آسیب شناسی اجتماعی در گرجستان

از دانشنامه ملل
نسخهٔ تاریخ ‏۲۸ مهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۰۱:۴۵ توسط 127.0.0.1 (بحث) (The LinkTitles extension automatically added links to existing pages (https://github.com/bovender/LinkTitles).)

معضلات اجتماعي


مشكلات نژادي

گرجستان ذاتا كشوري چند نژادي است با تمامي منافع و معايبي كه چنين وضعيتي در بردارد. فروپاشي ناگهاني شوروي به عنوان يك كشور قوي و يكپارچه مي تواند تا حدودي نتيجة شكست طرح هماهنگي گروه هاي مختلف نژادي باشد. گرجستان كه در حال حاضر از توسعه ناپاپداري برخوردار بوده در رابطه با گرايش هاي استقلال طلبانه و جدايي خواهي گروه هاي متعدد نژادي با مشكلات عديده اي روبرو است.

البته قبلاً نيز اين نوع تمايلات به اشكال گوناگون خودمختاريهاي ملي در زما ن شوروي سابق ديده شده بود. مشكلات ناشي از اين مسايل به ويژه در جايي كه اقليت ها به لحاظ جغرافيايي متمركز باشند بيشتر جلو ه مي نمايد. در گرجستان نمونه اين اقليت ها مردم آبخازيا و اوستيا هستند. ساير گروه هاي نژادي يا مذهبي نيز عليرغم اينكه نقش مهمي در صحنه سياسي و اجتماعي گرجستان دارند مورد كم توجهي قرار مي گيرند.

ساختار نژادي و توزيع جغرافيايي گروه هاي نژادي در طول سال هاي گذشته و بر اثر جنگ هاي داخلي و درگيري هاي نظامي در آبخازيا و منطقه تسخينوالي به وضوح دچار تغييراتي شده است و آوارگي هزاران نفر در گرجستان و يا مهاجرت آنان را باعث گرديده است. تعداد زيادي از روس ها و يوناني ها به دلايل ايدئولوژيكي و يا در جهت بدست آوردن زندگي بهتر به موطن تاريخي خود مهاجرت كرده اند. تعدادي از يهوديان نيز در فلسطين اشغالي سكني گزيده اند و از گرجستان مهاجرت نموده اند. همچنين بسياري از اقليت هاي ارمني و برخي از گروه هاي روس زبان به همراه تعداد زيادي از مردم گرجستان در جستجوي محل سكونت به كشور روسيه، اروپاي شرقي و نقاط ديگر مهاجرت كرده اند.

در اين ميان برخي گروه هاي كوچك نژادي وجود دارند كه خود را گرجي مي دانند اما از ويژگيهاي خاصي از قبيل دين (مانند بسيار ي از آجاري ها و مسختيها) كه ادعاي مسلماني دارند يا عده اي كه در جنوب مسختي كه كاتوليك هستند و يا زبان مشخص مانند زبان مورد استفادة مگرلها كه شمار آنها بالغ بر يك ميليون نفر ميگردد و يا زبان اسوان كه هزاران نفر به آن تكلم مي كنند، برخوردارند. همچنين گروه كوچكي وجود دارند كه به زبان لاز صحبت مي كنند كه اين زبان به مردم مگرل نزديك است.

اين درحالي است كه تعداد قابل ملاحظه اي از جمعيت لازها در كشور همسايه گرجستان يعني تركيه زندگي مي كنند. اعضاي اين گروه نژادي عمدتاً خود را متعلق به دو سطح از قوميت مي دانند. اين مساله پديده اي است كه در تمامي نقاط منطقه قفقاز طبيعي مي باشد.

مشكلات بين قومي اقليت ها در مناطق متمركز جغرافيايي (به ويژه آبخازيا و قفقاز مركزي) ريشه در عوامل مختلفي دارد. منافع يا معضلات اقتصادي به همراه چشم انداز نه چندان مناسب خودمختاري سياسي و فرهنگي و تحريكات و اشاعه اميال و گرايش هاي ناسيوناليستي در اوايل استقلال اين كشور از جمله اين عوامل هستند.

