موسیقی در سودان
موسیقی
در سودان نیز، همانند بیشتر کشورهای آفریقایی موسیقی از نقش و جایگاهی ویژه برخوردار است. در بیشتر برنامههای سنّتی، ملّی و مذهبی آفریقا از این هنر، بهرهبرداری میشود. از اینرو، ابراز علاقه شدید آفریقائیان به موسیقی، در اکثر جوامع این قارّه، کاملاً آشکار است. بهعنوان مثال یکی از رفتارهای ساکنان آفریقا که توجّه هر گردشگری را، جلب میکند آن است که فروشندهای دورهگرد را میبیند که کالای خود را داخل یک سینی بزرگ چیده و بر سر نهاده است و در رهگذر خویش، وقتی صدای موسیقی را میشنود، بیاختیار مدّتی نسبتاً طولانی میایستد و به موسیقی گوش فرا میدهد؛ بیآنکه بار سنگینی را که بر سر دارد، زمین نهد.
با عنایت به علاقهمندی آفریقائیان به موسیقی، صوفیانِ سودان هم، در اغلبِ برنامههای خود بهویژه مراسم آئینی طریقتهای خویش از این هنر، بهره میگیرند. از سوی دیگر، طریقتهای صوفیه، تقریباً در سراسرِ سودان حضور گسترده و فعّالانه دارند. به همین دلیل، در موسیقی این کشور، از نظر مضمون و محتوا، بیشتر به موضوعات اسلامی پرداخته میشود. بهطوریکه امروزه بیشترین کاربرد موسیقی سنّتی سرزمین، برای اجرای سرودها، مدیحهها، اوراد[i] و اذکار در حلقههای ذکر، مجالس عمومیو مناسبتهای دینی مانند مولود النّبی(ص)، مناسبتهای ملّی مثل جشنهای استقلال و برنامههای اجتماعی و خانوادگی مانند جشنهای عروسی است[۱].
موسیقی سنّتی سودان که در حقیقت ترکیبی از موسیقی منطقه «نوبه»[ii] و موسیقیهای بومیآفریقایی است، از نظر آهنگها و نغمهها، بیشتر پنج ضربی است. بهعنوان مثال عبدالکریم الکابلی، یکی از خوانندگان مشهور سودان، قصیدهای از ابوفراس الحمدانی را به نام «أراک عصی الدمع»، براساس موسیقی پنج ضربی اجرا کرده است.
با گذشت زمان، موسیقی سودان، از موسیقی کشورهای مختلف مانند چین، اسکاتلند، پورتوریکو، موریتانی، مراکش، اتیوپی، اریتره و سومالی، اثرپذیریهایی داشته است. درگذشته، برای اجرای موسیقی سودانی، فقط سازهای کوبهای استفاده میشد و شرکتکنندگان نیز، با کف زدن، خوانندگان و نوازندگان را همراهی میکردند. امّا، به مرور زمان و به تدریج سازهای سیمی و زهی مانند تنبور، تار، سه تار و گیتار هم، به عرصههای موسیقی این کشور راه یافتهاند.
در سال 1940م. (1319هـ.ش) حکومت دوگانه مصر و انگلیس، رادیو اُم دُرمان را با هدف تبلیغات بر ضدّ نیروهای متّحدین در شمال و شرق آفریقا، تأسیس کرد و از آن زمان، برای نخستین بار در سودان، دولت هم به موسیقی اهتمام ورزید و به آن جنبهای رسمی و دولتی بخشید. در نتیجه، اثرپذیری از موسیقیهای کشورهای دیگر، افزایش یافت و برخی از موسیقیدانان سودانی، به اجرای قطعاتی براساس موسیقیهای این کشورها پرداختند. مثلاً سیّد خلیفه، «مامبوی سودانی» را با بهرهگیری از سبک موسیقی برزیل اجرا کرد. برخی از هنرمندان سودانی نیز، به سوی موسیقیهای «راک»، «پاپ» و «جاز» گرایش یافتند.
با تأسیس دانشسرای موسیقی و تئاتر، در سال 1969م. (1348هـ.ش) ـ که در سال 1998م. (1377) به یک دانشکده در دانشگاه علوم و فناوری سودان، تبدیل شد ـ آموزش موسیقی کشور، جنبه دانشگاهی گرفت و استادانی از کشورهای دیگر مانند ایتالیا و کره شمالی، برای تدریس این رشته هنری دعوت شدند.
