شخصیت های موثر سیاسی و اجتماعی در تاجیکستان
7-3. شخصیت های موثر سیاسی و اجتماعی در دوره معاصر
تاجیکستان همواره مهد پرورش بزرگان بسیاری در عرصه¬های سیاسی و اجتماعی بوده که به زعم خود نقش مهمی در تاریخ معاصر تحولات این کشور داشته¬اند. در زیر به مهمترین شخصیت¬هاس سیاسی و اجتماعی در دوره معاصر می¬پردازیم.
احمد مخدوم دانش (1827 - 1897 م) شاعر، نویسنده و دانشمند برجسته تاجیک اهل بخارا بود و به دلیل دانش بسیارش به «احمد کله» معروف بود. وی به کمک شاگردانش، چون سودا، شاهین، حیرت، مضطرب، سامی و صدرالدین عینی جنبش اصلاحی را که در دهه¬های پایانی سده 19 م، آغاز گردید، رهبری کرد. مخدوم دانش ضمن مخالفت با نظام حاکم در آسیای مرکزی، با حکومت بخارا همراه بود، از این رو در طی سال های 1750-1770 م، سه بار به روسیه تزاری سفر کرد و از اندیشه ها و تکاپوهای آزادی خواهانه آگاهی هایی به دست آورد. وی گسترش دانش و تکنولوژی و آزادی خواهی در روسیه را با عقب¬ ماندگی کشورش مورد سنجش قرار داده و در همین راستا در بخارا با ناآگاهی رهبران مذهبی از دانش روز مبارزه می نمود و از فرهنگ مردم آسیای مرکزی، ویژگی های قومی، سنن ملی، رفاه مردم، حقوق بانوان و ... جانبداری کرد. دانش، در واپسین سال های زندگانی خویش، کتاب های «ناموس الاعظم» و «معیار التدین» را که درباره دین اسلام بود، نگاشت( حائری، 1369: 4).
2- صدرالدین عینی
صدرالدین عینی
صدرالدین سیدمرادزاده عینی در سال 1259 ه.ق 1878 م، در روستای ساکتره، در نزدیکی بخارا زاده شد و در سال 1374 ه.ق/ 1954 م، در شهر دوشنبه درگذشت و در همان جا به خاک سپرده شد. عینی نخستین کسی بود که به سازماندهی مطبوعات ملی و روزنامه نگاری تاجیک همت نمود. او در مقاله ها، شعرها، نوشته ها و شعارهایش که به گونه جزوه و اعلامیه منتشر می¬شد، واقعیت های سیاسی کشورش را با بیانی پر احساس برای کشاورزان توضیح می داد و آنان را به اطاعت نکردن از نظام سنتی و رهایی از دست ستمکاران تشویق می نمود. عینی علاوه بر آثار و تألیفاتش، تألیف نخستین فرهنگ زبان تاجیک، شامل واژگان گفتاری به ویژه در سده های 6 و 7 ه.ق را در 1938 م به پایان رسانید. او بسیاری از آثار خود را به زبان ازبک به گونه متن اصلی نشر داد و نوشته های دیگری نیز به همین زبان منتشر کرد. از این رو عینی را بایستی همزمان یکی از مردان نثر و نظم ازبک نیز به شمار آورد. به پاس نوشته ها و پژوهش های ارزنده عینی در تاریخ، تاریخ ادبیات و زبان شناختی و با توجه به ابتکار او در زمینه ها، دکترای علوم فلسفی و کرسی استادی به او داده شد. با گشایش آکادمی علوم تاجیکستان در سال 1951 م، عینی به ریاست آن برگزیده شد و تا پایان عمر (1954م) در این شغل فعالیت کرد(عاصمی، 1369: 33-31).
شمس¬الدین مخدوم شاهین، شاعر و نویسنده آزادی خواه اواخر سده 13 و اوایل سده 14 ه.ق تاجیک بود. وی به عنوان شاگرد مکتب احمد مخدوم دانش، راه او را ادامه داد. شمس¬الدین مخدوم شاهینف(متوفی 1312 ه.ق/1894 م) از نامدارانی بود که زندگی خود را در راه رفاه مردم و حل و فصل مسایل و دشواری های آنان گذرانید. انتقاد در آثار شاهین بارها به چشم می¬خورد. کتاب «بدایع الضایع» و «تحفه دوستان» وی پر از مسائل روز مردم است. اثر دیگرش «لیلی و مجنون» را به یاد همسرش نوشت، که در آن درد و رنج مردم و نیز خودش را به گونه شعر یادآور می¬شود. شعرهای شاهین را بایستی از بهترین آثار اواخر سده 19م، آسیای مرکزی دانست(میراحمدی، 1372: 86).
