آسیب شناسی اجتماعی در گرجستان

از دانشنامه ملل

گرجستان ذاتا کشوری چند‌نژادی است با تمامی منافع و معایبی که چنین وضعیتی در بردارد. فروپاشی ناگهانی شوروی به عنوان یک کشور قوی و یکپارچه می‌تواند تا حدودی نتیجه شکست طرح هماهنگی گروه‌های مختلف نژادی باشد. گرجستان که در حال حاضر از توسعه ناپاپداری برخوردار بوده در رابطه با گرایش‌های استقلال‌طلبانه و جدایی‌خواهی گروه‌های متعدد نژادی با مشکلات عدیده‌ای روبرو است.

البته قبلاً نیز این نوع تمایلات به اشکال گوناگون خودمختاری‌های ملی در زمان شوروی سابق دیده شده بود. مشکلات ناشی از این مسایل به ویژه در جایی که اقلیت ها به لحاظ جغرافیایی متمرکز باشند بیشتر جلوه می‌نماید. در گرجستان نمونه این اقلیت‌ها مردم آبخازیا و اوستیا هستند. سایر گروه‌های نژادی یا مذهبی نیز علیرغم اینکه نقش مهمی در صحنه سیاسی و اجتماعی گرجستان دارند مورد کم توجهی قرار می‌گیرند.

ساختار نژادی و توزیع جغرافیایی گروه‌های نژادی در طول سال‌های گذشته و بر اثر جنگ‌های داخلی و درگیری‌های نظامی در آبخازیا و منطقه تسخینوالی به وضوح دچار تغییراتی شده است و آوارگی هزاران نفر در گرجستان و یا مهاجرت آنان را باعث گردیده است. تعداد زیادی از روس‌ها و یونانی‌ها به دلایل ایدئولوژیکی و یا در جهت بدست آوردن زندگی بهتر به وطن تاریخی خود مهاجرت کرده‌اند. تعدادی از یهودیان نیز در فلسطین اشغالی سکنی گزیده‌اند و از گرجستان مهاجرت نموده‌اند. همچنین بسیاری از اقلیت‌های ارمنی و برخی از گروه‌های روس زبان به همراه تعداد زیادی از مردم گرجستان در جستجوی محل سکونت به کشور روسیه، اروپای شرقی و نقاط دیگر مهاجرت کرده‌اند.

در این میان برخی گروه‌های کوچک نژادی وجود دارند که خود را گرجی می‌دانند اما از ویژگی‌های خاصی از قبیل دین (مانند بسیاری از آجاری‌ها و مسختی‌ها) که ادعای مسلمانی دارند یا عده‌ای که در جنوب مسختی که کاتولیک هستند و یا زبان مشخص مانند زبان مورد استفاده مگرل‌ها که شمار آن‌ها بالغ بر یک میلیون نفر می‌گردد و یا زبان اسوان که هزاران نفر به آن تکلم می‌کنند، برخوردارند. همچنین گروه کوچکی وجود دارند که به زبان لاز صحبت می‌کنند که این زبان به مردم مگرل نزدیک است.

این درحالی است که تعداد قابل ملاحظه ای از جمعیت لازها در کشور همسایه گرجستان یعنی ترکیه زندگی می‌کنند. اعضای این گروه نژادی عمدتاً خود را متعلق به دو سطح از قومیت می‌دانند. این مساله پدیده‌ای است که در تمامی نقاط منطقه قفقاز طبیعی می‌باشد.

مشکلات بین قومی اقلیت‌ها در مناطق متمرکز جغرافیایی (به ویژه آبخازیا و قفقاز مرکزی) ریشه در عوامل مختلفی دارد. منافع یا معضلات اقتصادی به همراه چشم‌انداز نه چندان مناسب خودمختاری سیاسی و فرهنگی و تحریکات و اشاعه امیال و گرایش‌های ناسیونالیستی در اوایل استقلال این کشور از جمله این عوامل هستند.

