ظهور مدارس غیرمذهبی در ساحل عاج
سال 1900، قراردادی بین حکومت مستقر در ساحل عاج و مبلغان مسیحی امضا میشود که در آن حقوق معلمها به میزان زیادی افزایش مییابد و در عوض حکومت میتواند بر کار آنان نظارت کند. از همین زمان به بعد، استفاده از آموزگاران بومی نیز باب میشود؛ اما سه سال بعد و در تبوتاب تصویب قانون لائیسیته در فرانسه و بستهشدن مدارس مذهبی این کشور، این قانون ملغا میگردد. البته تصمیمی که در فرانسه برای قطع حقوق مبلغان مذهبی و بستن مدارس آنان گرفته میشود، با تأخیر بر مستعمرات تأثیر میگذارد. در مارس 1904، تعداد دانشآموزانی که در کل ساحل عاج مشغول به تحصیل بودند، به 896 نفر میرسد که در مقایسه با رقم 2 میلیونی کل جمعیت، رشد خوبی را نشان میدهد (Gnaoulé Oupoh, 2000: 20). همچنین در فاصله سالهای 1904 تا 1906، یعنی حتی پساز تصویب قانون لائیسیته، باز تأسیس مدارس تبلیغی در ابیجان و بنژرویل (که در همین زمان هم به پایتخت بدل شده بود) ادامه دارد؛ اما پسازاین، مدارس تبلیغی بسیاری بسته میشوند و تعداد اندکی هم که باز باقی میمانند در خفا به فعالیت خود ادامه میدهند. در سال 1914، تنها سه مدرسه و در سال 1916 تنها یک مدرسه ازایندست باقی میماند. در این شرایط، حکومت مستقر، زمینه را برای تأسیس مدارس عمومی و غیرمذهبی خود مساعد میبیند که تقریباً در تمام کشور جای مدارس تبلیغی را میگیرند (Désalmand, 2008: 111-112). در این دوره اتفاق مهم دیگری نیز در عرصه بینالملل افتاده و آن ظهور کمونیسم و دینستیزی آن است. البته در دهه بیست میلادی و همزمان با قدرتگرفتن دستراستیها در فرانسه، باز کلیسای کاتولیک جان میگیرد و مدارس مسیحی، دوباره در مسیر رشد قرار میگیرند.
اما تا آغاز دهه 50، همچنان خبری از مدارس متوسطه در مستعمرات و درنتیجه در ساحل عاج نیست. نخستین محصلان ساحل عاجی در دوره دبیرستان، درواقع تحصیل خود را در کشور فرانسه و به پیشنهاد و همت هوفوئه بوآنی، انجام دادند. نحوه انتخاب دانشآموزان اینگونه بود که مدیران دبیرستانها به ساحل عاج دعوت میشدند تا از مناطق مختلف، کسانی را برای عزیمت و تحصیل در فرانسه برگزینند. اولین گروه نیز که شامل 148 دانشآموز میشد، در سپتامبر 1946 عازم فرانسه شد.[7]