ابوالقاسم لاهوتی
لاهوتی هفتاد سال زندگی کرد که نیمی از آن با ایران و رویدادهای مربوط به ایران در پیوند بود و نیمه دوم آن از سال 1922 م/ 1301 ه.ش، بدین سو، بایستی در چارچوب دگرگونی ها و چگونگی های اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی به ویژه جامعه پارسی زبان آسیای مرکزی بررسی شود. لاهوتی از آغاز نوجوانی شاعری آزادی خواه به شمار می آید. که در راه آزادی ملت های خاورمیانه و به سود مشروطیت ایران می کوشیده و در شعرهایش آزادی به معنی از میان رفتن نظام¬های خودکامه و ستمگر، جلوه می¬کرده است. پس از یک رشته درگیری سیاسی و نظامی با حکومت ایران، در 35 سالگی به اتحاد جماهیر شوروی مهاجرت کرد. از آن پس استعداد خویش را در خدمت سوسیالیسم و فرهنگ تاجیک به کار انداخت. لاهوتی در سال 1925 م / 1304 ه.ش، به دوشنبه پایتخت تاجیکستان رفت. پس از چندی به مقام وزارت فرهنگ تاجیکستان رسید و به سال 1935 میلادی/ 1314 ه.ش به نمایندگی از سوی دولت اتحاد شوروی در کنگره دفاع از تمدن در پاریس شرکت کرد و در همان سال نشان لنین را دریافت نمود. در سال 1954م/1333 ه.ش، زندگی نامه لاهوتی به نام «شرح زندگانی» من منتشر گردید. که ادعا می شود نگارش خود اوست. این کتاب دربرگیرنده خرده گیری های گسترده از استالین و رژیم اتحاد شوروی بود. گفتار این کتاب پیرامون رژیم استالین با آزادی اجتماعی و سیاسی، با آن چه لاهوتی پیش از آن نوشته بود، سخت ناهمخوانی داشت. در این کتاب نیز آمده است که لاهوتی در ژوئن 1952 م/1331 ه.ش به افغانستان رفت و به دولت آن کشور پناهنده شد. ولی لاهوتی در مطبوعات و رادیو پیوند خود را با کتاب شرح زندگانی من دروغی آشکار خواند. لاهوتی نیز به نگارش سرگذشت خویش با عنوان «سرگذشت من» پرداخت. ولی پیش از پایان آن درگذشت. آن چه لاهوتی توانست در سرگذشت خویش بگنجاند، چهار سال پس از مرگش به سال 1961م/1340 ه.ش، در جلد دوم شرق سرخ در 22 صفحه به چاپ رسید(حائری، 1369: 22-20).
میرزا تورسون¬زاده از نویسندگان و پژوهشگران برجسته تاجیک بود که در سال 1911 چشم به جهان گشود. وی از جوانی به عرصه¬ی ادبیات تاجیک گام نهاد. تورسون¬زاده و یارانش درام نویسی را در ادبیات تاجیک بنیاد گذاشتند(هادی¬زاده، 1970: 169).
باباجان غفورف در 31 دسامبر 1909م در روستای اسفزار و یازد خجند ولایت سمرقند در خانواده-ای کشاورز پا به عرصه وجود نهاد. پدرش غفور سنگین اف باغبان بود. که مدتی چند کارگر راه آهن نیز بوده است. وی در سن 18 سالگی در سازمان کمسومول، مدیریت کودکان و چندی بعد سرپرستی شعبه فرهنگ کمیته ناحیه ای کمسومول را بر عهده داشت. اواخر سال 1928 م، برای گذراندن کورس های عالی حقوق به سمرقند فرستاده شد. پس از پایان تحصیل به شهر دوشنبه به کمیته مرکزی حزب کمونیست(بلشویکان) تاجیکستان مأموریت یافت. از سال 1930 م، مدتی را در کمیسر خلق دادگستری بود و سپس به مدیریت شعبه منصوب گردید. سال بعد برای تحصیل به مسکو رفت و سال 1935 م، فارغ التحصیل انستیتو کمونیستی ژورنالیستی کشور گردید. غفورف از سپتامبر 1940 م، تا آوریل 1941 در اسپیرانتور انتستیتو تاریخ آکادمی علوم اتحاد شوروی نیز تحصیل کرد. پس از پایان آن، منشی کمیته مرکزی حزب کمونیست تاجیکستان در امور تبلیغ و ترویج شد. در ماه 1946م، منشی اول کمیته مرکزی آن حزب گردید. او در سال های دشوار جنگ جهانی دوم، از رهبران تاجیکستان در امر بسیج نیرو برای مبارزه با اشغالگران نازی بود. باباجان غفورف در تمامی عمر خویش به پژوهش درباره تاجیکستان، تاریخ و فرهنگ مردم آسیای مرکزی و تاریخ اسلام پرداخت. او از نخستین پژوهشگران تاریخ مذهب اسماعیلیه است. در جریان فعالیت های علمی و همکاری با برجسته ترین کارشناسان منابع خطی تاریخ خاور، باستان شناسان و ... بر دانش و استعداد وی افزوده شد. در سال 1956، باباجان غفورف به ریاست انستیتو خاورشناسی آکادمی اتحاد شوروی انتخاب گردید. در مارس 1964 م، تحت ریاست او بخش آثار خطی خاوری آکادمی علوم شوروی دایر شد. غفورف در 68 سالگی در 12 جولای 1977م، در شهر دوشنبه درگذشت(مختاراف، 1988: 4-3).
