تاریخ معاصر ژاپن

از دانشنامه ملل
نسخهٔ تاریخ ‏۹ ژانویهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۱۹:۰۲ توسط Niki (بحث | مشارکت‌ها) (ویرایش صفحه)

دوران مدرن در ژاپن خیلی دیر شروع شد. بنابراین بعد از سده‌های میانی را دوران مدرن نخستین در ژاپن نام نهاده اند و  شامل دو دوره آزوچی‌مومویاما و دوره اِدو است که از سال 1573 شروع و تا 1868 ادامه یافت. یکی از ویژگی‌های این دوره نوعی جهانی شدن بازرگانی است که همراه با اکتشاف و استعمار سرزمین‌های جدید توسط اروپاییان می‌باشد. هر چند تجارت جهانی توسط اروپاییان به ژاپن رسید، اما ژاپن مستعمره نشد.

4-1 دوره آزوچی-مومویاما

پس از جنگ‌های طولانی داخلی در نهایت سه نفر به نام‌های اودا نوبوناگا(織田信長/Oda Nobunaga)، تویوتومی هیده‌یوشی(豊臣秀吉/Toyotomi Hideyoshi) و توکوگاوا ایئه‌یاسو(徳川家康/Tokugawa Ieyasu) بودند که کشور را مجددا متحد کردند. عنوان دوره آزوچی-مومویاما از نام قصرهای دو تن آخر گرفته شده‌است. قلعه آزوچی متعلق به اودا نوبوناگا بود و قلعه مومویاما به هیده‌یوشی تعلق داشت. اودا نوبوناگا سرسخت‌ترین فرد از بین این سه نفر بود، خصلتی که احتمالا پیش شرط ضروری فردی بود که به دنبال تجدید اتحاد کشور در جنگ داخلی از طریق اعمال خشونت بود. وی به جهت گسترش حوزه نفوذ و قلمرو خود تلاش بی رحمانه‌ای را آغاز کرد. عدم تساهل در قبال افرادی که نسبت به فرمانروایی او ناراضی بودند، کاملا آشکار بود. پیروان آیین بودایی این گونه می‌پنداشتند که نوبوناگا مقابله با آنها را یک هدف شخصی تلقی می‌کند [۱].

در حالی که عوامل خارجی تاثیر قابل توجهی در تضعیف قدرت شوگان و گسترش جنگ داخلی داشت، اما یک واقعیت تعیین کننده در راستای اتحاد کشور هم داشت. این واقعیت اسلحه گرم بود. نوبوناگا کاملا از نقشی که این فناوری جدید می تواند در میدان نبرد ایفا کند، آگاه بود. وی از ابتدا به تاثیر این عامل تعیین کننده واقف بود و آن را جهت کارآمدی ارتش رو به گسترش خود ضروری می‌دانست [۲] شوگون با مشاهده قدرت روز افزون نوبوناگا، سعی کرد تا او را با پشنهاداتی چون اعطای لقب معاون شوگون تحت کنترل خود درآورد. اما پس از عدم پذیرش، او تصمیم گرفت تا همراه سایر دایمیوها وارد ستیز شود. این امر در نهایت منجر به محاصره و سپس سوزاندن پایتخت کیوتو در سال 1573 از سوی نوبوناگا شد و شوگون را وادار به فرار کرد. نوبوناگا 9 سال بعد و پس از خیانت یکی از افراد خود و محاصره قلمرو با سپوکو[I] به زندگی خود پایان داد [۳]. دستاوردهایی که وی در گسترش قلمرو خود کسب کرده بود، نقش تعیین کننده‌ای در اتحاد کشور داشت که آنها را برای جانشینان خود تویوتومی هیده‌یوشی و توکوگاوا ایئه‌یاسو به میراث گذارد. هر دوی آنها به واسطه اقدامات نوبوناگا موقعیت ارزنده‌ای پیدا کرده بودند.

