نظام آموزش و پرورش در چین باستان
آموزش و پرورش، همیشه کلید فتح آینده بوده و از دیرباز انتظار آن بوده که آموزش و پرورش انسانهای فردا را تربیت و نسل امروز را برای زندگی در جامعهی فردا آماده سازد. مسلماً از مهم ترین ارکان پیشرفت هر جامعه، نظام آموزش و پرورش آن جامعه است. تجربه نشان داده که چگونگی وضعیت آموزش و پرورش در کشورهای مختلف، در مسیر رشد و یا انحطاط هر کشور در طول حیات تاریخی آن، تاثیرگذار بودهاست.
آموزش همیشه از نزدیک با فرهنگ مرتبط بوده است. تنها از طریق آموزش است که سنت و روح فرهنگی یک ملت میتواند گسترش یافته، توسعه پیدا کند و بازسازی شود. از همان دوران باستان، مدارس ابتدایی ترین راههای پرورش ذوق و استعدادها بودهاند، اگر چه تنها راه آموزش هم مدارس نبودهاند. در چین باستان، دو نوع مدرسه وجود داشت که توسط دولت و یا اشخاص اداره میشد. در طول تاریخ، ممکن است گاهی یکی از این نوع از مدارس بر دیگری تفوق پیدا کرده باشد، ولی غالباً آنها در کنار هم و همیار یکدیگر بوده، و هر دو به عنوان ارائه دهندگان آموزش، تجربیات غنی ای را از خود بر جای گذاشتهاند.
ضرب المثل چینی:
«اگر برنامهای یک ساله داری، گندم بکار،
اگر برنامهای ده ساله داری، درخت گردو بکار،
و اگر برنامهای صد ساله داری، مدرسه باز کن.»
پیشینهی آموزش در چین باستان

ظهور نخستین مدارس در جامعهی ابتدایی چین
در طول تاریخ بلند توسعه و پیشرفت چین، نیاکان مردم این سرزمین در زندگی و تولیدات خود، دانش و تجربههای مختلفی را کسب کردهاند. نسلهای پیشین برای کمک به ادامهی حیات نسلهای جدید، به طور طبیعی تجربیاتشان را در مورد استفاده از آتش و دیگر ابزارها به آنان منتقل میساختند. از این طریق بود که آموزشهای ابتدایی شکل گرفت. بر اساس اسناد تاریخی، «سُوی رِن (Sui Ren) به مردم آموزش داد تا از آتش برای پختن غذا استفاده کنند، و فو شی (Fu Xi) به مردم چگونگی شکار کردن را آموخت چون جانوران فراوانی وجود داشت». سپس «توسط شِن نونگ (Shen Nong)[i] به مردم آموزش داده شد تا بذرهای کشاورزی را کِشت کنند». همهی این فعالیتها میتوانند در قلمرو آموزش قرار گیرند. ولی اینها آموزشهای پایهای و سادهای بودند که برای تولید و ادامهی زندگی آموخته میشدند، بدون این که مکان خاص و ویژهای برای آموزش یا فراگیران آنها وجود داشته باشد. به هر حال، در این دوران، سازمان رسمی آموزشی وجود نداشت.
وقتی این افراد احساس کردند لازم است دانش و تجارب به دست آمده را با آگاهی و طبق برنامه ریزی به فرزندان خود منتقل کنند، زمینه برای ایجاد مؤسسات خاص آموزشی فراهم شد.
