ادیان در گرجستان

از دانشنامه ملل
نسخهٔ تاریخ ‏۲۶ مهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۱۹:۰۶ توسط Samiei (بحث | مشارکت‌ها) (صفحه‌ای تازه حاوی «'''فصل ششم: دين و مذهب''' '''اديان و مذاهب عمده و تاريخچه رشد هر يك از آنها''' در جمهوري گرجستان تقريباً تمامي اديان شناخته شده داراي پيرواني هستند، در اوايل سده چهارم بعد از ميلاد مسيحيت وارد قفقاز شد و در همي ن دوران گرجستان به مسيحيت گرويد. در سا...» ایجاد کرد)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)

فصل ششم: دين و مذهب


اديان و مذاهب عمده و تاريخچه رشد هر يك از آنها

در جمهوري گرجستان تقريباً تمامي اديان شناخته شده داراي پيرواني هستند، در اوايل سده چهارم بعد از ميلاد مسيحيت وارد قفقاز شد و در همي ن دوران گرجستان به مسيحيت گرويد. در سال 640 ميلادي قفقاز مورد تهاجم مسلمانان قرار گرفت و به دست آنان فتح شد.

در حال حاضر بطور كلي 82 % جمعيت گرجستان را پيروان كليساي ارتدوكس گرجستان، 10 % را مسلمانان، 2% را پيروا ن ارتدوكس روسي، 3,9 % را پيروا ن كليساي ارمني، كاتوليك هاي رومي 8% و بقيه را پيروان دين يهود تشكيل مي دهند. مردم گرجستان در قرن چهارم ميلادي توسط زني بنام "وينو" معروف به وينوي مقدس به مسيحيت گرويده اند و كليسا ي مستقلي در درو ن جامعه ارتدوكس يوناني دارند. مسيحيت به مرور زمان در گرجستا ن نفوذ فراوان ي يافت. ناحيه "كلخيد" كه در دوره نفوذ يونان يها و رومي ها همواره مورد نظر آن دو قوم بود در دور ة اسلامي نيز همچنان بصورت پايگاه مسيحيان باقي ماند.

در سال 22 هجري ( 643 م ) سراقه بن عمرو مأمور فتح قفقاز گرديد. وي حبيب بن مسلم فهري را مسئول فتح تفليس و گرجستان نمود، پس از آن مسلمانان با در دست داشتن اراضي شرق گرجستان به لازيكا هجوم بردند و در سال 239 هجري853 م ) آبخازستان به قلمرو مسلمانان ملحق شد. در اواسط قرن پانزده م ميلادي ) دولت عثماني به آبخازي ا لشكر كشيد و از 1578 م، اراضي ساحلي آبخازي ا بويژه بندر مهم سوخومي به پايگاه نظامي دولت عثماني تبديل گرديد. در عصر دولت عثماني اسلام بتدريج در ميا ن آبخازها گسترش يافت و جايگزين آيين مسيحيت در اين منطقه شد. اكثريت مسلمانان آبخاز پيرو مذهب اهل سنت مي باشند.

در سا ل 1866 ميلادي ( 283 ق) بر اثر اعما ل فشار دول ت روسيه عليه مسلمانان آبخاز، قيامي در اين ناحيه به وقوع پيوست كه با سركوبي آبخازها روبرو گرديد و پس از آن گروه كثيري از مسلمانان به سرزمين عثماني (تركيه كنوني ) رفتند. بعد از جنگ روس و عثماني در سال هاي 1877 و 1878 گروه ديگري از مسلمانان آبخاز سرزمين خود را ترك نموده و عاز م سوريه شدند. لازم به ذكر است كه امروزه در تنها مسجد تفلي س، دو محراب جداگانه براي اداي فريضه نماز وجود دارد، يكي براي شيعيان، و ديگري براي مسلمانان اهل تسنن است.