میرشکر در سال 1912 م، در روستای «سین دی یو» در ناحیه سغنان، در ولایت بدخشان کوهی در خانواده روستایی و دامدار متولد شد. دوران تحصیلات ابتدایی پارشینو و مکتب شبانه روزی خاروق را سپری کرد. سپس در سال 1928م، برای ادامه تحصیل به شهر دوشنبه رفت و در سال 1930م دوره سه ساله مکتب مرکزی شوروی حزبی را به پایان رسانید. میرسعید، چندی در روزنامه کمسومول تاجیکستان کار کرد، سپس به عنوان دبیر کمیته کمسومول ناحیه شورآباد/ لنینگراد انتخاب گردید. در سال های 1934-1937 .م، در صف ارتش سرخ و نویسنده و مسئول هیأت تحریریه روزنامه وصیت لنین برگزیده شد. او دبیر و معاون ریاست اتحادیه نویسندگان تاجیکستان (1940- 1946.م) و سردار کمیته برنامه ریزی، ریاست صفت (1946- 1948) و جانشین مدیر شعبه تبلیغات و ترغیبات کمیته مرکزی حزب کمونیست تاجیکستان (1961- 1962م) بود. هم چنین مسئول کمیته جایزه دولتی اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی تاجیکستان به نام رودکی (1966- 1975) و رئیس اتحادیه سینماگران تاجیکستان (1976- 1978.م) بود و از 1978.م رئیس کمیته جایزه دولتی جمهوری شوروی سوسیالیستی تاجیکستان به نام رودکی شد.
فعالیت ادبی میرسعید از سال های دهه 1930، آغاز گردیده است. موضوع شعرهای وی پرمحتوا بوده و مهمترین مسائل روزمره زندگی و زمان، ساختمان کانال وخش، آزادی بانوان، زندگی کلخوزی در تاجیکستان و غیره را در بر می¬گیرد. میرشکر که از سال¬های دهه 1930.م، برای کودکان آثاری پدید آورد، امروز به عنوان یکی از پایه¬گذاران ادبیات کودک شناخته شده است و نخستین شعر کودکانه¬اش «میمونک زب – قزیق» (1937.م) است. میرشکر در انواع گوناگون ادبی، سرود، ترانه، داستان و منظومه افسانه و روایت، چیستان و مثل، حکایت و .. برای کودکان پدید آورد. میرسعید نمایش نامه¬هایی برای کودکان نیز نوشته است که از قشلاق طلایی(1944م) تا شبک و گل قربان(1946م) بیراق مکتب (1969م) گل رنگ و خوش و ... از آن جمله اند. میر شکراف در آثار دراماتیک خود به فولکولور که از منابع آثار اوست، تکیه کرده است. وی نماینده شورای عالی جمهوری شوروی سوسیالیستی تاجیکستان (مجلس 8 تا 11) رئیس کمیته جمهوری و عضو هیأت رئیسه کمیته روسی همبستگی کشورهای آسیا و آفریقا، عضو هیأت رئیسه اتحادیه نویسندگان شوروی و هیأت رئیسه اتحادیه نویسندگان تاجیکستان از سال 1940.م بود.
از سال 1961 الی 1975 رئیس شورای عالی جمهوری شوروی سوسیالیستی تاجیکستان بوده است. دریافت جایزه دولت اتحاد شوروی (1950.م) جایزه دولتی تاجیکستان به نام رودکی 1964م، و جایزه کمسومول لنین، دو مدال لنین، مدال انقلاب اکتبر، دو مدال پرچم سرخ محنت، مدال دوستی خلق ها، مدال نشان و افتخار و دارای تقدیر نامه¬های ریاست شورای عالی جمهوری شوروی سوسیالیستی تاجیکستان بود. میرشکر از سال 1934.م، عضو اتحادیه نویسندگان شوروی بود و در نهم مرداد مام 1327 ه.ش، در شهر دوشنبه درگذشته است.
8- سيد عبدالله نوري
بنيانگذار حزب نهضت اسلامي تاجيكستان در سال 1947 در روستاي آشتيان سابق ناحية سَنگ¬وار (طويلدره) به دنيا آمد. بعداً خاندان آنها به همراه ديگر مردم كوهستان به وخشانزمين كوچانده ميشوند. سال 1964 دوره تحصيلات عمومی را به پایان برد. سپس دورة مهندسي را در مؤسسة آمار شهر قرغانتپه به اتمام رسانده در ادارة مذكور به عنوان مهندس تا سال 1986 مشغول بود. وي نزد دانشمندان معروف، امثال سيامالدين نجمالدين و قاري محمدجان خوقندي، معروف به مولوي هندوستاني علوم مختلف مثل «صرف و نحو»، «معاني»، «منطق»، «تاريخ اسلام»، «حديث»، «تفسير قرآن» و غيره را آموخت. ماه ژوئن سال 1986 از جانب مقامات امنيتي سابق اتحاد شوروي به جرم فعاليت سياسي بازداشت و حبس شد. ماه فورية سال 1987 به حكم دادگاه ولايت قرغان تپه بر اساس مادة 203 قانون جنائي تاجيكستان به اتهام «انتشار اخبار دروغين كه ساختار جامعه و دولت سوسياليستي را بدنام ميكند، به مدت يكسال و نيم به زندان محكوم شد. او مدت جزا را در زندانهاي سيبري و شرق دور گذراند.
