کودتاهای نظامی و برکناری دولت ملی آرژانتین
بحران شدید مالی نوامبر 1929 که از نیویورک آغاز شد و در اروپا گسترش یافت، نتایج شدیدی را در سرتاسر جهان به دنبال داشت. در آرژانتین نتیجهی این بحران، کاهش شدید صادرات گوشت گاو و گندم آرژانتین بود و در نتیجه اقتصاد ضعیف آرژانتین را به سرعت مورد تأثیر قرار داد و بهترین فرصت را در اختیار نظامیان قرارداد. افزایش نارضایتی محافظهکاران از دولت رادیکال، نزدیکی آنها به قطبهای نظامی و در حقیقت همپوشانی منافع دو گروه فوق باعث شد که نظامیان ترغیب و یا متقاعد به انجام کودتا شوند. وقوع کودتا توسّط «ژنرال اوریبورو» (Jose Felix Uriburo) در سال 1930 و بازگشت محافظهکاران به قدرت را موجب شد. از آن پس برای شش دهه تنش بین تقاضاهای مردمی و اقدامات نظامیان یک تهدید واقعی در زندگی آرژانتین بود.
سال 1930 در واقع یک مقطع تاریخی در تاریخ معاصر آرژانتین است. زیرا ورود به یک دورهی جدید از تاریخ سیاسی محسوب میشود. اتّفاقی که در این سال به وقوع پیوست، در تاریخ کشور آرژانتین بیسابقه بود. سقوط یک دولت قانونی در نتیجهی یک کودتا.
از سوی دیگر سال 1930 یک لحظهی حسّاس در تاریخ جهان بهویژه اروپا نیز بود. سیستمهای سیاسی مخالف دمکراسی سنّتی اروپا بهویژه در کشورهای متمدّن آن به قدرت رسیده بودند. به عنوان مثال، فاشیسم در ایتالیا از سال1923 در راس قدرت قرار گرفته بود . در سوی دیگر در اتّحاد جماهیر شوروی بلشویکها در انقلاب 1917 پیروز شده بودند و از سال 1925 استالینیسم در کشور حاکم بود. با وجود همهی اینها در منطقهی آمریکای لاتین نیز در همین مقطع کودتاهای متعدّدی در جریان بود که سیستمهای کم و بیش دموکراتیک موجود را کنار میزدند.
به زمینههای بروز کودتای 1930 آرژانتین، یک عامل دیگر را نیز باید اضافه نمود؛ نفرت بی حدّ و حصر طبقهی بالا و ثروتمند جامعه از ایریگوین. در واقع ایریگوین و حزب رادیکال اگرچه با شعار مبارزه با الیگارشی حاکم به پیروزی رسیدند امّا پس از به دست گیری قدرت، هیچگاه به آنها حمله نکرده و به روش زندگی، منافع و مالکیت احترام گذاشتند. امّا جو و فضای عمومی جامعه به گونهای بود که این دو را در مقابل یکدیگر قرار داده بود و به همین دلیل بود که طبقهی حاکم مذکور دست نظامیان را در انجام کودتا فشردند.
به هر حال در بعد اقتصادی میتوان گفت که از سال ۱۸۸۰ تا ۱۹۳۰، آرژانتین در اثر اقتصاد صادراتمحور، از رفاه و شهرت فزایندهای برخوردار شد و در نتیجهی اعمال سیاستهای مهاجر محور، جمعیت کشور به ۷ برابر افزایش یافت.
در دورهی حکومتهای متّکی به کودتا رشد اقتصادی کشور و افزایش جمعیت ادامه یافت. البتّه در این دوره کودتای دیگری نیز در سال 1942 به وقوع پیوست و کمکم زمینههای اجتماعی و سیاسی برای ظهور یکی از رهبران مشهور آرژانتین شکل گرفت. ژنرال رامیرز (Pedro P. Ramirez) که با کودتا قدرت را به دست گرفته بود تا اوایل سال 1944 تحت فشار دولتهای متّحد در جنگ جهانی دوم برای قطع روابط با کشورهای محور بود و در نتیجهی این فشارها مجبور به کنارهگیری شد. جانشین وی، سرهنگ خوان دومینگو پرون (Juan Domingo Peron) را به عنوان معاون رئیسجمهور و وزیر کار و رفاه اجتماعی منصوب کرد[۱].
نیز نگاه کنید به
کتابشناسی
- ↑ اصغری، احمدرضا (1374). آرژانتین، تهران: دفتر مطالعات سیاسی و بین المللی وزارت امور خارجه. ص53.