بسياري از اين تحريكات كه به صورت بيانيه و انتشارات مختلف رسمي و غيررسمي بيان گرديده ناشي از عوامل سياسي خارجي و در راستاي منافع ملي و ناسيوناليستي اين گروه از كشورها است. كشورهاي ياد شده همان كشورهايي هستند كه سعي در حفظ وفاداري گرجستان به شوروي سابق و تلاش در جهت بازگرداندن اين كشور و ساير جمهوري ها به اتحاد جماهير شوروي دارند.

ساير اقليت هاي نژادي نيز كه گرايشات سياسي كمتري دارند در زمينه حفظ اصالت فرهنگي خود، مشاركت و تأثيرگذاري در زندگي سياسي و تصميمگيري با مشكلاتي مواجهند. اين گروه ها ممكن است با تبعيض هاي مختلفي چون تبعيض در كسب مشاغل تخصصي، مسكن يا فرصت هاي مشاركت در روند خصوصي سازي روبرو گردند. اين گروه ها همچنين احتمال دارد به علت عدم آشنايي كامل با زبان گرجي از برخي امتيازات محروم باشند اين درحالي است كه در زمان شورو ي سابق اين مساله نتايج سوء كمتري را براي آنان به همراه داشت.

افراد عضو اقليتهاي نژادي نيز مشكلات خاص خود را دارند. در اين زمينه درگيري هاي منطقه آبخازيا و اوستياي جنوبي را مي توان مد نظر قرارداد. از حدود 170 هزار اوستي در گرجستا ن 100 هزار نفر در خار ج از منطقه در جنوب اوستيا و عمدتاً در مناطق كوهستاني و در مناطق مرزي و شمالي گرجستان و نيز در تفليس و روستاوي زندگي مي كنند. تنشهاي موجود و نيز شرايط نامناسب زندگي به واسطه درگيري هاي نظامي در منطقه تسخين والي باعث مهاجرت هاي گستردة مردم به سمت شمال قفقاز و روسيه گرديده است. البته تعيين تعداد دقيق مهاجران به آساني ميسر نيست. در اين ميان اوست ها روابط فرهنگي بسيار نزديكي با گرجي ها دارند به طوري كه ازدواج هاي فاميلي ميان اين دو گروه در حال حاضر بسيار معمول و مرسو م است. همچنين جمعيت قابل ملاحظه اي از گرجي ها نيز در شمال اوستيا زندگي مي كنند. اين مساله طبيعتاً اسكان مجدد اقليت اوست ها را در سكونت گاه هاي مشتر ك آنان بعد از فروكش كردن تنش ها تسهيل مي نمايد.

اما مشكل مشترك و عمدة ارامنه و آذر يها در گرجستان توسعه نيافتگي منطقه جنوب كشور است. اين منطقه جايي است كه بسياري از افراد ياد شده در آ ن زندگي مي كنند. علاوه برآن مساله خصومت و دشمني داخلي ميان ارامنه و آذريها بر سر مساله قره باغ را نيز بايد متذكر شد كه اين مساله كه گاهي به صورت بروز اعمال تروريستي در مورد لوله هاي گاز يا جاده هاي منتهي به ارمنستان و آذربايجان مشاهده

مي شود. از ساير مشكلات اين گروه ها بايد به روابط اقتصادي ضعيف ارامنه در جنوب با ساير نقاط گرجستان اشاره كرد كه عمدتاً ناشي از فقدان سيستم حمل و نقل مناسب در اين منطقه است. با توجه به همين مشكلات ارامنه به جاي گرجستان به مناطق شمالي ارمنستان توجه و تمايل بيشتري دارند.

عمده ترين مشكل روس ها در گرجستان اين است كه بيشتر آنها به گرجي تكلم نمي كنند، درحالي كه اين مساله قبلاً چندان مورد نياز نبود. مشكل ديگر اين اقليت، نبود نظام خويشاوندي و قومي با گرجي ها است كه اين امر مي توانست به كاهش تأثيرات بحران اقتصادي كمك نمايد. و بالاخره مشكل اقليت ترك مسختي را بايد ذكر كرد كه كاملاً متفاوت از مشكلات اقليت هاي ديگر است. اكثريت عمده افراد اين گروه در سال 1944 ميلادي توسط استالين ديكتاتور شوروي از مناطق جنوبي گرجستان به آسياي مركزي انتقال داده شدند. از ميان تعداد زيادي از اين افراد كه خواهان بازگشت به گرجستان بوده اند تاكنون تنها حدود صد نفر اجازة بازگشت پيداكرده اند. البته پيشرفت هايي در اين زمينه به وقوع پيوسته است؛ به طوري كه به عنوان نمونه تعدادي از دانش آموزان جوان متعلق به اين گروه در دبيرستانهاي گرجستان مشغول تحصيل هستند اما به نظر مي رسد مشكلات اين گروه كه آثار اقتصادي و سياسي و نيز اخلاقي براي آنان به دنبال دارد براي مدت هاي طولاني به صورت يك موضوع حساس باقي خواهد ماند.


