روابط چین و ایران پیش از تاسیس چین جدید
روابط چین و ایران پیش از تأسیس چین جدید
تاریخ بیش از دو هزار سال روابط بین چین و ایران در بر دارندهی آثار زمانی است. تاریخ دانها معتقدند، خدمات و تأثیر ایران در تاریخ فرهنگی چین، پس از هند در جایگاه دوم قرار دارد.
پس از وقوع انقلاب صنعتی در انگلستان در قرن هفدهم، قدرتهای غربی به سرعت شکل گرفته و تجاوز به شرق را آغاز کردند. چین و ایران در این دوران تقریبا همزمان مورد طمع آشکار استعمارگران غربی قرار گرفتند. در دوران معاصر، سرنوشت دو کشور چین و ایران تقریبا مشابه هم بوده است، ولی در روابط متقابل بین آنها به مدت چندصد سال جدایی اتفاق افتاد و خلأ ای در تاریخ روابط چین و ایران پدید آمد. تا پیش از سدهی نوزدهم، چین در اجتماع بین المللی دولتها فعالانه وارد نشده بود و تنها تماسهای اندکی با دیگر دولتها داشت. این کشور به واقع در جهان درون خود زندگی میکرد. (طارم سری مسعود و دیگران، 1364) در دوران جدید، پیشینهی روابط میان ایران و چین به سالهای آغازین قرن بیستم بر میگردد. (آذری علاء الدین، 1377) در سال 1920(1299) نخستین گام برداشته شد و عهد نامهی مودت کنسولی و قضایی بین دو دولت در رم به امضا رسید. (همان: 101 و 102) در اوایل قرن بیستم، در سال1911، انقلاب دموکراتیک بورژوازی چین به وقوع پیوست وتقريباً همزمان با آن انقلاب مشروطیت در ایران اتفاق افتاد. انقلابیون دو کشور از دور روند تحولات اجتماعی یکدیگر را تحت نظر داشتند، به ویژه انقلابیون چین پس از آگاهی از انقلاب مشروطه از آن الهام گرفتند. انقلاب مشروطه پایههای حکومت قاجار را لرزاند؛ و انقلاب1911چین طومار دودمان سلسلهی چینگ را در هم پیچید و آن را سرنگون کرد. از آن پس، در تاریخ دو کشور حوادث و اتفاقات مشابه بسیاری را میتوان شاهد بود. (هوالی مینگ، ، 2010)
در سال1920، که چین در اجلاس صلح پاریس مورد تحقیر قدرتهای غربی واقع شده و دولت پادشاهی قاجار در حال فروریختن بود، « قرار داد دوستی بین چین و فارس» در رم ایتالیا به امضا رسید و قرار شد دو کشور سفیر، وزیر مختار و کاردار خود را به کشور یکدیگر اعزام کنند، ولی در آن دوران به دلیل ضعف قوای دو کشور و گرفتاری آنها در جنگهای داخلی و رسیدگی به روابط خود با قدرتهای غربی، این قرار داد به مورد اجرا گذاشته نشد و لذا پیشرفتی در روابط دو کشور حاصل نشد.
در روند جنگ جهانی دوم، آمریکا در جنگ ضد ژاپنی به چین کمک کرد و دو کشور با هم همپیمان شدند. در سال1941، ایران نیز پس از اشغال توسط نیروهای کشورهای هم پیمان، وارد بلوک کشورهای هم پیمان آمریکا شد. در ماه سپتامبر 1945، ایران ادارهی وزارت مختار خود را در شهر چونگچینگ[1] پایتخت موقت چین دایر نمود، ولی این کار به منزلهی عمل حاکمیت مستقل دو کشور تلقی نشد و بیشتر نشانهی دو کشور هم پیمان بود. پس از پایان جنگ جهانی دوم در سال 1945، دولت ملی چین پایتخت خود را به شهر نانجینگ[2] انتقال داد و در ماه فوریهی1946، سطح نمایندگی ایران از وزیر مختاری به سفارت ارتقا یافت و سیدعلینصر وزیر مختار ایران در چونگچینگ، به سفیری ارتقای مقام پیدا کرد و همراه دولت ملی به شهر نانجینگ منتقل شد و تا سال 1949 که نانجینگ به دست نیروهای کمونیست آزاد شد، وی در این شهر اقامت داشت.
طبعا در این دوران که جهان شاهد تحولات عظیمی بود و منطق نظامیگری بر روابط بین کشورها حاکم شده بود، و دو کشور ایران و چین ناخواسته قربانی مطامع سیاسی و نظامی قدرتهای جنگ طلب شده بودند، نه تنها روابط فرهنگی، بلکه روابط سیاسی میان آنها نیز دچار وقفه و سردرگمی شده بود. لذا هیچگونه فعالیت و مبادلات فرهنگی میان دو کشور صورت نگرفت. (همان)
[1] - Chungqing.
[2] - Nanjing.