مکتب نئو کنفوسیوس

از دانشنامه ملل
نِئوکُنفوسیانیسم. برگرفته از سایت pittsburghquarterly، قابل بازیابی از https://pittsburghquarterly.com/articles/chinas-de-militarization/

آموزه­‌های استاد کونگ هم­چون سایر تفکرات و اندیشه­‌های دیگر، در طول حیات طولانی مدت خود با فراز و فرودهای افراطی و تفریطی فراوانی روبرو شده است. گاهی تمام کتاب­‌های حاوی اندیشه­‌های او در آتش جهل حکمرانانی هم­چون چین ­شی­ خوانگ(Qin Shi Huang)(207-221پیش از میلاد) بنیانگذار نخستین سلسله‌­ی امپراتوری در چین، سوزانده شد[۱] .

 و گاهی نیز همین آموزه‌­ها در تمامی شئون حکومتی به ویژه در زمینه­‌ی آموزش، مو به مو به اجرا گذاشته شد. البته این آیین گاهی نیز دچار تحول شده و برای پاسخگویی به نیازهای جدید اجتماعی تغییراتی را نیز پذیرا شده است که مهم­ترین این تغییرات به وجود آمدن مکتب نئو­کنفوسیوسی است که این طرز فکر امروزه نیز طرفداران بسیاری دارد.

پیدایش مکتب نئو کنفوسیوسی

تقریبا، در قرن دهم میلادی از آمیزش آیین­‌های کنفوسیوسی و آیین بودایی، مکتب جدیدی به نام نئوکنفوسیوسی به وجود آمد که این مکتب در واقع آمیزه­‌ای از باورهای این دو آیین به شمار می‌­رود. طبق نظریه‌­ی نئوکنفوسیوس‌ها، آیین کنفوسیوس بیش از حد این جهانی و آیین بودا بیش از حد آن جهانی است. هر دو یکسویه هستند. یکی بیش از حد خیال اندیش و دنیا گریز، و دیگری بیش از حد عمل گرایانه و بشری. یکی معتقد به سکون پایدار ذهن و اندیشه، و دیگری بسیار تغییر پذیر. لذا، بنیانگذاران مکتب نوین نئوکنفوسیوسی بر این اندیشه بودند تا این دو را در هم آمیخته و میان آن­ها آشتی ایجاد کرده و نواقص یکی را با دیگری بر طرف و آیین کامل­تری را ارائه کنند. آن­ها این تلفیق را این گونه تعریف کرده­‌اند که:

«سکونی در فعالیت همیشگی و فعالیتی در سکون همیشگی.» مانند آیینه و تصویر در آیینه، که یکی پایدار و تغییر ناپذیر و دیگری قابل تغییر و جایگزین سازی.

این مکتب هنوز هم در چین، به ویژه در غرب، طرفدارانی دارد.این مکتب در قرن دوازدهم میلادی توسط جوشی(Zhu Xi) به عنوان یک مکتب اصولگرا شکل نهایی به خود گرفت و در همان عصر توسط لوشیانگ­ شانگ(Lu Xiang Shang) نئو کنفوسیوسی به عنوان مکتبی ادراکی تلقی و مورد تأکید قرار گرفت. وی معتقد بود فرزانگی عمل فرد از بصیرت اخلاقی او ناشی می­‌شود. جوشی، کنفوسیوس و بودیسم و تائوئیسم و سایر ایده­‌های غالب جامعه را در هم آمیخت وتفکر جدیدی را ارائه کرد که به عنوان«ایدئولوژی امپراتوران چین در اواخر سلسله­‌ی سونگ» پذیرفته شد. نئوکنفوسیوس‌­ها طیف وسیعی از فلاسفه، نقاشان، شاعران، پزشکان، اخلاق­گرایان اجتماعی، تئوریسین­‌های سیاسی، مورخان، مصلحان بومی، و کارمندان دولتی را در بر می­‌گرفت، از این روی تأثیرات اجتماعی، سیاسی و فکری بلند مدت در حوزه­‌ی تمدن چین برجای گذاشت و این شیوه­‌ی نگرش تا قرن نوزدهم در این کشور غلبه داشت.[۱]

در دوران چینگ(1911-1644) اندیشه­‌ی نئوکنفوسیوسی با رد نظریه­‌های اصولگرایی و ادراکی پیشین به نظریه­‌ی جدید شهودی رسید که توسط دَی­ جِن(Dai Zhen) در قرن هجدهم تبلیغ می ­شد. در دهه 1890، فیلسوف کانگ یووِی(Kang Yuwei) تلاش جدیدی برای وفق دادن کنفوسیوس با دنیای مدرن به عمل آمد که این ایده را در سال1890 ارائه شد ولی عقیم ماند. در دهه 1930، ناسیونالیست­‌های انقلابی چین تلاش دیگری برای احیای اخلاقیات کنفوسیوسی در چارچوب جنبش برای زندگی جدید را آغاز کردند که با اوج گیری موفقیت آمیز اندیشه­‌ی مارکسیستی و مخالفت شدید مائو با این اندیشه به­ عنوان تفکری فئودالی و بورژوازی در دوران استقرار جمهوری خلق چین، و تلاش برای محو و پاکسازی فرهنگ چین نوین از هرگونه آثار کنفوسیوسی، بار دیگر این تفکر از جامعه برچیده شد.

پس از اجرای اصلاحات و رشد سریع اقتصادی این کشور، دولتمردان جدید برای پر کردن خلأ فرهنگی و معنوی موجود در این کشور، بار دیگر به عنوان تنها عامل حفظ وحدت و هویت فرهنگی مردم و پیشرفت و توسعه‌­ی کشور چین به تبلیغ اندیشه­‌های کنفوسیوسی پرداخته و از آن به ­عنوان پشتوانه‌­ی فرهنگی قدرت اقتصادی در عرصه­‌ی بین الملل استفاده می­ کنند. ایجاد و راه اندازی بیش از 320 مؤسسه­ و مرکز کنفوسیوس در مراکز علمی-دانشگاهی جهان که مسئولیت گسترش زبان و فرهنگ چینی را بر عهده دارد، در این راستا و تلاش برای جهانی‌سازی اندیشه­‌های نئوکنفوسیوسی ارزیابی می‌­شود. توسعه­‌ی این اندیشه در چین باعث شد تا شکل یک جنبش فکری بین المللی به خود گیرد و در میان اندیشمندان کره‌­ای، ویتنامی و ژاپنی نیز نفوذ قابل توجهی پیدا کند[۲].

به هرحال، در طول دو هزار و پانصد سال گذشته و پس از فوت استاد، اندیشه‌­هایش با فراز و فرودهای زیادی مواجه شده و از ممنوعیت و سوزاندن کتاب­‌های کنفوسیوسی و اعدام مبلغین این اندیشه گرفته، تا تسلط کامل بر تمامی شئون فردی و اجتماعی مردم چین در طول قرن­‌های متوالی را پشت سر گذاشته است.[۳]

نیز نگاه کنید به

آیین ها، ادیان و مذاهب باستانی و بومی چین؛ آیین بومی کنفوسیوس؛ کنفوسیوس و اندیشه های او

کتابشناسی

  1. Bai Shouyi,(2007). An outline History of China, foreign languages Press, Beijing
  2. Ho Peng Yoke, (2000) .“Li Qi and Shu: An Introduction to Sience and Civilization in China”
  3. سابقی، علی محمد(1392). جامعه و فرهنگ چین. تهران: موسسه فرهنگی، هنری و انتشاراتی بین المللی الهدی.