هرساله در ماه اکتبر (مهر ـ آبان)، جشنواره بینالمللی موسیقی در شهر خارطوم برگزار میشود. گروههای موسیقی از کشورهای مختلف مانند چین، موریتانی، هلند و سوئیس، جشنواره شرکت میکنند[۲] [۳].
زكی مبارك در كتاب «التّصوّف فیالأدب و الأخلاق» نوشته است:
«درمیان اهل ادب و اخلاق، تنها صوفیان در نواختن موسیقی چیرهاند و با نگاهی فلسفی به موسیقی، آن را در مسائل اخلاقی وارد كرده و شعرخوانی در مجالس عمومی خود را بخشی از آداب آن بهشمار آوردهاند.»
وی بر این باور است که در سودان، موسیقی صوفیانه، دارای دو كاركرد است: در حلقههای ذكر، بهرهگیری از موسیقی بیشتر جنبه سرگرمی دارد ولی در صحنههای مبارزاتی، همین موسیقی دارای كاركرد حماسی است. به هر حال موسیقی یكی از ابزارهای موفّق برای گسترش اندیشههای صوفیانه در سودان بوده است.
امروزه در اکثر اماکن عمومی این کشور، اعم از فروشگاهها، رستورانها، فرودگاهها، پایانههای مسافربری و وسایل نقلیه عمومی مانند تاکسیها و اتوبوسها، انواع ذكرها و مدیحهها، همراه با موسیقی سودانی شنیده میشود. مضافاً اینكه یك فرستنده رادیویی بهطور شبانهروزی، به پخش ذكر و مدح پیامبر اكرم(ص) اختصاص دارد و دیگر شبكههای رادیویی و تلویزیونی هم در بخش عمدهای از برنامههای خود به ذكرها و مدیحهها میپردازند.
بهطور کلی، بیشتر هنرمندان عرصه موسیقی در سودان، برای حفظ اصالت و رسالت این رشته هنری در کشور خود تلاش کردهاند. بهطوریکه در موسیقی حماسی و انقلابی این سرزمین نیز، توجّه ویژه هنرمندان به ارزشهای اسلامیو انسانی، آشکار است. بهعنوان مثال، سرود ملّی سودان، که براساس سرودهای از «سیّد احمد محمّد صالح» ساخته شده، با این بیت آغاز میشود:
نحن جند الله جند الوطن إن دعا داعی الفداء لن نخــن[۴]
ترجمه:
ما لشگریان خدا و سربازان وطن هستیم که هنگام نیاز به ایثار و جانبازی، هرگز خیانت نمیکنیم.
شاعر در مصراع نخست، عبارت «نحن جند الله» به معنی«ما لشگریان خداییم» را آورده و در ادامه، میهن دوستی، ایثار و جانبازی در وطن را ستوده است.
