زنان در فرانسه

از دانشنامه ملل
نسخهٔ تاریخ ‏۲ آوریل ۲۰۲۴، ساعت ۰۴:۵۲ توسط 127.0.0.1 (بحث) (The LinkTitles extension automatically added links to existing pages (https://github.com/bovender/LinkTitles).)

وضعيت زنان

زنان 52 % مردم فرانسه را تشكيل مي‌دهند( 348 715 32 نفر)، اما دستمزد آنان پايين تر از حقوق مردان است و با وجود پيشرفت هاي مهم، تساوي و برابري هنوز حاصل نشده است. در حالی که زنان 53 درصد از رای دهندگان است اما 22% از سناتورها و 2 % از نمایندگان مجلس ( آمار 2012) را زنان تشکیل می دهند. زنان پس از پايان جنگ مقداري حقوق به‌دست آورده‌اند و هدفشان اين است كه تساوي و برابري بيشتري با مردان به آنان اعطا شود. زنان در حوزه اشتغال نیز 45% جمعيت فعال را تشكيل مي‌دهند (5/11 ميليون از مجموع 26 ميليون نفر). نرخ فعاليت زنان 54 ـ 25 ساله در سال 1968 ميلادي 45% بوده و اين رقم امروزه از 80% تجاوز كرده است، ليكن اكثريت بيكاران را (51%) زنان تشكيل مي‌دهند. [13]

نابرابري بين زنان و مردان بعد از تصويب قانون برابري شغلي درخصوص دستمزد بسيار زياد است. چرا اين نابرابري هنوز باقي مانده است؟ براي اينكه رقم زنان در مشاغلي با مهارت كمتر بيش از مردان است، براي اينكه زنان در پستهاي نساجي، پوشاك و خرده‌فروشي كه حقوقشان پايين است، اشتغال به‌كار دارند، يا براي اينكه كارفرماهاي بسياري استخدام مردان و نه زنان را ترجيح مي‌دهند. اكثريت عظيم زنان در بخش آموزشی و پژوهشی فعال هستند. زنان، بالعكس، در مشاغل آزاد، بخشهاي مهمي را اشغال نموده‌اند. در حوزه پزشكي به‌ويژه 75% روانپزشك ها و روان‌درمانگرها، 55% داروسازها، 30% پزشك هاي عمومي، 35% دندانپزشك ها، 30% دامپزشك ها و نيز 40% وكلا، 30% حسابدارها، معمارها، 15% محضردارها و غيره را تشكيل مي‌دهند. پس از طي سالها، مأموران پليس زن، بازرسي و كميساريا، ژاندارم، نظامي به‌ويژه افسر، زناني كه تاكسي، اتوبوس، مترو و نه قطار و هواپيما مي‌رانند، مشاهده مي‌شوند. اما افزايش آمار زنان در اكثر بخش هاي اقتصادي با برابري واقعي درآمدها و حقوق همراه نيست و با وجود افزايش تعداد زنان نسبت به مردان، مانع بيكاري آنان نمي‌شوند. اگر شرايط زنان در نيمه دوم قرن بيستم و بالاخص در سي سال گذشته متحول شده و اگر از اين به بعد مي‌توانند تحصيل كردن، ازدواج، داشتن فرزند، كار كردن يا عدم آنها را انتخاب نمايند، مع‌الوصف آنان تعهدات سنگين خود را دارند. تعهد كار در منزل به‌ويژه 30 ساعت از وقت آنان را به خود اختصاص داده است و علاوه بر آن در مجموع، 70 ساعت در هفته فعاليت شغلي دارند. نابرابريهاي متعددي بين زنان و مردان هنوز وجود دارد، اما اراده كاستن يا از بين بردن نابرابري، به اين معنا نيست كه نقش زنان و مردان مختلف نباشد.