محيط زيست طبيعي و شهري

جديت معضلات زيست محيطي در گرجستان در مقايسه با بيشتر جمهوري هاي شوروي سابق كمتر است. گرجستان اين شانس را داشت كه پروژه هاي عمدة شوروي سابق كه به تخريب قسمت هاي عمده اي از محيط زيست محيطي از جمله اورال و آسياي مركزي منجر مي گرديد در اين كشور اجرا نشد. امروزه تنها كمتر از ده كارخانه صنعتي در گرجستان به عنوان تهديد عمدة زيست محيطي به حساب مي آيند.

در آن سو گرجستان در زمينه نبود انگيزه براي حمايت هاي زيست محيطي با شوروي سابق اشتراك داشت و در همين راستا تنها چند نهاد و قوانين حامي محيط زيست وجود داشت. استانداردهاي شوروي سابق جزو بالاترين و سخت گيرترين استانداردهاي دنيا محسوب مي شد اما تعلق تمام زمين ها و منابع طبيعي به دولت و عدم توجه به مواد خام و مواد سوختي انگيزة كمي را براي حفاظت از محيط زيست در نزد افراد و عموم به وجود آورده بود. همچنين در تضاد موجود ميان توليد و حمايت و توجه به محيط زيست همواره توليد در اولويت قرار داشته است. يك مدير ممكن بود در اثر عدم موفقيت از رسيدن به اهداف توليدي كارخانه خود عضويت در حزب و يا شغل خود را از دست بدهد. اما در مورد آسيب رساني به محيط زيست حداكثر مجبور مي شد حقوق يك ماه خود را به عنوان جريمه بپردازد.

مردم عامي نيز به همين ترتيب انگيزة چنداني براي حفظ يا حمايت از محيط زيست ندارند. آب شيرين و گاز طبيعي از نظر اين مردم متعلق به همه افراد بوده اين درحالي است كه در مقابل طبيعت به طور كلي به شخص خاصي تعلق نداشته و لذا هيچ كس جوابگوي آسيب رساني به آن نبوده است. از سويي تبليغات زيست محيطي به ندرت ديده مي شود و آنچه كه از اين نوع تبليغات وجود داشته است همانند تبليغات هاي ديگر چندان مورد توجه واقع نمي شد.

محيط زيست گرجستان به صورت غيرقابل برگشتي آسيب نديده است. آمار رسمي شوروي سابق، قبل از استقلال اين كشور شهرهاي روستاوي و زستافوني را در ميان 103 شهر آلود ه دنيا و داراي شرايط خطرناك از لحاظ آلودگي هوا قرار داده بود. اما تجزيه و تحليل هاي دقيق تر تصوير كاملاً متضادي را نشان مي دهد. به عنوان نمونه در زمينه دفع آلودگي هاي هوا دلايلي براي اميدواري وجود دارد. 23 آلاينده هاي ناشي از فعاليتهاي صنعتي، از سه كارخانه صنعتي منشاء ميگيرد (درصد باقي مانده ناشي از شش كارخانه ديگر است). با توجه به اينكه تقريباً صنايع خطرناكي به لحاظ اكولوژيكي در گرجستان وجود ندارد و نيز انباشت زباله هاي صنعتي در تعداد محدودي از كارخانه ها ديده مي شود لذا زمينه اقدام براي جلوگيري از آلودگي هوا تسهيل مي گردد. اگرچه تجهيزات موجود فرسوده بوده و نظم و انضباط سفت و سختي در زمينه كنترل صنايع ديده نمي شود و كاركنان كارخانه ها از تخصص لازم برخوردار نيستند اما اين عوامل مانع از اجراي اصلاحات سريع و مناسب نخواهد بود.

