روابط سیاسی ایران و فرانسه

از دانشنامه ملل
نسخهٔ تاریخ ‏۴ آوریل ۲۰۲۴، ساعت ۰۷:۴۸ توسط 127.0.0.1 (بحث) (The LinkTitles extension automatically added links to existing pages (https://github.com/bovender/LinkTitles).)

تبیین رویکرد و عملکرد نظام سیاسی فرانسه به انقلاب اسلامي و جمهوری اسلامی

روابط خارجي جمهوري اسلامي ايران و فرانسه پس از انقلاب اسلامي تا به امروز چه تغييراتي را طي نموده و علل آن چه بوده است؟ در پاسخ به اين سوال مي توان گفت كه : روابط ايران و فرانسه با پيروزي انقلاب اسلامي و جنگ ايران و عراق رو به تيرگي نهاد اما پس از اتمام جنگ و تحول در سياست خارجي دو كشور روابط دو جانبه تا حدي بهبود يافته است.

الف ) روابط ايران و فرانسه از شكل گيري انقلاب اسلامي تا 1359

در ابتدي شكل گيري انقلاب اسلامي ايران روابط بين دو كشور بسيار خوب بود. دولت ژيسكار دستن كه سقوط شاه را پيش بيني كرده بود و خود را نيازمند ارتباط با ايران مي دانست به عقايد انقلابي مردم ايران احترام مي گذاشت. در جريان انقلاب اسلامي ايران در 1357 به دليل اقامت امام خميني (ره ) در نوفل لوشاتو فرانسه به طور جدي با مسائل انقلاب درگير بود. در اين دوران افكار عمومي فرانسه موافق روند انقلاب ايران بودند و گاهي جرايد فرانسوي انقلاب ايران را به انقلاب فرانسه تشبيه مي كردند. اقامت كوتاه مدت امام در نوفل لوشاتو و نقش رسانه هاي گروهي فرانسه در انعكاس نظرات رهبر انقلاب در پيروزي انقلاب اسلامي ايران اهميت زيادي داشت.

در اين دوران اولين مصاحبه طولاني امام با روزنامه هاي غربي در روزنامه لوموند به چاپ رسيد و لوموند جنبش آزادي بخش ايران به رهبري آيه الله خميني را نيروي كليدي در شورش ها عنوان كرد. اين روزنامه در9 آبان 1357 با نوشتن مقاله اي تحت عنوان « ما در حال گذراندن سال 1789 (سال انقلاب كبير فرانسه ) هستيم» نشان داد كه به معيار ذهني مردم ايران در شورش ها دست يافته است.

در اين مرحله به نظر مي رسد ايستارهاي ذهني ملت و دولت فرانسه نسبت به انقلاب ايران داراي اهميت است و محيطي ذهني در حال شكل گيري است كه بخش مهمي از آن با پيروزي انقلاب اسلامي ايران و اعلام اصول و اهداف سياست خارجي ايران شكل گرفته بود. پيروزي انقلاب ايران نقطه آغاز تحقق عيني شكل گيري ايستارهاي ذهني متضاد و تيرگي در روابط دو جانبه محسوب مي شود. هم چنين زمينه هاي تيرگي روابط ظاهر شد كه محيط ذهني ـ رواني در آن تاثير گذار بود. برخي از اين زمينه ها به صورت زير مي باشد :

1ـ سياست خارجي انقلابي ايران : دولت فرانسه پس از آگاهي از سياست خارجي جديد ايران كه مبتني بر اصول انقلابي مانند نفي كامل و بدون قيد و شرط سلطه آمريكا و هم پيمانانش بر ايران و پشتيباني از حركت هاي اسلامي و دوستي با دولت هاي مستضعف بود در سياست خود نسبت به ايران تغييراتي ايجاد نمود. ايران اسلامي در سياست خارجي خود سياست نه شرقي ـ نه غربي را اعلان نمود كه براساس آن در تقابل با ساختار نظام بين الملل با هرگونه اعمال نفوذ و سلطه جويي بلوك هاي قدرت مخالفت نمود. اين سياست به معناي استقلال عمل ايران از ساختار دو قطبي بود كه هر دولتي بايد به يكي از اين بلوك وابسته مي بود. از سوي ديگر ايران در سياست خارجي خود خواستار تغيير وضع موجود و برقراري برابري و عدالت در روابط ميان كشورها گرديد و از حركت هاي ضد نظام ملل محروم و مستضعف حمايت كرد. اين سياست از جانب قدرت هاي بزرگ مانند آمريكا و شوروي و هم چنين فرانسه كه در بلوك غرب قرار داشت پذيرفته شده نبود. لذا ايستارهاي منفي فرانسه نسبت به ايران تقويت شد و هم گام با قدرت حافظ وضع موجود بري افزايش محدوديت ها و فشارهاي محيطي عليه ايران حركت كرد.

