آموزه های کنفوسیوس
آموزههای کنفوسیوس
استاد کونگ با تاریخ و ادبیات نسلهای پیشین کاملاً آشنا بود. او شخصیتی بود که توان ایجاد نظریههای نو و بدیع با استفاده از میراثهای فرهنگی گذشته را داشت. کنفوسیوس نخستین متفکر در تاریخ چین است که یک سیستم کامل نظری در مورد آیین و اخلاق را مطرح کرده و آن را توسعه داد. برای کنفوسیوس مطالعهی روابط انسانی در جامعه از اهمیت ویژهای برخوردار بود. این موضوع با آنچه در دوران زندگی وی میگذشت ارتباط نزدیکی داشت. نا آرامیهای اجتماعی اواخر دوران بهار و پاییز، تغییرات جدی در ارتباطات اجتماعی همچون ارتباط بین حاکمان و مردم، شاهزادگان حاکم و وزرا و پدران و پسران ایجاد کرده بود. حاکمیت سلسلهی جو رو به زوال گذاشته و برای مردم انگیزهای برای حمایت از عقاید و عملکرد آنان باقی نگذاشته بود. در نتیجه، مشکلات اجتماعیاي ایجاد شده بود که نیاز به راه حل داشت. افکار و عملکرد مردم بایستی برچه اساسی راهنمایی شود تا به ثبات اجتماعی دست یابد؟ در آن زمان اندیشمندان زیادی به این پرسشهای اساسی پاسخ داده اند. برای کنفوسیوس پاسخ روشن بود: اصول«رِن[۱]» یا همان انسانیت، یا آداب درست. افراد زیادی پیش از او و هم عصر او پیرامون «رِن» صحبت کردهاند، ولی هیچکدام مثل کنفوسیوس به صورت منظم و سیستماتیک، استدلالی، صریح و روشن و موجز که به سهولت قابل قبول مردم باشد آن را توضیح ندادهاند. حالا«رِن» به چه معناست؟ پاسخ کنفوسیوس ساده است، چگونگی رفتار شخص با خودش. به ویژه، این موضوع معیاری بود که یک«انسان برتر» یا انسان آدابدان و با دانش عالی باید چگونه زندگی کند. بحث پیرامون «رِن» بایستی به مشکلاتی همچون چگونگی رفتار با خود، رفتار درست در ارتباط با اعضای خانواده، بین حاکم و رعیت و بین دوستان به پردازد. به نظر میرسد «رِن» برای کنفوسیوس در واقع نام کلی برای هزاران فضیلت و معیار ارزشمند انسانی است. گاهی، او از این معیار به اسم دائو[۲](اصول، یا حقیقت یا راه درست) نام میبرد.
کنفوسیوس معتقد بود آداب و رسوم سه اصل دارد: آسمان و زمین، اصل زیستی؛ نیاکان، اصل بشری؛ امپراتور و معلم، اصل آرامش و امنیت. لذا، برای ایجاد امنیت بایستی به آسمان احترام گذاشت، به زمین احترام گذاشت، و نیاکان و امپراتور را محترم شمرد (C.K. Yang, 1961)[۳].
