ادبیات پهلوانی فرانسه
ادبيات پهلواني
1- حماسه سرائي: حماسه، داستان منظومي است از وقايع تاريخي که از طريق افسانه رنگ ايدهال به خود گرفته باشد. چنين داستاني در طي قرن دهم در ادبيات فرانسه پديدار گشت و دودمانهاي بزرگ سلحشور و مکان هاي مقدس سرچشمههاي حقيقي اينگونه داستانها ميباشند. حماسههاي فرانسوي در پيرامون سه پهلوان نامور مجتمع ميشود: 1- شارلماني 2- گيوم دُرانژ[19] 3- دن دومايانس[20]. بنابراين سه نوع «ژست»[21]بهظهور پيوست:
1- ژست پادشاه که از اعمال محيرالعقول و فتوحات شارلماني و سردارانش حکايت ميکند.
2- ژست گارن دومون گلان[22] که از فتوحات دو کارن- آیمري دو ناربن[23] و گيوم دورانژ سخن ميراند .
3- ژست دون دومايانس که از جنگهاي ملوک الطوايفي سخن ميراند.
حماسههاي اوليه جنبه مذهبي دارند ولي بهزودي جنبه پهلواني و سلحشوري جانشين جنبه مذهبي گرديد و در قرن دوازدهم هم به منتهي درجه کمال رسيد. از اين تاريخ به واسطه عدم اعتقاد بهاعمال و سجاياي پهلواني حماسه رو به انحطاط گذاشت. بالاخره در قرن پانزدهم حماسه به نثر نگاشته شد و در مجموعههاي «کتابخانه آبي» محو و ناپديد گشت.
2- رمان: رمان هم مايه سرگرمي اشراف و سلحشوران بود. ظاهر رمان به حماسه شباهت داشت ولي در معني با آن يکسان نبود. زيرا موضوع حماسه وقايع حقيقي تاريخي کشور بود و حال آنکه رمان زائيده تخيل و تصور است. رمانهاي قرون وسطي بهسه دسته تقسيم ميشوند: رمانهاي قديمي - رمانهاي برتن - و رمانهاي پهلواني.
رمانهاي قديم: عمدهترين رمانهاي قديمي عبارتند از رمان تروا - رمان آنه آس[24] و رمان اسکندر. همه اين آثار داراي خصوصيات مشابه و مشترکي ميباشند. نويسنده موضوع داستان را از سرچشمههاي مظنون تاريخي اقتباس نموده و آن را بهاراده خود بسط ميدهد.
رمانهاي برتن[25]: رمانهاي برتن به نوبه خود ادعاي توصيف حقايق تاريخي را دارند وليکن اين موضوع درباره آنها صدق نميکند زيرا مانند رمانهاي قديم افسانههاي خيالي را بهعنوان حقايق تاريخي جلوهگر ميسازند. اغلب آنها در اطراف افسانه «آرتوس» يا «آرتور» پادشاه خيالي بريتانياي کبير دور ميزنند. از لحاظ صوري رمانهاي بر تن چهرههاي گوناگون بهخود گرفت در آغاز بهصورت منظومههاي توصيفي کوتاه بنام «له» مانند «له دوماري دو فرانس»[26] و سپس بهشکل منظومههاي مفصل مانند رمانهاي کرتي ين جلوهگر شد. اين رمانها عبارتند از رمان «تريستان و ايزو» - «پرسووال» و «شواليه شير گير».
رمانهاي پهلواني : اين رمانها که معمولا داستان عشقي را در خلال اعمال محير العقول پهلواني توصيف مينمايد در قرون 12 و 13 خيلي متداول گشت. مشهورترين آنها عبارتند از رمان «فلوار و بلانش فلور»[27]، «گيوم» و «آئليس» و «اوکاسن و نيکولت» که بهنظم و نثر نگاشته شده و لطيفترين نمونه اين رمانها محسوب ميشود.
3- تغزل: تغزل به آثار موزوني اطلاق ميشود که براي سرائيدن و بيان احساسات دروني بهکار ميرود. اين شيوه در طي قرون وسطي در شمال و جنوب فرانسه نضج گرفت. سرايندگان جنوب متعدد و ظريف طبع بودند و «تروبا دور»[28] نام داشتند و سرايندگان شمال «تروور»[29] ناميده ميشدند. انواع شعريکه سرايندگان مزبور احساسات و دردهاي دروني خود را به وسيله آنها بيان ميکردند عبارت بود از شانسون دوتوال، لاپاستورل، لوروندو، لابالت. اغلب سرايندگان اين اشعار از طبقه اشراف بودند.
4- تاريخ : اشراف و نجباي قرون وسطي خاصه بعد از جنگهاي صليبي آرزو داشتند که خاطره اعمال سلحشوري آنان بوسيله تاريخ ضبط شود. تا آنزمان تاريخ مختصراً بهزبان لاتين نوشته ميشد و مختص روحانيان بود و حماسه براي توده ملت کار تاريخ را ميکرد ولي زمان آن رسيده بود که تاريخ نگاري به صورتي روشن و محقق در آيد. مورخان سه گانه (ويل لهاردوئن ، ژوئن ويل و فروآسار)[30] مبتکرين فن تاريخ نويسي محسوب ميشوند.