سيد عبدالله نوري به همراه چهار نفر از شاگردانش در 20 آوريل سال 1973 سازمان «نهضت جوانان اسلامي تاجيكستان» را در وادي وخش تأسيس كرد كه بعداً آن به حزب نهضت اسلامي تاجيكستان تبديل شد. اين نخستين سازمان سياسي اسلامي در بين كشورهاي آسياي ميانه بود. از سال 1989 تا سال 1992 وظيفة سردبيري مجلة «منبر اسلام»، نشرية ادارة مسلمانان جمهوري تاجيكستان را به عهده داشت و همزمان رهبر حزب نهضت اسلامي تاجيكستان به طور غيررسمي بود. بر اثر جنگ شهروندي، در آغاز سال 1993 به افغانستان هجرت نمود و در آنجا حركت نهضت اسلامي تاجيكستان را تأسيس كرد و به مبارزة سياسي و نظامي پرداخت و براي بازگرداندن حقوق از دست رفتة مهاجرين و آوارگان تاجيك كوششهاي زيادي به خرج داد. اين سازمان سياسي و نظامي با رهبري او در آغاز شدن مذاكرات صلح بين تاجيكان در ماه آوريل سال 1994 نقش اساسي را داشت. روند مذاكرات صلح بين تاجيكان (آوريل 1995 تا ژوئن سال 1997) تحت سروري سيد عبدالله نوري با موفقيت انجام يافت. به منظور هر چه سريعتر رسيدن به توافق نهايي، او هفت بار در خارج از تاجيكستان با رئيس جمهور تاجيكستان امامعلي رحماناف ديدار و ملاقات نمود. اين ملاقاتها در روند مذاكرات صلح در تاجيكستان نقش مهمي داشت. از ماه ژوئية سال 1997 تا 31 مارس سال 2000 سيد عبدالله نوري رئيسي كميسيون آشتي ملي را به عهده داشت و در استقرار صلح و آشتي و وحدت و تفاهم مردم تاجيكستان سهم بزرگي گذاشت. او در 18 سپتامبر سال 1999 رئيس حزب نهضت اسلامي تاجيكستان شد. وي همچون سياستمداري دانا و ورزيده، باتمكين و دورانديش و همچون فقيه دانشمند علوم اسلامي در عرصة بينالمللي شناخته شده است که مؤلف چندين اثر در زمینه¬های علمي، سياسي، ديني و فلسفي می¬باشد.
9- محيالدين كبيري
در سال 1965 در ناحية فيضآباد به دنيا آمد. بعد از پایان دوره تحصیلات، در سال 1982 نخست تحصیل در آموزشگاه تكنيك آمار شهر آرجينكيز آباد (ناحية كافرنهان و اكنون ناحية شهر وحدت)، سپس دانشگاه دولتي تاجيكستان، دانشگاه صنْعاي جمهوري يَمَن و آكادمي ديپلماتي شهر مسكو را با موفقيت به اتمام رساند. دارای تخصصهاي حقوق، ديپلماسي، عربشناسي و اقتصاد ميباشد. همزمان با تحصيل از سال 1992 عضو رياست اتحادية بينالمللي دانشجويان بوده، تا سال 1995 به حيث مدير نمايندگي اين سازمان در كشورهاي مشترك¬المنافع انجام وظيفه نموده است. از ماه سپتامبر سال 1997 مشاور رئيس كميسيون آشتي ملي و ماه اكتبر سال 1999 تا 1 آوريل سال 2000 عضو زير كميسيون سياسي آشتي ملي بود كه در تحكيم صلح و آرامش ملي در تاجيكستان سهم ارزنده داشته است. او معاون رئيس حزب نهضت اسلامي تاجيكستان را به عهده داشته و در مستحكم شدن روابط بين¬المللي حزب نقش فعالی داشته است. همچنین داراي دكتراي علوم سياسي و به زبانهاي روسي، انگليسي و عربي تسلط دارد.
10- جورهبيك نذري
جورهبيك نذري 23 ژوئن سال 1946 در دوشنبه متولد شد. سال 1968 دانشكدة فيلولوژي دانشگاه دولتي تاجيكستان را به پایان برده؛ در سال 1974 رسالة دكتري و در سال 1997 رسالة فوق دكتري را دفاع كرد. سال¬هاي طولاني در پژوهشگاه خاورشناسي در بخش¬های گوناگون فعاليت نموده و رئيس پژوهشگاه شرقشناسي و ميراث خطي آكادمي علوم تاجيكستان نیز بوده است. آثار تحقيقاتي او در تاجيكستان و ايران به چاپ رسيدهاند. وی از سال 1998 عضو اتحادية نويسندگان تاجيكستان بوده است.
11- محمدجان شكوري
محمدجان شكوري (محمد شريفاويچ شكوراف) 30 اكتبر سال 1926 در بخارا در خانواده¬ای فاضل و دانشمند زمان صدرضياء(وفات 1932) به دنيا آمد. سال 1945 زبان و ادبيات را در دانشگاه آموزگاري دوشنبه به اتمام رسانده در دانشگاههاي آموزگاري كولاب و دوشنبه تدربس كرده است. بعد از اتمام دوره دكتري(1951)، سالهاي طولاني در پژوهشگاه زبان و ادبيات رودكي فعالیت كرده و چندی رئيس كميتة اصطلاحات فرهنگستان علوم تاجيكستان بوده است. از سال 1971 دكتر علم فيلولوژي، از سال 1987 آكادميسين فرهنگستان جمهوري تاجيكستان و از سال ۱۹۹۶ میلادی عضو پیوسته فرهنگستان زبان و ادب فارسی در تهران شد و در سال ۲۰۰۵ میلادی نیز به عنوان "چهره ماندگار" در ایران برگزیده شد. وی در 26 شهریورماه 1391 در 87 سالگی درگذشت و در گورستان لچاب، آرامگاه چهرههای سرشناس فرهنگ و علم تاجیکستان، واقع در شمال شهر دوشنبه به خاک سپرده شد.
