ورود تفکرات روشنفکرانه ی غرب در چین
در اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم، چین شاهد بزرگترین تغییر و تحول تاریخی دوران معاصر خود بوده است. در این شرایط سخت تاریخی، حفظ میراث و توسعه ی فرهنگ سنتی، توجه فوق العاده ی عموم مردم، به ویژه جامعه ی فرهیخته را بر انگیخت.
با پایان قرن نوزدهم، علوم طبیعی مدرن غرب به بخش مهمی از تفکر تعداد زیادی از روشنفکران چینی تبدیل شد. در عین حال، فلسفه و علوم اجتماعی غرب هم با اشتیاق فراوان منتشر شد. در علوم اجتماعی، تعدادی کتاب به چاپ رسید که علوم انسانی غرب، مکاتب فکری و فلسفی و تئوری های آنها را معرفی میکرد. «یانفو» تعدادی از آثار مشهور غرب پیرامون علوم اجتماعی را به زبان چینی ترجمه کرده و چندین میلیون کاراکتر چینی بر حجم این علوم افزود. از جمله ثروت ملت ها (The Wealth of Nations)ی آدام اسمیت، روح القوانین مونتسکیو، پیرامون آزادی (On Liberty)جان اسمیت میل (J.S.Mill)، و اصول جامعه شناس (The Principles of Sociology) اِسپِنسِر (Spencer). لیانگ چیچائو هم در کشکول شینمین (Xinmin Miscellany) شرح حال و مطالبی پیرامون بِنِدیکت دِ اِسپینوز (Benedict de Spinoza)، باکُن (F. Bacon)، کانت، ژان ژاک روسو (Jean-Jacques Rousseau)، مونتسکیو و داروین (C. Darwin) آورده است. این آثار تأثیر زیادی در جامعه ی علمی آن زمان گذاشت. فرهنگ غربی، طیف وسیعی از تئوری های دمکراسی، آثار علوم اجتماعی واقع گرایانه ی پیشرو، اندیشه های علمی مترقی، داروین گرایی، اعتقادات مسیحیت را شامل می شد. اگرچه برخی از آثار وارداتی نامناسب و به طور کلی، اندیشه های غربی وارداتی غیر سیستماتیک، غیر واقعی و با فرهنگ سنتی و بومی ناهمگن بودند.
در طول150سال گذشته، ملت به ویژه اندیشمندان، با مشکل اینکه چگونه باید فرهنگ سنتی را با نیازهای روز جهان معاصر مطابقت دهند، گرفتار بوده اند. در نیمه ی دوم قرن از نوزدهم، تعدادی از صاحبنظران دوراندیش و افرادی از سایر قشرها، توصیه می کردند که لازم است چین درهای خود را به روی جهان خارج باز کرده و اصلاحاتی را انجام دهد. آنان بر این باور بودند که فرهنگ سنتی به هیچ وجه بی عیب و نقص نیست و برخی از جنبه های فرهنگ سنتی اگر تغییر نکنند و توسعه نیابند، نمی توانند با جامعه ی نوگرا و مدرن سازگاری داشته باشند. در جنگ سال های میان 1894تا1895 میلادی میان چین و ژاپن، دولت چین توسط ژاپن متحمل شکست شد. این حادثه ی ناگوار به شدت شالوده ی فکری مردم چین را تکان داد.[۱]