سیاست های مهاجرتی روسیه
حفظ جمعیت کشور، هدف واقعی سیاست دولتی است که در چارچوب پروژههای ملی حائز اولویت عملی میشود. به گزارش کمیته دولتی آمار، تا سال2020 شمار جمعیت روسیه برابر136.2 میلیون نفر خواهد شد یعنی نسبت به سال 2005 به میزان 7.3 میلیون نفر کاهش خواهد یافت. این در حالی است که رشد نرخ زاد و ولد پیش بینی میشود. کاهش جمعیت، موجب افزایش میانگین سن مردم روسیه میشود.
از 2005 تا2020 جمعیت مستعد به کار کشور به میزان 13.6 میلیون نفر کاهش خواهد یافت که اثرات منفی این وضع تنها به بخش اقتصاد محدود نخواهد شد. کاهش کلی جمعیت، تقلیل تراکم جمعیت تا سطح 3 برابر کمتر از سطح جهانی، خطر کاهش نفوذ سیاسی، اقتصادی و نظامی روسیه در جهان را به دنبال دارد. همین امر مساله حفظ جمعیت را شدت بخشیده است. واقعیت این است که جمعیت کشورمان هر چه کمتر باشد، میزان استقلال و توانایی کشور نیز کمتر میشود. از اینجا معلوم میشود که سیاست جمعیتی از حدود آمار پا فراتر گذاشته و ابعاد گستردهتری دارد.
گفتنی است که میخاییل لومونوسوف، دانشمند بزرگ روس، حدود دو قرن و نیم پیش بررسی این مساله را نه ازجنبههای جمعیتی بلکه از بررسی سوء استفادهها و رشوه خواری کارمندان دولت شروع کرده بود. وی نقطه نظرات خود را در کتاب «تفکراتی چند درباره تکثیر و حفظ مردم روسیه» بیان کرد. هدف «تکثیر و حفظ مردم روسیه» پیچیدهتر از گذشته شده است. به همین دلیل توسعه ملت باید به عنوان هدف اساسی سیاست ما تلقی شود که مستلزم اتخاذ یک سری اقدامات در زمینه سیاسی، قانونگذاری، اقتصاد و غیره است[۱].
راهکارهای دولت روسیه برای برون رفت از بحران جمعیتی روسیه با آنکه کشوری اروپائی است ولی تاثیر پذیریاش از شرق به ویژه در زمینه فرهنگی و اجتماعی را نمیتوان انکار کرد، چه آنکه از دیر باز آموزههای اجتماعی و فرهنگی روسیه در تعامل نزدیک با شرق بوده است و اساسا در تعاملات سیاسی نیز همواره ترجیح میداده است تعاملاتش با شرق را حفظ کند. نیم نگاهی به گذشته تعاملات این کشور پهناور، گویای آن است که از زمان حکومت تزارها و پس از آن واز سال 1917 میلادی و سر کار آمدن بلشویکها همواره کوشیده است مناسبات خود را با کشورهای بلوک شرق گسترش دهد و در مواردی ریسک حمایت از آنها را در برابر غرب به عنوان استراتژی بلند مدت خود، بپذیرد[۲].