2- پناه دادن فرانسه به ضد انقلاب ها و فراريان : با توجه به ايستارهاي منفي سياست گزاران فرانسوي نسبت به سياست خارجي ايران دولت فرانسه نسبت به اعدام سران رژيم سابق در ايران اعتراض نمود و با پذيرفتن بختيار در خاك خود و پس از آن پناهنده شدن بني صدر و رجوي و حمايت فرانسه از آنها روابط دو كشور تيره شد. اين تيرگي روابط با روي كار آمدن سوسياليست ها بيشتر شد. اين مسئله از يك سو و گروگان گرفته شدن ديپلمات هاي آمريكايي از طرف ديگر سبب شد كه فرانسه در كنار آمريكا دست به تبليغات عليه ايران بزند و اين امر موجب شد كه روابط دو كشور در تير 1359 به سطح كاردار تنزل يابد.

3ـ لغو قراردادهاي منعقده بين ايران و فرانسه در زمينه تجهيزات اتمي : از سوي ديگر پس از پيروزي انقلاب وزير امور خارجه وقت اعلام كرد كه ايران سهام خود را از شركت «اوروديف »[15] خارج مي كند و متعاقب آن لغو قراردادهاي صنايع سنگين ساخت اتومبيل هاي سواري و مبادلات كشاورزي را اعلام نمود. اين مسئله سبب شد كه شركت فرانسوي زيان ديده براي جبران خسارت خود به دادگاه هاي اين كشور شكايت كنند. دولت فرانسه نيز به دليل حمايت از انقلاب ايران انتظار داشت كه دولت ايران با شركت هاي فرانسوي رفتار بهتري داشته باشد اما به دليل جو انقلابي آن زمان باتمام شركت ها رفتاري يكسان صورت پذيرفت. هم چنين وضع مجازات هاي سنگين اقتصادي از سوي آمريكا و جامعه اقتصادي اروپا عليه ايران و همراهي فرانسه با آنها و تصميم فرانسه مبني بر جلوگيري از ارسال سه ناوچه تندرو كه در زمان شاه سفارش داده شده بود موجب تيره تر شدن روابط سياسي ميان دو كشور گرديد.

ب ) روابط ايران و فرانسه در زمان جنگ (1367 ـ 1359 )

با آغاز جنگ ايران و عراق روابط فرانسه با ايران رو به تيرگي نهاد زيرا در معادله جنگ ايران و عراق كشور عراق به دليل سابقه روابط با فرانسه از اهميت زيادي برخوردار بود و رژيم عراق هم درپي برقراري روابط با كشورهاي اروپايي از جمله فرانسه بود. تهاجم وسيع عراق به ايران در 31 شهريور 1359 باعث افزايش همكاري ميان فرانسه و عراق در زمينه تسليحات نظامي شد. در واقع علل حمايت فرانسه از عراق عبارتند از :

1- دست يابي به نفت و بازارهاي پرسود تسليحاتي و تجاري عراق و ساير هم پيمانانش ;

2 ـ رابطه نزديك ميان عراق و عربستان كه مي توانست منافع مورد نظر فرانسه را تامين نمايد;

3 ـ شكست عراق باعث هدر رفتن ده سال فعاليت اقتصادي فرانسه در اين كشور مي شد;

4 ـ ضديت فرانسه با ايران و خطر سرايت انقلاب به ساير كشورهاي منطقه ;

5 ـ با نزديكي به عراق در واقع نزديكي خود با اسرائيل را كه عرب ها با آن مخالف بودند جبران مي كرد.