سابقة اسلام در گرجستان

چگونگي ورود اسلام به گرجستان و سابق ة تاريخي آن ازجمله مسايلي است كه جوابگويي به آن مي تواند پاسخگوي برخي از پرسشها و ابهامات دربارة نفوذ اسلام در اين در كتاب جغرافياي تاريخي سرزمينهاي خلافت «لسترنج » منطقه باشد. كساني چون فقط پس از لشكركشي هاي اميرتيمور به آن » شرقي بر اين باورند كه گرجستان و آبخاز در جاي « لسترنج» گرچه. « نواحي، در آخر قر ن هشتم هجري دين اسلام را پذيرفتند مسلمانان از زمان قديم در آن نقاط توقف » : ديگر حرفش را اصلاح كرده، مي گويد وليكن ابها م.« داشتند و حكام آنجا در اوقات مختلف از جانب خلفاء تعيين مي شدند همچنان باقي است و بي گمان مراجعه به منابع دست اول مي تواند روشن گري هاي بيشتر ي در پي داشته باشد.

به گفتة بلاذري در فتوح البلدان، فتح ارمنستان در سا ل 25 ه. ق آغاز شد و حبيب ابن مسلمه در دوران خلافت عثمان عازم جرزان (گرجستان ) شد و پس از نبرد با نام قومي است) و پيروزي بر ايشان وارد تفليس شد و صلح نامه اي نوشت. اين ) « علوج » تنظيم شد، موجب آن گرديد كه « به شرط اقرار به زيردستي و جزيه » صلح نامه كه

و در عوض بابت هر « بر جان ها و معابد و صومعه ها و نماز و دينشان امان يابند » گرجيان خان ه يك دينار جزيه پرداخت كرده، هنگا م جنگ مسلمي ن را راهنمايي نموده، مسلمانا ن غريب و گمشده را يك شب پذيرايي كرده به اردوگاه مسلمانان برسانند و به دشمنان ايشان كمك نكنند و در صورتي كه اسلام اختيار نمايند برادران ديني مسلمان ها شوند.

از موقعي كه تفليس گشوده شد و مسلمانان » : مسعودي نيز تصريح مي كند كه مقيم آنجا شدند تا روزگار متوكل، مردم آبخاز و خزران به مرزبان تفليس جزيه و حاكم مسلما ن آنجا بر اقوام مجاور تسلط داشت و همگي مطيع او بودند، « مي دادند اين حاكم مسلمان اسحاق بن اسماعيل نام داشت و چنان قدرت يافت كه در برابر خليفه دعوي استقلال كرد. همان طور كه مي بينيم گفتار مسعودي صراحت دارد كه مسلمانان پس از فتح تفليس در اين شهر اقامت گزيدند و حكومت نيز با ايشان بوده است. تفليس پس از آن همواره تا سال 515 ه. ق به عنوان شهري اسلامي مطرح بود.

پس از فتح تفليس در دوران عثمان اين شهر تا سال» : به گونه اي كه ياقوت مي گويد 515 ه. ق همواره در دست مسلمين بود و اهلش نيز مسلمان بودند. و ابن حوقل پا را مذهب ايشان مذهب تسنن محض بر پاية مذاهب قديم » : فراتر گذاشته اعلام مي كند يعقوبي به مركزيت تفليس ب ه.« است و علم حديث و نيز محدثان را بزرگ مي شمارند عنوان پايگاه عمليات نظامي مسلمانان در ارمنستان اشاره كرده از نبردهايي كه سرداران خلفاي عباسي در سالهاي 141 و 187 ه ق. در منطقه انجام داده اند، خبر مي دهد.

در خلال سال هاي 238 تا 240 ه. ق آشوبي به رهبري بِطريقان، ارمنستا ن را فرا گرفت و متوك ل خليفة عباسي، ناچار گرديد يك ياز فرماندهان ش را به منطقه گسيل نمايد ليكن فرستادة خليفه توفيقي در فرو نشاند ن اين شورش به دست نياورد و جا ن بر كه با عدم ،« اسحاق بن اسماعيل »، سر اين كار گذاشت، همزمان حاكم مسلمان تفليس اشتهار « ياغي تفليس » ارسال ماليات براي خليفه اعلام استقلال كرده، و از اي ن روي به يافته بود، در جن گ با نيروهاي خليفه كشته شد و سرش به بغداد رفت. مسعودي نيز با از آن وقت مهابت مسلمانان در تفلي س سست شده و » : اشاره به همين واقعه مي افزايد ممالك مجاور از اطاعتشان برون رفته و بيشتر املاك تفليس را تصرف كرده اند و راه از از.« ديار اسلام به تفليس از ميان اين اقوام كافر بسته شده كه تفليس را احاطه كرده اند گفته هاي مسعودي چنين بر مي آيد كه علي رغم ضعيف شدن قدرت مسلمانان در منطقه، تفليس همچنان به عنوان شهري اسلامي باق ي مانده، مرز ميان اسلام و كفر حساب مي شده است، و اي ن نكته اي است كه ديگر مورخا ن نيز بدا ن اشار ه كرده اند. از رود كُر آبي خوش » : جمله ابن حوقل در شرح مسير رودخانه كُر و اصطخري چنين آورده است از كوه آيد و به حدود گنجه رود و به شمكور و در ميان تفليس گذرد و به مقدسي نيز در احسن التقاسيم مي گويد: رود كر پ ساز عبور از تفليس.« كافرستان اوفتد و سرانجام، ياقوت با تأييد اينكه اختلاف ميان حاكم تفليس و.« به كفرستان مي رود »

