عضویت اسپانیا در سازمان های بین المللی و منطقه ای

از دانشنامه ملل

اسپانیا در 14 دسامبر سال 1955 عضو سازمان ملل می‌باشد و به خاطر نقش فعالش در درون سیستم سازمان ملل به جایگاه دولتی محترم ارتقا یافت. برای مثال اسپانیا (نوزدهمین اقتصاد جهان)در سال 2009 3.17 درصد بودجه عادی سازمان ملل را متقبل شده است. اسپانیا ششمین تامین کننده مالی سازمان ملل در 2007 تا 2009 بوده است. اسپانیا سازمان ملل متحد را به عنوان ضامن صلح و امنیت بین الملل می‌داند و همکاری با این سازمان یکی از ستون اصلی سیاست خارجی این کشور می‌باشد. عناصر کلیدی این سیاست شامل احترام به حقوق بین الملل و اهداف و اصول منشور سازمان ملل متحد می‌باشد. اسپانیا اعتقاد دارد که سازمان ملل متحد باید با چالش‌ها و نیازهای جامعه بین الملل به طور موثر برخورد کند و توسعه، صلح و امنیت و حقوق بشر را ستون‌های سازمان ملل می داند. اولویت‌های اسپانیا درون سازمان ملل متحد علاوه بر موارد بالا شامل همکاری توسعه بین المللی، ارتقا و محافظت از حقوق بشر، امنیت غذا، تغییرات آب و هوایی، برابری جنسیتی و توانبخشی به زنان می‌باشد[۱].

رابطه اسپانیا با جامعه اروپا

همانطور که اسپانیا شروع به بیرون آمدن از انزوای پس از جنگ می‌نمود، کابینه‌های پی در پی فرانکو به دنبال برقراری روابط نزدیکتر با اروپا بود. پس از مرگ فرانکو، این امر به عمده ترین هدف دیپلماتیک اسپانیا تبدیل شد. تمایل به رسمیت شناخته شدن از سوی جوامع دموکراتیک غرب اروپا، عامل اصلی انگیزه اسپانیا برای دستیابی به عضویت جامعه اروپا( European Community, EC) بود. اسپانیا در سال 1958، عضو وابسته سازمان همکاری اقتصادی اروپا (Organisation for European Economic Co-operation, OEEC)شده بود و در سال 1959 به عضویت کامل سازمان همکاری اقتصادی و توسعه(Organisation for Economic Cooperation and Development ,OECD) که جانشین سازمان همکاری اقتصادی اروپا شد، دست یافت. آن همچنین عضویت در بانک جهانی را نیز به دست آورد. با این حال، جامعه اروپا برای پیوستن اسپانیا به آن تمایل کمتری داشت. بعد از شش سال مذاکره، در ماه مارس 1970، توافقنامه ای برای پیمان تجاری ترجیحی بین اسپانیا و جامعه اروپا امضا شد ولی این پیمان توافقی کاملا اقتصادی بود. نهادهای حکومتی دموکراتیک موجود در اسپانیا به شدت مورد تنفر کشورهای عضو جامعه اروپا بود و به عنوان یک مانع بر سر راه الحاق اسپانیا همچنان به قوت خود باقی بود.

نخست وزیر (سوارز) اسپانیا مدت کوتاهی پس از اینکه اولین حکومت منتخب دموکراتیک اسپانیا، در ژوئن 1977 به قدرت رسید، وزیر امور خارجه خویش را برای ارائه درخواست رسمی اسپانیا برای پیوستن به جامعه اروپا، اعزام کرد. احزاب سیاسی عمده در اسپانیا، بر سر مساله عضویت تقسیم شدند وهمه از تلاش برای پیشبرد نوسازی اسپانیا و همچنین مشروعیت بین المللی آن حمایت کردند.

آینده تصویب این برنامه با اجرای سیاست‌های دموکراتیک، توسط دولت بعد از فرانکو تقویت شد. نگرش اروپا نسبت به اسپانیا به سمت بهتر شدن، گروید و اسپانیا در نوامبر 1977 به عضویت شورای اروپا پذیرفته شد. با این حال، مذاکرات برای الحاق اسپانیا به جامعه اروپا پیچیده و طولانی شد. پس از اینکه اسپانیا اعتبار دموکراتیک لازم را به دست آورد، پیامدهای اقتصادی آتی الحاق اسپانیا به جامعه اروپا، باعث ایجاد سوء تفاهماتی بین اعضای جامعه اروپا شد. سطح توسعه اقتصادی اسپانیا به میزان قابل توجهی از سایر کشورهای عضو، پایین تر بود و بخش صنعتی آن، به اصلاحات عمیق ساختاری نیاز داشت. همچنین در رابطه با ناوگان ماهیگیری اسپانیا، مشکلاتی وجود داشت. در نتیجه عواقب بالقوه عضویت اسپانیا در جامعه اروپا، بزرگترین نگرانی در بین اعضای جامعه اروپا به خصوص فرانسه بود.