هیده‌یوشی در سال 1537 و از یکی از پیاده نظام‌های نوبوناگا متولد شد، وی یک استراتژیست قابل بود و سعی داشت یک دستیار مورد اعتماد و امین برای نوبوناگا باشد. ایئه‌یاسو شش سال کوچکتر از هیده‌یوشی بود و سال 1543 از خانواده‌ای ملاک در میکاوا[I] متولد شد. ایئه‌یاسو کودکی خود را به عنوان گروگان در خاندان اودا گذراند و همین سبب آشنایی او با نوبوناگا شد و بعدتر و از حوادث مختلف مجددا به خدمت او در آمد. پس از مرگ نوبوناگا، هیده‌یوشی به عنوان جانشین ظاهر شد و ایئه‌یاسو زیر نظر وی خدمت کرد. هیده‌یوشی مهربان‌تر از سلف خود بود و از رویکردی ظریف‌تر برای آرام کردن رقبا استفاده می‌کرد. به عنوان مثال اجازه می‌داد، نیروهای شکست خورده به نیروهای او بپیوندند. با این حال وی همانند سلف خود به دنبال گسترش سرزمین‌های تحت کنترل خود بود. او شیکوکو را در سال 1585 و کیوشو را سال 1587 فتح کرد. سپس توجه‌اش را به خارج از کشور یعنی شبه جزیره کره معطوف کرد و 160،000 سرباز، سال 1592 و 140،000 نفر دیگر سال 1597 به کره گسیل داشت که منجر به ویرانی آن سرزمین گشت و در نهایت بذر کینه را برای مدت ها در آن سرزمین کاشت [۱] و [۴].

جدا از نقش هیده‌یوشی در اتحاد ژاپن، او را به خاطر فرمان کاتاناگاری[II] هم به یاد می‌آورند، کاتاناگاری حکمی بود که به موجب آن سامورایی‌ها را مجبور به زندگی در شهرها و کشاورزان را از داشتن اسلحه منع می‌کرد. این حکم پایگاه مستقل قدرت سامورایی را از بین برد و این اطمینان را ایجاد کرد که هیچ فردی این اجازه را ندارد که به زور سرزمینی را تصاحب کند [۱].

وفاداری ایئه‌یاسو به هیده‌یوشی چندان محکم نبود؛ طی دو سال پس از به قدرت رسیدن هیده‌یوشی، ایئه‌یاسو تصمیم گرفت از ادعای یکی از پسران نوبوناگا برای جانشینی نوبوناگا حمایت کند که طی آن سلسله‌ای از کشمکش و جنگ درگرفت و پس از آن مذاکرات صلحی بین هیده‌یوشی و ایئه‌یاسو در سال 1590 صورت گرفت و طی توافقی مقرر شد منطقه کانتو که در آن زمان توسعه چندانی نیافته بود، از پنج استان جنوبی جدا شود که این امر در به قدرت رسیدن ایئه‌یاسو بسیار تاثیر داشت. در این هنگام، با قطع شدن مسیر شمال توسط ایئه‌یاسو، هیده‌یوشی توجه خود را به کره معطوف کرد، تلاشی که منابع او را تحت فشار قرار داده و ایئه‌یاسو را آزاد نگه داشت تا بر اقدامات توسعه طلبانه خود بر دشت‌های غنی کانتو تمرکز کند. مرگ هیده‌یوشی در سال 1598 ، این فرصت را برای ایئه‌یاسو فراهم آورد تا این پایگاه قدرت را در نبرد سکیگاهارا[III] در سال 1600 به دست آورد و عنوان شوگون را به خود اختصاص دهد. دوره‌ای که پس از آن شاهد هستیم به ادو مشهور است. حکومت جنگجویی توکوگاوا(徳川時代/Tokugawa Jidai) یا اِدو بیش از 250 سال بر ژاپن حکومت کرد [۵].

