سلسله مینگ
سلسله ی مینگ(1644-1368 میلادی) از سال 1368 آغاز می شود و در سال 1644 به پایان می رسد.در طول دوران سلسله ی یوان که کمتر از یک قرن دوام داشت، در میان مردم این کشور یک احساس قوی ضد حکومت مغول ها به وجود آمد. وقوع حوادث پشت سرِ هم طبیعی در دهه ی1340 میلادی، در نهایت موجب شورش کشاورزان شد. در نتیجه حکومت یوان در سال 1368 توسط سلسله ی مینگ فروپاشید.
رشد صنایع
با افزایش جمعیت شهر نشین، بخش کارگری جمعیت گسترش یافت و پیچیده تر شد. مرکز شهرهای بزرگی همچون نانجینگ و پکن زمینه را برای رشد صنایع خصوصی، به ویژه صنایع کوچک مثل کاغذ سازی، ابریشم، کتان، و ظروف سفالین فراهم ساخت. در اغلب بخش های کشور شهرهای کوچک با بازارهایی در کنار آنها به وجود آمدند که به فروش مواد غذایی و ملزومات اولیه ی مردم می پرداختند.
علیرغم بیگانه ستیزی و درونگرایی معنوی ویژه ی حاصله از محبوبیت فزاینده ی نئوکنفوسیوسی، چین تحت حاکمیت مینگ منزوی نشد. تجارت خارجی و سایر ارتباطات با جهان خارج، به ویژه ژاپن، تا حد قابل ملاحظه ای افزایش یافت. تجار چینی با دریانوردی جِنگ خِه، تمام اقیانوس هند را کشف کرده و به شرق آفریقا رسیدند.
خونگ وو( Hong Wu)بنیانگذار سلسله ی مینگ، برخلاف سلسله های سونگ و مغول که بیشتر روی مالیات حاصله از تجارت متکی بودند، سیاستی را ترسیم کرد که چین کمتر به کسب درآمد از طریق تجارت و بیشتر علاقمند به بخش کشاورزی بود. احتمالا به این خاطر که او خود یک کشاورز بود و سیستم اقتصادی امپراتوری را نیز بر پایه ی کشاورزی گذاشت. در زمان حاکمیت مینگ، از زمینداران فئودال دوران سونگ و مغول سلب مالکیت شد و زمینهای آنان مصادره و به کشاورزان اجاره داده شد. پس از مرگ امپراتور یونگلی[37]، مجددا زمینداران بخش خصوصی، بخش کشاورزی چین را در اختیار گرفتند و این امر زمینه را برای از میان بردن بدترین فقری که از زمان رژیم سابق دامنگیر مردم شده بود فراهم ساخت.
حکومت
سلسله ی مینگ از حکومت مرکزی قوی و پیچیده ای برخوردار بود که توانست امپراتوری را کنترل و متحد نگهدارد. نقش امپراتور، علیرغم ادعای دربار بیشتر استبدادی بود و بوروکراسی حاکم زمینه ی سقوط سلسله را به دلیل ناتوانی در هماهنگ شدن با تغییرات اجتماعی مورد نیاز فراهم کرد و موجب سقوطش شد.
امپراتور یونگلی، مصرانه تلاش کرد تا نفوذ چین در خارج از این سرزمین را با درخواست اعزام سفیر از سوی کشورهای پیرامونی برای اعلام وفاداری به مینگ، به فراتر از مرزهای خود گسترش دهد. لذا یک ناوگان بزرگ دریایی، از جمله چهار کشتی باقابلیت جابه جایی 1500 تن کالا، یک ارتش مجهز با یک میلیون نیرو( برخی برآورد 9/1 میلیون هم کرده اند)، ساخته شد. ارتش چین برای مدت 20 سال ویتنام را اشغال کرد، در حالیکه ناوگان چینی دریاهای چین را تا اقیانوس هند پیمود و به سواحل شرق آفریقا رسید. همچنین، چینی ها در شرق مغولستان نفوذ کردند. چندین سفر بزرگ دریایی به نمایندگی از امپراتور به خلیج فارس و شرق آفریقا اعزام شدند. از نظر داخلی، کانال بزرگ آبی توسعه یافت و محرکی برای تجارت داخلی بود. سالانه بیش از یکصد هزار تن فولاد تولید شد. کتاب های زیادی با استفاده از صنعت حروف چاپی متحرک منتشر گردید. شهر ممنوعه(کاخ امپراتوری) در پکن به شکوه و جلال کنونی رسید.
در همین ایام بود که اهمیت چین جنوبی کشف و محصولات کشاورزی جدیدی به صورت گسترده کِشت و صنایعی همچون سفالگری و پارچه بافی توسعه پیدا کرد. آخرین بازسازی دیوار چین برای حفاظت از متجاوزین خارجی به مورد اجرا گذاشته شد و بیشتر قسمت های دیوار امروزین توسط سلسله ی مینگ بازسازی و یا ساخته شد و برج های نگهبانی باز طراحی و در آنها توپ های آتشین مستقر گردید. در سال 1542 میلادی، آلتان خان، خانِ خانان مغول، فعالیت های ایذایی خود را در مرزهای شمالی کشور آغاز کرد. در سال 1550 میلادی، ارتش او به حومه ی پکن رسید. لذا، امپراتوری همزمان درگیر مبارزه با راهزنان دریایی ژاپن در سواحل جنوبی هم شد. در همین ایام مرگ آورترین زلزله ی تاریخ نیز در سال 1556 میلادی در استان شانسی رخ داد و موجب مرگ و میر حدود 830 هزار نفر در این منطقه شد[۱].
نیز نگاه کنید به
کتابشناسی
- ↑ سابقی، علی محمد(1392). جامعه و فرهنگ چین. تهران: موسسه فرهنگی هنری و انتشاراتی بین الملی الهدی جلد اول