بسیاری از این تحریکات که به صورت بیانیه و انتشارات مختلف رسمی و غیررسمی بیان گردیده ناشی از عوامل سیاسی خارجی و در راستای منافع ملی و ناسیونالیستی این گروه از کشورها است. کشورهای یاد شده همان کشورهایی هستند که سعی در حفظ وفاداری گرجستان به شوروی سابق و تلاش در جهت بازگرداندن این کشور و سایر جمهوری‌ها به اتحاد جماهیر شوروی دارند.

سایر اقلیت‌های نژادی نیز که گرایشات سیاسی کمتری دارند در زمینه حفظ اصالت فرهنگی خود، مشارکت و تأثیرگذاری در زندگی سیاسی و تصمیم‌گیری با مشکلاتی مواجهند. این گروه‌ها ممکن است با تبعیض‌های مختلفی چون تبعیض در کسب مشاغل تخصصی، مسکن یا فرصت‌های مشارکت در روند خصوصی‌سازی روبرو گردند. این گروه‌ها همچنین احتمال دارد به علت عدم آشنایی کامل با زبان گرجی از برخی امتیازات محروم باشند این درحالی است که در زمان شوروی سابق این مساله نتایج سوء کمتری را برای آنان به همراه داشت.

افراد عضو اقلیت‌های نژادی نیز مشکلات خاص خود را دارند. در این زمینه درگیری‌های منطقه آبخازیا و اوستیای جنوبی را می‌توان مد نظر قرارداد. از حدود 170 هزار اوستی در گرجستان 100 هزار نفر در خارج از منطقه در جنوب اوستیا و عمدتاً در مناطق کوهستانی و در مناطق مرزی و شمالی گرجستان و نیز در تفلیس و روستاوی زندگی می‌کنند. تنش‌های موجود و نیز شرایط نامناسب زندگی به واسطه درگیری‌های نظامی در منطقه تسخین والی باعث مهاجرت‌های گسترده مردم به سمت شمال قفقاز و روسیه گردیده است. البته تعیین تعداد دقیق مهاجران به آسانی میسر نیست. در این میان اوست‌ها روابط فرهنگی بسیار نزدیکی با گرجی‌ها دارند به طوری که ازدواج‌های فامیلی میان این دو گروه در حال حاضر بسیار معمول و مرسوم است. همچنین جمعیت قابل ملاحظه‌ای از گرجی‌ها نیز در شمال اوستیا زندگی می‌کنند. این مساله طبیعتاً اسکان مجدد اقلیت اوست‌ها را در سکونت گاه‌های مشترک آنان بعد از فروکش کردن تنش‌ها تسهیل می‌نماید.

اما مشکل مشترک و عمده ارامنه و آذری‌ها در گرجستان توسعه نیافتگی منطقه جنوب کشور است. این منطقه جایی است که بسیاری از افراد یاد شده در آ ن زندگی می‌کنند. علاوه برآن مساله خصومت و دشمنی داخلی میان ارامنه و آذری‌ها بر سر مساله قره باغ را نیز باید متذکر شد که این مساله که گاهی به صورت بروز اعمال تروریستی در مورد لوله‌های گاز یا جاده‌های منتهی به ارمنستان و آذربایجان مشاهده

می‌شود. از سایر مشکلات این گروه ها باید به روابط اقتصادی ضعیف ارامنه در جنوب با سایر نقاط گرجستان اشاره کرد که عمدتاً ناشی از فقدان سیستم حمل و نقل مناسب در این منطقه است. با توجه به همین مشکلات ارامنه به جای گرجستان به مناطق شمالی ارمنستان توجه و تمایل بیشتری دارند.