سرود «أصبح الصّبح»، نمونهای از موسیقی حماسی و متعهّد
نمونهای دیگر از شعر و موسیقی حماسی و متعهّد سودان، سرود «أصبح الصّبح» است. سرودی که بعد از استقلال سودان، براساس شعری از شاعرِ نام آشنای معاصر این کشور، محمّد مفتاح الفیتوری (2015ـ1936م. 1394ـ1315هـ..ش) ساخته شده و صدای استاد محمّد وردی، خواننده مشهور سودانی، آن را به خاطرهای جاودانه در خاطرات تاریخی مردم سودان تبدیل کرده است. در اینجا، متن کامل این سرود، به همراه ترجمه آن، ارائه میشود:
متن عربی سرود «أصبَحَ الصُّبح»
أصبح الصّبح
فلا السّجن ولا السَّجّان باقی
واذا الفجر جناحان یرِفّان علیك
واذا الحزن الذی كحّل تلك المآقی
والذی شَدَّ وثاقاً لِوثاق
والّذی بَعثَرَنا فی كل وادی
فَرحةٌ نابعةٌ مِن كُلِّ قلبٍ یا بلادی
أصبح الصّبح
وها نحن مع النّور التقینا
التقى جیل البطولات
بجیل التّضحیات
التقى كل شهید
قهر الظّلم ومات
بشهید لم یزل یبذر فی الأرض
بذور الذّكریات
أبداً ما هُنتَ یا سوداننا یوماً علینا
بالّذی اصبح شمسا فی یدینا
و غناءً عاطرا تعدو به الریح
فتختال الهوینى
من كل قلب یا بلادی
فرحة نابعة من كل قلب یا بلادی[۵]
ترجمه سرود «أصبح الصّبح» (صبح پیروزی دمیده)
به یُمن صبح پیروزی دگر زندان و زندانبان نمانده
در اینایام، پیروزی، به سانِ یک پرنده،
به سوی سرزمینم پر گشوده
همه غمهای مردم رخت بربسته،
از اینرو هر کسی دلشاد گشته
برای آرزوهایش، کمر بسته،
به دیگر مردمان دل بسته، پیوسته
به گُلبانگی تو را «ای میهنم» خوانده
نوای سربلندیِ تو سرداده
سرود سرفرازیات سروده
که اینک صبح پیروزی دمیده،
همه با هم به سوی روشنایی پر کشیده
و نسل قهرمان ما به جانبازان رسیده
به یاد شهیدآنکه در خون تپیدند
ز پیکار پیوسته با ظالمان، روی آسودگی را ندیدند
و لیکن به ایثارشان، مردمان را رهاندند
و عطرِ شهادت سرزمین گستراندند
از اینرو، به هر سو، زآنان یکی یادمان است
ز یاد شهیدان دل مردمان شادمان است
از آن روزی که سودان همچو خورشیدی درخشیده
نسیم عشق و امّیدش فضا را عطر بخشیده
به سانِ گوهری پر ارج در دستانِ ما مانده
از اینرو هر کسی دلشاد گشته
برای آرزوهایش، کمر بسته،
به دیگر مردمان دل بسته، پیوسته
به گُلبانگی تو را «ای میهنم» خوانده
نوای سربلندیِ تو سرداده،
سرود سرفرازیات سروده
«لو بهمسة» نمونهای ازترانههای عاشقانه
برای آشنایی خوانندگان گرامی با انواع موسیقی سودانی، متن عربی وترجمه فارسیِ یکی از ترانههای عاشقانه این سرزمین به نام «لو بهمسة» به معنی «كاش با نجوا به من مهری بورزی» قسمت آورده شده است.
این ترانه یكی از قطعات ماندگار در تاریخ موسیقی سنّتی سودان، بهشمار میرود شعر آن را اسماعیل حسن، شاعر معاصر سودان سروده و خواننده نام آشنای این كشور«محمّد وردی» آن را همراه با موسیقی سنّتی و اصیل سودانی، اجراء كرده است.
ترانه «لو بهمسة»، به دلایل زیر، اهمیتی خاص یافته و برای مردم سودان بسیار خاطره انگیز است:
نخست آنکه ترانه یادشده، همراه با موسیقی سنّتی و اصیل سودانی، با صدای خوانندهای اجرا شده که از شهرتی عام برخوردار است و مردم سودان هم با توجّه به علاقهای که به او آثارش دارند برایش احترامی ویژه قائل هستند.
محمّد عثمان وردی، متولّد 19 ژوئیه 1932م.( 29/4/1311هـ.ش.) خواننده و موسیقیدان نام آشنای سودانی است که سبك و آلات موسیقی نوبهای (موسیقی مناطق شمالی سودان) را در عرصه هنری این كشور، عرضه كرده است. وی سرودها و ترانههای متنوّع و متعدّدی را، با موضوعات گوناگون احساسی، عاطفی، ملّی، انقلابی و میراث معنوی نوبهای، به زبانهای عربی و نوبهای، اجراء كرده است.
نظر به اینكه محمّد وردی، تسلّط كامل به موسیقی سودان داشت وگنجینه و اسطوره ماندگار هنری دراین سرزمین بهشمارمیآمد، دانشگاه خارطوم، در سال 2005م. (1384هـ.ش.) به پاس شصت سال فعّالیّت هنری و اجرای بیش از سیصد سرود وترانه، دكترای افتخاری به وی اعطاء کرد. محمّد وردی در تاریخ 18 فوریه 2012م. (30 بهمن 1390هـ.ش.)، چشم از جهان فروبست.
