نظام آموزش و پرورش در چین باستان

از دانشنامه ملل
نسخهٔ تاریخ ‏۱۶ اکتبر ۲۰۲۳، ساعت ۲۱:۳۲ توسط Samiei (بحث | مشارکت‌ها) (صفحه‌ای تازه حاوی «''ضرب المثل چينی:'' ''« اگر برنامه­ای يک ساله داری­، گندم بکار،'' ''اگر برنامه­ای ده ساله داری­، درخت گردو بکار'' ''و اگر برنامه­ای صد ساله داری­، مدرسه بازکن.»'' == ''مقدمه:'' == آموزش و پرورش، همیشه کليد فتح آينده بوده و از دير باز انتظار آن بوده که آم...» ایجاد کرد)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)

ضرب المثل چينی:

« اگر برنامه­ای يک ساله داری­، گندم بکار،

اگر برنامه­ای ده ساله داری­، درخت گردو بکار

و اگر برنامه­ای صد ساله داری­، مدرسه بازکن.»

مقدمه:

آموزش و پرورش، همیشه کليد فتح آينده بوده و از دير باز انتظار آن بوده که آموزش و پرورش انسان­های فردا را تربيت و نسل امروز را برای زندگی در جامعه­ی فردا آماده سازد. مسلما" يکی از مهم ترين ارکان پيشرفت هر جامعه، نظام آموزش و پرورش آن جامعه است. تجربه نشان داده که چگونگی وضعيت آموزش و پرورش در کشورهای مختلف، در مسير رشد و يا انحطاط هر کشور در طول حيات تاريخی آن، تاثيرگذار بوده  است.

آموزش همیشه از نزدیک با فرهنگ مرتبط بوده است. تنها از طریق آموزش است که سنت و روح فرهنگی یک ملت می­تواند گسترش یافته، توسعه پیدا کند و باز سازی شود. از همان دوران باستان، مدارس ابتدایی ترین راه­های پرورش ذوق و استعدادها بوده اند، اگر چه تنها راه آموزش هم مدارس نبوده اند. در چین باستان، دو نوع مدرسه وجود داشت که توسط دولت و یا اشخاص اداره می­شد. در طول تاریخ، ممکن است گاهی یکی از این نوع از مدارس بر دیگری تفوق پیدا کرده باشد، ولی غالباً آنها در کنار هم و هم­­یار یکدیگر بوده، و هر دو به عنوان ارایه دهندگان آموزش، تجربیات غنی­ای را از خود بر جای گذاشته اند.

بخش1-پیشینه­ی آموزش در چین باستان

ظهور نخستین مدارس در جامعه­ی ابتدایی چین

در طول تاریخ بلند توسعه و پیشرفت چین، نیاکان مردم این سرزمین در زندگی و تولیدات خود، دانش و تجربه­های مختلفی را کسب کرده­اند. نسل­های پیشین برای کمک به ادامه­ی حیات نسل­های جدید، به طور طبیعی تجربیاتشان را در مورد استفاده از آتش و دیگر ابزارها به آنان منتقل می­ساختند. از این طریق بود که آموزش­های ابتدایی شکل گرفت. بر اساس اسناد تاریخی، «سُوی رِن[1] به مردم آموزش داد تا از آتش برای پختن غذا استفاده کنند، و فوشی[2] به مردم چگونگی شکار کردن را آموخت چون جانوران فراوانی وجود داشت». سپس «توسط شِن نونگ[i] به مردم آموزش داده شد تا بذرهای کشاورزی را کِشت کنند». همه­ی این فعالیت­ها می­توانند در قلمرو آموزش قرار گیرند. ولی این­ها آموزش­های پایه­ای و ساده­ای بودند که برای تولید و ادامه­ی زندگی آموخته می­شدند، بدون این که مکان خاص ویژه­ای برای آموزش یا فراگیران آنها وجود داشته باشد. به هر حال، در این دوران، سازمان رسمی آموزشی وجود نداشت.