آثار او كه از نيمة سالهاي دهة 40 به چاپ رسيدهاند، بيش از 400 مقاله و سي و شش رسالة علمي است. مؤلف كتابهاي پرارزش «سنت¬ها، خلقيت و مهارت» (1964)، «رحيم جليل» (با ع. سيفاللهاف، 1959)، «ساتم الغزاده» (1961)، «لغت اصطلاحات ادبياتشناسي» (با ر. هاديزاده و ت. عبدالجباراف، 1964)، «هر سخن جايي و هر نكته مقامي دارد» (1985-1968)، «صدرالدين عيني» (1978، به فارسي)، «ديد زيباييشناسي خلق و نثر رئاليستي» (1973)، «پهلوهاي تدقيق بديعي» (1976)، «پيوند زمانها و خلقها» (1982)، «مكتب اينجا» (1996 به فارسي، 1997 به سريليك)، «آدميت» (1991)، «خراسان است اينجا»، «سرنوشت فارسي تاجيكي فرارود در سدة بيست» (2002 به سريليك، 2005 به فارسي). او همچنين مؤلف جلد 4 «تاريخ ادبيات شوروي تاجيك» (نثر سالهاي 1976-74-1945)، از مؤلفان «رسالة تاريخ ادبيات شوروي تاجيك»(1957 و به روسي در مسكو 1960) و غيره ميباشد). وی در تأليف كتابهاي درسي مشارکت داشته است. بياض «ادبيات روس» (با و آسْتاخف و م. استامينوا، 1957، 1958، 1960، 1963)، «ادبيات وطن» (براي صنفهاي 6 با ر. امانف، 1962، 1965)، «ادبيات شوروي» (براي صنفهاي 8، با ع. منيازف و ي. عيسياف، 1963، 1965)، مقالههاي دايرهالمعارف تاجيك و ... محصول تلاش¬های او هستند. از دیگر افتخارات او می¬توان به موارد زیر اشاره کرد:
1. در تنظيم و تهية «فرهنگ زبان تاجيكي» (در دو جلد، 1969، 1970) شركت فعال داشته است.
2. سالهاي 1958-63 با ر. امانف نمونة «فولكلور ديار رودكي» را به چاپ رسانده است.
3. بسياري از مقالههايش در مطبوعات با نفوذ روسيه، ايران، افغانستان و ديگر کشورها به چاپ رسيده است.
4. اثر ا. تُركينف «رودين»، پ. لوكنيسكي «تاجيكستان» را به زبان تاجيكي ترجمه کرده است.
5. در تربیت عالمان و محققان جوان سهم بسزا داشته است.
6. چهره¬ی شايستة علمی تاجيكستان(1991)، عضو وابستة آكادمي علوم تاجيكستان، برندة جايزة ادبي دولتي رودكي(1994) مي¬باشد و از سال 1956 عضو اتحادية نويسندگان بوده است.
12- مهمان بختي
مهمان بختي 25 مارس سال 1940 در روستای شولِ ناحية غرم به دنيا آمده است. سال 1958 آموزگاري نوآباد، سال 1063 دانشكدة تاريخ و فيلولوژي دانشگاه آموزگاري دوشنبه را به پایان برده و در سالهاي 1975-1973 در دانشگاه ادبيات گوركي تحصيل نموده است. او فعالیت¬های فرهنگی و اجتماعی فراوانی انجام داده است که در زیر به برخی از آنها اشاره می¬نماییم. دبير و جانشين سردبير «تاجيكفيلم»، سردبير شعبههاي تلويزيون تاجيك، مدير ادبي تئاتر دولتي لاهوتي، مدير خانة اديبان ميرزا تورسونزاده، رئيس شوراي كار با نوقلمان و رئيس اتحادية نويسندگان تاجيكستان. مؤلف فيلمنامههاي مستند «كاروان دوستي»(1968)، «نقره رحمتاوا ميسرايد»(1970) و يكي از مؤسسان برنامههاي «چايخانة دلگشا»، «هادي و شادي» در تلويزيون تاجيك ميباشد. سال 1967 درام «لحظة جاويد»، سال 1969 درام «تشنة ديدار» را تدوين كرد كه در تئاترهاي لاهوتي و كمال خجندي (خجند) به روي صحنه رفت.
درام «اي جواني»(1973) در آزمون عمومياتفاقي اتفاق نويسندگان شوروي و وزارت فرهنگ شوروي(1977) جايزه گرفت. اين درام و درام «راهزن و كارگر»(1974) در کشورهای تاجيكستان، ازبكستان، قرقيزستان و روسيه نمايش داده شدند.
درام «زخم زبان»(1980) و «آشيان بلند» در تئاتر لاهوتي و تئاتر جوانان محمود واحد روي صحنه رفتهاند.
مؤلف داستانهاي «آه سبك»(1971)، «خوبان»(1978)، «موسفيد»(1982) كتاب درامهاي «لحظة جاويد»(1972)، مجموعة شعرها «بوي بهار»(1975)، «خيال شيرين»(1985)، «پيسا»(نمايشنامه، 1982) ميباشد.
داستانها در مجموعة «آه سبك»(1984) گرد آمدهاند. داستان «خوبان» سال 1982 در آزمون ادبي، جايزة ن. استروفسكي را گرفته است.
مجموعة درام¬هاي او به روسي با نام «مينوته ويچناستي» (ساوپيس- نويسندة شوروي، 1983) چاپ شدهاند. سال 1987 مجموعة داستانهايش با نام «روح توانا» به چاپ رسيد. سال 1990 نشريات (ساوپيس- نويسندة شوروي) مجموعة داستانهاي او را با نام «اشك، شادي و غم» از چاپ برآورد. او سال 1997 نشرية «سروش» (تهران) درام «فردوسي» را (1994) به خط فارسي را به چاپ رساند. سال 1986 جايزة كومسومول تاجيكستان و سال 1998 جايزة دولتي رودكي را گرفته است.