بیشك، وردی، مردی است كه سالها، بر قلّه بلند موسیقی سودان ایستاده است و مردمان همه مناطق سودان، اعم از شمال، جنوب، غرب، شرق و مركز این كشور، هنر او را ارج مینهند و به ترانههایش عشق میورزند.
اسحاق الحلنقی، یكی از شاعران نام آشنا و معاصر سودانی، كه از دوستان محمّد وردی بوده، در رثای او مرثیهای سروده كهترجمه برخی از ابیات آن چنین، آمده است:
«ای وردی! كاش به سان لنگرگاهی
در این دریای پرتلاطم زمانه میماندی
چگونه میگویند تو از میان ما رفتهای
درحالیكه در دلهای ما جاودانهای
...
هرگاه، ترانه «لو بهمسة»ی تو را، به گوش جان میشنویم
یارای جلوگیری از جاری شدن اشكهایمان را نداریم
امّا چون لحظهای با تو بودن را به خاطر میآوریم
نور چشمان خود را باز مییابیم
...تو اسطوره زمانهای
كه با اجرای هر ترانهای
بذر مهر و محبّت را
در دلها كاشتهای»[۶]
یکی دیگر از دلایل اهمیت ترانه «لو بهمسة»، آن است که اجرای هنرمندانهاش سبب شده تا خانهای ویران شده از طلاق با رجوع، بازسازی شود و از این نظر هم، برای بسیاری از سودانیان خاطره انگیز است.
سومین دلیل اهمیت ترانه «لو بهمسة»، آن است که اسماعیل حسن، شعرش را در حال و هوای خاصّی سروده و از نظر مضمون و محتوا مانند گلی زیبا و شگفتانگیز با رنگهای شورانگیز است كه پیوسته شنونده را به درنگ و اندیشه وا میدارد. یكی از ادیبان سودان درباره شعر «لو بهمسة»، چنین اظهار نظر كرده است:
«واژگان قصیده ‹لو بهمسة›، مرا با خود همراه میسازد و به باغ عاشقان باز میگرداند. این قصیده مانند گلی زیبا و شگفتانگیز با رنگهای شورانگیز است كه پیوسته مرا به درنگ و اندیشه وا میدارد. در حقیقت قصیده «لو بهمسة»، نهالِ زیبایی است كه گلهای گوناگونی بر شاخسار خویش دارد».[۷]
اسماعیل حسن، با آنکه به همسر خود عشق میورزید ـ به دلیل دخالتهای برخی از اطرافیان در زندگی خصوصیشان ـ ناگزیرمیشود که از او جدا شود. این شاعر معاصر سودانی، در متن «لو بهمسة»، احساسات و عواطف عاشقانه و علاقه شدید خود به همسرش را بیان میکند و همین امر سبب میشود پس از پخش این ترانه و بیان داستان سرایش آن، زندگی مشترک آن دو بار دیگر از سر گرفته شود. بیان داستان سرایش، چگونگی اجرای این ترانه و شیوه اثربخشی آن، خالی از لطف نیست.
فرزند اسماعیل حسن، داستان سرایشترانه «لو بهمسة» توسط پدرش و شیوه اجرای آن با صدای استاد «محمد وَردی» را، چنین بیان میكند:
«این ترانه بر عرشه یك كشتی كه در رود نیل، از سودان به سوی مصر، در حركت بود سروده شده است. پدرم، اسماعیل حسن، قصد سفر به قاهره داشت و محمّد وردی هم، برای اجرای برنامه هنری، در همان كشتی، عازم مصر بود.
پدرم، اسماعیل و مادرم، فتحیة، در محلّه «السّجانة» شهر خارطوم همسایه دیوار به دیوار بودند. در آن زمان دیوارها، همسایگان را بهطور كامل از هم جدا نمیكردند. بلكه همسایگان، از فراز این دیوارها، باهم گفتگوهایی داشتند وگاهی هم وسایل مورد نیازشان را از بالای همین دیوارها، ردّ و بدل میکردند.