عمده‌ترین مشکل روس‌ها در گرجستان این است که بیشتر آن‌ها به گرجی تکلم نمی‌کنند، درحالی که این مساله قبلاً چندان مورد نیاز نبود. مشکل دیگر این اقلیت، نبود نظام خویشاوندی و قومی با گرجی‌ها است که این امر می‌توانست به کاهش تأثیرات بحران اقتصادی کمک نماید. و بالاخره مشکل اقلیت ترک مسختی را باید ذکر کرد که کاملاً متفاوت از مشکلات اقلیت‌های دیگر است. اکثریت عمده افراد این گروه در سال 1944 میلادی توسط استالین دیکتاتور شوروی از مناطق جنوبی گرجستان به آسیای مرکزی انتقال داده شدند. از میان تعداد زیادی از این افراد که خواهان بازگشت به گرجستان بوده‌اند تاکنون تنها حدود صد نفر اجازه بازگشت پیدا کرده‌اند. البته پیشرفت‌هایی در این زمینه به وقوع پیوسته است؛ به طوری که به عنوان نمونه تعدادی از دانش آموزان جوان متعلق به این گروه در دبیرستان‌های گرجستان مشغول تحصیل هستند اما به نظر می‌رسد مشکلات این گروه که آثار اقتصادی و سیاسی و نیز اخلاقی برای آنان به دنبال دارد برای مدت‌های طولانی به صورت یک موضوع حساس باقی خواهد ماند.

محیط زیست طبیعی و شهری

جدیت معضلات زیست محیطی در گرجستان در مقایسه با بیشتر جمهوری‌های شوروی سابق کمتر است. گرجستان این شانس را داشت که پروژه‌های عمده شوروی سابق که به تخریب قسمت‌های عمده‌ای از محیط زیست محیطی از جمله اورال و آسیای مرکزی منجر می‌گردید در این کشور اجرا نشد. امروزه تنها کمتر از ده کارخانه صنعتی در گرجستان به عنوان تهدید عمده زیست محیطی به حساب می‌آیند.

در آن سو گرجستان در زمینه نبود انگیزه برای حمایت‌های زیست‌محیطی با شوروی سابق اشتراک داشت و در همین راستا تنها چند نهاد و قوانین حامی محیط زیست وجود داشت. استانداردهای شوروی سابق جزو بالاترین و سخت گیرترین استانداردهای دنیا محسوب می‌شد اما تعلق تمام زمین‌ها و منابع طبیعی به دولت و عدم توجه به مواد خام و مواد سوختی انگیزه کمی را برای حفاظت از محیط زیست در نزد افراد و عموم به وجود آورده بود. همچنین در تضاد موجود میان تولید و حمایت و توجه به محیط زیست همواره تولید در اولویت قرار داشته است. یک مدیر ممکن بود در اثر عدم موفقیت از رسیدن به اهداف تولیدی کارخانه خود عضویت در حزب و یا شغل خود را از دست بدهد. اما در مورد آسیب‌رسانی به محیط زیست حداکثر مجبور می‌شد حقوق یک ماه خود را به عنوان جریمه بپردازد.

مردم عامی نیز به همین ترتیب انگیزه چندانی برای حفظ یا حمایت از محیط زیست ندارند. آب شیرین و گاز طبیعی از نظر این مردم متعلق به همه افراد بوده این درحالی است که در مقابل طبیعت به طور کلی به شخص خاصی تعلق نداشته و لذا هیچ کس جواب‌گوی آسیب‌رسانی به آن نبوده است. از سویی تبلیغات زیست‌محیطی به ندرت دیده می‌شود و آنچه که از این نوع تبلیغات وجود داشته است همانند تبلیغات‌های دیگر چندان مورد توجه واقع نمی‌شد.