وقتی این افراد احساس کردند لازم است دانش و تجارب به دست آمده را با آگاهی و طبق برنامه ریزی به فرزندان خود منتقل کنند، زمینه برای ایجاد مؤسسات خاص آموزشی فراهم شد.

جامعه­ی برده داری و ظهور و سقوط مدارس دولتی  

براساس مدارک تاریخی، مدارس ابتدا در دوران سلسله­ی شیا[3](2100 تا 1600 پیش از میلاد) پدید آمدند. وجود مدارس را نه تنها می­توان از طریق مدارک تاریخی اثبات کرد، بلکه از طریق یافته­های باستان شناسی، به ویژه از نوشته­های روی استخوان­ها یا لاکِ لاک پشت­های خرابه­های یین هم می­توان به این حقیقت پی برد. در آن زمان مدارس «شیانگ[4]»، «شیائو[5]» یا «شو[6]» نامیده می­شدند. مدارس دیگر«شوو[7]ِ»، «دَ شوِ[8]» یا «گو زونگ[9]» نام داشتند. در این ایام، کم کم مدارس دولتی ایجاد و بیش از پیش توسعه پیدا کرد. در این مدارس نوشتن و ریاضیات آموزش داده می­شد و آموزش در زمینه­های دینی، امور نظامی، آیین­ها و به ویژه موسیقی نیز مورد تأکید بود. در دوران جو غربی(قرن یازدهم تا سال 771 پیش از میلاد)، یک نظام واقعی آموزشی مدرسه­ای آغاز به کار کرد. در آن زمان، دو سیستم آموزش وجود داشت: مدارس ملی و مدارس محلی. مدارس ملی مدارس مرکزی دولتی بودند که در منطقه­ی پادشاهی و پایتخت کشور­های وابسته به حکومت مرکزی دایر می­شدند. مدارس محلی، مدارس دولت­های محلی بودند که در مناطق تحت مدیریت مدیران محلی قرار داشتند. در این دوران، آموزش بر محور« هنر ششگانه» متمرکز بود که عبارتند از: آداب و رفتار، موسیقی، تیر اندازی، ارابه­رانی، نوشتن و ریاضیات. از اواسط تا اواخر دوران سلسله­های بهار و پاییز، مدارس خصوصی پا به عرصه­ی وجود گذاشتند، و به سرعت در همه جا گسترش یافتند.

جامعه­ی فئودالی و شبکه­های متنوع مدارس 

برجسته ترین دستاورد فرهنگی مردم چین، در طول بیش از 2000 سال عمر جامعه­ی فئودالی به وجود آمد، که عبارت بود از گسترش، توسعه و باز سازی اندیشه­ی آموزش در مدارس. در این مدت طولانیِ جامعه­ی ارباب و رعیتی، سیستم مدارس با آن­چه در دوران جو غربی بود کاملاً تفاوت پیدا کرد. سنت طولانی مدت مدارس دولتی هم­چنان حفظ شد، ولی مدارس غیر دولتی متنوع و گسترده تر شدند.

الف- مدارس دولتی.

در نتیجه­ی سقوط حکومت اشرافی، سیستم مدارس دولتی سلسله­های شیا، شانگ و جو غربی، از میان رفت. به محض وقوع این اتفاق، به سرعت مدارس غیر دولتی شکل گرفتند. روش­های قدیمیِ اداره­ی مدارس دولتی سه سلسله­یِ پیشین به فراموشی سپرده شد، و روش جدید تری که آزادی بیشتری به مدارس غیر دولتی می­داد، به کار گرفته شد. این موضوع تأثیر ژرفی در توسعه­ی سیستم بعدی مدارس با مدیریت دولتی گذاشت. در عصر سلسله­ی مینگ(1644-1368 میلادی)، روش جدیدی برای کار آزموی در مدیریت آموزشی (عالی ترین مؤسسه-ی آموزشی) ایجاد شد. دانشجویانی که در این مؤسسه تحصیل می کردند به مدت سه تا شش ماه برای کار آموزی به ادارات دولتی فرستاده می­شدند.

