ایدئولوژی کمونیستی
ایدئولوژی کمونیستی
از نظر خيلي از ناظران خارجی و داخلی چين، در این کشور کمونیسم مرده يا صرفا به الفاظي بدون مفهوم تبديل شده است. اما نباید فراموش کرد که حیات سياسي و حاکمیت حزب كمونيست چين به اين ايدئولوژي شدیدا وابسته است. اين ايدئولوژي به حاكميت حزب كمونيست مشروعيت بخشیده و ادعاي به ظاهر پيروي از آن به رژيم فعلي ادعای ميراثداري حزب كمونيست دوران انقلاب را ميدهد. البته، در كشوري كه داراي تاريخي طولاني است، تنها داشتن رشد بالاي اقتصادي نمیتواند به اندازهي كافي منشأحاكمیت و حق مشروعيت باشد، به ویژه اگر اين رشد اقتصادي، مشكلات اجتماعي زياد، از جمله نرخ بالای بيكاري، رشد فاصلهي طبقاتي، افزايش فساد در ميان مقامات دولتي، و آلودگي محيط زيست گرفتار شده باشد.
تأكيد بیش از پیش حزب بر ميراثداری از انقلاب كمونيستی و ادعای اینکه دليل رشد و توسعهی اقتصادی و رفاه اجتماعی کنونی از دستاوردهای پیروی از سوسیالیسم است از یک سو، و هم چنین، اقدامات نمایشی عمومي رهبران كنوني حزب، در باز ديد از اماکن و نمادهای دوران« انقلاب» و جنگ ضدژاپنی از سوی دیگر، دلیلی بر نیاز آنان به تداوم مشروعیت حاکمیت حزب کمونیست در جامعهی چین امروز با توسل به ایدئولوژی کمونیستی است. به نظر ميآيد روند این بازديدها به مشغولياتي براي جوانان و ميانسالان چيني تبديل شده است كه مسير پياده روي بزرگ ارتش سرخ در دههي1930 را به پيمايند. كميتهي مركزي حزب و ادارت مختلف دولتي و اتحادیههای کارگری تلاش تبليغاتي زيادي را به عمل میآورند تا اين«گردشگري سرخ» وانتشار كتاب، و برپايي برنامههاي فرهنگی، هنري و تبلیغاتی در این زمینه را با هدف بهره برداري سياسي و اقتصادي هرچه بیشتر گسترش دهند. به نظر ميرسد بسياري از جوانان و ميانسالان شرکت کننده در اين گردشگري سرخ، صادقانه به دنبال يافتن معنا و درك واقعی از خود و ملت خود هستند.
اختصاص بودجههاي كلان به اساتيد دانشگاهها و تئوريسينهاي حزبي، به ویژه پس از حادثهی میدان تیَن اَن مِن و کشتار دانشجویان، برای اجرای پروژههاي مطالعاتي و انتشاراتي در زمینهی پيشبرد ماركسيسم، لنينيسم و مائوئيسم به منظور به روز كردن كتابهاي درسي، كتابهاي عمومي، و ويژه نامههاي مخصوص پيرامون اين ايدئولوژي نیز با همین هدف صورت میگیرد. به هرحال، امروزه انجام اینگونه پژوهشها نه تنها برای حزب كمونيست، بلکه برای مؤسسات پژوهشی و مدارس و دانشکدههای حزبی و اساتید و تئوریسینهای مارکسیستی منافع سیاسی، مادي و شغلي بسیاری به وجود آورده است. در زمانيكه هزينهي انتشار كتابهاي علمي براي اساتيد مدام در حال افزايش است، متخصصان كمونيستي منابع مالي سرشاري براي كارهايشان در اختیار دارند و بسياري از مدارس حزبي استاني امكانات فيزيكي خود را بالا برده و حقوق و مزاياي استادان را افزايش دادهاند. لذا، در کنار سیاستمداران حزبی، محققان، تئوریسینها، اساتيد مدارس و دانشگاههاي حزبي، گروههاي داراي منافع بزرگي را تشكيل ميدهند كه نبايد هنگام ترسيم نمودارهای توسعهي فرهنگي و تغییر و تحولات فکری جامعه، آنها را ناديده گرفت.
در سطوح عمومي میز نفوذ اندیشههای مائو به طرق مختلف حفظ شده است. براي نمونه، در سرتاسر چين، صدها، اگر نگوييم هزارها«بناهاي ياد بود» احترام ميراث صدر مائو نگهداري ميشود. اين اماكن درست مانند معابد مذاهب عامه، توسط مردم روستاها ساخته شده و بدون هزينهي دولتي از آنها مراقبت ميشود. شواهد نشان ميدهند كه در خلأ معنوی موجود، صدر مائو در حال تبديل شدن به«خداي واقعي» و پيوستن به معابد خدايان اديان عاميانهي سنتي چين است و مجسمههاي مائو همچنان در ساختمان ادارت دولتی، و ورودی دانشگاهها سرِپا هستند.
با اينحال، در زير لواي شعارهاي ايدئولوژي ماركسيستي، تغييرات فکری و فرهنگی عمیقی در جریان است که ورود سرمایه داران در بدنهی حکومتی تحت عنوان نيروهاي توليدي پيشرو در دوران جیانگزِمین، و جایگزین شدن مفهوم مبارزهي طبقاتي، با اصطلاح«ساختن جامعهي متوازن» در دوران هوجينتائو، نمونهای از این تغییرات فکری و فرهنگی و حاکم شدن عملگرایی سنتی چینی بر ایدئولوژی کمونیستی در جامعهی کنونی چین است. درحال حاضر، حزب کمونیست چین، برای پویا نگهداشتن این ایدئولوژی فرسوده و مرده، به جاي كنار گذاشتن ایدئولوژی كمونيستي، اينگونه جايگزينيها را تحت عنوان توسعه و تقويت ایدئولوژیک دنبال ميكند. باتوجه به سابقهی جذب و همسانسازی و همگون شدن فرهنگ سنتی چین و زمينهي كشش حزبی در چين، ميتوان اصلاحات راديكال بيشتري را تحت نام كمونيست پیش بینی کرد. براي نمونه، حزب كمونيست ميتواند برخي از اندیشههای مذهبی را تحت عنوان عوامل فرهنگي براي ثبات يا پيشرفت اجتماعي جابزند، و از اين طريق، پيروان اديان را به عضويت حزب كمونيست در آورد. به هرحال، امكان كنار گذاشتن ایدئولوژی كمونيستي، ولو در ظاهر، به اين زوديها وجود ندارد.