محیط زیست گرجستان به صورت غیرقابل برگشتی آسیب ندیده است. آمار رسمی شوروی سابق، قبل از استقلال این کشور شهرهای روستاوی و زستافونی را در میان 103 شهر آلوده دنیا و دارای شرایط خطرناک از لحاظ آلودگی هوا قرار داده بود. اما تجزیه و تحلیل‌های دقیق‌تر تصویر کاملاً متضادی را نشان می‌دهد. به عنوان نمونه در زمینه دفع آلودگی‌های هوا دلایلی برای امیدواری وجود دارد. 23 آلاینده‌های ناشی از فعالیت‌های صنعتی، از سه کارخانه صنعتی منشاء می‌گیرد (درصد باقی مانده ناشی از شش کارخانه دیگر است). با توجه به اینکه تقریباً صنایع خطرناکی به لحاظ اکولوژیکی در گرجستان وجود ندارد و نیز انباشت زباله‌های صنعتی در تعداد محدودی از کارخانه‌ها دیده می‌شود لذا زمینه اقدام برای جلوگیری از آلودگی هوا تسهیل می‌گردد. اگرچه تجهیزات موجود فرسوده بوده و نظم و انضباط سفت و سختی در زمینه کنترل صنایع دیده نمی‌شود و کارکنان کارخانه‌ها از تخصص لازم برخوردار نیستند اما این عوامل مانع از اجرای اصلاحات سریع و مناسب نخواهد بود.

با این حال دو معضل عمده و مرتبط به هم به نام جنگل‌زدایی و فرسایش زمین در گرجستان وجود دارد. این درحالی است که در گرجستان همواره زمین مناسب و کافی برای تأمین غذای مردم وجود نداشته است. علاوه برآن، منابع محلی آلودگی از قبیل سیستم جمع‌آوری زباله در تفلیس و برخی شهرهای بزرگ دیگر این کشور باعث نگرانی است. آلودگی دریای سیاه نیز یک نگرانی عمده بین‌المللی است اگرچه میزان مشارکت گرجستان در آسیب‌رسانی به این دریا نسبتاً کم بوده و در این آلودگی دخالت کمتری داشته است.

فرسایش زمین عمدتاً ناشی از به کارگیری روش‌های نادرست کشاورزی به ویژه در مناطق کوهستانی است که بخش قابل ملاحظه‌ای از زمین‌های کشاورزی با شیب بیش از 20 یا 30 درجه در این مناطق وجود دارند. در این میان جنگل‌زدایی به ویژه در سال‌های اخیر به فرسایش زمین کمک کرده است. در این روند جمعیت، ابتدا در روستاها و اخیراً در شهرها با قطع بی رویه درختان برای تأمین سوخت مورد نیاز خود مؤثر بوده‌اند. قطع درختان برای تهیه الوار و صدور آن به کشورهای دیگر معضل دیگر زیست محیطی گرجستان است.

البته راه حل‌هایی برای حل مشکلات فوق وجود دارد که متضمن منابع مالی زیادی نیست. اما مدیریت و کنترل مناسبی را طلب می‌نماید. به عنوان مثال در صورتی که مقامات محلی بخواهند، قادرند مشکل قطع غیرقانونی و بی‌رویه درختان برای صادرات را که به شدت در حال گسترش است به سرعت کنترل و متوقف نمایند. این مساله که آیا کشاورزی همچنان به عنوان فرسایش زمین باقی خواهد ماند یا نه بستگی به سیاست‌های کشاورزی در آینده دارد. آنچه مشخص است این است که با اتخاذ یک سیاست اصولی و موثر و اجرا ی دقیق آن مساله و معضل فرسایش زمین می‌تواند دفع گردد. اما با توجه به قوانین سخت حقوقی و اقتصادی بسیاری از اقدامات مفید و موثر برای توسعه و حفظ محیط زیست نمی‌تواند در سیستم معمولی اقتصادی اجرا گردد.