13- عبدالقادر منيازف
متولد سال 1930 در شهر كان بادام جمهوري تاجيكستان و همچنین فارغالتحصيل دانشكدة تاريخ و زبان و ادبيات تاجيك دانشگاه دولتي تاجيكستان در سال 1953 می¬باشد. او چندين سال رئيس پژوهشگاه زبان و ادبيات رودكي فرهنگستان علوم تاجيكستان و رئيس سازمان تاجيكان و فارسيزبانان جهان «پيوند» بوده است. از دیگر فعالیت¬های فرهنگی و اجتماعی وی می¬توان به موارد زیر اشاره نمود.
دكترای ادبيات از سال 1958، عضو اتحادية نويسندگان تاجيكستان از سال 1963، عضو وابستة فرهنگستان علوم تاجيكستان از سال 1981، رئيس انجمن فارسيزبانان جهان «پيوند» و عضو پيوستة فرهنگستان زبان و ادبيات فارسي جمهوري اسلامي ايران از سال 1996.
يكي از مؤلفان كتاب¬هاي درسي «ادبيات شوروي» (براي كلاس 8) و «ادبيات وطن» (براي كلاس 4). همچنین در تهية آثار بوعلي سينا، صدرالدين عيني، ميرزا تورسونزاده، كتابهاي «لغت روسي- تاجيكي»، «فرهنگ زبان تاجيكي»، ترجمة آثار علي¬شير نوايي به زبان تاجبكي همکاری داشته است. مقالههاي علمي وی در ازبكستان، اوكراين، افغانستان، ايالات متحدة آمريكا و جمهوري اسلامي ايران چاپ و نشر شدهاند.
عالماف در سال 1944 در شهر استروشن به دنیا آمد و تحصيلات خود را در سطح ليسانس زبان و ادبيات فارسي در دانشگاه دولتي ملّي تاجيكستان ادامه داده است. دارای دكتراي فلسفه از آكادمي علوم تاجيكستان با موضوع «عقيدههاي فلسفي، اجتماعي و اخلاقي حكيم سنايي» در رسالة نامزدي و موضوع «تصوف خراسان» در دورة دكتري. در سالهاي 1966-1990 در آكادمي علوم در سمتهایي چون كارمند علمي و كارمند ارشد و مدير بخش تاريخ فلسفه فعاليت نموده است. در سال 1991 در كميتة مركزي حزب كمونيست تاجيكستان، مشاور بخش ايدئولوژي بود و از سال 1999-2000، رياست كرسي فلسفه آكادمي علوم تاجيكستان را بر عهده داشت. از سال 1996 تا 2000 همچنين به عنوان نماينده مردم دوشنبه وارد مجلس گرديد و از سال 2000 نمايندة حزب كمونيست مجلس عالي جمهوري تاجيكستان و عضو كميتة علم، معارف و فرهنگ بود. وی در سالهاي 1997 تا 2000 عضو كميسيون آشتي ملّي بود كه در استقرار صلح و وحدت در تاجيكستان تلاش نمود. از ماه اكتبر سال 2001 تا اوايل سال 2004 به سمت وزير فرهنگ جمهوري تاجيكستان منصوب شد كه همزمان سمت رئيس كميسيون ملّي يونسكو در تاجيكستان را نيز بر عهده داشت. او يكي از محققين معروف در رشتة فلسفه و تصوف بوده و تحقيقات او در كشورهاي شوروي سابق شناخته شده است. از آثار او ميتوان به موارد زير اشاره كرد. «جهانبيني سنايي»، «جهانبيني خواجه عبدالله انصاري»، «تصوف در خراسان»، «جستجو در تصوف و عرفان». همچنين بيش از 200 مقاله علمي در زمينة تصوف و مسايل سياسي از جمله انديشههاي فردوسي، كمال خجندي، خواجه عبدالله انصاري، ميرزا عبدالقادر بيدل و صلح تاجيكستان را در كشورهاي جمهوري اسلامي ايران، آمريكا، افغانستان، روسيه و غيره منتشر كرده است. وي از جانب حكومت تاجيكستان با عنوان افتخاري «ارباب علم تاجيكستان» و از جانب حكومت سابق اتحاد شوروي به دريافت نشان افتخاري نائل گرديد. در بسياري از كنفرانسهاي علمي بينالمللي در ايران، افغانستان، آمريكا، روسيه، ازبكستان، ژاپن و ديگر كشورها شركت نموده است. او همچنين همزمان با سمت وزارت فرهنگ، رئيس كميسيون ملّي يونسكو در تاجيكستان را بر عهده داشته، مشاور رئيس جمهور تاجيكستان نیز بوده است.
15- قاري امانالله نعمتزاده
وی متولد 1941 .م، نسب او از پدر و مادر به مير سيد علي همداني و از اين طريق به امام زينالعابدين (ع) ميرسد. او به دليل فقر شديد مالي مجبور به ترك تحصيل گرديد و به كارگري مبادرت ورزيد. قرآن و علوم اسلامي را نزد اقوام و بزرگان ديني محلي آموخت. در سال 1983 به پيشنهاد رئيس كميتة دين شوراي وزيران جمهوري تاجيكستان، در مؤسسات ديني به كار مشغول شد. فعاليت خود را در سال 1988 به عنوان امام جماعت مسجد جامع «شاه منصور» در شهر دوشنبه آغاز كرد و در سال 1993 سرخطيب مسجد «مولانا يعقوب چرخي» ناحية لنين شد. پس از كشته شدن مخدوم فتحاللهخان در سالهاي 93-96 رياست ادارة مسلمانان جمهوري تاجيكستان را به عهده گرفت و در سمت رياست شوراي علماي دين تاجيكستان فعالیت نموده است.