در مجموع مي توان موضع گيري فرانسه در قبال حمله عراق به ايران را به دو مقطع تقسيم نمود : مقطع اول از ابتدي تجاوز عراق به ايران بود كه به دليل ضعف نيروهاي نظامي ايران موضع بي طرفي اتخاذ نمود و خواستار پاي بندي دو طرف به قراردادهاي تسليحاتي بود. اما در مقطع دوم به دليل از بين رفتن توازن قوا در جبهه ها و برتري نيروهاي نظامي ايران فرانسه حمايت گسترده خود از عراق را اعلام نمود. در اين زمان ميتران در جريان سفر خود به مصر در سال.1361 در ديدار از قاهره اعلام نمود كه «ما مايل نيستيم عراق در جنگ مغلوب شود; موازنه نظامي بايد ميان جهان عرب و ايران حفظ شود».

به اين ترتيب روند تحويل تجهيزات نظامي به عراق توسط فرانسه ادامه پيدا كرد و در زماني كه جنگ در جبهه ها به نفع ايران شد عراق آتش بس را قبول نكرد و فرستادن سلاح هاي جديد به عراق ادامه يافت. در سال 1362 پنج فروند هواپيماي سوپر اتاندارد فرانسوي مجهز به موشك هاي اگزوسه به عراق تحويل داده شد. در سال.1362 طارق عزيز طي سفر به پاريس چندين قرارداد نظامي با مقامات بلند پايه فرانسه امضا نمود. قسمت عمده معاملات دو كشور درباره خريد جنگ افزار توسط عراق و فروش نفت به فرانسه بود. عراق از 1356 تا 1364 حدود 11 8 ميليارد دلار جنگ افزار مدرن از فرانسه خريداري كرده و بهاي آن را با فروش نفت خام به فرانسه پرداخت كرده است. در واقع خطر تهديد انقلاب اسلامي عليه سيستم حاكم بر منطقه و بازيگران اصلي و فرعي آن فرانسه و تمامي قدرت هاي موجود را وادار كرده بود كه از عراق حمايت نمايند.

تحليل غربي ها و فرانسه بر اين پايه استوار بود كه پيروزي ايران بر عراق جغرافياي سياسي منطقه را عوض مي كند و علاوه براين حيات سياسي رژيم هاي منطقه را با خطر نابودي روبه رو مي سازد و هم چنين خسارت جبران ناپذيري را نيز بر منافع غرب در اين منطقه وارد مي كند. در 1366 جنگ ايران و عراق از حالت منطقه اي خارج شده و صبغه اي بين المللي يافت كه اين امر به علت بالا گرفتن نبردهاي زميني تشديد حملات عليه كشتي ها و تاسيسات نفتي و به ميدان آمدن كشورهاي ديگر منطقه در جنگ بود. ادامه اين وضعيت كشورهاي ديگر از جمله شوري همكاري خليج فارس مصر اردن فرانسه و حتي شوروي و آمريكا را متقاعد ساخت كه هزينه ها و خطر گسترش جنگ براي ثبات منطقه و صلح بين المللي بسيار بيشتر از منافع آن است به ويژه كه كمك هاي نظامي و اطلاعاتي غرب از جمله فرانسه نتوانسته بود برتري خاصي براي عراق به وجود آورد. زيرا نيروهاي ايراني هم چنان به پيش روي خود ادامه مي دادند تصرف منطقه استراتژيك فاو توسط ايران و حملات مداوم بري تصرف بندر بصره و نيز تصرف شلمچه از جمله اين پيروزي ها بود و اين هشداري بود براي كشورهاي منطقه و قدرت هاي بزرگ كه ممكن بود حتي به پيروزي نظامي ايران ختم شود.

بنابراين با توجه به تحولات فوق كويت به علت آسيب پذيري در قبال اقدامات تلافي جويانه ايران در آبان 1365 از تمامي اعضاي شوري امنيت درخواست كمك نمود. به اين ترتيب وخامت روبه افزايش اوضاع باعث حضور قدرت هاي بزرگ در منطقه بعد از تصويب قطعنامه 598 از جانب شوري امنيت گرديد و فرانسه نيز به بهانه اجراي اين قطعنامه و براي فشار هرچه بيشتر به ايران وارد منطقه خليج فارس گرديد.[16]