حال با توجه به عدم وجود اقتصاد عمل‌گرا در گرجستان و نیز نیاز به اصلاحات اساسی در ساختار حقوقی موجود این کشور طرح مسئله فوق در مورد گرجستان منتفی است. از سویی با توجه به این که اقتصاد گرجستان در نخستین مراحل رشد خود قرار دارد ارایه قوانین، هنجارها و اقدامات فنی در جهت کنترل محیط زیست در آینده چندان مشکل نخواهد بود اما آنچه مشخص است مردم هر زمان با وضع قوانین جدید و انجام اقدامات نو و یا پرداخت مالیات‌های تازه مخالفت می‌نمایند و به طور کلی یک عدم تمایل در مورد پذیرش آیین‌ها و ابتکارات جدید در بین آن‌ها وجود دارد. به عنوان نمونه اصل «پرداخت‌های مربوطه به آلاینده‌ها» می‌تواند به آسانی ارایه شود و به صورت قانون در بیاید، اما سوال اینجا است که آیا علاقه و عزم و اراده‌ای برای عمل به آن وجود دارد و نیز اولویت‌های دولت در این زمینه کدامند.

دخالت در این مورد و حل مشکلات بسیار آسان‌تر است زیرا همانگونه که قبلاً ذکر شد بسیاری از معضلات زیست‌محیطی در گرجستان مربوط به تکنولوژی نبوده و ارتباط مستقیم با سوء مدیریت و یا فقدان سازمان کارآمد لازم دارد لذا منابع مالی عمده‌ای مورد نیاز نخواهد بود. به عنوان مثال 45% آلودگی هوای تفلیس که ناشی از رفت و آمد وسایل موتوری است به فقدان مدیریت ترافیک، عادات نادرست رانندگی و وضعیت نامطلوب فنی وسایل نقلیه برمی‌گردد که کلیه این نواقص می‌تواند با یک سرمایه گذاری نه چندان زیاد تحت کنترل درآید. اما آلودگی دریای سیاه یک معضل جدی بین‌المللی است که سهم گرجستان در ایجاد این آلودگی در مقایسه با سایر کشورهای منطقه نسبتاً جزئی است. با این حال در جهت کنترل ورود انواع فاضلاب‌های تصفیه نشده به این دریا از طریق شهرهای ساحلی و یا از طریق تأسیس صنایعی چون پالایشگاه نفت باتومی و یا صنایع دیگر اقدامات بیشتری باید صورت پذیرد. در این میان فرسایش ساحلی دریای سیاه نیز عمدتاً ناشی از فقدان مواد رسوبی است که معمولاً از طریق رودخانه‌ها به درون آن وارد و تأمین می‌شد. این مواد رسوبی در حال حاضر پشت سدهای مختلفی که در جهت تولید برق و الکتریسیته ایجاد شده‌اند جمع و مسدود شده‌اند که نمونه بارز آن در اینگوری مشاهده می‌شود. حفاری‌های بی‌رویه و عمدتاً غیرقانونی در بستر رودخانه‌ها و در مناطق ساحلی به روند فرسایش کمک می‌کند. البته مشکل اخیر قابل رفع بود و می‌توانست به جای رودخانه‌ها و مناطق ساحلی در نواحی که از سنگ‌های قدیمی و بی مصرف انباشته شده بوده صورت بگیرد.

از آنجایی که کشاورزی تنها منبع عمده تخریب محیط زیست در گرجستان به شمار می‌آید، لذا دخالت در این زمینه و برنامه‌ریزی در این راستا می‌تواند در جلوگیری از تخریب محیط زیست بسیار مؤثر باشد. البته با توجه به گستردگی وسعت زمین‌های فرسایش یافته در طول سال‌های گذشته اقدامات محدودی را می‌توان در این زمینه انجام داد با این حال زمین‌های موجود فعلی در گرجستان به حد طبیعی خود نزدیک هستند. از سویی سیستم قدیمی کشاورزی که از زمان شوروی سابق وجود داشته از بین رفته و الگوهای جدیدی در حال شکل‌گیری هستند. افزایش نقل و انتقال وسایل موتوری در جهت محل بار و کالا در سیستم بزرگراه‌های شمال جنوب و یا شرق و غرب (در راستای احیای جاده ابریشم بین آسیا و اروپا) می‌تواند آسیب‌های زیست‌محیطی جدی را به دنبال داشته باشد. آثار چنین آسیب‌هایی امروزه در اروپای غربی دیده می‌شود. در یک جمع بندی دولت گرجستان در مورد استفاده از فن آوری‌های بی خطر زیست‌محیطی به ویژه در بخش‌های انرژی و کشاورزی به نظر می‌رسد که تمایل زیادی داشته باشد. این فن آوری‌ها شامل فن آوری‌هایی است که در کشورهای غربی به علت هزینه بالا و مشکلاتی که در بردارند چندان مورد توجه واقع نمی‌شوند اما بدست آوردن آن برای گرجستان در حال حاضر امکان‌پذیر است. در این زمینه قبلاً پیشرفت‌هایی به صورت آزمایشی صورت گرفته است.