80درصد از وظایف خانواده ها هنوز هم توسط زنان انجام می شود. مشارکت مردان بین سال های 1966 تا 1986 چند دقیقه افزایش یافت، و سپس تثبیت شد ولی پیشرفتی نکرد. برای زوج هایی با حداقل دو فرزند این نابرابری در توزیع وظایف بدتر است و مشارکت مردان به حدود 10٪ کاهش می یابد. با این حال، یک مطالعه نشان می دهد که تقسیم کار تا حد زیادی افزایش یافته است و 30 % از مردان در درجه اول به کارهای خانگی می پردازند. بدون در نظر گرفتن این مطالعه، 15 درصد از کودکان طلاق هستند که مردان را وادار به مراقبت از فرزندان خود و کارهای خانگی می نمایند. حضانت فرزند در 85٪ از موارد طلاق، به مادر تعلق می گیرد. فقط یک سوم از زنان بعد از طلاق, زندگی زناشویی جدیدی  را آغاز می کنند و حال آن که این رقم در مردان یک دوم است. با این حال، سیستم حضانت مشترک در حال رشد است (10٪ از طلاق).

بیکاری: نرخ بیکاری زنان که 45% جمعیت فعال (11.2 میلیون) را تشکیل می دهند، 9.1٪ در مقابل 7.8٪ مردان است  (وزارت اشتغال، 2007 ).

دستمزد: متوسط سالانه حقوق و دستمزد خالص برای زنان دربخش خصوصی و نیمه دولتی 18،730 یورو است. این مبلغ 20% کمتر از دستمزد مردان با میانگین سالانه 23315 یورو می باشد. در بخش دولتی این تفاوت دستمزد 14 درصدی است. زنان 23% کمتر از مردان در میان مدیران , 17% کمتر در میان کارگران و 7% کمتر از مردان در میان کارمندان دریافت می کنند. در پست ها و تجارب برابر, زنان 10% کمتر از مردان حقوق می گیرند. توزیع زنان و مردان بر اساس حرفه, کارکرد,بخش و زمان کار منبع اصلی نابرابری دستمزد و عامل اصلی برای تداوم آن است. 75% شکاف دستمزد به تفاوت ساختار اشتغال و طول مدت کار بر می گردد. این تفاوت حقوق در ساعات کار، آموزش، تجربه و مدارک تحصیلی، منطقه و بخش صنعت و محل کارنیز ظاهر می شود و به همین دلیل دستمزد مردان 10% بالاتر از زنان قرار می گیرد.

حرفه: تقریبا نیمی از زنان, کارمند هستند. زنان  76% کل کارمندان و فقط 18% کل کارگران را تشکیل می دهند. دو سوم پست های مدیریتی در بخش خصوصی را مردان اشغال کرده اند و زنان کمتر از دو مدیر به ازای ده مدیر هستند. زنان حدود 58% مشاغل خدمات دولتی را بجز ارتش اشغال کرده اند.

کارهای پاره وقت:از 4.1 میلیون فرد شاغل پاره وقت , 83% آنان را زنان تشکیل می دهند. میزان کار پاره وقت در میان زنان به شدت با تعداد کودکان حاضر در خانه در ارتباط است. کار پاره وقت برای 28% زنان و 42٪ مردان، انتخاب نیست , بلکه تحمیلی است.

تصادفات مربوط به کار: کمتر از 26% از قربانیان حوادث نیازمند به مرخصی استعلاجی زنان هستند. به همین ترتیب، زنان 25 درصد از تصادفات منجر به از کار افتادگی دائم را تشکیل می دهند. در نهایت، مرگ زنان  25 برابر کمتر از مردان در محل کاراست. تعداد مرگ و میر منسوب به بیماری شغلی در زنان, بیش از 80 برابر کمتر از مردان است.

کار شبانه: زنان کمتر از 25٪ از شیفت شبانه کار را اشغال می کنند.

