تاریخ دوران باستان چین

از دانشنامه ملل
نسخهٔ تاریخ ‏۱۱ اکتبر ۲۰۲۳، ساعت ۱۶:۰۶ توسط Samiei (بحث | مشارکت‌ها) (صفحه‌ای تازه حاوی « === مقدمه === تاریخ نگاری در سرزمین چین از دوران باستان آغاز شده و تا امروز رشته¬ی آن هنوز قطع نشده است. در این کشور نه تنها هر دولت مرکزی و محلی تاریخ خاص خود را داشته، بلکه هر استان، شهرستان، شهر، بخش، حتی خانواده های بزرگ نیز دارای تاریخچه ی مرب...» ایجاد کرد)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)

مقدمه

تاریخ نگاری در سرزمین چین از دوران باستان آغاز شده و تا امروز رشته¬ی آن هنوز قطع نشده است. در این کشور نه تنها هر دولت مرکزی و محلی تاریخ خاص خود را داشته، بلکه هر استان، شهرستان، شهر، بخش، حتی خانواده های بزرگ نیز دارای تاریخچه ی مربوط به خود هستند. افزون براین، تاریخ دودمان مرکزی نیز معمولا به بخش های مختلف تقسیم می شده است: یعنی بخش های سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی، فعالیت¬های مذهبی، و خدمات اشخاص برجسته و غیره. تاریخ نگاران و اساتید رشته ی تاریخ براین باورند که هیچ ملتی را نمی¬توان یافت که به گستردگی تاریخ نویسان چینی، گذشته ی تاریخی خود را با جزییات به ثبت رسانده باشند [۱] .سلسله های تاریخی که در دوران باستان در کشور چین بودند عبارت است از:

1.سلسله ­ی شیا(1600-2100 پیش از میلاد)

سلسله ­ی شیا نخستین سلسله است که در اسناد تاریخی باستانی مثل«یادداشت­های مورخان بزرگ[i]» و «وقایع نگاری روی بامبو[ii]» بدان اشاره شده و ثبت گردیده است.اگرچه در خصوص وجود چنین سلسله­ ای اختلاف است، ولی شواهد باستانی وجود دارد که وجود چنین سلسله­ ای در تاریخ چین را تأیید می ­کند. سیما­چیان[1](90-145 میلادی) مورخ، که کتاب­ های یادداشت­ های مورخان بزرگ و وقایع نگاری روی بامبو را تألیف کرده است، تاریخ سلسله­ ی شیا در 4200 سال پیش را ثبت کرده است، اگرچه این تاریخ از طریق آزمایش ­های کربنی ثابت نشده است. درحال حاضر، اغلب باستانشناسان، سلسله­ ی شیا را با کشفیات اِرلیتو[2]در استان خه­ نان مرکزی مرتبط می ­دانند، که در آن­جا آثاری از ذوب فلز متعلق به 2000 سال پیش از میلاد کشف شده است. نخستین نشانه ­های متعلق به این عصر، از نوشته­ های روی سفال و صدف یافت شده که احتمال می ­رود صورت اولیه ­ی کاراکترهای نوین زبان چینی باشند. علی­رغم وجود چند سند مشخص نوشته شده بر روی برنز که هم ­عصر با استخوان ­های لاک پشت دوران شانگ[3] یا نوشته­ های روی ظروف برنزی دوران جو[4] است، عصر شیا هم­چنان در هاله ­ای از ابهام باقی مانده است.براساس افسانه­ های چینی، سلسله­ ی شیا در حدود 1600 سال پیش از میلاد، در اثر جنگ معروف به مینگ تیائو[5] نابود شده است[۲].

2.سلسله ­ی شانگ(1046-1700 پیش از میلاد)

یافته­ های باستانشناسی شواهدی مبنی بر وجود سلسله ­ی شانگ در میانه ­ی 1600 تا 1046 پیش از میلاد ارایه می­ کنند که به دو دسته تقسیم می­ شوند. بخش اول از سایت­ های باستانی اِرلیگانگ[6]، جِنگجو[7] و شانگ­چِنگ[8] متعلق به اوایل دوران شانگ، به دست آمده ­اند. بخش دوم، متعلق به اواخر دوران شانگ یا اوایل یین[9] در اَنیانگ[10]، در خِه نَن امروز که به ­عنوان آخرین پایتخت 9 گانه ­ی شانگ شناخته می­ شود، به دست آمده اند.