امّا، در مورد پدر و مادر من، احساسات و عواطف عاشقانه از فراز دیوار میگذشت و دلهای آن دو را، به یكدیگر پیوند میداد. همین تبادل احساسات و عواطف، آغازی بود برای داستانی عاشقانه، كه به یكی از مشهورترین داستانها در سودان تبدیل شد.
عشق و علاقه بین اسماعیل و فتحیة، روز به روز افزوده شد تا مقدّمات ازدواج آن دو فراهم شد. ولی دیواری كه یك روز محل ابراز دوستی و محبّت بود، پس از ازدواج، به مكانی برای بیان اختلافات دو خانواده تبدیل شد.
با دخالتهای خانوادههای عروس و داماد، تلاشهای اسماعیل و فتحیة، برای رفع مشكلات و ادامه زندگی مشترك راه به جایی نبرد و كار به جایی رسید كه آن دو بهرغم میل باطنیِ خود، ناگزیر، جدایی از یكدیگر را پذیرفتند و راهی جز طلاق نیافتند.
از آنجایی كه پدرم، جدایی از یار را تاب نداشت، مأیوس و ناامید شد. برای رهایی ازاین یأس و ناامیدی، تصمیم گرفت به مصر سفر كند تا شاید دوری از دلبرش، مرهمی بر دلش نهد و اندك اندك، یارش را از یاد ببرد.
به هر حال، اسماعیل حسن، بار سفر بر بست و برای سفر به مصر، بر كشتی نشست. شبانگاهی كه سكوت همه جا را فراگرفته بود و صدایی جز صدای موتور كشتی شنیده نمیشد، پرتو افشانیِ ماه بر روی آب، منظرهای دیدنی در برابر چشمان، نمایان میساخت. كشتی، آرام آرام از لنگرگاه، فاصله میگرفت. خواب، بر همه مسافران، چیره شده بود ولی حتّی برای یك لحظه هم نتوانست به دیدگان اسماعیل راهی بیابد.
شاعر درحالیكه از داغ فراق میسوخت، بر فراز عرشه كشتی، بالا رفت تا در آنجا قدمی بزند و از آرامش شب، لذّتی ببرد. شاید از غم و اندوهِ دوری از عزیزش بكاهد. ولی با دور شدن كشتی از دیارِ یارش، جدایی همیشگی را در خیالش، تصوّرمیكرد و هر آن بیش از پیش سرگردان و حیران میگشت.
او، با پریشانحالی روی عرشه كشتی، قدم میزد و زیر لب با دلبرش چنین نجوامیكرد:
«كاش با هر وسیلهای به من میرسیدی... كاش با من حرفی میزدی... كاش درودی بر من میفرستادی...»
بدینترتیب، احساسات قلبی و عواطف درونی اسماعیل حسن، به قصیدهای چنین تبدیل شد:
متن عربیترانه«لو بهمسة»
آه لو بهمسة
آه لو ببسمة
قول احبّك
لو بنظرة
نظرة حتى عابرة
قول احبّك
لو بتحلم فی منامك
قول احبّك
لوترسّل لی سلامك
قول احبّك
یا حبیبی
كل كلمة من شفایفك
أحلى غنوة
كل نظرة من عیونك
فیه سلوى
كل نسمة من دیارك
فیه نجوى
و كل همسة یاحبیبى
عندى حلوة
یا حبیبی
عمری كله
أهدیته لی حبّك
یا حبیبی انت عارف
والغرام یشهد له ربّك
یا بدوری فی الظّلام
والظّلام یحجب لی دربك
آه ناری بُعدك
والحَنان والجنّة قُربك
یا حبیبی الزّهور
الحلوة تتفتح فی قلبك
أنت عارف أنا یا روحی بحبّك
خوفی منك
خوفی تنسانی وتنسى اللّیالی
یا حبیبی أنا خایف یا ما بَعدك أنسى حالی
أبقى تائه والغرام یصبح حكایة
والأمانی الحلوة دی الكانت بدایة
تبقى أشواق فی طریقی فی النهایة یا حبیبی
ترجمه ترانه«لو بهمسة»
كاش با نجوا به من مهری بورزی
یا كه با لبخند زیبایی، بگویی
تو را من دوست میدارم
شود آیا كه تنها با نگاهی
نگاهی
نگاهی در گذرگاهی
چنین با من سخن گویی؟
تو را من دوست میدارم
شود آیا كه در رؤیا
به سوی من بازآیی و
اینگونه مرا گویی
تو را من دوست میدارم؟
شود آیا فرستی تو سلامی و
سخن از دوستی گویی و
این سان
دوستی را بر زبان آری
تو را من دوست میدارم؟
ز لبهای تو هر واژه
برایم نغمهای سازی
ز چشمان تو هر غمزه
برایم بهترین روزی
عزیز جان!