در آغاز سال 1993 میلادی و با توجه به عدم توانایی دولت گرجستان در تأمین سوخت داخلی و عدم وجود راه حل مناسب دیگر، ابتدا ساکنین مناطق روستایی و سپس ساکنین مناطق شهری مجدداً به قطع درختان روی آوردند. توجه به این نکته لازم است که گرجستان کشوری است با کوه‌های شیب‌دار و این شیب‌ها با پوشش درختان پوشیده شده است. تنها 17 درصد از درختان در دامنه‌های با شیب کمتر از 20 درجه قرار دارند.

علاوه بر حدود 2 میلیون هکتار از جنگل‌های دولتی 78 درصد در دامنه‌های با شیب بیش از 20 درجه قرار داشته و 43 درصد در دامنه‌های با شیب بیش از 30 درجه واقعند. امروزه فرسایش خاک، ریزش خاک کوه‌ها و فرود آمدن بهمن از نتایج بهره برداری‌های بی رویه از درختان این مناطق است. در بخش شرقی گرجستان جنگل زدایی به معنای نابودی آب‌های سطحی و زیرزمینی است. امروزه مردم باید خانه‌های خود را گرم کنند و لذا تا جایی که می‌توانند درختان در دسترس را قطع می‌کنند. دانش نسبی جنگل‌بانی که شامل حفاظت از جنگل می‌شد آشکارا به فراموشی سپرده شده است. در حال حاضر در اطراف تفلیس الوار توسط افراد برای فروش تولید می‌شود و این افراد حضور خود را قانونی دانسته و نفعی در حفاظت از جنگل‌ها ندارند. اکثر جنگل‌های اطراف تفلیس با هدف جلوگیری از فرسایش زمین درخت‌کاری شده و لذا تخریب آن‌ها از حساسیت زیادی برخوردار است.

یکی دیگر از عوامل محرکه تخریب گسترده جنگل‌ها قیمت بالای الوار و چوب درختان در کشور همسایه ترکیه است. در این رابطه منطقه آجاریا به ویژه بیشترین آسیب را از بهره‌برداری‌های تجاری دیده است و تمام دامنه کوه‌های این منطقه عاری از پوشش درختان شده است. از نتایج این مساله این که در اواخر دهه 1980 میلادی به دنبال وقوع سیل در این منطقه هزاران نفر بی‌خانمان شدند. الگوی فعلی جنگل‌زدایی آینده نگران کننده‌ای را برای منطقه به همراه خواهد داشت. سایر بخش‌های غربی گرجستان با توجه به میزان رطوبت بالا و بارندگی‌های فراوان به صورت مشابهی در معرض خطر قراردارد. مقامات محلی در این زمینه دخالت نمی‌کنند زیرا آن‌ها یا منابع لازم را در اختیار ندارند و یا اینکه علاقه ای به این مسأله نشان نمی‌دهند.