با اين حال دو معضل عمده و مرتبط به هم به نام جنگل زدايي و فرسايش زمين در گرجستان وجود دارد. اين درحالي است كه در گرجستان همواره زمين مناسب و كافي براي تأمين غذاي مردم وجود نداشته است. علاوه برآن، منابع محلي آلودگي از قبيل سيستم جمع آوري زباله در تفليس و برخي شهرهاي بزرگ ديگر اين كشور باعث نگراني است. آلودگي درياي سياه نيز يك نگراني عمده بين المللي است اگرچه ميزان مشاركت گرجستان در آسيب رساني به اين دريا نسبتاً كم بوده و در اين آلودگي دخالت كمتري داشته است.

فرسايش زمين عمدتاً ناشي از به كار گيري روش هاي نادرست كشاورزي به ويژه در مناطق كوهستاني است كه بخش قابل ملاحظه اي از زمين هاي كشاورزي با شيب بيش از 20 يا 30 درجه در اين مناطق وجود دارند. در اين ميان جنگل زدايي به ويژه در سال هاي اخير به فرسايش زمين كمك كرده است. در اين روند جمعيت، ابتدا در روستاها و اخيراً در شهرها با قطع بي رويه درختان براي تأمين سوخت مورد نياز خود مؤثر بوده اند. قطع درختان براي تهيه الوار و صدور آ ن به كشورهاي ديگر معضل ديگر زيست محيطي گرجستان است.

البته راه حل هايي براي حل مشكلات فوق وجود دارد كه متضمن منابع مالي زيادي نيست. اما مديريت و كنترل مناسبي را طلب مي نمايد. به عنوان مثال در صورتي كه مقامات محلي بخواهند، قادرند مشكل قطع غيرقانوني و بي رويه درختان براي صادرات را كه به شدت در حال گسترش است به سرعت كنترل و متوقف نمايند. اين مساله كه آيا كشاورزي همچنان به عنوان فرسايش زمين باقي خواهد ماند يا نه بستگي به سياست هاي كشاورزي در آينده دارد. آنچه مشخص است اين است كه با اتخاذ يك سياست اصولي و موثر و اجرا ي دقيق آن مساله و معضل فرسايش زمين مي تواند دفع گردد. اما با توجه به قوانين سخت حقوقي و اقتصادي بسياري از اقدامات مفيد و موثر براي توسعه و حفظ محيط زيست نمي تواند در سيستم معمولي اقتصادي اجرا گردد.

حال با توجه به عدم وجود اقتصاد عملگرا در گرجستان و نيز نياز به اصلاحات اساسي در ساختار حقوقي موجود اين كشور طرح مسئله فوق در مورد گرجستا ن منتفي است. از سويي با توجه به اين كه اقتصاد گرجستان در نخستين مراحل رشد خود قرار دارد ارايه قوانين، هنجارها و اقداما ت فني در جهت كنترل محيط زيست در آينده چندان مشكل نخواهد بود اما آنچه مشخص است مردم هر زمان با وضع قوانين جديد و انجام اقدامات نو و يا پرداخت ماليات هاي تازه مخالفت مينمايند و به طور كلي يك عدم تمايل در مورد پذيرش آيين ها و ابتكارا ت جديد در بين آنها وجود دارد. به عنوان نمونه اصل "پرداخت هاي مربوطه به آلاينده ها" مي تواند به آساني ارايه شود و به صورت قانون در بيايد، اما سوا ل اين جا است كه آيا علاقه و عزم و اراده اي براي عمل به آن وجود دارد و نيز اولويت هاي دولت در اين زمينه كدامند.