جامعه برده داری و ظهور و سقوط مدارس ابتدایی در چین
بر اساس مدارک تاریخی، مدارس ابتدا در دوران سلسلهی شیا(Xia) (2100 تا 1600 پیش از میلاد) پدید آمدند. وجود مدارس را نه تنها میتوان از طریق مدارک تاریخی اثبات کرد، بلکه از طریق یافتههای باستان شناسی، به ویژه از نوشتههای روی استخوانها یا لاکِ لاک پشتهای خرابههای یین هم میتوان به این حقیقت پی برد. در آن زمان مدارس «شیانگ» (Xiang)، «شیائو» (Xiao) یا «شو» (Xu) نامیده میشدند. مدارس دیگر«شوه» (Xue)، «دَ شوِه» (Da Xue) یا «گو زونگ» (Gu Zong) نام داشتند. در این ایام، کم کم مدارس دولتی ایجاد و بیش از پیش توسعه پیدا کرد. در این مدارس نوشتن و ریاضیات آموزش داده میشد و آموزش در زمینههای دینی، امور نظامی، آیینها و به ویژه موسیقی نیز مورد تأکید بود. در دوران جو غربی(قرن یازدهم تا سال 771 پیش از میلاد)، یک نظام واقعی آموزشی مدرسهای آغاز به کار کرد. در آن زمان، دو سیستم آموزش وجود داشت: مدارس ملی و مدارس محلی. مدارس ملی مدارس مرکزی دولتی بودند که در منطقهی پادشاهی و پایتخت کشورهای وابسته به حکومت مرکزی دایر میشدند. مدارس محلی، مدارس دولتهای محلی بودند که در مناطق تحت مدیریت مدیران محلی قرار داشتند. در این دوران، آموزش بر محور «هنرهای ششگانه» متمرکز بود که عبارتند از: آداب و رفتار، موسیقی، تیر اندازی، ارابه رانی، نوشتن و ریاضیات. از اواسط تا اواخر دوران سلسلههای بهار و پاییز، مدارس خصوصی پا به عرصهی وجود گذاشتند، و به سرعت در همه جا گسترش یافتند.

جامعه فئودالی و شبکه های متنوع مدارس در چین
برجسته ترین دستاورد فرهنگی مردم چین، در طول بیش از 2000 سال عمر جامعهی فئودالی به وجود آمد، که عبارت بود از گسترش، توسعه و بازسازی اندیشهی آموزش در مدارس. در این مدت طولانیِ جامعهی ارباب و رعیتی، سیستم مدارس با آنچه در دوران جو غربی بود کاملاً تفاوت پیدا کرد. سنت طولانی مدت مدارس دولتی همچنان حفظ شد، ولی مدارس غیردولتی متنوع و گسترده تر شدند.
مدارس دولتی در چین باستان
در نتیجهی سقوط حکومت اشرافی، سیستم مدارس دولتی سلسلههای شیا، شانگ و جو غربی، از میان رفت. به محض وقوع این اتفاق، به سرعت مدارس غیردولتی شکل گرفتند. روشهای قدیمیِ ادارهی مدارس دولتی سه سلسلهیِ پیشین به فراموشی سپرده شد، و روش جدیدتری که آزادی بیشتری به مدارس غیردولتی میداد، به کار گرفته شد. این موضوع تأثیر ژرفی در توسعهی سیستم بعدی مدارس با مدیریت دولتی گذاشت. در عصر سلسله مینگ(1644-1368 میلادی)، روش جدیدی برای کارآموزی در مدیریت آموزشی(عالی ترین مؤسسهی آموزشی) ایجاد شد. دانشجویانی که در این مؤسسه تحصیل میکردند به مدت سه تا شش ماه برای کارآموزی به ادارات دولتی فرستاده میشدند.
مدارس خصوصی، شکل جدیدی از آموزش بود که ریشه در زوال مدارس دولتیِ تحت سیستم برده داری دارد. پیدایش آنها نه تنها توفیقاتی برای تحقیقات علمی و فرهنگی به وجود آورد و موجب شکوفایی مکاتب مختلف فکری شد، بلکه موجب پرورش تعداد زیادی از شخصیتهای برجسته و با ذوق و استعدادی شد که به شکل گیری سلسلهی متمرکز فئودالی خدمات شایستهای کردند. به طور کلی، مدارس خصوصی در جامعهی فئودالی با دو جنبه زیر مشخص میشوند.
1- به طور نسبی، یک سیاست اجرایی آموزش آزاد و سبک آموزشی خاصی ایجاد شد که موجب پیشرفت و توسعهی جامع تفکر علمی، فناوری، فرهنگی و آموزشی فئودالی چین در جامعهی فئودالی شد.
2- مدارس خصوصی نقش مهمی در ترویج علم و فناوری و هنر و ادبیات چین باستان ایفا کردند.