پس از چانه زنی‌های طولانی، توافق نامه‌هایی در خصوص این موضوع حاصل شد و معاهده الحاق در تابستان 1985، به امضا رسید. در تاریخ اول ژانویه 1986، اسپانیا در نهایت همراه با پرتغال، وارد جامعه اروپا شد. با ورود اسپانیا به جامعه اروپا، هدف اصلی سیاست خارجی که بر بی طرفی مبتنی بود حاصل شده بود و بسیاری از اسپانیایی‌ها حس انتظار طولانی برای گنجانیده شدن رسمی در ملت‌های جامعه اروپای غربی را چشیدند. شور و اشتیاق اسپانیایی‌ها در ماه های بعد بر سر مسائلی چون، ممنوعیت اسپانیا از ماهیگیری در آب‌های مراکش، (به دلیل اختلافات جامعه اروپایی با مراکش)، کم حرارت تر شد  و این امر روشن ساخت که همه جنبه‌های عضویت جامعه اروپا برای اسپانیا مفید نخواهد بود. طبق نظرسنجی‌هایی که در بهار 1987 به عمل آمد، مشخص شد که اکثریت زیادی از اسپانیایی‌ها معتقد بودند ورود به جامعه اروپا به اسپانیا هیچ گونه کمکی نخواهد کرد. به خصوص کشاورزان از عواقب سیاست مشترک کشاورزی ناراضی بودند. با این حال، نظرسنجی مشابهی نشان داد که اکثریت اسپانیایی‌ها علاقه‌مند به عضویت در جامعه اروپا بودند و احساس آن‌ها از اینکه شهروند اروپایی شوند در حال افزایش بود[۱].

اسپانیا و اتحادیه اروپا

بعدها جامعه اروپا به اتحادیه اروپا تبدیل شد. اتحادیه اروپایی سازمانی است که بر پایه ارزش‌های مشترک آزادی، دموکراسی، حاکمیت قانون و احترام به حقوق بشر تاسیس شده است. و هدفش این است که اروپایی واحد و یک صدا در صحنه بین الملل ایجاد شود. بیش از بیست و پنج سال از  پیوستن اسپانیا به اتحادیه اروپا می‌گذرد. کشور اسپانیا اکنون خود را در میان گروهی از کشورهای بسیار توسعه یافته می‌بیند. اتحادیه اروپا برای کشور اسپانیا مفید بوده است چرا که توسعه اقتصادی و اجتماعی‌اش نتیجه فرایند همگرایی اروپایست. از منظر اقتصادی، اسپانیا به طور سالانه 8% تولید ناخالص داخلی را از سال1987 از اتحادیه اروپا دریافت می‌کند. کمک‌های مالی اتحادیه اروپا حدود 300000 شغل در اسپانیا ایجاد کرده است و 90 درصد سرمایه گذاری‌هایی که اسپانیا  از کل جهان دریافت می‌کند از کشورهای اروپایی است. اتحادیه اروپا 71 درصد صادرات اسپانیا را دریافت می‌کند و 60 درصد واردات اسپانیا از  کشورهای عضو اتحادیه اروپا می‌آیند. از نظر فرهنگی و اجتماعی، بهداشتی نیز اتحادیه اروپا نیز به اسپانیا کمک کرده است. در برابر کمک‌هایی که اتحادیه اروپا به اسپانیا کرده است، اسپانیا نیز کمک‌هایی را متقابلا انجام داده است. اسپانیا در درون اتحادیه نقش فعالی ایفا کرده است در ذیل به طرح‌های اتحادیه اروپا که نقش مهمی در آن و در طرفداری از ان ایفا کرده است: اجرا و تقویت ایده "شهروند اروپایی"، طرح اروپای اجتماعی همگام با اروپای اقتصادی و پولی، تاکید بر توسعه سیاست‌های مشترک اروپایی در زمینه عدالت و امور داخلی به خشوش در مورد جنایات سازمان یافته، مواد مخدر و تروریسم، فرایند توسعه دادن و نهاد سازی روابط اروپا- امریکای لاتین، تضمین ثبات سیاسی در حوزه مدیترانه[۱].

اسپانیا و ناتو

اگرچه عقاید رسمی و مردمی اسپانیا به اتفاق آرا در خصوص الحاق اسپانیا به جامعه اروپا به توافق رسیدند، ولی در رابطه با عضویت اسپانیا در ناتو، شک و تردیدهای قابل توجهی مطرح شد. موقعیت جغرافیایی اسپانیا بسیار قابل توجه است و برخی از راه‌های ارتباطی زمینی، دریایی و هوایی، اسپانیا را یک شریک بالقوه ارزشمند برای اتحاد با دیگر شرکا تبدیل کرده است. طرفداران عضویت اسپانیا در ناتو، استدلال کردند که این ملاحظات جغرافیایی یکسان، باعث می‌شود عضویت به همان اندازه نفع اسپانیا باشد زیرا موقعیت استراتژیک کشور می‌توانست اسپانیا را به یک هدف عمده در هر درگیری تبدیل سازد (مگر آن که اسپانیا، توسط متحد خود پشتیبانی شود). همچنین طرفداران عضویت اسپانیا در ناتو، ادعا می‌کنند که ادغام در ناتو، مدرن سازی خدمات نظامی اسپانیا و تامین دفاع ملی را به اندازه کافی تضمین می‌کند. امید می‌رفت که عضویت در ناتو تمرکز رهبران ارتش  را از دل مشغولی‌های ارتجاعی مجددا به سمت دفاع از غرب سوق دهد.