سردار خليفه و كشته شدن او، موجب از بين رفتن هيبت خليفه، تقويت كفاري كه با اين وجود تفليس تا سال » : پيرامون شهر بودند و تضعي ف مسلمانان گرديد، مي گويد مفهوم.« 515 ه. ق. در دست مسلمانان بود، تنها ضيا ع آن به تصرف كفار درآمد ه بود تمامي اين تعابير آ ن است كه تا سال 515 ه. ق كه تفليس به تصرف گرجيان درآمد، اين شهر، در حاكميت مسلمانان بوده و تعداد قابل توجهي از مسلمانان در آن استقرار داشته اند. ياقوت اسامي تعدادي از عالمان مسلمان ساكن تفليس را كه از ايشان احاديث ابواحمد حامد بن يوسف بن احمد » نقل مي شده است، در كتاب خود آورده است از جمله .« بن الحسين التفليسي ابن حوقل در جايي ديگر از كتاب خويش مي گويد، پس از آنكه تفليس به تصرف و از هرگونه آزار » گرجيان درآمد، پادشاه داويد باني رعايت حال مردم مسلمان مي كند نگه مي دارد و شعار اسلام همچنان در آنجا برپاست و مسجد جامع از هر پليدي محافظت مي شود و از طر ف پادشاه با شمع و قنديل و جز آن روشن مي گردد و اذان در همه مساجد به بانگ بلند خوانده مي شود و كسي مانع نيست و اكنون مسلمان و گرجي ذكر م يكند آنچه مسلم.« دهة آخر سال پانصد» وي تاريخ اين واقعه را.« آميخته است است اين است كه تفليس به گفتة ياقوت تا سا ل 515 ه. ق. در دست مسلمانان بود و در اين زمان به تصرف گرجيان درآمد تا آنكه سلطان جلال الدين خوارزمشاه در سال 621 ه. ق. گرجيان را، اگرچه به صورت موقت، از آنجا راند.

بنابراين با توجه به آنچه كه در مناب ع دست اول اين دوره آمده است، مسلم مي گردد كه ورود اسلام سالها پيش از تهاجمات امير تيمور به اي ن منطقه صورت گرفته است، و آنچ ه كه بيشتر اهميت دارد زندگاني مسالمت آميز مسلمانان و گرجيان مسيحي در كنار يكديگر مي باشد و اي ن وضعيتي است كه تا زمان كنوني نيز ادامه دارد و مسجد مسلمانان در جايي واقع شده كه در اطراف آن كليسا و كنيسه نيز داير است و همه پيروان اديان الهي در كنار يكديگر زندگي مي كنند.


مسلمانان گرجستان

طبق آخرين آمار سال 2005 جمعيت مسلمانان اين كشور حدود 300 هزار نفر مي باشند. طبق همين آمار رشد جمعيت مسلمان به طور متوسط در هر هزار نفر تقريباً 22,8 و در هر هزار گرجي 7,6 مي باشد. مسلمانان گرجستان به شيعه و سني تقسيم مي شوند كه در پايتخت اين جمهوري شيعيان از سني ها بيشتر و اكثرا آذري مي باشند. در حال حاضر حدود 200 مسجد در گرجستان وجود دارد كه 50 مسجد در كارتلي، حدود 120 مسجد در آجاريا (ايالت مسلمان نشين گرجستان) و 30 مسجد ديگر هم در سراسر گرجستان مي باشد. در سال 1864 تاتارهاي قازاني مسجدي در تفليس ساختند كه مسجد قازان- تاتار نام گرفت. شيعيان گرجستان تا مدتي قبل مراسم عبادي خود را در مسجدي به نام شيخ اسماعيل (شاه عباس) كه در ناحيه متخي بود به جا مي آوردند.

