند كه نخل طلاي «كن» در آن سال به «نوستالژيا» برسد، تاركوفسكي مصمم شد كه ديگر در شوروي فيلم نسازد. وي در سال 1985 با وجود ابتلا به سرطان، ساخت فيلم جديدش با نام «ايثار» را در سوئد به پايان رساند و در حضوري دوباره در جشنواره «كن»، جايزه بهترين فيلم معنوي و جايزه فدراسيون بين‌المللي منتقدين فيلم را كسب كرد. اما تاركوفسكي بعلت بيماري قادر به حضور در مراسم اعطاي جوايز نبود. «آندري تاركوفسكي» روز 28 دسامبر 1986 در سن 54 سالگي در پاريس درگذشت و روز سوم ژانويه1987م، در آرامگاهي در پاريس به خاك سپرده شد.

(http://www.ebtekarnews.com/Ebtekar/News.aspx?NID=86740)

ديدگاه رايجي كه  صنعت سينمايي روسيه در بحران شديدي قرار دارد، مقرون به حقيقت نيست.  بر عكس، اين صنعت با سرعت تمام توسعه مي‎يابد و آهنگ رشد آن از رشد توليد ناخالص ملي روسيه سبقت گرفته است. طبق برآوردهاي مختلف، صنعت جهاني سينمايي از بيش از 10 عنصر متشكل است.  ولي در نوبت اول بايد در باره توليد و نمايش فيلم صحبت كرد. اين عناصر بايد با هم ارتباط ناگسستني داشته باشند: فيلم توليد شده و روي پرده مي‎آيد و درآمدها از نمايش فيلم به طرحهاي جديد سينمايي اختصاص مي‎يابد. ولي در عمل فقط پنج كشور هند، چين، فرانسه، ايالات متحده و انگليس اين انسجام را دارند. در كشورهاي ديگر توليد سينمايي از كمك مالي دولت يا حاميان مالي خصوصي برخوردار است.  در روسيه هم چنين وضعيتي مشاهده مي‎شود.

زماني درآمدهاي بودجه شوروي از نمايش فيلمهاي سينمايي با درآمدهاي ناشي از فروش مشروبات الكلي قابل مقايسه بود  ولي از سالهاي 1986 درآمدها از هزينه‎هاي ساخت فيلمهاي جديد كمتر شد. عجيب است ولي اكنون نمي‎توان با اطمينان گفت آيا در روسيه از اوايل سالهاي 1990 تا كنون حد اقل فيلمي كه هزينه‎هاي ساخت خود را جبران كرده باشد، ساخته شده است يا خير. تهيه كنندگان فيلمهاي سينمايي ترجيح مي‎دهند موضوع درآمدها را مسكوت نگهدارند.

اواسط سالهاي 1990 در روسيه حداكثر 20 فيلم در سال توليد مي‎شد. به منظور اصلاح اين وضعيت نامطلوب، اختصاصات دولتي به سينما افزايش يافت و تسهيلات مالياتي معرفي شد كه مطابق آن ، سودي كه سازمانها در توليد و تكثير فراورده‎هاي سينمايي سرمايه‎گذاري مي‎كنند، از ماليات‎بندي معاف است. كاربرد اين امتيازات مالياتي نتيجه بسيار جالبي داد.  در سال 2003 حدود 70 فيلم ساخته شد كه اين تعداد برابر تعداد فيلمهايي است كه در روسيه دوران شوروي ساخته مي‎شد. بدين‎سان، نرخ رشد توليد سينمايي طي 5 سال برابر 350% بود.