ز كویت، هر كسی دارد برایم راز خوش آهنگ
وَ هر نجوا ز سوی تو برایم بهترین آهنگ
عزیز جان!
خدا داند، تو هم دانی
كه عمرم كردهام بهرِ تو ارزانی
ولیكن وای بر من! وای بر من!
دراین ظلمت كه حایل شد
میان من وَ ماه من
ز تو دوری، برایم آتشِ سوزان
ولی وصل توام ای جان
بُوَد جنّات جاویدان
تومیدانی عزیز جان!
تو را من دوست میدارم
ولی همواره میترسم
از آن روزی كه دیگر
یادی از دلداده خویشات نیاید
و شبهایی دراز اینسان سرآید
عزیز جان!
از آنترسم كه بعد از تو،
دگر از خود نیارم یاد
همه هستی دهم بر باد
بمانَد نزدِ مردم قصّهام در یاد
عزیز جان!
چه شیرین آرزوها بود ما را
از آن روزِ نخستِ عشق
ولی مشكل فراوان شد
پایانِ راهِ عشق
اسماعیل حسن بعد از سرودن این قصیده، بر فراز كشتی، روبه جنوب ایستاد و به خواندن سروده خویش پرداخت؛ چنانكه گویی قصد دارد كلامش را همراه با نسیم، به سوی یار عزیز، بفرستد. سپس، پیش همسفر هنرمندش، محمّد وردی آمد و اشعارش را برای او خواند. در آن روزگار محمّد وردی، جوانی لاغر اندام و بلند قامت بود كه خداوند او را از صدایی مخملین و پرقدرت، بهرهمند كرده بود. وی اشعار را چنان با الحان خوش اجراء كرد كه شاعر بی تاب، همچون كودكی خردسال، به خواب رفت.
روز بعد، این خواننده مشهور، آهنگِ ترانهای را براساس سروده اسماعیل حسن، تنظیم و اجراءكرد كه برای همه سودانیان دلنشین بود. با انتشار این ترانه و داستان سرایش و اجرای آن، بار دیگر، محبّت و دوستی بین اسماعیل و فتحیة، حاكم شد و آن دو با رجوع به یكدیگر، دوباره زندگی مشترك خود را آغاز كردند و همه مشكلات و سختیهای پیشین را به بوته فراموشی سپردند.
در حقیقت زندگی خانوادگی من و برادران و خواهرانم، مرهون سرایش و اجرای این ترانه است».[۸][۹]
پاورقی
[i] جمع «وِرد» به معنی «ذِکر»
[ii] بخشی از سودان کنونی
کتابشناسی
- ↑ مشاهدات عینی مصطفی امیدی، وابسته فرهنگی سابق ج.ا.اـ خارطوم
- ↑ برگرفته از: 2013 ,http://web.archive.org/web/20080313144427
- ↑ برگرفته از: 2013 ,http://www.uwgb.edu/ogradyt/world/japan.htm
- ↑ برگرفته از: 2013 ,http://nationalanthems.info/sd.htm
- ↑ برگرفته از: 2013 ,http://sm3na.com/audio/175d2d6cf49c
- ↑ برگرفته از: 2013 ,http://arabic.alshahid.net/news/63542
- ↑ برگرفته از: 2013 ,http://arabic.alshahid.net/news/63542
- ↑ برگرفته از: 2013 ,http://sudanforum.net/showthread.php?t=80839
- ↑ معماریان، مریم، امیدی، مصطفی (1394). جامعه و فرهنگ سودان. تهران: موسسه فرهنگی، هنری و انتشارات بین المللی الهدی، ص.289-305.