مدارس خصوصی در چین باستان
در طول تاریخ، مدارس خصوصی، با موفقیت بار مسئولیت آموزش ابتدایی در جامعهی فئودالی را بر دوش کشیده و از تلاشهای ناچیز دولت حمایت کرده است. از آنجا که دولت از نظر مالی مشکل ادارهی مدارس ابتدایی را داشت، این مسئولیت را مدارس خصوصی بر دوش کشیدند. این مدارس بنیاد آموزش در جامعهی فئودالی را شکل دادند، و در طول قرنها معلمان زیادی به تدریج گروه کاملی از متنها و کتابهای آموزشی معلومات عمومی، اخلاقیات و ... را تولید کرده، و جذب این گونه مدارس شدند.
اولاً، آنها بر ترکیب آموزش و تحقیق تأکید داشتند و جو آزاد بحث و مناظره پیرامون مشکلات علمی در آنجا پرورش می یافت.
دوماً، آموزشگاهها بر ترکیب دانشجویان، بین مطالعات خصوصی و راهنمایی معلمان تأکید داشتند، و بر اهمیت پرورش توانایی و استعداد دانشجویان برای تعقیب مطالعات مستقل خود اصرار میکردند.
سوماً، آنان در نظر داشتند محیطی طبیعی و ایده آل (ساختمان محیط آموزشگاه) و یک محیط فرهنگی هماهنگ (رابطهی بین دانشجویان و اساتید) ایجاد کنند، و سنت خوب احترام گذاشتن دانشجویان نسبت به استادان، و محبت استادان نسبت به شاگردانشان را به ارث گذاشته و توسعه دهند.
به طور خلاصه، سیستم مدرسهای در جامعهی فئودالی چین اساساً ترکیبی از مدارس دولتی، مدارس خصوصی و مدارج عالی تر آنها، آموزشگاههای عالی بود. مدارس دولتی نقش اساسی در جامعهی فئودالی داشتند، ولی وقتی که این نوع از مدارس دولتی با سقوط سلسلهها تنزل میکردند، به جای آنها مدارس خصوصی توسعهیافته و پیشرفت میکردند. قابل ذکر است که ساختار دورههای آموزشی در سرتاسر چین بر محور آموزشهای اخلاقی به عنوان پایه و اساس آموزش متمرکز، و از ویژگیهای اصلی آموزش سنتی و اخلاقی بود.
نیز نگاه کنید به
نظام آموزش، تحقیقات و فناوری آرژانتین؛ نظام آموزش، تحقیقات و فناوری اتیوپی؛ نظام آموزش، تحقیقات و فناوری اردن؛ نظام آموزش، تحقیقات و فناوری اسپانیا؛نظام آموزش، تحقیقات و فناوری افغانستان؛ نظام آموزش، تحقیقات و فناوری اوکراین؛ نظام آموزش، تحقیقات و فناوری تایلند؛ نظام آموزش، تحقیقات و فناوری تونس؛ نظام آموزش و پرورش در چین معاصر؛ نظام آموزش، تحقیقات و فناوری سنگال؛ نظام آموزش، تحقیقات و فناوری ژاپن؛ نظام آموزش، تحقیقات و فناوری کوبا؛ نظام آموزش، تحقیقات و فناوری زیمبابوه؛ نظام آموزش، تحقیقات و فناوری قطر؛ نظام آموزش، تحقیقات و فناوری مصر؛ نظام آموزش، تحقیقات و فناوری لبنان؛ نظام آموزش، تحقیقات و فناوری روسیه؛ نظام آموزش، تحقیقات و فناوری مالی؛ نظام آموزش، تحقیقات و فناوری ساحل عاج؛ نظام آموزش، تحقیقات و فناوری سیرالئون؛ نظام آموزش، تحقیقات و فناوری کانادا؛ نظام آموزش، تحقیقات و فناوری سودان؛ نظام آموزش، تحقیقات و فناوری گرجستان؛ نظام آموزش، تحقیقات و فناوری تاجیکستان؛ نظام آموزش، تحقیقات و فناوری بنگلادش؛ نظام آموزش، تحقیقات و فناوری قزاقستان؛ نظام آموزش، تحقیقات و فناوری سریلانکا؛ نظام آموزش، تحقیقات و فناوری فرانسه
پاورقی
[i] - امپراتور زرد که به پدر ملت چین هم مشهور است. مترجم.
منبع اصلی
سابقی، علی محمد(1392). جامعه و فرهنگ چین. تهران: موسسه فرهنگی هنری و انتشاراتی بین الملی الهدی.
نویسنده مقاله
علی محمد سابقی