جریان های همگرا در اردن با گفتمان انقلاب اسلامی

از دانشنامه ملل
نسخهٔ تاریخ ‏۳۰ مارس ۲۰۲۴، ساعت ۱۷:۰۶ توسط 127.0.0.1 (بحث) (The LinkTitles extension automatically added links to existing pages (https://github.com/bovender/LinkTitles).)

زمينه ها و راه هاي مناسب

با عنايت به زمينه هاي هم گرايي ايران و اردن  به شرحي که مي‌آيد، هر دو کشور درسايه بهبود مناسبات فرهنگي  مي توانند به دستاوردهاي بسياري  دست يابند.

1-دين مشترک: دين رسمي اردن اسلام است و بالغ بر 95 درصد مردم اين کشور مسلمانند. نسبت ملک حسين به حضرت رسول اکرم (ص) مي رسد و بسیاري از اماکن مقدس شيعيان در اردن قرار دارد؛ مانند ضريح حضرت جعفر طيار و قبور شماري از ياران پيامبر (ص)؛ بنابراين دين اسلام به عنوان يک ايدئولوژي مشترک مي تواند از عوامل همگرايي بين دو کشور باشد. (70)

2-فرهنگ مشترک: در زمان  اسلام که اردن و سوريه با نام ديار شام شناخته مي شدند نفوذ معنوي و فرهنگي ايران در اين سرزمين افزايش يافت و حتي خلفاي اموي که بسيار متعصب بودند به ناچار از سکه هاي ايراني استفاده مي‌کردند و براي نظم دادن به امور مالياتي و دفاتر دولتي از اصول کشور ساسانيان و کتابهايي که در اين زمينه نوشته شده بود استفاده مي کردند و از ايرانيان استمداد مي جستند. قبل از امويان نيز عمربن خطاب براي اداره سرزمين پهناور اسلام از قوانين و آئين نامه هاي ايراني اقتباس  کرد. (71) بنابراين اثر زبان فارسي در زبان عربي بيش از آن است که در نگاه سطحي جلب توجه کند؛ اين اثر در دورترين لهجه هاي محلي عرب از جمله در لهجه هاي مردم اردن ديده مي شود. گذشته از اينها سلاطين ايوبي که کرد يعني از نژاد خالص ايراني بودند، مدتها براين سرزمين حکومت کرده و جنگهاي صلاح الدين ايوبي با صليبي ها مشهور است. (72) در نهايت مشترکات فرهنگي قابل توجهي ميان دو کشور وجود دارد.

3-نزديکي جغرافيايي دوکشور: اردن در قلب خاورميانه قرار دارد و از اهميت خاصي برخوردار است. (73) و تنها با يک حائل يعني عراق با ايران در منطقه خاورميانه قرار دارد و اين نزديکي جغرافيايي و قرار گرفتن در يک منطقه جغرافيايي مي تواند عامل همگرايي باشد. (74)

4-مسئله فلسطين و اسرائيل: ملک حسين پادشاه اردن در روند سازش نقش مهمي ايفا نمود. وي حتي قبل از شروع مذاکرات رسمي مادريد بين اعراب و اسرائيل، چندين بار با مقامات اسرائيلي ديدار کرد و نقش مهمي در به نتيجه رساندن روند سازش داشت.

با توجه به اکثريت فلسطيني ساکن در اردن و منافع اين کشور در کرانه غربي رود اردن، اردن سعي داشته به عنوان برادر بزرگتر فلسطيني ها ايفاي نقش نمايد که در مذاکرات 1991مادريد نيز در قالب هيئت اردن-فلسطين متجلي گرديد. علقه مشترک ايران و اردن در مسئله فلسطين مي تواند سبب همگرايي بيشتر دو کشور باشد. (75)

5-سياست تشنج زدايي و اعتمادسازي: با اعلام اين سياست از سوي ايران در رابطه با کشور هاي منطقه و مسلمان، روابط ايران با اردن بهبود يافت و دو کشور سعي در سرعت بخشيدن به عادي سازي روابط و زدودن موانع نمودند ولي پس از حادثه 11سپتامبر و قرار گرفتن نام ايران در محور شرارت از سوي مقامات امريکايي، مقامات اردني نيز به تبعيت از امريکا اظهاراتي مبني بر خطر ايران در منطقه  و اقدامات ضدامنيتي ايران عليه اردن نمودند که موجب سردي روابط گرديد. (75)

افزون بر زمينه هاي ياد شده اردن براي ايران به مثابه فرصتي به شمار مي رود زيرا:

1-اردن مناسب ترين مرکز براي رصد تحولات فلسطين و اسرائيل؛ تمام کشورهاي جهان به خصوص کشورهاي عربي و اسلامي که در اردن نمايندگي دارند، تحولات فلسطين و اسرائيل را رصد مي نمايند، زيرا نه تنها وقايع و تحولات فلسطين و اسرائيل براي اين کشورها اهميت دارد، بلکه اردن از نظر استراتژيک مناسب‌ترين محل براي رصد وقايع و تحولات مربوط است. (76)

2-اردن به عنوان تنها راه کمک رساني به فلسطين: اردن هم از طريق راه زميني پل الحسين و هم از طريق راه هوايي با اسرائيل ارتباط دارد که در سايه پيمان صلح اردن-اسرائيل در سال 1944 تحقق يافته است. اين راه هاي زميني و هوايي تنها راه کمک رساني به مردم فلسطين محسوب مي شود. کمک هاي دارويي و غذايي ايران و ساير کشورهاي اسلامي ابتدا به اردن و از آنجا بين مردم فلسطين توزيع مي گردد. مجروحان فلسطيني نيز ابتدا به اردن و از آنجا به کشورهاي اسلامي به ويژه ايران اعزام مي گردند.