اين مسجد در سال 1951 خراب شد و از آن به بعد شيعيان و اهل تسنن در يك مسجد 1951 اختلافي ميان شيعيان و اهل تسنن ايجاد - نماز مي خواندند. در سال هاي 1996 گرديد كه باعث شد شيعيان در يك طرف مسجد و سنيها در طرف ديگر نماز مي خوانند. در سال 1996 امام جماعت جديد آذري اين مسجد به نام علي علي اف كه از علماي قفقاز در گرجستان بود فتوي داد كه شيعه و سني بايستي با هم نماز بخوانند.

مراسم نماز جمعه نيز توسط امام جمعه هر هفته در گرجستان برگزار ميگردد. در گرجستان هر ساله شيعيان مراسم عزاداري امام حسين را به شكل دسته هاي سينه زني و زنجيرزني برگزار م يكنند. اعياد قربان، فطر و ساير مراسم مذهبي نيز توسط مسلمانان برگزار مي شود. مسلمانان آذري همچنين عيد نوروز را در اول هر بهار جشن مي گيرند. در تفليس صندوقي تحت عنوان "صندوق احياي اسلام" وجود دارد كه سرمايه هاي موجود در آن صرف امور مساجد و مسلمانان نيازمند ميگردد. در گرجستان سه مدرسه مذهبي فعاليت دارد كه دو مدرسه در شهرهاي مارنئولي و كسالي مي باشد و يك مدرسه در تفليس. مسلمانان همچنين داراي يك كتابخانه فعال مي باشند كه در آن ميتوان به  منابع مذهبي دسترسي پيدا كرد. در جمهوري آبخازيا و نيز منطقه اوستياي جنوبي تعدادي از مسلمانان سكونت دارند كه آمار دقيقي از جمعيت آنان در دست نيست. البته بطور قطع جمعيت مسلمانان آبخازيا بسيار بيشتر از ساكنان مسلمان اوستياي جنوبي است. مسلمانان هر دو ايالت عمدتاً سني مذهب هستند.


يهوديان گرجستان

طبق آمار سال 2007 جمعيت يهوديان گرجستان حدود 10 هزار نفر مي باشد كه 6 هزار نفر در تفليس و 4 هزار نفر از آنها در شهرهاي گوري، كوتاييسي، باتومي، اوني و آخالتسيخ زندگي مي كنند. بيش از نيمي از اين افراد را يهوديان گرجي تبار و بقيه غيرگرجي هستند. يهوديان گرجي عمدتاً در كارهاي اقتصادي و تجاري و يهوديا ن غيرگرجي در كارهاي فرهنگي و علم ي فعاليت دارند. شايان توجه است كه درسال هاي اخير جمعيت يهوديا ن گرجستان بشدت كم و اين به دليل آن است كه حدود 10 هزار تن از آنها (بويژه يهوديان غيرگرجي) از اين كشور مهاجرت كرده اند. آنچه مهاجرت اين افراد را موج ب گرديده مشكلات اقتصادي و شرايط سخت زندگي در گرجستان، مي باشد.


فصل هفتم: فرهنگ عامه / عمومي


مقدمه

آثار فرهنگ مادي گواه بر سطح بالايي از هنر معماري و ساختمان سازي، زرگري، نقاشي و شيش هگري است. پيشرفت هاي فرهنگي و قدرت اقتصادي در حفار ي متسختا آرمازي، اوپليس تسيخه، واني، تسيخه گوجي، مورد تائيد قرار مي گيرد. فرهنگ مادي دوره اي كه در ناحيه شكل گرفته است، آثار معماري آن توسط عظمت و لطافت

شكل آنها، متمايز مي شود. قابل ملاحظه است كه در متسختا اداره اي براي معماران و هنرمندان برجسته وجود داشت. از آثار ارزنده آرماز  تسيخه (ارگ)  شاه نشين است، كه بايد مستثن ي شود. از اين نوع، قلعه بزرگ ديگري در روستاهاي تسيستاموري در ناحيه متسختا است كه به نام زدان تسيخه شناخته مي شود و مؤلفان خارجي آن را