16- گلرخسار صفيآوا
صفيآوا متولد17 دسامبر 1947 در روستاي يَخْچ ناحية دربند و نیز فارغالتحصيل دانشكدة تاريخ و ادبيات تاجيكستان در سال 1968 می¬باشد. وی كارمند روزنامة «كومسومول تاجيكستان»، مدير بخش مطبوعات كميتة مركزي كومسومول تاجيكستان، سردبير روزنامه «پيانِر (پيشاهنگ) تاجيكستان»، دبير كانون نويسندگان تاجيكستان بوده است. اولين اشعارش سال 1962 به چاپ رسيد. برخي از آثار او عبارتاند از: «بنفشه»(1970)، «خانة پدر»(1973)، «شبدرو»(1975)، «افسانة كوهسار»(1975)، «دنياي دل»(1977)، «آتش سغد»(1981)، «گهوارة سبز»(1984، به فارسي)، «آيينة روز»(1985)، «روح باختر»(1989)، «تخت سنگين»(1993)، «زادروز درد»(مسكو 1995) و …
همچنين در ايران گلچين اشعار(نشر الهدي 1994)، «زادروز درد»(انتشارات سروش 1996)، «اشك طوفان»(1992)؛ در لوگزامبورگ «آيت عشق»(1992، به فارسي) به چاپ رسیده¬اند. از رمانهاي مشهور او ميتوان از «زنهاي سبزبهار»، «در پناه ساية خود»، «روزنامة بيروز»، «سكرات موت» و از درامها «آزادي»، «غار اجنّهها»، «همساية نو» را نام برد. او آثاري از لوركا، لرمانتوف، كامو، فيض احمد فيض، آ. برگولس، ر. كزكآوا و ديگران را به تاجيكي ترجمه نموده و برخي از آثار او نيز به زبان روسي در مسكو چاپ شده است. قطعاتی از اشعار او با نام «خيابان زن تنها» و «اشك طوفان»، در ميان علاقهمندان شعر از محبوبيت خاصي برخوردار بود. برنده جايزة كومسومول عمومياتفاق شوروي (1978) و جايزة كومسومول تاجيكستان (1975) ميباشد.
17- مؤمن قناعت
قناعت متولد20 مي 1932 در روستاي كورگاوَت ناحية درواز و فارغالتحصيل دانشكدة ادبيات دانشگاه دولتي تاجيكستان در سال 1956 می¬باشد. مدير شعبه و دبير مسئول ماهنامة «صداي شرق»، معاون رئيس و دبير اول اتفاق نويسندگان تاجيكستان و پيشتر رئيس پژوهشگاه شرقشناسي و ميراث خطي آكادمي علوم تاجيكستان بوده است. در حال حاضر، رئيس كميتة صلح، معاون رئيس نهضت «براي وحدت ملّي و احياي تاجيكستان» و همزمان، رئيس «جايزة رودكي تاجيكستان» و عضو وابستة آكادمي علوم تاجيكستان است. نخستين مجموعة شعر او با نام «شراره» در سال 1960 منتشر شد. برخي از آثار او عبارتاند از «ستارههاي زمين»(1963)، «راهها و بالها» (1964)، «موجهاي دنيپِر»(1964)، «كاروان نور»(1970)، «سروش ستالينگراد»(1975)، «منتخبات»(1975)، داستانهاي «پدر»(1977)، «تاجيكستان - اسم من»(1977)، «گهوارة سينا»(1978)، «آثار منتخب»(1982، در دو جلد)، «ستارة عصمت»(1990)، «از بيستون تاكنون»(1992)، «حماسة داد»(1996). در سال 1994 نشرية بينالمللي «الهدي» (تهران)، «آثار منتخب» او را به خط نياكان (فارسي) چاپ كرد. مؤمن قناعت در داستان¬سرايي نيز جايگاهي ويژه در ادبيات تاجيكستان دارد. شعرهاي وي توسط برخي اديبان صاحبنام روس، به روسي ترجمه شده و اشعار و داستانهاي او در بسياري از نشريههاي معتبر مسكو و ديگر جمهوريهاي سابق شوروي با تيراژ بالا به چاپ رسيده است. قناعت آثاري از پوشكين، شكسپير، شيلر، ديويد هايني، تاگور، ميتسكيويچ، مايكوفسكي، مرسينكيهويچوس و ديگران را به تاجيكي ترجمه كرده است. وي شاعر مردمی تاجيكستان(1991)، دارندة جايزة ادبي دولتي شوروي(1977)، سازمان جوانان تاجيكستان(1966) و جايزة ادبي دولتي رودكي(1980) ميباشد. او چند بار به عنوان نمايندة مردم در پارلمان تاجيكستان برگزيده شد و بارها به دريافت نشانها و افتخارنامهها نايل گرديد.
