جریان اسلامی پیرو طریقت های صوفیانه در چین

از دانشنامه ملل
نسخهٔ تاریخ ‏۲۱ دسامبر ۲۰۲۳، ساعت ۰۹:۳۵ توسط Momeni (بحث | مشارکت‌ها)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)

تا پیش از قرن هفدهم میلادی، جریانات صوفیانه در چین از جایگاه مهمی برخوردار نبودند. ولی با سفر تعدادی از علما به شبه جزیره ­ی عربستان برای انجام فریضه­ ی حج و یا ادامه تحصیل علوم اسلامی، با جریانات مختلف صوفیانه­ ی موجود در خاورمیانه آشنا شده و پس از بازگشت به چین، همراه خود اندیشه ­های صوفیانه را نیز به عنوان رهاورد این سفر وارد چین کرده و به تبلیغ آن در میان مسلمانان پرداختند و برای خود تشکیلاتی راه انداختند. مهم­ترین ویژگی این طریقت­ ها تمرکز پیروان حول محور شیخ و مرشدشان و احترام فوق­ العاده به شیخ بزرگی که رهبر اصلی و بنیانگذار این طریقت­ ها به شمار می ­آمدند، بود. در حالی­که رهبران و مسلمانان پیرو جریان قدیمی، بیشتر به روستا و اهالی جامعه ­ی محل سکونتشان تعلق خاطر داشتند.

مهم­ترین طریقت ­های صوفی در چین عبارتند از قادریه، خوفیه، جهریه و کبرویه. البته هرکدام از این طریقت­ ها به شاخه­ های کوچک­تر متعددی تقسیم می­شوند که بر اثر اختلافاتی جزیی، از طریقت اصلی منشعب و گروه مستقلی تشکیل داده ­اند. فرقه­ ی قادریه نخستین طریقت صوفیه بود که توسط شخصی به نام چی جینگ­ای(Qi Jing Yi)، با نام اسلامی هلال الدین(1719-1656 میلادی) در چین معرفی شد. طریقت نقشبندیه که در آسیای مرکزی گسترش یافته بود، بعدها توسط مبلغین این طریقت در منطقه ی سین کیانگ نفوذ پیدا کرد و در نهایت توسط پیروان خواجه آفاق بین سال­های 4-1693 در مناطق گنسو معرفی و گسترش یافت. طریقت­ های خوفیه و جهریه از شاخه­ های فرعی طریقت نقشبندیه هستند که در مناطق شمال غرب چین پیروان زیادی دارند. طریقت جهریه همیشه افکار و اندیشه ­های انقلابی و رادیکال را در میان پیروان خود تبلیغ می­ کرد و شورش­های متعددی را در این مناطق سازماندهی کرد، در حالی­که طریقت خوفیه بیشتر به دنبال یافتن راه­ حل­ های مسالمت آمیز برای مشکلات جامعه ی مسلمانان بود. طریقت خوفیه توسط مالای چی(Ma Lai Qi)(1766) بنیانگذاری شد و طریقت جهریه از سوی مامینگ شی(Ma Ming Xi)(1781-1719 میلادی) پایه گذاری شد.

این فرقه­ های صوفیانه نه تنها از نظر برخی عقاید و شیوه­ ی ذکر گفتن با هم اختلاف داشته و گاهی این اختلافات حتی به درگیری­ های خونین میان پیروان آن­ها منجر می شد، بلکه هر فرقه دارای مسجد خاص خود بوده و به پیروان سایر فرقه­ ها اجازه ­ی ورود به این مساجد را نمی دادند. یعنی با ورود هر غریبه به مسجد ابتدا از او سئوال می شد که پیرو مکتب قدیم است یا جدید، اگر از فرقه­ ی مخالف بود به مسجد راه نمی دادند.[۱].

نیز نگاه کنید به

کتابشناسی

  1. سابقی، علی محمد(1392).جامعه و فرهنگ چین.تهران:موسسه فرهنگی هنری و انتشاراتی بین المللی الهدی، جلد2، ص825