نقش رزم آوران یا سامورایی ها در تاریخ ژاپن

در این دوران شاهد فرهنگ جنگجویان یا سامورایی‌ها هستیم که تاثیر شگرفی در سنت‌های ژاپن به همراه داشت. لذا توضیحاتی در این زمینه لازم می‌نماید. سامورایی‌ها اشراف نظامی و از طبقه جنگجویان سده‌های میانی و دوران مدرن نخستین ژاپن از قرن 12 تا افول آنها در دهه 1870 بودند. آنها محافظانی بودند که توسط دایمیوها یا امیران محلی به خدمت گرفته می‌شدند. طبقه سامورایی از اعتبارات و امتیازات ویژه‌ای مانند به کمر داشتن دو شمشیر و همراهی دو خدمه برخوردار بودند. در طریقت آنها، یک جنگجوی واقعی می‌بایست دارای مهارت در فنون رزمی، بی توجهی به آلام و وفاداری بی چون و چرا باشد. آنها در بسیاری از نبردهای محلی شرکت کردند. در دوران صلح اِدو آنها مأموران شخصی دایمیوها بودند و در این زمان به کسب تحصیل پرداختند. در دهه 1870 خانواده‌های سامورایی پنج درصد از جمعیت کشور را تشکیل می‌دادند. انقلاب میجی به نقش‌های فئودالی دایمیوها پایان داد و سامورایی‌ها به نقش‌های حرفه‌ای و کارآفرینی و صنعتی روی آوردند. نقش این طبقه و جنگ‌آوری آنها در فرهنگ عامه ژاپن کاملا برجسته است و طریقت، آداب و تشریفات سرسختانه آنها در زمانه کسانی چون نوبوناگا و هیده‌یوشی در سده‌های میانه ژاپن در زنده نگه داشتن روح انسانی در جامعه اثر غیر قابل انکاری داشته است. [۶].

4-2 دوره ادو

توکوگاوا ایئه‌یاسو که عنوان شوگون را برای خود برگزیده بود نارضایتی‌های افرادی که خواستار جانشینی فرزند هیدیوشی بودند را از بین نبرد. ایئه‌یاسو با اعطای پاداش به کسانی که در جنگ سکیگاهارا شرکت داشتند سعی در کنترل اوضاع داشت. اما آنچه به این اختلافات پایان داد، پیروزی در جنگ اوساکا(大阪の陣/Ōsaka no Jin) در سال 1615 بود که طی آن هیده‌یوری(豊臣秀頼/Toyotomi Hideyori) پسر هیده‌یوشی با سپوکو به زندگی خود پایان داد و پسر هشت ساله وی نیز کشته شد و به این ترتیب سلسله خاندان تویوتومی خاتمه یافت[۷]. علی رغم ثبات نسبی که با حذف رقیب اصلی ایئه‌یاسو به وجود آمد، همچنان حاکمیت به وجود آمده در ژاپن شکننده بود و برای رفع این نقیصه، حکومت جنگجویی توکوگاوا شروع به تحکیم مواضع و قدرت در ادو کرد. همچنین  برای کنترل بیشتر بر مناطق کشور، تاسیس پنج مسیر اصلی به سمت نیهونباشی[V] آغاز گردید که به میزان قابل توجهی زمان لازم برای سفر در سراسر کشور را کاهش می داد. جهت کنترل بهتر استان‌های دور، سومین شوگون یعنی توکوگاوا ایئه‌میتسو(徳川家光/Tokugawa Iemitsu) نظام سانکین‌کوتای(参勤交代/Sankin Kōtai) را اجرا کرد که به موجب آن امیران محلی یا دایمیوها باید در ادو اقامت و هر سال حضور خود را در ادو اعلام می‌کردند و درصورت بازگشت به مناطق اصلی خود، همسر و فرزندانشان مجبور بودند به عنوان گروگان در ادو بمانند [۸]. این نظام در درجه اول یک حرکت استراتژیک برای کاهش احتمال شورش بود، اما دارای اثرات ثانویه مهمی نیز بود. اولا امیران محلی یا دایمیوهای قدرتمندتر که دارای بیش از 1000 نفر جنگجو و دارای منابع مالی بیشتری بودند، امکان ایجاد ارتش خصوصی را نمی‌یافتند و ثانیا حضور آنها و اطرافیانشان در ادو، به پایتخت شدن این شهر برای مدتی طولانی کمک می‌کرد[۹].

در این زمان شاهد موج عظیمی از پروژه‌های زیربنایی و عمومی در ادو هستیم. از جمله مهمترین موارد این پروژه‌ها، احیای زمین‌های اطراف رود سومیدا[VI] و همچنین ساخت قلعه ادو[VII] است. غالبا هزینه قابل توجه این پروژه‌ها بر عهده دایمیوها بود که باعث ضعف بیشتر قدرت مالی آنها شد. با پایان قرن هفدهم ادو به یکی از پرجمعیت‌ترین شهرهای جهان با بیش از یک میلیون نفر ساکن تبدیل شد. در آن زمان لندن حدود ششصد هزار نفر جمعیت داشت، پاریس 500 هزار نفر و نیویورک فقط 5000 نفر جمعیت [۸].