آثار مربوط به اَنیانگ، شامل قدیمی­ ترین نوشته­ های مربوط به گذشته­ های چین است که تاکنون کشف شده است، کتیبه ­هایی از سوابق فالگیری روی استخوان و یا لاک لاک­پشت مربوط به تاریخ حدود 1200 سال پیش از میلاد. سلسله ­ی شانگ دارای 31 پادشاه بود و در آن دوران مردم خدایان متعددی را می ­پرستیدند که بزرگترین آن­ها شانگدی[11] بود و بر سایر خدایان حکمفرمایی داشت. آن­ها هم­چنین معتقد بودند که نیاکانشان پس از مرگ خداگونه شده و از خانواده­ های خود خواستار پرستش هستند. (سابقی، 1392).

3.سلسله­ ی جو(256-1046 پیش از میلاد)

سلسله ­ی جو، طولانی ­ترین سلسله ­ی امپراتوری در تاریخ چین است، از 1066 پیش از میلاد تا 256 قبل از میلاد. با پایان هزاره­ ی دوم پیش از میلاد، سلسله­ ی جو در دره­ ی رودخانه ­ی زرد پایه گذاری شد و سپس سرزمین شانگ را تصرف و به کشور خود ضمیمه ساخت. سلسله­ ی جو حکومت خود را با سیستمی نیمه فئودالی آغاز کرد. جو، در قسمت غربی شانگ حاکمیت داشت، و رهبران آن از سوی شانگ به ­عنوان«پاسداران مناطق غربی» منصوب شده بودند. شاه «وو[12]» حاکم «جو»، با همکاری برادرش که نایب السلطنه بود، در جنگی به نام مویه[13]، سلسله­ ی شانگ را شکست داد و خود به جای آن نشست.

پادشاه «جو» خود را نماینده ­ی آسمان معرفی کرد تا به حاکمیتش مشروعیت بخشد، ادعایی که برای جانشینان او نیز مفید و مؤثر بود. مثل شانگدی، آسمان بر تمام خدایان دیگر حاکمیت داشت و او بود که تصمیم می­ گرفت چه کسی شایسته­ ی حکومت بر چین است. این باور وجود داشت که هر حاکمی که شایستگی نمایندگی از آسمان را از دست بدهد، حوادث ناگوار طبیعی پشت سرِهم رخ خواهد داد، در نتیجه حاکمیتش را از دست می­ دهد و خانواده­ ی سلطنتی سقوط کرده و سلسله­ ی دیگری روی کار خواهد آمد تا از آسمان نمایندگی کند.سلسله­ ی«جو» ابتدا مقر حکومتی خود را به نزدیکی شهر شی­اَن[14] کنونی انتقال داده و کم­کم به سمت رودخانه ­ی یانگ­تسه[15]گسترش دادند. این حرکت، نخستین مهاجرت جمعیت از شمال به جنوب چین به شمار می­آید[۲].

4.دوران بهار و پاییز(476-722 پیش از میلاد)

در قرن هشتم پیش از میلاد، قدرت مرکزیت خود را از دست داد که این دوره را به نام بهار و پاییز نام­گذاری کرده­اند. در این دوره، رهبران قبایل محلی که پیش از این در اختیار پادشاهی جو بودند، شروع به تحکیم قدرت محلی خود کرده و برای سلطه­ ی بیشتر به رقابت با یکدیگر برخاستند. با تجاوز قبایل شمال غرب، وضعیت وخیم ­تر شد. حاکمان جو، مجبور شدند پایتخت خود را به لویانگ[16]منتقل کنند. این حرکت نشانه ­ای از آغاز دومین فاز بزرگ سلسله­ ی جو(جو شرقی) بود. در هر منطقه، افراد با نفوذ محلی قدرت­ را در دست گرفته و ناگهان صدها منطقه­ ی مستقل سر برآورده و در ظاهر به چاپلوسی پادشاهی جو پرداخته ولی در واقع ادعای استقلال داشتند. در این دوران بود که صد مکتب فکری و فلسفی چین شکوفا شد، و حرکت­ های روشنفکرانه­ ای هم­چون کنفوسیوسی، تائوئیستی، قانونگرایان و موهیست ­ها به وجود آمدند. این تحولات در واقع پاسخ به تغییرات ایجاد شده در جهان سیاست و افول قدرت مرکزی سلسله­ ی جو بود. در این دوران سرزمین چین به صدها حکومت محلی مستقل تقسیم شد که برخی از آن­ها شامل تنها یک روستا و یا حتی یک قلعه می ­شد[۲].

