موافقت نامه ها و همكاری های مشترک ایران و اسپانیا
موافقت نامه ها، همكاري هاي مشترك
در سال 1954 طي بازديد يك هيات ايراني از مادريد ضمن بازگشائي مجدد سفارت ايران در مادريد، اولين توافقنامه همكاري اقتصادي و بازرگاني دو كشور در قرن بيستم به امضاء رسيد. تبادلات اقتصادي دو كشور پس از امضاي توافقنامه مذكور افزايش قابل توجهي يافت. توافقنامه 1954 در حالي منعقد گرديد كه يك سال قبل از آن در نوامبر 1952، عهدنامه مودت مشتمل بر يك مقدمه و پنج ماده توسط دكتر فاطمي وزير خارجه دولت دكتر مصدق و اميليو بلاديز كاردار موقت اسپانيا در تهران به امضاء رسيده بود. در ماه مارس 1956 سند ديگري تحت عنوان عهدنامه مودت و اقامت در جهت تحكيم روابط دو كشور در مادريد به امضاء سفير ايران در مادريد و وزيرخارجه وقت اسپانيا رسيد.
تبادلات اقتصادي دوجانبه پس از امضاي توافقنامه اقتصادي و بازرگاني سال 1954 افزايش قابل توجهي يافت. در سال 1957 وزير اقتصاد و دارائي اسپانيا از ايران ديدار كرد كه حاصل آن تشكيل اولين كميته مشترك همكاريهاي اقتصادي و بازرگاني دو كشور بود. در همان سال، وزير صنعت اسپانيابه همراه هيات بزرگي از صاحبان صنايع، يادداشت تفاهمي به منظور بررسي امكانات همكاري در زمينه هاي ساخت كشتي و توسعه همكاريهاي جهانگردي امضاء كرد.
مناسبات تجاري دو كشور در دهه هاي 1960 و 1970 مشخصاً افزايش يافته و اسپانيا در مقابل دريافت نفت، ماشين آلات سبك، وسايل خانگي برقي، پارچه هاي ابريشمي و الياف مصنوعي به ايران صادر ميكرد. بعلاوه، اسپانيا در زمينه ساخت و سازهاي شهري، حمل ونقل دريائي و ساخت كشتي و بخش نيرو در ايران فعال بود.
در بخش سياسي، توسعه مناسبات با غرب جهت گيري اساسي حكومت پهلوي بود. گرچه مناسبات باامريكا در اولويت سياست خارجي حكومت بود لكن رابطه تهران با پايتختهاي اروپائي در سطح بالائي قرار داشت. طبيعتاً به دلايل جغرافيائي و سابقه روابط سنتي ايران با كشورهائي نظير آلمان، انگلستان و فرانسه، روابط با اين كشورها نسبت به روابط تهران - مادريد از تحرك و عمق بيشتري برخوردار بود. به همين دليل، روابط سياسي دو كشور مسير يك نواختي طي كرده و بدون تحول و تحرك قابل توجهي تا قبل از پيروزي انقلاب اسلامي ادامه يافت.
در مجموع، روابط ايران و اسپانيا از آغاز تا پيروزی انقلاب اسلامي تحت تاثير عوامل وعناصر متعدد از روند معتدل و مطلوبي برخوردار بود. ناتواني اسپانيا در تثبيت حضور و نفوذ در منطقه خاورميانه و خليج فارس به دليل ضعف داخلي، برتري قدرتهاي رقيب نظير انگلستان، روسيه و فرانسه، تبيين اولويتها در ديگر نقاط جهان بويژه امريكاي لاتين و افريقا و نهايتاً درگيري در جنگهاي مخرب داخلي و حكومت انزواگراي فرانكو در قرن بيستم مانع از تحرك و پويائي اسپانيا در ايفاي نقش برجسته در منطقه از جمله ايران شد.
در ايران نيز پس از خاتمه دوران اقتدار و عظمت صفوي، تسلط قدرتهاي برتر آن عصر يعني روسيه و انگليس بر مقدرات كشور بويژه در دوره قاجار و عدم تبيين سياست پيشرو و منطقي در قبال غرب در دوره رضا شاه و وابستگي شديد به امريكا در دوره محمدرضا شاه پهلوي مانع از توجه شايسته به روابط باكشورهاي اروپائي نظير اسپانيا شد. در ارتباط ميان دو ملت نيز عواملي نظير بعد مسافت، عدم گستردگي و حضور زبان اسپانيولي در ميان ايرانيان و فراهم نبودن شرايط و فرصتهاي جذب مهاجرين آسيايي در اسپانيا (در مقايسه با كشورهاي آلمان، انگلستان و فرانسه) مانع از گسترش ارتباطات فرهنگي و علمي و حضور قابل توجه ايرانيان در اسپانيا شد. به همين دليل، تعداد ايرانيان مقيم اسپانيا و فعاليت و تاثيرگذاري آنان در عرصه هاي سياسي، اقتصادي، فرهنگي و اجتماعي در مقايسه با ديگر كشورهاي اروپائي به مراتب كمتر است.