آداب و رسوم سوریه
آداب و رسوم
مراسم خواستگاری و ازدواج
در گذشته، بعداز توافق، که شامل مهریه و مقدار طلایی که باید خریداری شود، فاتحهای قرائت میشد و «متن عقد» (عقد القِران) را بر روی پارچه ای ابریشمین مینوشتند. در بعضی نقاط آیین «عقد الشیلة» (شال گره زنی) نیز اجرا میشد؛ بدین شکل که پدر عروس و پدر داماد زانو به زانوی هم مینشستند و شالهای یکدیگر را به هم گره میزدند.
مهریه تعیین شده باید نقداً پرداخت میشد و آن بخشی از طلا که باید عروس (العروسة) دست و گردن را بدان بیاراید، باید خریداری میگردید؛ همینطور داماد (العریس) بعد از خواستگاری و عقد، تا روز عروسی، اجازه ملاقات با عروس را جز در حضور خانواده عروس نداشت و بعد از خواستگاری و عقد، دو فامیل متقابلاً به منزل یکدیگر برای صرف شام یا ناهار دعوت میشدند و بستگان داماد، هدایایی به عروس تقدیم میکردند. بعضی از جهیزیه عروس نیز جزء مطالبات خانواده عروس از داماد بود. در استانهای ساحلی، مراسم عروسی بسیار طولانی و حتی برای چند روز ادامه داشت. در حال حاضر اغلب این سنتها به ندرت اجرا میشود؛ البته مراسم، نامزدی، عقد و عروسی همچنان رواج دارد.
فصل ازدواج در سوریه با آغاز بهار و پس از فروش محصولات کشاورزی آغاز می شود و تا اواخر نوامبر ادامه می یابد.
معمولاً چند روز بعد از نامزدی، داماد و عروس و مادرزن و مادرشوهر برای خرید حلقه ها میروند و در این مدت، رفت و آمدهای زیادی بین دو خانواده و بازارگردی اتفاق میافتد. جشن نامزدی را خانواده عروس برگزار میکند و جشنی ساده است که در آن اقوام و دوستان خانواده عروس و داماد از میان زنان جمع میشوند.
روز جشن عروسی، عروس هر بار که برقع از رخ بر میگیرد، شوهر یا پدرشوهر، لیره طلایی به پیشانی و گونههای او می چسبانند، مادر داماد جلوی در میایستد و داماد و عروس قبل از ورود به اتاقشان برای او سر فرو میآورند و داماد واقعاً سر گربهای را جلوی چشمان همسرشان میبرد تا آبروی شوهر را حفظ کند!
در حلب وقتی عروس را به خانه میبرند، او را روی کرسی بلندی مینشانند و در مقابلش دو شمع بلند روشن میکنند و سعی میکنند خاموش نشوند و معتقدند اگر تا صبح تماماً ذوب شوند، عروس سعادتمند خواهد شد. آن شب رسم دیگری نیز دارند به نام «دور» (مشاطة) دارند؛ بدین ترتیب که وقتی عروس در خانه شوهر لباس از تن برمیگیرد، زن همراه عروس که نوعاً آرایشگر اوست، عبایی به تن میکند و کلاهی چون قاضیان بر سر میگذارد و شمشیر عریانی را به دست شوهر میدهد تا سه مرتبه با پهلو بر سر عروس زند! که شاید به نوعی گربه دم حجله کشتن باشد یا این که به هر تقدیر در نزاع زن و شوهر، زن متهم است و شوهر او را کیفر خواهد داد!
در حمص تهدید عروس، با سیلی شب اول عروسی یا آویختن شمسیر بر دیوار اتاق عملی میشود.
