شش دهه توسعه و تحول در آموزش و پرورش چین
1949 تا 2009 میلادی
پیشبرد و توسعه ی اصلاحات اقتصادی و تداوم و تکمیل سیاست درهای باز، توسعه ی تجارت خارجی، حفظ ثبات و آرامش سیاسی و اجتماعی، همراه با دستیابی به وحدت و یکپارچگی ملی، از سال 1978 که سیاست اصلاحات اقتصادی آغاز شد تا به امروز، محور تغییرات ساختاری و جوهری همه جانبه ی چین بوده است. ولی این تغییر و تحولات اقتصادی هرگز چینی ها را از توجه به اهداف و مصالح ملی غافل نکرده و هماهنگ با رشد اقتصادی، توسعه ی بنیادین آموزش به عنوان زیربنایی ترین تغییرات اجتماعی، مورد تأکید فراوان بوده است. در این خصوص، نگاه دولت و حزب به سیاست های آموزشی و نظارت و حمایت ویژه از بخش آموزش و پژوهش و تدوین برنامه های توسعه ای، به ویژه در دهه های اخیر، نگاهی راهبردی، نوگرایانه، دوراندیشانه، و کاربردی بوده است تا این کشور بتواند با تربیت متخصصان و تأمین منابع انسانی مورد نیاز جامعه ی توسعه یافته ی فردای چین، پایداری این توسعه و پیشرفت را تضمین نماید. لذا طی چند دهه ی گذشته، دولت این کشور موفق شده است با استفاده از فناوری نوین، و بسیج امکانات و سرمایه و دانش فنی و مدیریت داخلی و خارجی و اصلاح مقررات آموزشی کشور، و همچنین، اعمال سیاست های تشویقی و ارائه ی تسهیلات ویژه، منابع مادی و معنوی آموزشی، پژوهشی و تحقیقاتی را در قالب راهبرد توسعه ی بخش آموزش به چین سرازیر کند. این حرکت و سیاست دوراندیشانه ی دولت، زمینه های توسعه ی بخش آموزش و تربیت نسل جدیدی از مدیران چین را به خوبی فراهم ساخته است.[۱][۲]