مواد مخدر

مصرف مواد مخدر مشکل جدیدی در گرجستان محسوب می‌شود. آمار موجود نشان می‌دهد گرجستان در بین کشورهای مشترک‌المنافع از حیث میزان مصرف مواد مخدر رتبه‌ی سوم را بعد از ترکمنستان و اوکراین دارا است اطلاعات جدید ارایه شده توسط اداره ملی مبارزه با مواد مخدر تعداد افراد معتاد ثبت شده را در حدود چهارهزار نفر می‌داند. حال با توجه به تعداد تخمینی معتادین ثبت نشده این میزان بین چندین هزار نفر تا 150 هزار نفر برآورد می‌شود. در آمار اداره مذکور بیشترین میزان اعتیاد به مواد مخدر در میان افراد جوان بین 18 تا 25 سال دیده می‌شود و در این میان گفته می‌شود تعداد زنان معتاد نیز در حال افزایش است. (بنا به یک تخمین، زنان معتاد 10 تا 15 درصد کل معتادین را تشکیل می‌دهند.)

اعتیاد به مواد مخدر در اواخر دهه 1980 میلادی در شهرهای بزرگ گرجستان به صورت یک مساله و امر عادی درآمده بود و به دنبال جنگ‌های داخلی در سال‌های اخیر این مساله به صورت قابل توجهی در کلیه مناطق این کشور گسترش یافته است. با توجه به ارزانی و دسترسی آسان به مرفین، بیشترین ماده مخدر مصرفی تا اواسط دهه 1970 میلادی مرفین بوده است. در حال حاضر نیز مرفین مورد استفاده اکثر معتادین قرار دارد و در همین حال برخی از این افراد به سوی حشیش، ماری جوانا و برخی مواد افیونی شامل خشخاش کشیده شده‌اند (خشخاش عمدتاً در بخش‌های خارجی منطقه اسوانتی کشت می‌شود.) در این زمینه تنها مشکل موجود مصرف مواد مخدر نیست، بلکه افزایش جنایات ناشی از حمل و نقل مواد مخدر و تجارت پر سود آن معضل دیگر این حوزه است. گرجستان میان آسیا و اروپا واقع شده و با توجه به اینکه کنترل مؤثر چندانی در مورد مرزهای متعدد آن صورت نمی‌گیرد به صورت مسیر حمل این نوع مواد بین روسیه و ترکیه تبدیل شده است.

از جمله مناطق عمده‌ای که در گرجستان تحت تأثیر مواد مخدر قرار دارند می‌توان به منطقه گاردابانی در مسیر آذربایجان و منطقه تسخین والی (به ویژه خود تسخین والی و جاوا) و منطقه قازبگی اشاره کرد که از طریق شمال منطقه اوستیا از روسیه مواد را دریافت می‌دارد. گفته می‌شود در گرجستان در نزدیک مرز این کشور با روسیه اتومبیل‌های مسروقه با مواد مخدر مبادله می‌شوند[۱].

نیز نگاه کنید به

آسیب ها و چالش های اجتماعی در چین؛ آسیب شناسی اجتماعی در ژاپن؛ آسیب شناسی اجتماعی در روسیه؛ خشونت ها و آسیب های خانواده در مصر؛ آسیب شناسی اجتماعی در تونس؛ آسیب شناسی اجتماعی در افغانستان؛ آسیب شناسی اجتماعی در سنگال؛ آسیب شناسی اجتماعی در آرژانتین؛ آسیب شناسی اجتماعی در فرانسه؛ آسیب شناسی اجتماعی در مالی؛ آسیب شناسی اجتماعی در سوریه؛ آسیب شناسی اجتماعی در ساحل عاج؛ آسیب شناسی اجتماعی در زیمبابوه؛ آسیب شناسی اجتماعی در اوکراین؛ آسیب شناسی اجتماعی در اسپانیا؛ آسیب شناسی اجتماعی در اردن؛ آسیب شناسی اجتماعی در اتیوپی؛ آسیب شناسی اجتماعی در سیرالئون؛ آسیب شناسی اجتماعی در قطر؛ آسیب شناسی اجتماعی در بنگلادش؛ آسیب شناسی اجتماعی در تایلند

کتابشناسی

  1. بنیاد مطالعات قفقاز (۱۳۹۲). جامعه و فرهنگ گرجستان. تهران: سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی (در دست انتشار)، ص80-87.