در لاذقیه باید قبل از خواستگاری، هدیهای به شیخ محله داد! خانواده داماد برای هر یک از خانواده عروس که دعوت شده است، هدایایی میدهد که نوعاً معانی رمزی خاصی برای ابلاغ بعضی مطالب به کنایه است. سنتی هم دارند به نام «ارتداد»؛ بدین تفصیل که عروس چند روز بعد از جشن عروسی به نزد خانوادهی خود برمیگردد و شوهرش چند روز بعد میآید و هدایای گرانبهایی را با خود میآورد و دست همسرش رامیگیرد و میبرد. [1]
صحنه ورود خانواده عروس به خانه داماد برای پذیرایی شدن (پاگشایی)
روابط خانوادگی در سوریه تا حد ممکن حتی بعد از ازدواج در نزدیکترین شکل ادامه دارد. زندگی برای مجردان بالای 18 سال، به صورت مستقل، بسیار کم اتفاق میافتد. معمولاً رسم بر این است که وقتی فردی ازدواج میکند یا میخواهد در شهر دیگری تحصیل کند، تنها زندگی میکند؛ البته در حال حاضر، خصوصاً بعداز بحران اخیر، به جهت فرار یا مهاجرت، فاصلهها و زندگی در غربت بسیار افزایش یافته است؛ بر این باید افزود، افزایش استفاده از فناوریهای مدرن و کاهش روبط اجتماعی که مبتلابه اکثر جوامع درنیای معاصر است.
در سوریه نظامی از جلسات خانوادگی وجود دارد. آنها در تعطیلات و مناسبت های رسمی؛ مانند اعیاد فطر و قربان و همچنین در هر زمانی که فرصتی باشد، ملاقات می کنند؛ در واقع، دیدارهای مکرر و مبادله دعوتنامهها برای وعدههای غذایی در میان اعضای فامیل، جزء لاینفک زندگی روزمره سوریها است.
مضیف یا مهمان خانه ازبخشهای اصلی و سنتی تاریخ فرهنگ عامه سرزمینهای عربی است و هنرهای سنتی و دستی سوریه در دکوراسیون محل پذیرایی و نیز شکل پذیرایی بانوان سوری از مهمان، خود نیاز به هفتاد من کاغذ دارد که به درستی حق مطلب ادا شود.
در جلسات فامیلی که معمولاً با صرف غذا همراهاست، بعد از غذا، کوچکترها بهترین فرصتها را برای ارتباط و بازی دارند و بزرگترها نیز دور هم می نشینند و در مورد مسائل زندگی، صحبت می کنند. وقتی یکی از اعضای خانواده مشکلی داشته باشد، مشکلش مطرح میشود و همه سعی میکنند برای این مشکل، راه حلی پیدا کنند. گاهی نیز ممکن استبا هم به پارکها یا مکانهای تفریحی بروند.
لباس سوری
التقاط فرهنگی سوریه در طیف وسیعی از سبک های لباس، کاملاً مشهود است: در حالی که برخی از زنان آخرین مدهای اروپایی را انتخاب می کنند، برخی دیگر کاملاً محجبه هستند و یا لباسهای محلی به تن دارند. مردان مسنتر شلوارهای گشاد تیره رنگ به تن دارند؛ اما جوانان به سبکهای غربی تمایل دارند.
لباس سنتی مردان در سوریه در گویش عامیانه « شروال» نامیده میشو. روی پیراهن بالاپوشی به تن دارند و سر را نیز بانوعی چفیه که در سوریه به آن«کوفیه» یا «شماخ» میگوسند، میپوشانند؛ یعنی ترکیبی از لباسهای عربی، کردی و ترکی و ای بسا ایرانی یا مسیحی.
لباس سنتی مردان اغلب همراه با شرف یا تکه سلاح بود. بعدها به تدریج کلاه فز یا فاس که پیشتر جزئیاتآن بیان شد،، برای افراد مسن و تحصیلکرده، جایگزین کوفیه شد و شلوار و پیراهن هم جایشان را به «جلابیة» که ردای بلند و دوخته شدهای است، داد.
پیراهن بلند و تیره برای زنان و روشن برای دختران مرسوم است که اغلب با گوشوارههای طلا یا نقره آراسته میشود یا برخی از آنها گلدوزی شدهاند و یک روسری که به آن «بُخنُق» یا «خِمار» میگویند نیز روی سر میاندازند و یا به دور سر میپیچند. روبنده یا برقع نیز گاهی استفاده میشود. این شکل کلی البسه سوری است که به نسبت موقعیت و طبقه اجتمعای و ثروت شخص میتواند با بسیاری از تزئینات و زیور آلات همراه باشد.