دخالت در اين مورد و حل مشكلات بسيار آسانتر است زيرا همانگونه كه قبلاً ذكر شد بسياري از معضلات زيست محيطي در گرجستان مربوط به تكنولوژي نبوده و ارتباط مستقيم با سوء مديريت و يا فقدا ن سازمان كارآمد لازم دارد لذا منابع مالي عمده اي مورد نياز نخواهد بود. به عنوان مثال 45 % آلودگي هواي تفليس كه ناشي از رفت و آمد وسايل موتوري است به فقدان مديريت ترافيك، عادات نادرست رانندگي و وضعيت نامطلوب فني وسايل نقليه برمي گردد كه كليه اين نواقص مي تواند با يك سرمايه گذاري نه چندان زياد تحت كنترل درآيد. اما آلودگي درياي سياه يك معضل جدي بين المللي است كه سهم گرجستان در ايجاد اين آلودگي در مقايسه با ساير كشورهاي منطقه نسبتاً جزئي است. با اين حال در جهت كنترل ورود انواع فاضلاب هاي تصفيه نشده به اين دريا از طريق شهرهاي ساحلي و يا از طريق تأسيس صنايعي چون پالايشگاه نفت باتومي و يا صنايع ديگر اقدامات بيشتري بايد صورت پذيرد. در اين ميان فرسايش ساحلي درياي سياه نيز عمدتاً ناشي از فقدان مواد رسوبي است كه معمولاً از طريق رودخانه ها به درون آن وارد و تأمين مي شد. اين مواد رسوبي در حال حاضر پشت سدهاي مختلفي كه در جهت توليد برق و الكتريسيته ايجاد شده اند جمع و مسدود شده اند كه نمونه بارز آن در اينگوري مشاهده مي شود. حفاري هاي بي رويه و عمدتاً غيرقانوني در بستر رودخانه ها و در مناطق ساحلي به روند فرسايش كمك مي كند. البته مشكل اخير قابل رفع بود و ميتوانست به جاي رودخانه ها و مناطق ساحلي در نواحي كه از سنگ هاي قديمي و بي مصرف انباشته شده بوده صورت بگيرد.

از آنجايي كه كشاورزي تنها منبع عمده تخريب محيط زيست در گرجستان به شمار مي آيد، لذا دخالت در اين زمينه و برنامه ريزي در اين راستا مي تواند در جلوگيري از تخريب محيط زيست بسيار مؤثر باشد. البته با توجه به گستردگي وسعت زمين هاي فرسايش يافته در طول سال هاي گذشته اقدامات محدودي را مي توان در اين زمينه انجام داد با اين حال زمين هاي موجود فعلي در گرجستان به حد طبيعي خود نزديك هستند. از سويي سيستم قديمي كشاورزي كه از زمان شوروي سابق وجود داشته از بين رفته و الگوهاي جديدي در حال شكل گيري هستند. افزايش نقل و انتقال وسايل موتوري در جهت محل بار و كالا در سيستم بزرگراه هاي شمال جنوب و يا شرق و غرب (در راستاي احياي جاده ابريشم بين آسيا و اروپا) مي تواند آسيب هاي زيست محيطي جدي را به دنبال داشته باشد. آثار چنين آسيب هايي امروزه در اروپاي غربي ديده مي شود. در يك جمع بندي دولت گرجستان در مورد استفاده از فن آوري هاي بي خطر زيست محيطي به ويژه در بخشهاي انرژي و كشاورز ي به نظر مي رسد كه تمايل زيادي داشته باشد. اين فن آوري ها شامل فن آوري هايي است كه در كشورهاي غربي به علت هزينه بالا و مشكلاتي كه در بردارند چندان مورد توجه واقع نمي شوند اما بدست آوردن آن براي گرجستان در حال حاضر امكان پذير است. در اين زمينه قبلاً پيشرفت هايي به صورت آزمايشي صورت گرفته است.

در آغاز سال 1993 ميلادي و با توجه به عدم توانايي دولت گرجستان در تأمين سوخت داخلي و عدم وجود راه حل مناسب ديگر، ابتدا ساكنين مناطق روستايي و سپس ساكنين مناطق شهري مجدداً به قطع درختان روي آوردند. توجه به اين نكته لازم است كه گرجستان كشوري است با كوه هاي شيب دار و اين شيب ها با پوشش درختان پوشيده شده است. تنها 17 درصد از درختان در دامنه هاي با شيب كمتر از 20 درجه قرار دارند.

علاوه بر حدود 2 ميليون هكتار از جنگل هاي دولتي 78 درصد در دامنه هاي با شيب بيش از 20 درجه قرار داشته و 43 درصد در دامنه هاي با شيب بيش از 30 درجه واقعند. امروزه فرسايش خاك، ريزش خاك كوه ها و فرود آمدن بهمن از نتايج بهره برداري هاي بي رويه از درختان اين مناطق است. در بخش شرقي گرجستان جنگل زدايي به معناي نابودي آبهاي سطحي و زيرزميني است. امروزه مردم بايد خانه هاي خود را گرم كنند و لذا تا جايي كه مي توانند درختان در دسترس را قطع مي كنند. دانش نسبي جنگل باني كه شامل حفاظت از جنگل مي شد آشكارا به فراموشي سپرده شده است. در حال حاضر در اطراف تفليس الوار توسط افراد براي فروش توليد ميشود و اين افراد حضور خود را قانوني دانسته و نفعي در حفاظت از جنگل ها ندارند. اكثر جنگلهاي اطراف تفليس با هدف جلوگيري از فرسايش زمين درختكاري شده و لذا تخريب آنها از حساسيت زيادي برخوردار است.

