بازگشت به دموکراسی در کوبا
بالاخره ژنرال باتیستا متوجه شد که بایستی قدرتش را قانونی نماید: ابتدا در پارلمان در سال 1940 وارد میشود و در همین سال خود را به عنوان نامزد ریاست جمهوری در مقابل رئیس جمهور سابق رامون گرائو مارتین (Ramon Grau Martín) که در سال 1934 توسط خود باتیستا سقوط کرده بود معرفی میکند. انتخابات 1940 در بسیاری از جنبهها صادقانه پیش رفت و باتیستا به مدت چهار سال به ریاست جمهوری برگزیده شد.
در پایان دوره خود، شکست نامزد حزبش را پذیرفت و قدرت را به گرائو مارتین واگذار کرد که این بار توانست پیروزی کسب کند. از طرف دیگر، کارلوس پریو سوکارراس (Carlos Prio Sucarras) جانشین گرائو شد که دوره ریاست جمهوری وی نیز میبایست در سال 1952 به اتمام میرسید. این دوره یعنی از سال 1940 تا 1952 یک دوره دوازده ساله از رژیمهای مشروطه بود که از طرفی از اهمیت بالایی برای نسل جوانی از کوباییها که بعدها انقلاب 1959 را رهبری کردند برخوردار بود: نسلی که در واقع در محیطی آزادیخواهانه رشد کرد و معیارهای ایدئولوژیکی شان در نهادهای دموکراتیک ریشه داشتند.
اگر مشکل حاد سیاسی اجتماعی ای در دوره گرائو و پریو وجود داشت، کنارگذاشتن آداب و رسوم و معیارهای اخلاقی بود که بسیاری از اعضای هر دو دولت به معرض نمایش گذاشتند و زمینه مساعدی برای بروز اعتراضات و شکایات مردمی فراهم کردند. به طوری که شکایات بسیار معمولی که در کوبای آن زمان شنیده میشد به عدم آزادی برنمی گشت بلکه برعکس به "بی احترامی" بی حد وحصر اشارهداشت که در صحنه ملی نفوذ کرده بود. بسیار شنیده میشد که "این آزادی نیست بلکه هرزگی است". هرزگی که شامل درجه بالایی از عدم صداقت در هدایت اموال عمومی میشد[۱].
در این میان افرادی بودند که صادقانه علیه فساد طبقه سیاسی کشور به مبارزه برخاستند. یکی از این افراد، سناتور ادواردو چیباس (Eduardo Chibas) بود که به افشاگری پرداخت و حزب خود با نام حزب مردمی کوبای ارتدوکس (Eduardo Chibas) را بنا نهاد. سمبل "ارتدوکسها" جارو بود که با آن درنظر داشتند فسادی که به زندگی عمومی کوباییها چسبیده بود را جارو کنند و از بین ببرند. چیباس نامزد ریاست جمهوری برای انتخابات 1952 بود، ولی در آگوست 1951، شرم زده از اینکه نتوانسته بود تا اتهامی را که علیه یکی از اعضای دولت پریو عنوان کرده به اثبات برساند، به زندگی خود خاتمه داد.
مرگ چیباس فقدانی غیرقابل جبران بود، اما حزب ارتدوکس در ماههای بعد توانست این مسئله را جبران نماید و نامزد جدید خود، استاد روبرتو آگرامانته (Roberto Agramante) را معرفی نماید و برجستهترین سیاستمداران و روشنفکران کوبا، پیرامون حزب ارتدوکس و نامزد جدیدش حلقه زدند. نظرخواهیهای انجام شده در آن زمان، پیروزی حزب ارتدوکس در انتخابات 1952 را قطعی میدانستند، اما این انتخابات هیچگاه برگزار نشد.[۲]