سوریه در یک نگاه

از دانشنامه ملل
نسخهٔ تاریخ ‏۲۷ فوریهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۱۴:۴۲ توسط Samiei (بحث | مشارکت‌ها) (صفحه‌ای تازه حاوی «اثر پیش رو، تقریباً ساختاری دانش­نامه­ای دارد. دانش­نامه یا دائرةالمعارف (''encyclopedia'')، معمولاً حاوی اطلاعاتی در قالب مدخل­هایی (''Entries'') از یک سرمدخل است؛ مثل همین کتاب که شامل سرفصل­های مهم شناخت «سوریه» است؛ با این تفاوت که دانش­نامه، معمولاً...» ایجاد کرد)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)

اثر پیش رو، تقریباً ساختاری دانش­نامه­ای دارد. دانش­نامه یا دائرةالمعارف (encyclopedia)، معمولاً حاوی اطلاعاتی در قالب مدخل­هایی (Entries) از یک سرمدخل است؛ مثل همین کتاب که شامل سرفصل­های مهم شناخت «سوریه» است؛ با این تفاوت که دانش­نامه، معمولاً مجموعه­ای از مقالات مرتبط، به ترتیب الفبایی است؛ اما این کتاب، حسب نیاز، از یک منطق یا سنت ویژه­ی مربوط به این دست از آثار، تبعیت می­کند و هرمدخل، گزیده­ای کاربردی برای آشنایی مدیران فرهنگی فراهم آورده است که ای بسا از دانش­نامه نگاری سخت تر باشد؛ زیرا گام به گام بایستی به اهمیت واولویت اطلاعات توجه و اشراف داشت.

دانش­نامه­نگاری به نوعی «آموزش عمومی» یا مستمر یا شکلی از دانش­افزایی، است و هرچند اصطلاح «آموزش عمومی» بیشتر تداعی­کننده آموزش­های مدرسه­ای است؛ ولی شکل جدید دانش­نامه­نگاری، بعد از عصر روشنگری، به عنوان عنصری در کنار مراکز آموزشی، مواد لازم آموزش تکمیلی را تأمین کرده­است؛ خصوصاً برای کسانی که مستقیماً امکان بهره­وری از تحصیلات تکمیلی را ندارند و یا در کار خود، نیاز به دانش­های میانی متعددی دارند؛ مثل مدیران اجرایی فعال در حوزه فرهنگ.

در تولید محتوای مداخل این کتاب، چند رویکرد اصلی موردتوجه بوده­ است:

اول: اگرچه تمام اطلاعات این کتاب، علمی و مستند است و ارجاعات دقیق، به غایت، اعمال شده است؛ اما یک مقاله علمی به معنی واقعی کلمه محسوب نمی­شود؛ به عنوان مثال، چالش­های رسیدن از معلوم به مجهول، نوعاً حذف شده است؛ مگر در مواقع لازم؛ زیرا هدف، دریافت اطلاعات است و نه تحلیل کامل آن­ها و نه حتی توصیف کامل با تمام جزئیات که در این صورت، برای هر مدخلی، باید کتابی به نگارش درمی­آمد.

دوم: نصّ کتاب، یک تعریف منطقی گسترده، فرض شده است؛ یعنی همان­طور که در تعریف، به عنوان یک حد منطقی، جنس و فصل باید به دقت انتخاب شوند و در مجموع، شناختی جامع و مانع ارائه گردد، اطلاعات هر قسمت از این کتاب نیز گزیده­ی مناسبی از تمام اطلاعات مربوط و مرتبط است و الا اطناب و ایجاز بی­جا، مُخلّ و مُمِل می­شد و نتیجه مطلوب حاصل نمی­گشت.

سوم: تمام تلاش نویسنده آن بوده است که نثر کتاب، عاری از هرگونه ابهام و پیچیدگی باشد؛ البته نه بدان حد که صورت ابتذال بگیرد؛ بلکه رسایی عبارات، به حدی باشد که انگیزه همراهی کافی در هر بابی، بین نویسنده و خوانننده صورت پذیرد.

چهارم: این کتاب، تقریباً حاوی تمام شاخه­های اصلی علوم انسانی است؛ یعنی ادبیات، فلسفه، عرفان، تاریخ، جغرافیا، جامعه­شناسی، سیاست، اقتصاد، روان شناسی، هنر و... به همین دلیل، چالش اصلی، توانایی نگارنده در تمام این ابواب خواهد بود که صد البته صددرصد نیست؛ به همین دلیل، قطعاً به هیچ روی، مدعا، موفقیت کامل در تمام جزئیات نیست که همه چیز را همگانی دانند که زاده نشده­­اند؛ اما به قطع و یقین، این اوراق در آنچه به درستی برای چنین اثری بایستی بیان می­شد- بسیار بیش از آنچه پیش از این، در آثار مشابه به نگارش درآمده است- به هدف نزدیک شده است؛ با این حال، نگارنده و خواننده، در اول وصف این تمدن و فرهنگ غنی ایستاده­اند و مستغنی از مطالعات تکمیلی نخواهند بود.