لباسهای سنتی سوریه رنگهای تندی دارند، مانند قرمز روشن، آبی، سیاه و سبز. استفاده از این لباسها در حال حاضر نسبت به گذشته کم شده است. از برجسته ترین لباسهای زنانه، «مِرْدَن»، «الجاروكة» و «قفطان» است. مِردن از ابریشم طبیعی بافته و دوخته شده است و نوعاً زنان طبقه بهرهمند به تن دارند. غیر از اینها دهها نوع و مدل دیگر از لباسهاس زنانه و مردانه در مناطق مختلف؛ خصوصاً در حمص، حما و دیرالزور مرسوم است. [2]
زنان در دمشق علاقه زیادی به جواهرات؛ خصوصاً البسته مزین دارند. از جمله این زیورآلات، کلاهی نقرهای است که منگولههای نقرهای از آن بر روی پیشانی تاب میخورد و یا گردنبندهای سنکین، متشکل از چندین زنجیر طلایی که از آن پنجههای طلا آویزان است؛ همچنین دستبندهای طلا یا نقره و سکههای طلا از الرشادیه، الحمیدیه، العزیزیه و انگلیسی؛ خلخال نیز از جمله و نیز گوشواره همراه رِشمههای طلایی یا نقره ای که به سینه میآویزند یا به دور کمر می پیچند و گاهی به معنی واقعی کلمه مصداق افراط است.
غذاهای سوری
تفاوت اصلی بین شیوه های لبنانی، سوری و غربی در سرو غذا این است که سوریها همه چیز را روی میز می گذارند؛ یعنی کامل «سفره آرایی» (زينة الطاولة) میکنند؛ مثا ایرانیها؛ نه این که بعداز استقرار مهمانها یکی یکی و به دفعات، غذاها را سرو کنند.
بعضی چیزهای کوچک پای دائمی سفرههای سوری است؛ زیتون، خیار سبز، ترشی. «حُمُّص» (Hummus) هم گاهی اوقات جزء اینهاست؛ زیرا از ضروریات سفره برخی خانوادههای سوری است.
بعضی خانهها شکلهای خاصی از این دورچینهای کوچک، مختص خود دارند؛ مثلاً بعضی سالادی با هویج، آبلیمو و زیتون درست میکنند یا آجیل، نان خاص و یا نوعی دیپ و ترشی خانگی سرو میکنند. در کنار اینها پیشغذاهای کوچکی ممکن است باشد که بیشتر در رستورانها سرو میشود؛ مانند سالاد «فَتّوش» (Fattoush)[3]، سالاد معمولی و «اَلبابا غُنَّوج»[4] که به آن «مَبتَل» (Matbal) هم میگویند و «فَتّه» (Fatteh)[5]
حُمُّص | فتوش |
بابا غنوج (مَبتَل) | فَتّه |
سپس حداقل یک غذای اصلی و شاید دو یا بیشتر در خانه های مجلل هس؛، مانند خورش با مقداری برنج، «کُبّه» یا «کیبّه» (Kibbeh)[6] داخل سینی، کیبه سماقی یا الشاکریة. همه چیز همزمان روی میز گذاشته میشود. شما مینشینید و صحبت میکنید و غذا میخورید ومعمولاً با دست و قطعهای از نان.. بعد از اتمام غذا، اغلب، میوه یا یک نوع دسر یا شیرینی و گاهی بستنی میخورند که مخصوصاً در مناسبتهای خاص سرو میشود؛ مثل شیرینی «بالوریه» (Ballourieh)[7]، دسر «قمر الدین» (Qamar al-din)[8] یا بستنی «بوزا» (Booza)[9]
بالوریه | قمر الدین | بوزا |
در گذشته، خانوادهها با هم زندگی میکردند و خانواده در یک یا دو اتاق سکونت داشت. موقع غذا هم همه با هم غذا میخوردند و در تهیه غذا مشارکت داشتند و به جای پختن با گاز، اجاق هیزمی را آتش میزدند و از همه چیزهایی که در زمینهایشان کشت میشد، استفاده میکردند.