اواخر سال 2004  امتيازات مالياتي براي توليد فيلمهاي سينمايي (و انواع ديگر فعاليت توليدي) لغو خواهد شد. دولت به منظور جلوگيري از افت شديد صنعت سينمايي قصد دارد اختصاصات مالي به سينما را دو برابر افزايش دهد و به 1 ميليارد و 600 ميليون روبل برساند. وزارت فرهنگ مايل است قريب به 1 ميليارد روبل از اين مبلغ را به توليد فيلم اختصاص دهد (760 ميليون روبل به فيلمهاي سينمايي داستاني، 165 ميليون به فيلمهاي مستند و 92 ميليون به فيلمهاي كارتون). طبق برآوردهاي مسئولين وزارت فرهنگ، اگر به هر يك از 35 فيلم سينمايي 300 هزار دلار و به 9 فيلم حائز اهميت اجتماعي و فرهنگي 1 ميليون دلار پرداخت شود، مي‎توان با توجه به شرايط مختلف  از 62 طرح حمايت كرد. اين رقم كم نيست ولو اينكه از آهنگ توسعه سيستم نمايش فيلمها عقب مانده است. در سال 1995 در سراسر روسيه فقط 5 سينماي مدرن وجود داشت. در سال 2002 اين تعداد به 150 سينما رسيده و تا پايان سال 2003 بالغ بر 300 سينما خواهد بود. سينماهاي مدرني كه در 45 شهر بزرگ (نيژني نوگورود، چليابينسك، تومن، نووسيبيرسك، استاوروپل، ويبورگ و غيره)  به وجود آمده‎اند، ازسينماهايي كه در پايتخت وجود دارند، دست كمي ندارند. اكنون براي اولين بار بعد از سال 1917 مي‎توان گفت كه بيننده روس مي‎تواند بهترين فيلمهاي جهاني تفريحي و جشنواره‎اي را تماشا كند. درآمد كلي از نمايش 140 فيلم داستاني خارجي در سينماها بالغ بر 30 ميليون دلار شد. به گفته كارشناسان در سال 2001 درآمدهاي صنعت سينما به 40 ميليون دلار رسيد و در سال 2003 به 50 ميليون دلار. سينماها براي حفظ اين گرايش به تعداد زياد فيلمهاي پرفروش نيازمندند. اكنون توليد كنندگان خارجي و به خصوص آمريكايي اين نياز را تأمين مي‎كنند. ميانگين درآمد از يك “فيلم درجه متوسط هاليوودي  با يك هنرپيشه ستاره” برابر حدود 800-300 هزار دلار است. گاهي اوقات اين درآمدها به 2 ميليون دلار مي‎رسد. طبق برآوردهاي معيني، درآمد از پخش فيلم “سياره ميمونها” و قسمت اول “جنگ ستارگان“ چنين بود. در زمان اخير تقاضاي فيلمهاي  اروپايي و فيلمهاي جشنواره‎اي شرقي افزايش يافته است. برخي از اين فيلمها درآمد بيش از 100 هزار دلاري را تأمين مي‎كنند.

پخش فيلم در روسيه، درآمدهاي اروپايي و آمريكايي فيلمسازان خارجي را خوب تكميل مي‎كند و لذا آنها دليلي براي نارضايتي ندارند. ولي وضعيت كنوني نمي‎تواند باب طبع فيلمسازان داخلي باشد. اين امر بعد از سرگذشت فيلم “آرايشگر سيبري” به كارگرداني نيكيتا ميخالكوف روشن شد. درآمد از پخش اين فيلم بيشتر از بهترين فيلمهاي آمريكايي بود ولي هزينه‎هاي ساخت آن جبران نشد. اين نمونه نشان مي‎دهد كه حتي بهترين و گرانترين فيلمهاي روسي تا سالها بعد نخواهند توانست هزينه‎هاي تهيه كنندگان روسي را جبران كنند. در عين حال، فيلمهاي ساخت روسيه نه تنها در كشورهاي ديگر جهان روي پرده نمي‎آيند بلكه گاهي اوقات در روسيه هم به بيننده نمي‎رسند. با جمع پولهايي كه از فروش و نمايش همه فيلم‎هاي روسي به دست مي‎آيد، مي‎توان يك فيلم آمريكايي با بودجه متوسط ساخت.  خريد تازه‎هاي سينماي غربي هم غير ممكن است. حق الزحمه جوليا روبرتس  برابر درآمدهاي 4 ماهه نمايش همه فيلمها در روسيه است. در لس آنجلس تعداد سينماهاي مدرن از كل روسيه بيشتر است.

بايد گفت كه توان صنعت سينمايي روسي اصولاً بسيار زياد است. در كشوري با جمعيت 150 ميليوني، سينما هنر مورد علاقه دوم بعد از تلويزيون محسوب مي‎شود. به همين دليل مدتهاست كه در باره ضرورت اصلاحات در زمينه سينما بحث مي‎كنند. ولاديمير پوتين رئيس جمهور فدراسيون روسيه دو فرمان “درباره سهامي كردن استوديوهاي سينمايي دولتي” و “درباره تشكيل شركت سهامي “نمايش فيلمهاي روسي” را امضا كرد. وزارت فرهنگ مبتكر امضاي اين فرمانها شد. ميخاييل شويدكوي وزير فرهنگ وقت و الكساندر گولوتوا معاون وي ادعا مي‎كردند كه اين اصلاحات صنعت سينمايي مي‎تواند در زمينه امور مالي سينما تغييرات مثبتي ايجاد كند. از يك سو، فيلمهاي سينمايي روسي در شبكه سينماهاي كشور امتيازات زيادي خواهند داشت. از سوي ديگر، وظيفه اداره استوديوها به دست شركتهاي خصوصي خواهد افتاد كه خواهند توانست علاقه بينندگان به طرحهاي مختلف سينمايي را درست ارزيابي كنند.