مدارس خصوصی، شکل جدیدی از آموزش بود که ریشه در  زوال مدارس دولتیِ تحت سیستم برده داری دارد. پیدایش آن­ها نه تنها توفیقاتی برای تحقیقات علمی و فرهنگی به وجود آورد و موجب شکوفایی مکاتب مختلف فکری شد، بلکه موجب پرورش تعداد زیادی از شخصیت­های برجسته و با ذوق و استعدادی شد که به شکل گیری سلسله­ی متمرکز فئودالی خدمات شایسته­ای کردند. به طور کلی، مدارس خصوصی در جامعه­ی فئودالی با دو جنبه زیر مشخص می­شوند.

1-   به طور نسبی، یک سیاست اجرایی آموزش آزاد و سبک آموزشی خاصی ایجاد شد که موجب پیشرفت و توسعه­ی جامع تفکر علمی، فناوری، فرهنگی و آموزشی فئودالی چین در جامعه­ی فئودالی شد.

2-   مدارس خصوصی نقش مهمی در ترویج علم و فناوری و هنر و ادبیات چین باستان ایفا کردند.

ب - مدارس خصوصی

در طول تاریخ، مدارس خصوصی، با موفقیت بار مسئولیت آموزش ابتدایی در جامعه­ی فئودالی را بر دوش کشیده و از تلاش­های ناچیز دولت حمایت کرده است. از آنجا که دولت از نظر مالی مشکل اداره­ی مدارس ابتدایی را داشت، این مسئولیت را مدارس خصوصی بر دوش کشیدند. این مدارس بنیاد آموزش در جامعه­ی فئودالی را شکل دادند، و در طول قرن­ها معلمان زیادی به تدریج گروه کاملی از متن­ها و کتاب­های آموزشی معلومات عمومی، اخلاقیات و ... را تولید کرده، و جذب اینگونه مدارس شدند.

اولاً، آن­ها بر ترکیب آموزش و تحقیق تأکید داشتند و جو آزاد بحث و مناظره پیرامون مشکلات علمی در آنجا پرورش می­یافت.

دوماً، آموزشگاه­ها بر ترکیب دانشجویان، بین مطالعات خصوصی و راهنمایی معلمان تأکید داشتند، و بر اهمیت پرورش توانایی و استعداد دانشجویان برای تعقیب مطالعات مستقل خود اصرار می­کردند.

سوماً، آنان در نظر داشتند محیطی طبیعی و ایده­آل(ساختمان محیط آموزشگاه) و یک محیط فرهنگی هماهنگ (رابطه­ی بین دانشجویان و اساتید) ایجاد کنند، و سنت خوب احترام گذاشتن دانشجویان نسبت به استادان، و محبت استادان نسبت به شاگردانشان را به ارث گذاشته و توسعه دهند.

به طور خلاصه، سیستم مدرسه­ای در جامعه­ی فئودالی چین اساساً ترکیبی از مدارس دولتی، مدارس خصوصی و مدارج عالی تر آن­ها، آموزشگاه­های عالی بود. مدارس دولتی نقش اساسی در جامعه­ی فئودالی داشتند، ولی وقت که این نوع از مدارس دولتی با سقوط سلسله­ها تنزل می­کردند، به جای آن­ها مدارس خصوصی توسعه یافته و پیشرفت می­کردند. قابل ذکر است که ساختار دوره­های آموزشی در سر تا سر چین بر محور آموزش­های اخلاقی به عنوان پایه و اساس آموزش متمرکز، و از ویژگی­های اصلی آموزش سنتی و اخلاقی بود.


[1] - Sui Ren

[2] - Fu Xi

[3] - Xia

[4] - Xiang

[5] - Xiao

[6] - Xu

[7] - Xue

[8] - Da Xue

[9] - Gu Zong


[i] - Shen Nong  (امپراتور زرد که به پدر ملت چین هم مشهور است. مترجم.