3- اردن بازار مصرف کالاهاي ايراني و شاهراه صادراتي به اروپا و آمريکا و شمال آفريقا است: در اردن زمينه هاي فراواني جهت عرضه کالاهاي ايراني به دنيا وجود دارد؛ نمايشگاه هايي که از سوي ايران در اردن برپا مي‌شود با استقبال فراواني روبرو مي شود. از آنجا که اردن قرارداد تجارت آزاد با امريکا را به امضا رسانده که به موجب آن مي تواند کالاهاي خود را با تعرفه کمتر به بازارهاي آمريکا صادر نمايد، بنابراين توانايي صادرات مجدد کالاهاي ايراني را به آمريکا و اروپا و شمال آفريقا نيز دارد. (77)

4-نياز ايران به اردن درجامعه بين المللي و جهان عرب: ايران به عنوان يکي از اعضاي جامعه بين المللي به هر کشوري در اين جامعه نياز دارد که به دليل موقعيت خاص برخي کشورها، اين نياز بيشتر و محسوس تر است؛ کشور اردن به لحاظ آنکه در جهان عرب و روند سازش اعراب و اسرائيل جايگاه ويژه اي دارد، از جمله اين کشورها محسوب مي شود. (78)

از سوي ديگر ايران نيز براي اردن چالشي به شمار مي آيد که در نزديکي بيشتر و روابط عادي قطعا براي اردن برآيندي بهتر خواهد داشت زيرا؛

1-اردن ايران را در معادلات داخلي و منطقه اي دخيل مي داند. اردني ها بارها ايران را متهم به اختلال در امنيت اردن نموده اند و بر اين اعتقادند که ايران در روند سازش تاثير منفي مي گذارد.

2-نفوذ ايران در افکار عمومي و فلسطيني هاي مقيم اردن: حمايت گسترده ايران از مردم فلسطين برخلاف کشورهاي ديگر که در اقدامات حمايتي خود منافع ملي خود را دنبال مي نمايند، از جمهوري اسلامي ايران چهره اي ساخته که افکار عمومي اردن و فلسطيني هاي مقيم اردن همواره از مواضع آن دفاع مي‌کنند.(79)

3-اردني ها معتقدند که ايران در احزاب و گروه هاي معارض نفوذ دارد. اخوان المسلمين در بين گروه هاي اسلامي مهم ترين و قديمي ترين تشکيلات مذهبي است که همواره از نقش ويژه اي برخوردار بوده است. اين گروه  شعار«تنها راه اسلام است» را سر داده و دو هدف عمده؛ اجراي احکام شريعت و کوشش براي رهايي سرزمين فلسطين از اشغال اسرائيل را تعقيب مي‌کند. اردني ها معتقدند که جمهوري اسلامي ايران در احزاب و گروه هاي معارض مانند اخوان اردن نفوذ دارد.

4-ترس از صدور انقلاب اسلامي و تضعيف حکومت پادشاهي اردن: علي رغم گذشت چند دهه از پيروزي انقلاب اسلامي در ايران، اردني ها هنوز از صدور انقلاب و تضعيف حکومت پادشاهي در آن کشور هراس دارند. (80)

به اين ترتيب نزديکي سياسي و فرهنگي هر چه بيشتر به سود هر دو کشور خواهد بود. از اين رهگذر اهداف کوتاه مدت و بلند مدت دو کشور در بهبود روابط را مي توان به شرح ذيل خلاصه نمود. ابتدا به اهداف کوتاه مدت و بلند مدت ايران در قبال اردن مي‌پردازيم:

1-سياست اعتماد سازي ايران با کشور اردن: يکي از اهداف ايران در روابط خارجي با اردن بايد سياست اعتماد سازي باشد. سياست اعتمادسازي مبني بر از بين بردن سوء تفاهمات از قبل پيش آمده؛ مثل صدور انقلاب، خطر انقلاب اسلامي براي کشورهاي پادشاهي منطقه و هم چنین سوء تفاهمات جديد مبني بر اقدامات ضد امنيتي ايران  و خطر جمهوري اسلامي ايران براي منطقه که توسط اسرائيل دامن زده مي شود. (81)