بسیاری از نیروهای سیاسی اسپانیا، مخصوصا سوسیالیست‌ها و کمونیست‌ها با این عقیده که عضویت کامل برای اهداف سیاست خارجی و دفاعی کشور مفید خواهد بود، را مخالفت کردند. در مقابل، آن‌ها احساس کردند سطح تنش بین بلوک‌های رقیب قدرت، دارد افزایش می‌یابد و احتمال دارد در آینده، اسپانیا را به رویارویی با اتحاد جماهیر شوروی بکشاند.

مخالفان عضویت اسپانیا به ناتو، متذکر می‌شوند که، ناتو در تلاش‌های طولانی مدت خود برای اینکه مجددا جبل الطارق را به دست آورد، هیچ نفعی برای اسپانیا نخواهد داشت زیرا این فرض مطرح می‌شد که سایر اعضای ناتو، بریتانیا را در این قضیه حمایت خواهند کرد. یکی دیگر از عواملی که مخالفین عضویت اسپانیا در ناتو مطرح می‌کردند، خشم ایالات متحده به عنوان حامی و پشتیبانی اصلی رژیم فرانکو بود.

اگرچه سوارز قصد اسپانیا را برای درخواست عضویت در ناتو اعلام کرده بود ولی حکومت مرکز اجتماعی و دموکراتیک وی، همچنان سوال‌هایی را پیرامون این مساله به قوت خود باقی گذارد. پس از این که سوارز در سال 1981 استعفا داد، جانشین وی، لئوپلدو کالوو سوتلو(Leopoldo Calvo Sotelo)، به این مساله اولویت بالایی را اختصاص داد با این استدلال که ورود اسپانیا به ناتو، به مذاکرات برای ادغام در جامعه اروپایی تسریع خواهد بخشید. در دسامبر 1981، پارلمان عضویت در ناتو را با اکثریت آراء تصویب کرد. در نتیجه اسپانیا در می 1982، رسما به ناتو پیوست.

سوسیالیست‌ها یک مبارزه انتخاباتی را سازماندهی کردند و گونزالس، رهبر حزب سوسیالیست کارگران اسپانیا، موضوع ناتو را به خصیصه اصلی برنامه کاری انتخاباتی خود در سال 1982 تبدیل کرد و قول داد در صورت خروج از ناتو و پیروزی سوسیالیست، یک رفراندوم مردمی را برگزار خواهد کرد. پس از پیروزی سوسیالیست در اکتبر 1982، برای تحقق وعده فوق، هیچ اقدام فوری صورت نگرفت. بسیاری از سوسیالیست‌ها در تظاهراتی که در ژوئن 1984 توسط حزب کمونیست اسپانیا سازماندهی شد، شرکت کردند اما گونزالس دلایلی را برای به تاخیر انداختن رفراندوم ،پیدا کرد. اگرچه نظریه بی طرفی در اسپانیا باقی ماند اما حکومت در جهت ادامه عضویت در ناتو که به عنوان ضامن اصلی امنیت اروپا  درک می شد، ادامه داد. یک عامل مهم در این تغییر موقعیت، ترس خروج از ناتو بود که امکان داشت یک مانع پایدار برای ورود به جامعه اروپا شود.

هنگامی که زمان برگزاری رفراندوم در 2 مارس 1986 تعیین شد، گونزالس در یک مبارزه قوی اما محدود برای ادامه عضویت در ناتو تلاش کرد. حکومت، عضویت در ناتو را به عنوان پیش زمینه ای برای جامعه اروپایی معرفی کرد و نسبت به عواقب جدی اقتصادی خروج از ناتو هشدار داد. بنابراین 52.6 درصد از رای دهندگان به عضویت اسپانیا در ناتو رای موافق دادند و 39.8 درصد از رای دهندگان با آن مخالفت کردند و اسپانیا همچنان به عنوان شانزدهمین عضو ناتوبه عضویت خود ادامه می‌دهد. در سال بعد، در یک حرکت، نمودهایی از نظام دفاعی اروپایی دیده می‌شود، گونزالس پیشنهادی را برای عضویت اسپانیا در اتحادیه اروپای غربی مطرح می‌کند. در 19 آوریل 1988، اسپانیا و پرتغال رسما برای پیوستن به سازمان دعوت شدند[۱].

نیز نگاه کنید به

سیاست و حکومت اسپانیا؛ روابط خارجی اسپانیا؛

کتابشناسی

  1. ۱٫۰ ۱٫۱ ۱٫۲ ۱٫۳ فاخری، مهدی(1392). جامعه و فرهنگ اسپانیا. تهران: سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی( در دست انتشار)