با این تحولات شاهد تغییراتی در سطوح مختلف جامعه ژاپن هستیم. ساختار اجتماعي در دوره ادو بر اساس شينوكوشو(士農工商/Shinōkōshō) -چهار طبقه- بود كه به سختي وضعيت افراد و شهروندان را با شغل آنها تعريف مي‌كرد. در بالا سامورایی‌ها قرار داشتند که وفادار به دایمیوهای خود بودند و هزینه‌هایشان را پرداخت می‌کردند. کشاورزان در مرتبه بعدی قرار داشتند که به دلیل ضرورت آنها برای جامعه به عنوان تولیدکننده مواد غذایی بسیار ارزشمند بودند. پس از کشاورزان، صنعتگران بودند که اهمیت آنها از منظر تولید کالاهایی بود که ارزش کمتری نسبت به محصولات کشاورزی داشت. و در آخر بازرگانان، که پایین‌ترین جایگاه را در سلسله مراتب ساختار اجتماعی داشتند زیرا صرفا واسطه بودند و خود تولید کننده کالایی نبودند[۱۰]. تغییر جایگاه در این سلسله مراتب ساختار اجتماعی امکان پذیر نبود. برای نمونه نظم اجتماعی چنان واضح تعریف شده بود که اگر یک کشاورز قصد داشت از جاده عبور کند و یک سامورایی در کنار جاده ایستاده بود، رسم حکم می‌کرد که جهت احترام به سامورایی کشاورز جلویش خم شود. با این حال از سال 1588 که کشاورزان اسلحه را کنار گذاردند و سامورایی‌ها به شهرها منتقل شدند، میان این دو طبقه به ندرت برخوردی پیدا می‌شد. درواقع این سامورایی‌ها، صنعتگران و بازرگانان بودند که زندگی خود را در مناطق در حال رشد شهری در هم تنیده می‌یافتند و این امر باعث ایجاد تنش‌های دیگری می‌شد، زیرا ساختار چهار طبقه‌ای موجود، تحت فشار تغییرات اجتماعی به وجود آمده بود [۱۱].

سلسله مراتب شینوکوشو تصویر درستی از توزیع ثروت را در دوره ادو ارائه نمی‌داد، درجات پایین سامورایی اغلب در فقر زندگی می‌کردند در حالی که برخی از بازرگانان موفق‌تر به ویژه در توکیو و اوزاکا، دارای ثروت قابل توجهی بودند. ظهور طبقه بازرگان متمکن –پایین‌ترین پله نردبان اجتماعی- منبع نارضایتی سامورایی‌ها بود که به سختی می‌توانستند تعادل میان وضعیت جنگجویان تحت فرمان خود و وظایف اداری که بر عهده داشتند را در این دوره نسبتا طولانی صلح برقرار کنند. در این دوره تلاش شد تا توجیهی جهت نقش به حاشیه رفته سامورایی‌ها به انجام رسد که باعث گردید کلماتی مانند بوشیدو -راه جنگجو- به زبان بیایند [۱۲]. لذا برخی معتقد بودند که باید آنها را به عنوان یک چراغ و مظهر اخلاق برای بقیه افراد جامعه تصور کرد. به طور خلاصه، تحول تدریجی جامعه به سمت توسعه هنر، تولیدات و تجارت به طور فزاینده‌ای نقش مهمی در ژاپن بازی می‌کرد که با ساختار سنتی و تاریخی کشور سازگار نبود [۱۰].