شاگردان کنفوسیوس گفتههای فلسفی وی را در کتابی به نام گلچین[۴] جمع آوری کرده اند. این کتاب تأثیرگذار ترین و مشهور ترین کتاب در تاریخ فرهنگ چین به حساب میآید. اگرچه کنفوسیوس در کتاب گلچین از واژههای مختلفی برای توضیح و تفسیر«رِن» استفاده کرده است، ولی همیشه مفهوم آنها یکی بوده است. وقتی کنفوسیوس سخن از «رِن» به میان میآورد، به پرستش نیاکان نمیپردازد، بلکه توضیحات سادهای در مورد چگونگی رفتار انسان با خود ارائه میکند. حتی به حمایت از یک بخش از جامعه به قیمت از دست دادن بخش دیگر هم نمیپردازد، بلکه تلاش خود را به کار میبندد تا در روابط انسانی نفع هر دو طرف را در نظر بگیرد. کنفوسیوس، برای تنظیم ارتباطاتی همچون بین حاکمان و رعایا، یا پدران و پسران، احترام متقابل دو جانبه بین آنان را بر اساس اصول صداقت و گذشت، ضروری میداند. برای نمونه، اگر پدری انتظار اطاعت در خور شأن از پسرش دارد، باید عشق و مهربانی عمیقی نسبت به پسرش نشان دهد. اگر پسری نمی پسندد پدرش با او بدون دوستی و مهرورزی برخورد کند، بایستی اطاعت درخور شأن از پدرش داشته باشد. به همینگونه، اگر حاکمی انتظار دارد که رعیت از او اطاعت کند، باید مثل یک حاکم با آنان رفتار کرده و ویژگیهای یک حاکم شایسته را داشته باشد. اگر حاکمی مثل یک حاکم برخورد نکند، رعیت هم مثل رعیت رفتار نخواهد کرد، و اگر پدری نه مثل پدر و یا پسری به دور از آداب فرزندی برخورد کند، در آنصورت حفظ ثبات در خانواده و جامعه با مشکل رو به رو خواهد شد.
کنفوسیوس و پیروان او هر دو اهمیت زیادی برای ویژگیهای اخلاقی قائلند. آنان معتقدند نباید کسی در برخورد با مسایل، بر خلاف اصول اخلاقی عمل کند. اخلاقیات تحت هیچ شرایطی نباید به فراموشی سپرده شوند، به ویژه وقتی که شخص در وضعیت دشوار و نا امید کنندهای قرار دارد. خواستههای عمومی انسان پشت سر خوشبختی قرار دارد. در آیین کنفوسیوس، حیات اجتماعی که کوچکترین واحد آن خانواده است و در آنجا است که ارزشها آموخته شده و به عمل در میآیند، از ارج فراوانی برخوردار است (جوزف ا.اَدلر ،1386: 111)[۵] . ظهور آموزههای اخلاقی چینی، مرهون کنفوسیوس است. بعدها، اساتید و متفکران زیادی دریافتند که اگر قرار است تمدنی ترویج و توسعه یابد، گسترش سطح بینش و اخلاق مردم ضروری است. دلیل این که چرا ملت چین با یونانیهای باستان، هندیها و سایر ملتهای جهان فرق دارند، به تفاوت در کیفیت و خصوصیات روحی و روانی آنان بر میگردد که در طول هزاران سال شکل یافته است.
در آیین کنفوسیوس به آموختن و فراگیری بیش از هرچیز دیگر اهمیت داده میشود. به همین دلیل مردم چین به کنفوسیوس لقب معلم نخست دادهاند. در کتاب گلچین کنفوسیوس، خودآگاهی به زبانی شیوا و قابل تعمق توضیح داده شده است. او میگوید:« در پانزده سالگی دل به آموختن دادم( تا حکیمی گردم)؛ در سی سالگی اعتقاداتم محکم و استوار شد؛ در چهل سالگی دیگر هیچ شکی نداشتم؛ در پنجاه سالگی مقصود و خواست آسمان را یافتم؛ در شصت سالگی(به این خواست) گوش فرا دادم؛ و در هفتاد سالگی توانستم از تمایلات قلبم پیروی کنم، در حالیکه از مسير خویش منحرف نشوم.»(گلچین 2:4).
میراث اصلی کنفوسیوس آموزههای اخلاقی او است که شاکلهی اصلی و روح فرهنگ سنتی چین در طول 2500 سال را شکل داده و شیرازههای این اوراق متنوع و ناهمگون را حفظ کرده است. اخلاقیاتی همچون فضیلت، عشق به همنوع، احسان، خیرخواهی، نوع دوستی و انسان دوستی، احترام به حاکم و پدر و همسر، و... . پاورقی