سئوسامورا نام برده اند. گورستان (بقعه) اعضاي خانواده سلطنتي و اشراف كه در متسختا يافت شده اند، نمونه كاملي از آثار معمار ياند. زيورآلات طلايي كه سنگ هاي قيمتي در آ ن كار گذاشته شده، يعني انگشتر، گوشواره، دستبند، آويزها، منجقها، الماس ها، و غيره در اينجا يافت شده اند كه كارهاي اصلي هنر جواهر كاري است. به موازات هنر زرگري، حرفه هاي ديگري توسعه پيدا كرد: توسعه آجر، ظروف شيشه اي، سلاح هاي فلزي و غيره... دولت و قدرت فرهنگي كارتلي در دور ه كلاسيك يكي از عوامل اصلي در فرايند شك لگيري مردم گرجي بود. در آ ن زمان بود كه بطور مساعدي ثبات مليت گرجي شرقي (كارت ) شكل گرف ت، كه متعاقباً نقش يك وسيله پيوند در آفرينش گرجي را بازي كرد. اين فرايند كمي بعد تكميل شد  در زمان گسترش نفوذ كليسا ي مسيحي در سراسر گرجستا ن و ظهور يك دولت فئودالي واحد گرجي.

در سا لهاي 330، مسيحي ت به عنوان دين رسمي و دولتي گرجستان اعلام شد، اين دوره بر آغاز توسعه زياد هنر و ادبيا ت دلالت دارد. اعضاي انجمن هاي عالي رتبه كارتلي و اگريسي، با ادبيات و فلسفه شرق و غرب به خوبي آشنايي داشتند. در ميان آنها دانشمندان و فيلسوفان والامقامي چون : پطر ايبريايي و ايواني لازي (قرن پنجم ) وجود داشتند. مراكز فرهنگي و هدايت افكار نيز در گرجستان به وجود آمده بود كه بعضي از آنها اهميت بين المللي داشتند. در قرن چهارم مكتب علم معاني بيان و فلسفه در نزديكي فازيس (پوتي امروزي ) شكل گرفت. در كنار نخبگان محلي، دانشجوياني از خارج نيز براي آموختن به اين مدرسه مي آمدند. اين مدرسه همچنين محل تحصيل فيلسوف و ناطق مشهور يوناني تميستيوس بود كه مي گويد پدرش اوگئيوس، دانش را در همين مدرسه بدست آورد.

مسيحيت ادبيات كهن گرجي را نابود كرد و شرو ع به ايجاد ادبيات مربوط به خود كرد كه اغلب شامل آثار ترجمه شده بود. قديمي ترين كتاب ها و سپس انجيل ها و "وصيت نامه قديمي" از منشاء يوناني و سرياني ترجمه شدند. بزودي كارهاي اصلي، اغلب تاريخ انبياء و قديسين ظاهر شدند. "شهادت شوشانيك " گرجي قديمي، در قرن پنجم نوشته شده بود. چنين كار ديگري از نويسنده اي گمنام، تحت عنوان در "شهادت آستاته متسختي" از قرن ششم رسيده است.

آثار معمار ي كليسايي و نيز تعداد ساختمان غير مذهبي (براي مثال قلعه اوجارما) تا امروز پابرجا مانده اند. كليساهايي كه با سبك بازيليك در بولنيسي و اوربنيسي وجود دارند، به قرن پنجم تعلق دارند و گنبد چليپايي كليساي جواري پايان قرن ششم و اوايل قرن هفتم در نزديكي متسختا، در محل تلاقي رودها ي آزاگوي، و متكواري (كورا) ساخته شده اند كه از آثار ارزشمند معماري هستند. در تاريخ اين آثار به قرن پنجم و ششم ميلادي برمي گردد كه گواه سطح بالاي هنر معماري در گرجستان است.

قرن هاي 11 و 12 ميلادي شاهد سط ح بالايي از توسعه فرهنگ گرجستان فئودالي از جمله فلسفه، تاريخ، ادبيا ت، معماري، نقاش ي مينياتور، فلزكار ي و سفالگري بود. منظومه عظيم حماسي شوتاروستاولي به نام "پلنگينه پوش" در پايان قرن 12 و آغاز قرن 13 سروده شده است. كارهاي اديبانه و عالمان هاي در مراكز فرهنگي گرجستان در داخل و خارج كشور به نمايش در مي آمد. فرهنگ بسيار توسعه يافته قرن 12 گرجستان در دوره پيش تدارك ديده شده بود. صومعه ايويرون، در كوه آتن، صومعه گرجي در كوه سياه، صومعه صليب مقدس در فلسطي ن صومعه "پتريتسوني " در بلغارستان، مراكز گرجي بودند كه در آنها كارهاي علمي و فرهنگي عميقي انجام مي شد.