5.دوران حکومت ­های هم ­ستیز(221-476 پیش از میلاد)

با پایان قرن پنجم پیش از میلاد و ایجاد ثبات سیاسی بیشتر، تنها هفت حکومت قدرتمند باقی ماندند. سال­هایی که این قدرت­ها با هم درگیر جنگ و ستیز بودند، به دوران حکومت­ های­ هم ­ستیز[iii] معروف است. تا سال 256 پیش از میلاد از سلسله ­ی جو تنها اسمی باقی ماند و قدرت جزیی در اختیار پادشاه بود و قدرت واقعی در اختیار پادشاهان مناطق قرار داشت. با متحد شدن مناطق هم­جواری از این حکومت ­های­ هم ­ستیز هم­چون سی­ چوان[17] و لیائونینگ[18] ، این مناطق تحت سیستم فرماندهی نظامی اداره می­ شدند، سیستمی که هنوز هم تا حدودی در تقسیمات استانی و شهرستانی برخی از مناطق چین دیده می ­شود. تکامل نهایی این دوران با عصر اینگ­جِنگ[19] پادشاه منطقه ­ی چین[20] آغاز شد. در سال 214 میلادی،

چین­شی­خوانگ[21]، با متحد ساختن شش کشور دیگر و ضمیمه کردن سایر مناطق، توانست سلسله­ ی چین را پایه گذاری و خود را به­ عنوان نخستین امپراتور سراسر چین اعلام نماید. دوران کشورهای هم ­ستیز، اگرچه از نظر سیاسی و ثبات اجتماعی دوره­ی نا آرام و متلاطمی بود، ولی در تاریخ اندیشه­ ی چینی پرشکوه­ترین عصر به ­شمار می­ رفت، زیرا در این دوره نظام ­های اخلاقی و فلسفی بسیاری پدید آمد که تأثیری پایدار در فرهنگ شرق دور داشت. ظهور مکاتبی که آن­ها را «صدمکتب» می­ نامند، همزمان با تلاش برای مرگ عصر برده داری و در همین دوران صورت گرفت[۳].

در دوران­های بهار و پاییز و حکومت­ های هم ­ستیز، علی­رغم گسترش و ادامه ­ی ستیزها و نزاع­ های داخلی، دوران شکوفایی اندیشه و فرهنگ و عصر طلایی فلسفه ­های سیاسی و فکری بود. وجود سیستم گزینش و استخدام دیوان سالاران که بر اساس شایستگی و لیاقت انجام می­ گرفت، خود عاملی برای تقویت«مبانی فکری و فرهنگی» به ­شمار می­ رفت. فرمانروایان این دوران همیشه در تلاش برای حفظ بقای خویش به دنبال اندیشمندان و آموزگاران و استراتژیست­ ها بودند. لذا، متفکران در کنار مدیران استخدام می­ شدند تا بهترین شیوه ­های دیپلماسی و جنگ را به مورد اجرا بگذارند. شکوفایی«صد مکتب فکری و فلسفی» حاصل این دوره است که آثار ادبی وسیع باقیمانده از این مکاتب، شالوده ­ی تفکر چینی را در هزاره­ های گذشته تشکیل داده است. این مکاتب فکری بعدها در شش گروه عمده دسته بندی شدند که عبارتند از: مکتب کنفوسیوس، مکتب قانونگرایان، مکتب تائوئیسم، مکتب موهیسم، مکتب کیهانی یین و یانگ، و مکتب گزینش دیوان سالاران از طریق آزمون دولتی[۴].


[1]- Sima Qian.

[2]- Erlitou.

[3]- Shang.

[4]- Zhou.

[5]- Mingtiao.

[6]- Erligang.

[7]- Zhengzhou.

[8]- Shangcheng.

[9]- Yin.

[10]- Anyang.

[11]- Shangdi.

[12]- Wu.

[13]- Muye.

[14] - Xi’an.

[15]- Yangtze.

[16]- Loyang.

[17]- Sichuan.

[18]- Liaoning.

[19]- Yingzheng.

[20]- Qin.

[21]- Qin Shi Huang.


[i]- Records of Grand Historian.

[ii]- Bamboo Annals

[iii]- Warring States Poriod.

کتابشناسی

  1. سابقی، علی محمد (1384). شهر تاریخی زیتون(چوانجو)، یادگاری از حضور ایرانیان در چین، مجله چشم انداز، شماره 19.
  2. ۲٫۰ ۲٫۱ ۲٫۲ سابقی، محمد علی(1392). جامعه و فرهنگ چین.جلد 1. تهران: موسه فرهنگی، هنری و انتشاراتی بین المللی الهدی،
  3. پاتریک، چارلز؛ جرالد، فیتز (1367). تاریخ فرهنگ چین. ترجمه­ی اسماعیل دولتشاهی. تهران: انتشارات علمی و فرهنگی.
  4. وردی نژاد، فریدون و دیگران(1390). اژدهای شکیبا، چینِ دیروز، امروز و فردا. انتشارات اطلاعات. چاپ دوم. تهران.