ثبات دوره ادو نسبت به سال‌های پر فراز و نشیب جنگ داخلی، زمینه شکوفایی فرهنگ را فراهم ساخت. توسعه فرهنگ کاملا ساخته شرایط داخلی و سیر تاریخی کشور بود که روند شهرنشینی را گسترش می‌داد. تصاویری که در نقاشی‌های اوکی‌یوئه[VIII] آن زمان برجای مانده، حاکی از وجود تفریحات زندگی شهری همچون نمایش است که برخی از آنها در این زمان ایجاد شدند [۱۳]. اما در حالی که کشور از درون تغییر می‌کرد، تعاملات با جهان خارج کاملا نادیده انگاشته می‌شد. دوره ادو از لحاظ روابط خارجی به ساکوکو(鎖国/Sakoku) یا کشور بسته معروف است. این سیاست انزوا طلبی ژاپن تقریباً برای 250 سال ادامه داشت [۱۴]. اخذ سیاست کشور بسته بی ارتباط با ورود آیین مسیحیت به ژاپن نبود. در واقع استعمارگران غربی به هر جا که می‌رفتند، نخست مسیحیت را عرضه و بعد سرزمین جدید را مستعمره می‌کردند. ترس از مستعمره شدن باعث شد تا نه تنها حکومت ژاپن مسیحیت را ممنوع کند که حتی ارتباط با دنیای خارج به جز مواردی معدود را به کلی ممنوع سازد.

شش سال پس از رسیدن نخستین کشتی پرتغالی به ژاپن "سنت فرانسیس خاویر "، مبلغ پرتغالی، برای انتشار آئین مسیحیت وارد کاگوشیما درقسمت جنوبی کیوشو شد [۱۵]. مسیحیت خیلی زود در ژاپن غربی گسترش یافت و همین مسأله باعث ترس حکومت جنگجویی توکوگاوا شد و در نهایت ترس از مستعمره شدن منجر به ممنوعیت شدید آیین مسیحیت و نیز مجازات شدید مسیحیان شد. به علاوه علی رغم یک شروع مسالمت جویانه با تازه واردان به ژاپن، در اواسط قرن هفدهم دربار توکوگاوا تصمیم گرفت، هرگونه روابطی را با خارج از سرزمین قطع کند. با همه این احوال اجازه تجارت محدود با چین و نیز هلندی‌ها در بندر ناگاساکی داده شد. همین تجارت محدود باعث آمدن آثار غربی به ژاپن و نیز آشنایی ژاپنی‌ها با اخبار جهان شد. مقدار اندکی از ادبیات غربی که از طریق تجارت با هلندی‌ها در ناگازاکی به دست اندیشمندان ژاپنی راه یافت، با توجه به تفاوتش با اندیشه غالب کنفسیوس، موجبات به چالش کشیدن تفکرات سنتی ژاپن می‌گردید. برای نمونه تفاوت علوم غربی با کنفسیوس در زمینه پزشکی است؛ زیرا پزشکان با هیجان در می‌یافتند که آناتومی بدن انسان با آنچه در متن پزشکی کنفوسیوس آن زمان ارائه شده متفاوت است و علوم هلندی نمایش دقیق‌تری از آنچه بود که آنها ارائه می‌دادند [۱۶].

ژاپن کم و بیش از تأثیر تحولات جهانی جدا و مانند جزیره‌ای ناشناخته در آن سوی اقیانوس آرام بود. این وضعیت هنگامی تغییر یافت که دریانوردی به نام متیو پری(Matthew Calbraith Perry) در سال 1853 کشتی‌های خود را وارد خلیج ادو کرد [۱۷]. ورود کشتی‌های پری که حاوی زغال سنگ بود، زنجیره‌ای از حوادث را در محیط سیاسی شکننده ژاپن به راه انداخت که پانزده سال بعد منجر به سرنگونی حکومت جنگجویی توکوگاوا و بازگشت قدرت به امپراتور شد. فشارها از طرف جنوب و به طور خاص از جانب امیرنشینان متحد ساتسوما[IX] و چوشو[X] و تلاش انقلابیون جوانی مانند ساکاموتو ریوما(坂本龍馬/Sakamoto Ryōma) بر علیه رژیم وارد شد. این امیرنشین‌ها که از یک شوگون ناکارآمد ناراضی بودند، حول محور شعار "بربرها را بیرون کنید و به امپراطور احترام بگذارید" جمع شدند. با این حال، تحت تأثیر برخی از روشنفکران در داخل گروهی از سامورایی‌ها که به شیشی(志士/Shishi) شناخته می شدند یعنی افرادی با اراده والا که می‌خواهند خود را وقف جامعه و ملت کنند، به عمل گرایی روی آوردند. این گروه به دنبال گونه‌ای از توسعه در ژاپن بودند که در مراودات آن با غرب دچار سرنوشتی مانند چین در طول جنگ‌های تریاک با انگلستان نگردد [۱۶].