2-حضور فعال اقتصادي ايران در اردن: اردن کشوري است که از نظر اقتصادي وابسته است که این وابستگی عامل اصلي امضاي قرارداد وادي عربه بود. بخشي از مشکلات اقتصادي اردن از طريق کمک هاي مالي و اقتصادي اسرائيل و امريکا حل شده است. (82) حضور فعال اقتصادي ايران در اردن  و اجراي برخي پروژه هاي اقتصادي مي‌تواند از نزديکي بيشتر اين کشور به غرب و اسرائيل جلوگيري کند.(83)

3-جلب افکار عمومي و فلسطيني هاي مقيم اردن: ايران با حسن نيت و صداقتي که در مواضع خود در قبال فلسطين و اسرائيل دارد، مي تواند افکار عمومي مردم اردن را جلب و اذهان مردم اردن را نسبت به سياست‌هاي خصمانه اسرائيل روشن و با سياست هاي خود همگام نمايد.(84)

4-کمک رساني به مردم مظلوم فلسطين از طريق گسترش روابط با اردن: اولويت سياست خارجي ايران گسترش روابط با کشورهاي اسلامي است. در اين بين اردن به دليل تنها کانال کمک رساني به مردم غزه از جايگاه ويژه اي برخوردار است. ايران براي کمک رساني غذايي و دارويي و مداواي مجروحين فلسطيني به گسترش روابط خود با اردن نيازمند است.

5- مسئله فلسطين و روند سازش به اولويت دوم تبديل شود: ايران در روابط خود با اردن، فلسطين را در اولويت بعدي خود قرار دهد، زيرا اردني ها به مسئله فلسطين و پيگيري آن از طريق ايران حساسيت پيداکرده‌اند و فلسطين را مسئله اي عربي مي دانند و طرح آن را از طريق ايران بي دليل مي شمارند. (85) هم چنين اردني ها اعتقاد دارند که جمهوري اسلامي ايران نمي تواند موقعيت دشوار آنها را درک نمايد. به علاوه اردني ها در مسئله فلسطين به دنبال برخي مسائل هستند که با ديدگاه هاي ايران اختلاف فاحشي دارد. (86)

اما اهداف کوتاه مدت و بلند مدت اردن در قبال ايران بدين شرح است:

1-تغيير ديدگاه ايران نسبت به روابط اردن با امريکا و اسرائيل: اردني ها معتقدند که صلح اردن-اسرائيل يک سياست راهبردي و معقول بوده است، زيرا که اردن توان مقابله با اسرائيل که توسط امريکا حمايت مي‌شود را ندارد. اردنيها همچنين اعتقاد دارند که اردن تنها کانال کمک رساني به مردم فلسطين است و روابط با آمريکا صرفا جهت بهره برداري از کمک هاي اقتصادي است.(87)

2-کاهش قدرت نفوذ ايران در منطقه: اردني ها به نفوذ ايران در برخي کشورهاي منطقه مانند لبنان، فلسطين و سوريه اذعان دارند و مي کوشند که اين نفوذ را به حداقل برسانند.(88)

3-کم رنگ کردن يا کاهش نفوذ ايران در افکار عمومي مردم: يکي از اهداف اردن کاهش نفوذ جمهوري اسلامي ايران در افکار عمومي مردم اردن است که اکثريت آنها را فلسطيني ها تشکيل مي دهند. کم رنگ کردن اين نفوذ با توجه به اتخاذ سياست هاي ايران در قبال فلسطين کاري بسيار دشوار است. روزنامه هاي اردني از مدت ها پيش اين اقدام را آغاز کرده اند و هر از گاهي مقالاتي عليه جمهوري اسلامي ايران چاپ مي نمايند. (89)

4-جلوگيري از نفوذ ايران در گروه هاي مخالف و اسلامي: تمام کشورها از نفوذ کشورهاي ديگر در گروه‌هاي مخالف و معارض داخلي جلوگيري مي کنند زيرا نفوذ در اين گروه ها مي تواند به عنوان اهرم فشار درآيد؛ اردن نيز از اين قاعده مستثني نيست.(90)

5-زنجير کردن امنيت خود به امنيت امريکا و غرب: بازي خطرناکي که اردن آغاز نموده، نياز به پشتيباني قوي دارد که تنها از طريق زنجير کردن خود به امنيت قدرت هاي بزرگ مثل امريکا و غرب امکان پذير است. اردن هم از سوي اسرائيل که به هيچ اصول و معاهده بين المللي پايبند نيست و هم از سوي کشورهاي اسلامي و هم از داخل احساس خطر مي کند. اردن با پشتيباني از اين زنجير امنيتي هر از گاهي به جمهوري اسلامي ايران دهن کجي مي‌نمايد.(91)

6-حضور فعال در روند سازش و  استفاده سياسي و اقتصادي از آن: با توجه به فقر اقتصادي و سياسي اردن، يکي از اهداف اردن حضور فعال در روند سازش و استفاده سياسي و اقتصادي از آن است. اردن از قِبَل مسئله فلسطين مي تواند بهترين استفاده سياسي و اقتصادي را داشته باشد که تاکنون نيز موفق بوده است. اردن هم از کشورهاي اسلامي و هم از اسرائيل و امريکا نفع مي برد و براي جبران فقر اقتصادي اين بهترين استراتژي است. (92)