آغاز روابط رسمی دیپلماتیک ایران و چین
آغاز روابط رسمی دیپلماتیک دو کشور
در اواخر قرن بیستم، چین در داخل گرفتار« انقلاب بزرگ فرهنگی» بود و در صحنهی بین المللی نیز برای نبرد با شوروی آماده میشد و همزمان در میدان جنگ ویتنام بهطور غیر مستقیم با آمریکا رقابت میکرد.
(Huang Hua, Huang Hua Memoirs, foreign languages Press, 2008)
دوران انقلاب فرهنگی، سیاست خارجی چین را تحت تأثیر قرار داد و سفرای چین از اغلب نقاط دنیا، از جمله از همهی کشورهای خاورمیانه، به جز مصر، فراخوانده شدند و مناسبات با حکومتهای منطقه دچار رکود شد. (امیدوار نیا محمد جواد، ، 1368: 34) بنا به ضرورت تحولات بین المللی و با تغییر نگرش آمریکا نسبت به چین در آغاز دههی1970، رژیم شاه نیز فرصت را غنیمت شمرده و با اعزام اشرف پهلوی خواهر دوقلوی خود به چین در 13 آوریل 1971، و سپس فرستادن فاطمه پهلوی خواهر دیگر شاه در روز 30 آوریل همان سال به این کشور، قدم های مثبتی برای آغاز مجدد روابط دو کشور برداشته شد. با میانجیگری پاکستان، نمایندگان چین و ایران در اسلام آباد برای بر قراری روابط سیاسی مذاکرات خود را آغاز کردند. در روز 16 اوت سال1971، سفرای ایران و چین در پاکستان، تفاهم نامهای برای برقراری روابط در سطح سفارتخانه میان دو کشور را در اسلام آباد امضا کردند. در آن تفاهم نامه ایران جمهوری خلق چین را به عنوان«تنها حکومت قانونی چین» به رسمیت شناخت و چین ا زایران«در مبارزهی به حق خود برای حفاظت از ذخایر ملی خود» حمایت گرد. در اطلاعیهی منتشره پیرامون بر قراری روابط سیاسی بین چین و ایران در همان تاريخ، دو طرف موافقت کردند که روابط خود را هرچه زودتر عادی و سفرای خود را مبادله کنند. ایران دولت جمهوری خلق چین را یگانه دولت قانونی و مشروع چین شناخت و چین نیز قاطعانه از مبارزات عادلانهی ایران در راه دفاع از استقلال ملی و حاکمیت کشور و دفاع از منافع طبیعی خود پشتیبانی کرد. در 18 سپتامبر 1972، فرح پهلوی به همراه هویدا نخست وزیر وقت ایران، به دعوت دولت چین به این کشور مسافرت کرده و با رهبران چین از جمله چوئنلای[1] دیدار کردند. (همان، : 45)
در 30 ژوئن سال 1973، هیئتی از مجلس شورای ملی سابق ایران به چین مسافرت کرد. در پنجم سپتامبر همان سال، غلامرضا پهلوی برادر کوچک شاه و همسرش به چین مسافرت کردند. در ماه آوریل 1975، لیشیان نیَن[2] معاون نخست وزیر چین به دعوت ایران، به تهران سفر کرد. در ماه مه 1975، اشرف، مجددا به چین سفر کرد. در ماه ژوئیهی سال 1976، اشرف برای سومین بار به چین مسافرت و رسما از تبت بازدید نمود.
در سال1978، که موج انقلاب اسلامی علیه رژیم سلطنتی پهلوی در ایران به اوج خود رسیده بود، خواکوفنگ[3] رهبر وقت چین در ماه اوت همان سال، درست روز 17 شهریور و قتل و عام مردم تهران در میدان ژاله(شهدا)، در مسیر بازگشت از اروپا از ایران هم بازدید کرده و مورد استقبال رژیم در حال سقوط پهلوی قرار گرفت. نیم سال نگذشت، که حکومت سلطنت پهلوی سقوط و جمهوری اسلامی ایران تأسیس شد. در واقع چینیها ماهیت، گستردگی و قدرت حرکت انقلابی مردم را به درستی درک و ارزیابی نکردند. بنابراین، نتیجه گرفتند که جنبش انقلابی مردم ایران پدیدهای گذراست و شاه میتواند آن را کنترل و مهار کند و با چنین دیدگاهی حرکتهای اعتراضی مردم را کلا نادیده گرفتند. (طارم سری مسعود: 157) در میان رهبران انقلاب اسلامی و عموم مردم ایران، این سفر به پشتیبانی چین از رژیم پهلوی تعبیر شد، و لذا روابط دوجانبهی چین و ایران پس از پیروزی انقلاب اسلامی برای مدتی دچار سرخوردگی شدیدی شد. (هوالی مینگ، ، 2010)
[1] - Zhou Enlai.
[2] - Li Xiannian.
[3] - Hua Guo Feng.