يكي ديگر از عوامل محركه تخريب گستردة جنگل ها قيمت بالاي الوار و چو ب درختان در كشور همسايه تركيه است. در اين رابطه منطقه آجاريا به ويژه بيشترين آسيب را از بهره برداري هاي تجاري ديده است و تمام دامنه كوه هاي اين منطقه عاري از پوشش درختان شده است. از نتايج اين مساله اين كه در اواخر دهه 1980 ميلادي به دنبال وقوع سيل در اين منطقه هزاران نفر بي خانمان شدند. الگوي فعلي جنگل زدايي آينده نگران كننده اي را براي منطقه به همراه خواهد داشت. ساير بخشهاي غربي گرجستان با توجه به ميزان رطوبت بالا و بارندگي هاي فراوان به صورت مشابهي در معرض خطر قراردارد. مقامات محلي در اين زمينه دخالت نمي كنند زيرا آنها يا منابع لازم را در اختيار ندارند و يا اينكه علاقه اي به اين مسأله نشان نمي دهند.


مواد مخدر

مصرف مواد مخدر مشكل جديدي در گرجستان محسوب مي شود. آمار موجود نشان مي دهد گرجستان در بين كشورهاي مشترك المنافع از حيث ميزان مصرف مواد مخدر رتبه ي سوم را بعد از تركمنستان و اوكراين دارا است اطلاعات جديد ارايه شده توسط اداره ملي مبارزه با مواد مخدر تعداد افراد معتاد ثبت شده را در حدود چهارهزار نفر مي داند. حال با توجه به تعداد تخميني معتادين ثبت نشده اين ميزان بين چندين هزار نفر تا 150 هزار نفر برآورد مي شود. در آمار اداره مذكور بيشترين ميزان اعتياد به مواد مخدر در ميا ن افراد جوان بين 18 تا 25 سال ديده مي شود و در اين ميان گفته مي شود تعداد زنان معتاد نيز در حا ل افزايش است.(بنا به يك تخمين، زنان معتاد 10 تا 15 درصد كل معتادين را تشكيل مي دهند.)

اعتياد به مواد مخدر در اواخر دهة 1980 ميلادي در شهرهاي بزرگ گرجستان به صورت يك مساله و امر عادي درآمده بود و به دنبال جنگ هاي داخلي در سالهاي اخير اين مساله به صورت قابل توجهي در كليه مناطق اين كشور گسترش يافته است. با توجه به ارزاني و دسترسي آسان به مرفين، بيشترين ماده مخدر مصرفي تا اواسط دهه 1970 ميلادي مرفين بوده است. در حال حاضر نيز مرفين مورد استفاده اكثر معتادين قرار دارد و در همين حال برخي از اين افراد به سوي حشيش، ماري جوانا و برخي مواد افيوني شامل خشخاش كشيده شده اند (خشخاش عمدتاً در بخشهاي خارجي منطقه اسوانتي كشت مي شود.) در اين زمينه تنها مشكل موجود مصرف مواد مخدر نيست، بلكه افزايش جنايات ناشي از حمل و نقل مواد مخدر و تجار ت پر سود آن معضل ديگر اين حوزه است. گرجستان ميان آسيا و اروپا واقع شده و با توجه به اينكه كنترل مؤثر چنداني در مورد مرزهاي متعدد آن صورت نمي گيرد به صورت مسير حمل اين نوع مواد بين روسيه و تركيه تبديل شده است.

از جمله مناطق عمده اي كه در گرجستان تحت تأثير مواد مخدر قرار دارند مي توان به منطقه گارداباني در مسير آذربايجان و منطقه تسخين والي (به ويژه خود تسخين والي و جاوا) و منطقه قازبگي اشاره كرد كه از طريق شمال منطقه اوستيا از روسيه مواد را دريافت ميدارد. گفته مي شود در گرجستان در نزديك مرز اين كشور با روسيه اتومبيل هاي مسروقه با مواد مخدر مبادله مي شوند.