ولي مسايلي هم هستند كه به وسيله اين اصلاحات حل نخواهند شد. در روسيه تعداد كافي هنرپيشه‎هاي معروف و محبوبي كه همه مردم به ديدن فيلمهاي آنها علاقه‎مند باشند، وجود ندارند. كارگرداناني هم نيستند كه بتوانند تعداد كافي فيلمهاي جالب براي بيننده داخلي را بسازند و فعاليت سالم صنعت فيلمسازي را تأمين كنند.

در سال 1990، با كاهش بودجه دولتي، حضور مردم در سينماهاي كشور و توليدات فيلم كاهش يافت. طي سالهاي 99-1991 توليد فيلمهاي سينمايي كشور از 375 فيلم در سال به 20 فيلم كاهش يافته و برنامة توليد 100 فيلم در سال كه در طرح 5 ساله توسعه توسط دولت به تصويب رسيد نيز هنوز به اجرا در نيامده است. طبق آمار بدست آمده تعداد 24 فيلم سينمايي در سال 1991، 35 فيلم در سال 1995 و 17 فيلم در سال 1999 توليد شده است. در طي سال 1999 تنها تعداد 5 فيلم كارتوني با سرمايه گذاري دولت توليد و روانه بازار گرديد و اين در حالي است كه در سال 1991، تعداد 38 فيلم كارتون توليد شده بود.

گزارش مربوط به  موفقيت فيلم “گامبت تركي” ساخت روسيه  بر اساس رمان بوريس آكونين كه طي پنج هفته  18 ميليون دلار  به دست آورد و از فيلم هاي آمريكايي جلو زد، خوشبيني  زيادي را در رابطه با بازار سينمايي داخلي موجب شد.  اگر نتايج فيلم سال 2004 به نام  “گشت شبانه” نيز در نظر گرفته شود، مي توان گفت كه  بزودي تغييرات جدي در بازار فروش فيلم ها در داخل كشور بروز خواهد كرد. در عين حال، اين يكي از گرايشات متعددي است كه  امروزه در  بازار فيلم هاي داخلي مشاهده مي شود.  شواهد زيادي حاكي از آن است كه سينماي داخلي  بطور باور نكردني در حال  صعود موفقيت آميز است. از سال 2002 تا 2003 ذخيره صندوق سينمايي در روسيه  بيش از 70 درصد  افزايش نشان داده است.  در سال 2003 اين مبلغ چيزي حدود 200 ميليون دلار بود. بنا به ارزيابي كارشناسان مستقل  تا اوايل سال 2007  روسيه در جاي پنجم در بازار فروش فيلم اروپا (حجم  بازار  حدود 400 ميليون دلار تخمين زده مي شود) بعد از انگليس، آلمان، فرانسه، ايتاليا واسپانيا قرار خواهد گرفت. قرار است تا سال 2007 در سراسر روسيه  250  سينماي مدرنيزه شده ساخته شوند. هم اكنون تعمير و بازسازي 40 سينما در مناطق روسيه شروع شده است كه در آنها سهم مالكيت دولتي  از 15-10 درصد تجاوز نمي كند.

درآمد  كمپاني هاي هاليوود در روسيه چيزي حدود 150 ميليون دلار است  كه از جمع كل درآمد  سال 2003 5/87 درصد را به خود اختصاص مي دهد. در صورتيكه تهيه كنندگان داخلي دهها فيلم درجه يك از نوع فيلم هاي فوق الذكر به بازار عرضه كنند كه احتمال  ساخت آنها نيز زياد است، همه چيز مي تواند بطور ريشه اي تغيير كند. بنا به اطلاعات جامعه شناسان  بيش از همه مردان  18 تا 35 سال داراي تحصيلات عالي  و درآمد خوب به سينما مي روند.  اما محققان  خارجي  بازار سينمايي معتقد هستند كه  روسيه با كمبود سالن هاي  معاصر و مدرن  سينمايي مواجه است. با وجود  امكانات ناچيز،  بازار سينمايي روسيه  به نظر متخصصان  از توان بالقوه خوبي برخوردار است. بويژه اگر اصلاحاتي در رشته سينماي داخلي به انجام برسد.

