وضعیت مسلمانان پس از سقوط امپراتوری در چین
وضعیت مسلمانان پس از سقوط امپراتوری در چین
با سقوط امپراتوری چین در اوایل قرن بیستم(1911میلادی) و تأسیس جمهوری چین به رهبری دکتر سون یات سن، مسلمانان از شرایط و امتیازات بهتری برخوردار شدند. در این دوره فردی به نام ژنرال عمر(بای چونگ شی(Bai Qungxi)) بهعنوان رییس ستاد مشترک ارتش و سپس وزیر دفاع جمهوری چین برگزیده شد. این نظامی عالیرتبه ی مسلمان تشکیلات انجمن اسلامی چین را برای دفاع از حقوق مسلمانان بنیان گذاشت. در همین دوران بود که برای نخستین بار با همکاری ارتش، سرشماری از مسلمانان چین به عمل آمد و تعداد مسلمانان در دهه نخست قرن بیستم نود میلیون نفر اعلام شد. البته در کتاب آمار چین که در سال 1935 منتشر شده جمعیت مسلمانان 50 میلیون نفر ذکر شده است. در دوران جمهوری چین، به خاطر شرایط ویژهای که بر این کشور حاکم شد، زمینه برای بیرون آمدن مسلمانان از حالت درونگرایی و انزوای ناشی از شکستهای پیدرپی فراهم و آنان مجددا روال عادی زندگی فرهنگی، اجتماعی و دینی خود را پی گرفتند. همزمان با استقرار جمهوری و اعطای آزادیهای نسبی به اقلیت ها، مسلمانان نیز همراه با سایر اقشار مردم از این تحول استقبال کرده و به اغتنام از فرصت پیش آمده فعالیت های فرهنگی و دینی خود را آغاز نمودند. در سال 1911 میلادی، «انجمن پیشگامان مسلمان چین» به رهبری شیخ الیاس عبدالرحمان(Wang Kuan) در پکن تأسیس و دفترهای فرعی آن در سایر استانها نیز دایر و تا سال 1936 میلادی فعالیت های فرهنگی و دینی این انجمن از جمله انتشار مجلهی دو هفتگی«نور الاسلام» و ترویج و گسترش تعلیم و تربیت اسلامی میان مسلمانان و همچنین، انجام فعالیت های خیریه ادامه داشت. در سال 1925 میلادی، انجمن مطالعات اسلامی چین به همت شیخ هلال الدین(Ha De Qing) در شانگهای فعالیت خود را آغاز کرد. نخستین مدرسهی تربیت معلم اسلامی نیز در سال 1930 میلادی، به نام«دارالمعلمین دا چنگ»، شروع به فعالیت نمود. در همین ایام بود که نشریات اسلامی همچون«نظاره الاسلام» در پکن، «نور الاسلام» در تینجین، «العلوم الاسلامیه» در گوانگجو و «المنبه الاسلامی» در استان یوننن با هدف اطلاع رسانی و بالابردن آگاهی جامعه ی مسلمانان نسبت به اسلام و آنچه در جهان می گذشت، به زبان چینی چاپ و منتشر شدند.
باهجوم ارتش متجاوز ژاپن به سرزمین چین، مسلمانان این کشور دوشادوش سایر مردم به دفاع از میهن خود پرداخته و سپاهی متشکل از سربازان مسلمان به فرماندهی ژنرال مسلمان مابن جای(Ma BenZhai)(1901-1944میلادی) در این نبردها شرکت کردند[۱].
با آغاز رقابت میان حزب کومین تانگ به رهبری چیانگ کای-شِک و حزب کمونیست چین، این دو حزب تلاش کردند با دادن وعده و وعید و آزادی مذهبی و خودمختاری محدود، حمایت این بزرگترین اقلیت قومی را نسبت به حزب خود جلب کنند. خیلی از مسلمانان در این رقابتها به خاطر پارهای از اختلافات سیاسی با حزب کومین تانگ، از حزب کمونیست جانبداری کرده و در پیروزی این حزب، به ویژه پس از انجام راهپیمایی بزرگ و حرکت نیروهای کمونیستی به رهبری مائو از جنوب به سمت شمال و استقرار در مناطق مسلمان نشین شمال غربی، نقش مؤثری ایفا کردند[۲]. در آغاز تأسیس جمهوری خلق چین، مسلمانان تا حدودی از آزادیهای مذهبی برخوردار شدند. ولی با به راه افتادن انقلاب فرهنگی ( 1967-1966) با ممنوعیت و غیر قانونی اعلام شدن مذهبشان روبرو شدند. رهبران آنها دستگیر، محاکمه، زندانی و حتی اعدام شدند. در این ایام برگزاری هرگونه مراسم مذهبی و آموزشهای دینی متوقف شد. بسیاری از اماکن مذهبی و تاریخی و مساجد ویران و بقیه نیز تعطیل و یا تغییر کاربری داده شدند.
درست پس از مرگ مائو و توقف انقلاب فرهنگی، و با آغاز اصلاحات در چین، مسلمانان حیات دوباره یافتند. آنان فرصت را از دست نداده و با تمام توان خود به باز سازی جامعه ی به شدت آسیب دیده و متلاشی شدهی مسلمانان پرداختند. نهادهای دینی را راه اندازی و فعالیت های مذهبی خود را از سر گرفتند. نخستین اولویت برای آنها بازسازی مساجدی بود که تخریب شده و یا تغییر کاربری داده بودند تا جامعه ی مسلمانان دوباره بتوانند دورهم جمع شده و دسته جمعی به انجام مراسم دینی خود به پردازند. لذا مدارس خاص مسلمانان در آغاز دهه 80 و دهه 90 در سرتاسر کشور آغاز به کار کردند[۳].
هماینک، تقاضا و نیاز شدید نسل جدید مسلمانان برای بازسازی و به دست آوردن آن چه که از آنان گرفته شده بود، و امید به حفظ هویت جامعه ی خود از بحرانی هایی که در این عصر توسعه ی اقتصادی، جامعه ی چین گرفتار آن شده است، نشاط و تلاش فراوانی در بین جوانان ایجاد کرده است