فرهنگ كشور با توسعه تعليم و تربيت كه به ترقي قابل ملاحظه اي در دوره مورد بررسي نايل شده بود، دست يافته بود. مدارس عموماً وابسته به كليساها و صومعه ها بودند. نظام تعليم و تربيت گرجستان در حقيقت كاملاً تابع ايدئولوژي مسيحيت بود. اين نظر با اين موضوع كه مدارس ابتدايي در بسيار ي از شهرها، در كنار مدارس روحاني

فعاليت داشتند، به اثبات مي رسد. مدارس، تحت سرپرستي كليساها و صومعه ها، رسمي بودند، موضوعات ي كه در آنها تدريس مي شد عبارت بودند از: الهيات، سرودهاي مذهبي و استنساخ تأليفات گرجي. در عين حال، فرزندان اعضاي خاندان سلطنتي و فئودال ها توسط معلمان خصوصي آموزش مي ديدند. بزرگترين كليساها نه تنها براي فعاليت هاي آيين ديني، بلكه به عنوان مراكز و مدارس تعليم و تربيت در خدمت بودند.

آشنايي نزديك با سيستم آموزش بيزانس، نقش مهمي را در توسعه مدارس آموزشي در قرن 11 و 12 دارا بوده است. بسياري از گرجي ها در بيزانس آموزش ديده بودند، در نتيجه تعدادي از آنان اديبان برجسته اي بودند. شاه داويدباني، توجه خاصي به آموزش مردم خود داشت. اين حقيقت توسط وقايع نويس ارمني واردان باردزمرتس Vardan Bardzmerts از نظر دور نمانده است "داويد به آموزش مردم ايبري دقت زيادي كرده و او به دنبال دانش است. شاه چهل كودك را برگزيد كه آنها را به يونان فرستادند آنها زبان بياموزند و ترجمه هايي را كه توسط آنان در آنجا انجام شده، به كشور بياورند". سه نفر از آنها از دانشمندان برجسته شدند. در زمان داويد باني، مدرسه و فرهنگستان متعددي در گرجستان وجود داشت كه از ميا ن آنها"گلاتي" (گرجستان غربي ) جاي ويژه اي داشت مورخ دربار شاه داويد درباره فرهنگستان گلاتي گفته است كه : "اين فرهنگستان در نوع خود "اورشليم دوم " در شرق براي يادگيري و آموزش ارزشمند دانش است. آتن دوم و اولي ن مركز فوق العاده گسترده قوانين الهي و هم ه شكوه و جلال كليسايي است ". فرهنگستان گلاتي جزو نخستين ها بود كه در دوره توسعه فئوداليسم تأسيس شده بود. اين فرهنگستان نيازهاي علمي روز را پاسخ مي داد و حركات ايدئولوژيكي را كه راه رنسانس گرجستان را پيش بيني مي كرد، هموار كرده بود. در كنار گلاتي، مراكز فرهنگي روشنگري و علمي ديگري نيز در گرجستان آن زمان وجود داشت. در ايقالتو  (گرجستان شرقي ) نيز مدرسه عالي وجود داشت. مؤسس و اولين رئيس فرهنگستان آرسن ايقالتويي بود كه در سالهاي 1120 از گلاتي به ايقالتو آمده بود. از ديگر مراكز آموزش عالي مي توان از ساخت يك فرهنگستان در گرمي (گرجستان شرقي ) نام برد. كارهاي ادبي عميق، فلسفي و ترجمه در مراكز فرهنگي و آموزشي در خار ج از گرجستان انجام مي شد. در اين دوره تعدادي كارهاي اساسي نوشته شدند و آثار مهم فرهنگ جهان به زبان گرجي ترجمه شد كه پيشرفت دانش و ادبيات ملي را تسهيل كردند. از دانشمندان گرجي كه در خار ج از گرجستا ن داراي فعاليت چشمگيري بودند، "گيورگي متاتس ميندلي"، "اپرم متسيره" و "گيورگي خوتس مونازوني" مشهورترند.