تئاتر مدرن در لبنان
گروه تئاتر معاصر که به مدرسه تئاتر معاصر بیروت هم شهرت داشت، توسط منیر ابودبس از پیشگامان هنر تئاتر امروز لبنان تأسیس شد ابودبس که برخی او را پدر تئاتر امروز لبنان دانستهاند[۱] تلاش کرد تا روح شرقی را در قالبهای غربی نمایش بدمد. این گروه تئاتر تا آغاز جنگ داخلی نمایشنامههای متعددی را که عمدتاً به کارگردانی ابودبس بود بر روی صحنه برد. ادیب شهریار از سوفوکلس، مکبث و هملت از شکسپیر، دکتر فاوست از گوته، پادشاه میمیرد از یونسکو و استثناء و قاعده از برشت در زمره نمایشنامههای بود که توسط گروه تئاتر معاصر اجرا شد.[۲]
گروههای تئاتر دیگری هم در این سالها شکل گرفت که از جمله آنها تئاتر ملی بود که بعدها به تئاتر شوشو معروف شد و توسط حسن علاء الدین با عنوان هنری شوشو بنیانگذاری شد و از پدیدههای جدید در تاریخ تئاتر معاصر لبنان بود. نمایشنامههای این گروه معمولاً کمیک و تک نفره اجرا میشد و با رویکردی انتقادی به طرح مسائل اجتماعی و سیاسی مردمپسند میپرداخت. گروه دیگری که در این سالها فعالیت داشت، گروه تئاتر مردمی لبنان بود که به گروه برادران رحبانی شهرت داشت و عمدتاً به اجرای نمایشنامههای رادیویی و اپرا اهتمام میورزید.[۳]
از دیگر هنرمندان حوزه تئاتر که در این سالها در مقام کارگردان و یا بازیگر، نقش قابل توجهی در شکلگیری تئاتر امروز لبنان داشتند، نامهایی چون یعقوب الشدراوی، ریمون جباره، انطوان کرباج، شکیب خوری و بیرج فازلیان قابل ذکرند.
با آغاز جنگ داخلی، هنر تئاتر چون دیگر حوزههای فرهنگی هنری، به ویژه در سالهای اول جنگ، دچار رکود شد و بسیاری از هنرمندان ناگزیر از ترک وطن شدند و گروهی هم از ادامه فعالیتهای هنری بازماندند. در چنین فضایی، گروههای تئاتر خیابانی و مردمی تا حدودی خلاء موجود را پر کرد که با کمترین امکانات در مکانهای عمومی به اجرا میپرداختند. از سالهای اول دهه هشتاد هم با بازگشت برخی از هنرمندان به وطن، زمینه فعالیتهای هنری و نمایشی به تدریج فراهم شد که تا پایان جنگ با فراز و فرودهایی ادامه یافت. بدیهی است بیشتر موضوعات مورد اهتمام تئاتر در آن سالها، مسائل و رویدادهای جنگ و آثار روانی اجتماعی آن بود.
با پایان جنگ 15 ساله با اینکه نسل جدیدی از هنرمندان جوان به صحنه تئاتر آمدند و برخی از پیشکسوتان این حوزه چون روجیه عساف، شکیب خوری و ریمون جباره نیز فعالیتهای خود را از سر گرفتند و تئاتر لبنان جانی تازه گرفت، به دلایل گوناگون، دوران طلایی تئاتر لبنان در دهههای شصت و هفتاد تکرار نشد. مشکلات و موانع گوناگونی بر سرر راه تئاتر امروز لبنان قرار دارند که برخی سیاسی، بخشی اقتصادی و بعضی دیگر جنبه جهانی دارند. ریمون جباره معتقد است تئاتر امروز لبنان رو به زوال است و علت آن را تقسیمبندیهای سیاسی و طائفی میداند که حوزه تئاتر را تحت تأثیر قرار داده است. شکیب خوری که از کارگردانان برجسته امروز لبنان و به تدریس رشته تئاتر هم اشتغال دارد، از اینکه تئاتر به عنوان وسیله تعبیر انسانی از مشکلات و دغدغههای اجتماعی، از مسیر اصلی خود خارج و در وضعیتهای سیاسی گرفتار آمده، گلهمند است. او همچنین هزینههای بالای اجرای تئاتر و عدم حمایتهای لازم در این خصوص را یکی دیگر از عوامل عدم پیشرفت تئاتر میداند. جلال خوری نیز معتقد است تئاتر لبنان بازتاب واقعیتهای امروز این کشور است. وی میگوید: تئاتر ما نسخهبرداری از تئاتر غرب است و بحران امروز تئاتر هم تابعی از بحران جهانی تئاتر است. او همچنین مشکلات مالی و سستی مضامین را عامل دیگری میداند که وضعیت نامطلوب تئاتر رقم زده است.[i]
البته بایستی توجه داشت علاوه بر مشکلات مورد اشاره هنرمندان لبنانی، فزونی رو به روز کانالهای ماهوارهای، خود عامل مهمی در جذب مخاطبان عام تئاتر است که لبنان هم از این امر مستثنی نبوده است.[۴]
پاورقی
[i] در مصاحبه با روزنامه لبناني السفير مورخ 25/1/2010
نیز نگاه کنید به
کتابشناسی
- ↑ باشا، عبدو. (2010). هكذا انقلاب التغيير على أبطال التغيير في المسرح. (الطبعة الأولى). بیروت: دار الآداب للنشر والتوزيع، ص. ۲۴۸.
- ↑ الراعی. ص. 215.
- ↑ الراعی. ص. 217.
- ↑ صدر هاشمی، سید محمد (1392). جامعه و فرهنگ لبنان. تهران: موسسه فرهنگی،هنری و انتشاراتی بین المللی الهدی، ص. 233-235.