تبعيض عليه زنان در رسانه هاي فرانسه: زماني که قرار است مصاحبه اي با يک کارشناس انجام گيرد يا اينکه مقاله اي برجسته نشان داده شود و يا اينکه اجازه سخن گفتن در يک برنامه زنده تلويزيوني به يک فرد داده شود زنان در درجه دوم اهميت قرار مي گيرند و در رسانه ها تصويري کم رنگ از آنها ارائه مي شود. در حال حاضر اين واقعيت وجود دارد که در فرانسه زنان کمتر در پست هاي مديريتي و مراکز سياسي به کار گرفته مي شوند. تازه ترين بررسي ها در فرانسه نشان مي دهد که مردان فرانسوي حداقل هجده درصد بيشتر از زنان امکان يافته اند که در برنامه هاي تلويزيوني به ارائه نظر بپردازند. اين در حالي است که اين فاصله در برخي از شبکه هاي راديويي و تلويزيوني بسيار بيشتر است و به زنان فرصت زيادي براي ارائه نظر داده نمي شود. همچنين زماني که کارشناسان مرد دريک برنامه تلويزيوني خاضر مي شوند زنان در اين برنامه ها حداکثر نقش يک شاهد را ايفا مي کنند و در حالي که در بيست و پنج دقيقه از زمان برنامه کارشناسان مرد صحبت مي کنند اين زمان براي کارشناسان زن به کمتر از دو دقيقه کاهش مي يابد و اگر اين نسبت در کل برنامه هاي تلويزيوني مورد بررسي قرار گيرد مشاهده مي شود که در حالت کلي نسبت زماني که به زنان اختصاص داده مي شود در مقايسه با مردان سي و دو به شصت و هشت است.

مطبوعات فرانسوي نيز جايگاه چندان بالايي براي زنان قائل نيستند به طوري که در هفته نامه هاي فرانسوي يازده درصد مقالات به زنان اختصاص مي يابد در حالي که اين رقم درباره مردان سي و شش درصد است. همچنين تصوير مردان در مطبوعات فرانسوي سه بار بيشتر از تصوير زنان چاپ مي شود.

گاهشمار مبارزه زنان برای فرصت های برابر در فرانسه

1900- قانون اجازه می دهد به زنان کاملا با دسترسی به دادخواهی وارد اداره شوند

1907- قانون اجازه می دهد تا زنان متاهل, آزادانه از حقوق خود بهره برداری کنند

1908- قانون مرخصی هشت هفته ای زایمان بدون حقوق را اجازه می دهد

1920- زنان می توانند بدون اجازه همسر به یک سندیکا بپیوندند

1928- مرخصی زایمان با حقوق کامل به مدت دو ماه

1942- زنان مطلقه می تواتند کار کنند اگرچه شوهرانشان شاغل باشند به شرط آنکه سبب اخراج آنان نگردد

1944- حق رای برای زنان

1965- اصلاح قانون مربوط به ازدواج: زنان می توانند بدون اجازه شوهران خود وارد بازار کار شوند و از فواید آن بهره مند شوند.

1971- تاسیس مرخصی زایمان با پرداخت تا 90 درصد برای همه

1972- قانون تاسیسی دستمزد برابر بین زنان و مردان، یک سری از قوانین برای اولین بار در این موضوع واقعا اعمال می شود

1975- قانون منع تبعیض در خدمات عمومی

1977- حذف کمک هزینه دستمزد واحد

1983- قانون دستمزد برابر بین زنان و مردان، بسیار کم کاربردی

1984- مرخصی والدین مفتوح است برای هریک با انتخاب

1987- کاهش محدودیت کار در شب

1992- قانون در برابر آزار و اذیت جنسی

2001- تقویت قانون سال 1983 در مورد فرصت های برابر

2010- قانون مربوط به "خشونت بر زنان ،" در میان زوج ها، موثر بر کودکان، که باعث ایجاد جرم خشونت خانگی به شخصیت روانی است.