روابط چین و ایران پیش از تاسیس چین جدید

از دانشنامه ملل

تاریخ بیش از دو هزار سال روابط بین چین و ایران در بر دارنده­ ی آثار زمانی است. تاریخ دان ­ها معتقدند، خدمات و تأثیر ایران در تاریخ فرهنگی چین، پس از هند در جایگاه دوم قرار دارد.

پس از وقوع انقلاب صنعتی در انگلستان در قرن هفدهم، قدرت­ های غربی به سرعت شکل گرفته و تجاوز به شرق را آغاز کردند. چین و ایران در این دوران تقریبا هم­زمان مورد طمع آشکار استعمارگران غربی قرار گرفتند. در دوران معاصر، سرنوشت دو کشور چین و ایران تقریبا مشابه هم بوده است، ولی در روابط متقابل بین آن­ها به مدت چندصد سال جدایی اتفاق افتاد و خلأ ای در تاریخ روابط چین و ایران پدید آمد. تا پیش از سده­ ی نوزدهم، چین در اجتماع بین المللی دولت­ ها فعالانه وارد نشده بود و تنها تماس­ های اندکی با دیگر دولت ­ها داشت. این کشور به واقع در جهان درون خود زندگی می­ کرد.[۱]

در دوران جدید، پیشینه ­ی روابط میان ایران و چین به سال­ های آغازین قرن بیستم بر می‌­گردد.[۲] در سال 1920(1299) نخستین گام برداشته شد و عهد نامه­ ی مودت کنسولی و قضایی بین دو دولت در رم به امضا رسید.[۱] در اوایل قرن بیستم، در سال1911، انقلاب دموکراتیک بورژوازی چین به وقوع پیوست و تقریباً هم­زمان با آن انقلاب مشروطیت در ایران اتفاق افتاد. انقلابیون دو کشور از دور روند تحولات اجتماعی یکدیگر را تحت نظر داشتند، به ویژه انقلابیون چین پس از آگاهی از انقلاب مشروطه از آن الهام گرفتند. انقلاب مشروطه پایه ­های حکومت قاجار را لرزاند؛ و انقلاب 1911 چین طومار دودمان سلسله­ ی چینگ را در هم پیچید و آن را سرنگون کرد. از آن پس، در تاریخ دو کشور حوادث و اتفاقات مشابه بسیاری را می­ توان شاهد بود.[۳]

روابط چین و ایران پیش از تأسیس چین جدید

در سال1920، که چین در اجلاس صلح پاریس مورد تحقیر قدرت­ های غربی واقع شده و دولت پادشاهی قاجار در حال فروریختن بود، «قرار داد دوستی بین چین و فارس» در رم ایتالیا به امضا رسید و قرار شد دو کشور سفیر، وزیر مختار و کاردار خود را به کشور یکدیگر اعزام کنند، ولی در آن دوران به دلیل ضعف قوای دو کشور و گرفتاری آن­ها در جنگ­ های داخلی و رسیدگی به روابط خود با قدرت­ های غربی، این قرار داد به مورد اجرا گذاشته نشد و لذا پیشرفتی در روابط دو کشور حاصل نشد.

در روند جنگ جهانی دوم، آمریکا در جنگ ضد ژاپنی به چین کمک کرد و دو کشور با هم هم ­پیمان شدند. در سال1941، ایران نیز پس از اشغال توسط نیروهای کشور­های هم پیمان، وارد بلوک کشور­های هم پیمان آمریکا شد. در ماه سپتامبر 1945، ایران اداره ­ی وزارت مختار خود را در شهر چونگ ­چینگ (Chungqing) پایتخت موقت چین دایر نمود، ولی این کار به منزله­ ی عمل حاکمیت مستقل دو کشور تلقی نشد و بیشتر نشانه­ ی دو کشور هم پیمان بود. پس از پایان جنگ جهانی دوم در سال 1945، دولت ملی چین پایتخت خود را به شهر نانجینگ(Nanjing) انتقال داد و در ماه فوریه­ ی1946، سطح نمایندگی ایران از وزیر مختاری به سفارت ارتقا یافت و سید­علی ­نصر وزیر مختار ایران در چونگ­ چینگ، به سفیری ارتقای مقام پیدا کرد و همراه دولت ملی به شهر نانجینگ منتقل شد و تا سال 1949 که نانجینگ به دست نیروهای کمونیست آزاد شد، وی در این شهر اقامت داشت.

طبعا در این دوران که جهان شاهد تحولات عظیمی بود و منطق نظامی گری بر روابط بین کشورها حاکم شده بود، و دو کشور ایران و چین ناخواسته قربانی مطامع سیاسی و نظامی قدرت­ های جنگ طلب شده بودند، نه تنها روابط فرهنگی، بلکه روابط سیاسی میان آن­ها نیز دچار وقفه و سردرگمی شده بود. لذا هیچ­گونه فعالیت و مبادلات فرهنگی میان دو کشور صورت نگرفت.[۱][۴]

نیز نگاه کنید به

کتابشناسی

  1. ۱٫۰ ۱٫۱ ۱٫۲ طارم سری، مسعود و دیگران (1364). سیاست خارجی و روابط با ایران(57-1328)، انتشارات دفتر مطالعات سیاسی و بین المللی، چین.
  2. آذری، علاء الدین (1377). تاریخ روابط ایران و چین، انتشارات امیر کبیر.
  3. مینگ، هوالی (2010). «شصت سال روابط چین نوین و ایران»، مجله ی مطالعات آسیای غربی و آفریقا در فرهنگستان علوم اجتماعی، پکن.
  4. سابقی، علی محمد (1392). جامعه و فرهنگ چین. تهران: موسسه فرهنگی، هنری و انتشاراتی بین المللی الهدی، سوم، ص 1361.