در حال حاضر  حدود 40 استوديوي سينمايي دولتي در كشور وجود دارد.  فرمان رياست جمهوري  استوديوي فيلمبرداري را موظف نمي كند  سهامي  شود. تصميمگيري در اين مورد به رياست آنها واگذار شده است. كارشناسان  بازار سينمايي معتقدند كه اگر 49  درصد  استوديو هاي سهامي شده  به اشخاص  خصوصي  واگذار شوند، سينما مي تواند با كارآيي بيشتري  تقاضاهاي اجتماعي را اجرا كرده و موفق تر باشد. بازار سينمايي نيز بايد حرف خود را بزند. در زمان حاضر، چند  شركت بزرگ  در حال رقابت در اين بازار هستند.  به دليل آنكه قبل از هر چيز اين شركتها در كسب سود ذينفع هستند، عرضه فيلم  افزايش يافته است، اما فعلاً  سود را عمدتاً فيلم هاي آمريكايي ببار مي آورند (روزنامه “روسيسكايا گازتا”،12 آوريل 2005).  براساس آمار سال 2007، بالغ بر 1510 سینما در کشور روسیه فعالیت دارند. سینماهای این کشور در هر هفته، نه فیلم داخلی و 37 فیلم خارجی نمایش می دهند. در اوایل 2009، 66 فیلم جدید اکران شد که سهم فیلم های داخلی از این تعداد، 21 درصد اعلام شده است ( براساس اطلاعات مرکز مطالعات فیلم). در سال 2006 م، 67 فیلم سینمایی در روسیه تولید شد. تولید فیلم و سریال های تلویزیونی براساس ادبیات کلاسیک روسیه و شوروی سابق در سال های اخیر طرفداران زیادی پیدا کرده است. از دیگر رویکردهای مشهور پخش، تهیه و پخش سری جدید فیلم هایی است که در شوروی سابق تولید شده بودند. در مجموع، فیلم های دوران شوروی سابق هنوز هم در روسیه هوادار بسیاری دارد. از گونه هایی که به سرعت در حال گسترش هستند، می توان به گونه اکشن و وحشتناک اشاره کرد. کمدی ها و اقتباس های سریال های مشهور نیز از اقبال بیشتری برخوردار هستند. از آخرین گرایش ها در زمینه تولید، می توان از تهیه درام های تاریخی میهن پرستانه نام برد. گفتنی است که هر ساله جشنواره بین المللی فیلم مسکو نیز در این شهر برگزار می شود (همان، 36-35).

فروش سينماي روسيه در سال ‌٢٠١١ ميلادي به لطف استقبال از آثار هاليوودي رشد ‌١٢ درصدي را به همراه داشت. به گزارش ايراس به نقل از ايسنا؛‌ مجله سينمايي "فيلم بيزنس" در گزارش سالانه خود اعلام كرد، صنعت سينماي روسيه در سال گذشته ميلادي فروش ‌١٥/١ ميليارد دلاري را به دست آورد كه نسبت به سال پيش از آن رشد ‌١٢ درصدي را نشان مي‌دهد. طبق آمار به دست آمده، در سال ‌٢٠١١ ميلادي مجموعا ‌٣٠٦ فيلم در سينماهاي روسيه اكران شدند كه اين رقم براي سال ‌٢٠١٠ حدود ‌٣٣٨ فيلم بوده است. در رتبه اول پرفروش‌ترين‌هاي سينماي روسيه در سال گذشته فيلم «دزدان درياي كارائيب؛ برروي امواج بيگانه» قرار دارد كه فروش ‌٦٣ ميليون دلاري را به دست آورد. اين فيلم با نقش‌آفريني «پنه‌لوپه كروز» و «جاني دپ» محصول كمپاني والت ديزني است كه توسط «راب مارشال» كارگرداني ‌شده و ششمين فيلم پرفروش تاريخ سينما نام گرفت. فيلم «گربه چكمه پوش» با فروش ‌٤٧ ميليون دلار در رتبه دوم ايستاده است. اين فيلم كه جديدترين عنوان براي سري آثار «شرك» است، به کارگرداني «کريس ميلر» در قالب فيلم‌هاي دو و سه‌بعدي ساخته شده است. اين فيلم به كارگرداني «پيتر آرامسي» محصول كمپاني «دريم وركز» است كه «آنتونيو باندراس»، بازيگر سرشناس هاليوود در آن صداپيشگي كرده است. قسمت سوم فيلم اكشن و مهيج «ترانسفورمرها» با عنوان «تاريكي ماه» با فروش ‌٤٥ ميليون دلار در رتبه سوم پرفروش‌ترين فيلم‌هاي سينماي روسيه در سال ‌٢٠١١ قرار گرفت. اين فيلم محصول كمپاني پارامونت به كارگرداني «مايكل بي» ساخته شد و «مگان فاكس» و «شيا لبوف» در آن نقش‌آفريني داشته‌اند و «استيون اسپيلبرگ» نيز هم‌چون دو قسمت قبلي در توليد اين فيلم مشاركت داشت(ایراس،1391).