در این بین آمریکا به دنبال توسعه تجارت آزاد و پایان دادن به انهدام کشتی‌های خود بود که گاهی در سواحل ژاپن صورت می‌گرفت. سرانجام سال 1858 میان آمریکا و ژاپن پیمان دوستی یا تجارت(日米修好通商条約/Nichibei shūkō tsūshō jōyaku) یا پیمان هریس(ハリス条約/Harris Treaty) منعقد و یا به عبارت دقیق‌تر از جانب آمریکا تحمیل گردید. این پیمان ژاپن را مجبور کرد چندین بندر خود را جهت تجارت خارجی باز کند و اتباع آمریکایی از محاکمه در محاکم ژاپن معاف شدند. ژاپن متعاقباً معاهداتی را با شرایط مشابه با روسیه، فرانسه، انگلیس و هلند امضا کرد. اما پیمان هریس الزاما به 250 سال انزوا طلبی این کشور خاتمه نداد، همچنین ژاپنی‌ها هنگامی که دریافتند توافق‌های حاصل شده با قدرت‌های غربی به نحو عادلانه‌ای صورت نگرفته، بذر کینه در دلشان کاشته شد، این امر دارای پیامدهای قابل توجهی برای ژاپن بود که مسیر صنعتی شدن خود را آغاز کرده بود [۱۸].

پاورقی

[I] 切腹/Seppuku: نوعی خودکشی آیینی سامورایی‌ها که در خارج از ژاپن بیشتر با نام هاراکیری شناخته می‌شود.

[II] 三河国/Mikawakuni: نام قدیمی سرزمینی واقع در شرق استان آیچی امروز.

[III] 刀狩/Katana gari: در لغت به معنای شکار شمشیر و مفهومش گرفتن شمشیر و هر نوع سلاح دیگر از تمام افراد جز سامورایی‌ها است. معروفترین فرمان شکار شمشیر، فرمانی است که هیده‌یوشی سال 1588 م صادر کرد.

[IV] 関ヶ原の戦い/Sekigahara no Tatakai: جنگی که در سال 1600 در گرفت.

[V] 日本橋/Nihonbashi: نام منطقه‌ای در توکیو.

[VI] 隅田川/Sumida gawa: اکنون بازار ماهی تسوکیجی آنجا قرار دارد.

[VII] 江戸城/Edojō: در حال حاضر به عنوان کاخ امپراتوری مورد استفاده قرار می‌گیرد.

[VIII] 浮世絵/Ukiyo e: نوعی نقاشی با باسمه چوبی.

[IX] 薩摩藩/Satsuma han: یکی از امیرنشینان دوره ادو که در قسمت‌های جنوبی جزیره کیوشو و استان‌های کاگوشیما و میازاکی فعلی واقع بود.

[X] 長州藩/Chōshūhan: یکی از امیرنشینان دوره ادو که در جنوبی‌ترین قسمت جزیره هونشو و در استان یاماگوچی فعلی واقع بود.

کتابشناسی

  1. ۱٫۰ ۱٫۱ ۱٫۲ (رجب زاده، 1365: 25-133)
  2. (پِرِز، 1998: 9-48)
  3. (هِنشال، 2012: 8-47)
  4. (والکر، 2015: 17-216)
  5. (هانه، 1991: 133)
  6. (رجب زاده، 1365: 72-5)
  7. (هانه، 1991: 133)
  8. ۸٫۰ ۸٫۱ (هِنشال، 2012: 4-57)
  9. (پرز، 1998: 60)
  10. ۱۰٫۰ ۱۰٫۱ (رجب‌زاده، 1365: 241)
  11. (سیمس، 2001: 9-8)
  12. (کولکات، 1983: 222)
  13. (هانه، 1991: 72-171)
  14. (چایکلین، 2013: 57-356)
  15. (هِنشال، 2012: 45)
  16. ۱۶٫۰ ۱۶٫۱ (مرتون، 1364: 74-75)
  17. (رجب زاده، 1365: 205)
  18. (اوری شاور، 1379: 82)