18- آتهخان سيفاللهاف
متولد 1 مي 1933 در خجند و فارغالتحصيل رشتة ادبيات از دانشگاه آموزگاري خجند در سال 1954 می¬باشد. در سال 1958 نيز در مقطع دكتري از پژوهشگاه زبان و ادبيات رودكي آكادمي علوم اجتماعي مسكو فارغالتحصيل شد. از مشاغل و فعالیت¬های علمی و اجتماعی او می¬توان به موارد زیر اشاره کرد.
كارمند علمي پژوهشگاه زبان و ادبيات رودكي؛ مدير بخش ادبيات دانشگاه آموزگاري خجند؛ دبير كانون نويسندگان تاجيكستان؛ سردبير دائرةالمعارف تاجيك؛ رئيس پژوهشگاه تكميل اختصاص معلمان؛ مدير بخش زبان و ادبيات فارسي تاجيكي دانشگاه كشاورزي تاجيكستان؛ مدير شعبة كميتة مركزي حزب كمونيست تاجيكستان، رئيس كميتة راديو و تلويزيون.
همچنین پروفسور دانشگاه آموزگاري خجند و رئيس شعبة كانون نويسندگان استان خجند می¬باشد. وی تاكنون ده¬ها مقالة تحقيقي و رسالة علمي چاپ كرده است كه از آن جمله ميتوان به آثار ذيل اشاره كرد. رسالة «رحيم جليل»(1959 با همكاري محمدجان شكوری)، «سهيلي جوهريزاده»(1960، با همكاري ر. اماناف)، «ميرزا تورسونزاده»(1961)، «سيماي مثبت قهرمانان مبارز در رمانهاي استاد صدرالدين عيني»(1961)، «خصوصيت اصلي و بديعي رمان «داخونده»ي صدرالدين عيني(1966)، «مكتب عيني» (1978)، مجموعه مقالههاي «تفكر و سيما» (1968)، كتاب «ميرزا تورسونزاده» (1983)، «دوستي خلقها، دوستي ادبياتها»(1975، به روسي)، «در يگانگي و همپيوندي»(1989، به روسي)، «بامداد عاشقان» (نمايشنامه)(1993)، «شب بيخوابي» (داستان)(خجند 1995)، …
همچنين در تأليف «ادبيات خلقهاي شوروي» (1953 - 1963) همکاری داشته و آثار اديباني همچون جوهري، سهيلي، حكيم كريم، حمزه حكيمزاده نيازي را منتشر كرد و كتاب «ملك ادب»(1996) را با همکاری پروفسور س. عبداللهاف به مناسبت بزرگداشت كمال خجندي انتشار داد. وي همچنين كتابي با نام «رئيس جمهور امامعلي رحماناف: امروز و استقلال تاجيكستان»(سال 1997) را نوشت. درام «عمر جاويد» او كه در بارة زندگي و حيات علمي و ادبي استاد لاهوتي است، در سال 1987 در تئآتر جوانان محمود واحد به روي صحنه رفت. در زمينة ترجمه نيز آثاري از بزرگان را به تاجيكي ترجمه نموده كه از آن جمله به «نام نيك» از م. تيتوف(1986)، رمان «تكرار درسهاي گذشته» از س. بَروزدين(1984، با همكاري ا. عبدالمناناف)، «روح بين المللي ادبيات شوروي» از گ. لامدزي(1991) می¬توان اشاره کرد. وي در ژوئن 1997 به عنوان رئيس شوراي حركت مردمي وحدت ملّي و احياي تاجيكستان در استان سغد انتحاب گرديد. او كه كارمند شايستة فرهنگ تاجيكستان است، به خاطر خدمات علمي و ادبي، بارها به دريافت نشان و افتخارنامهها نائل گرديده است.
19- عسكر حكيم
عسكر حكيم متولد 10 اكتبر 1946 در روستاي رومان ناحية خجند و همچنین فارغالتحصيل دانشكدة تاريخ و ادبيات دانشگاه دولتي تاجيكستان در 1967 است. سال 1967 در كميتة تلويزيون و راديو تاجيك به كار پرداخت. سالهاي 1969-1972 مقطع دكتري دانشگاه دولتي لَمَنوسوف شهر مسكو را به پایان برد و در سال 1974 از رسالة دكتري خود با نام «وارث تاريخي و نوپردازيهاي شاعرانه» دفاع كرد.
از فعالیت¬های فرهنگی و اجتماعی وی می¬توان به موارد زیر اشاره کرد. وی معاون سردبير مجلة «صداي شرق» در سال 1974 و همچنین عضو كانون نويسندگان شوروي در سال 1976، دبير صدارت كانون نويسندگان تاجيكستان(1978) و سردبير روزنامة نو «مدنيت تاجيكستان»(1980) می¬باشد.
سال 1983 با كوشش او روزنامة «مدنيت تاجيكستان» به هفتهنامة «ادبيات و صنعت» تغيير نام داد؛ در سال 1987 ضميمة «ادبيات و صنعت»، با نام «پيوند» را با حروف فارسي تأسيس و چاپ كرد؛ در سال 1991 در انجمن دهم اديبان تاجيك، به عنوان رئيس كانون نويسندگان تاجيكستان انتخاب شد؛ در سال 1992 به خاطر مجموعه اشعار «روز اميد» سزاوار دريافت جايزة دولتي رودكي گرديد؛ سال 1994 به عنوان «خادم شايستة فرهنگ تاجيكستان» نائل گرديد؛ سال 1997 در انجمن يازدهم نويسندگان، براي بار دوم به عنوان رئيس كانون نويسندگان تاجيكستان برگزيده شد. وی همچنین در سال 2000 معاون اول رئيس مجلس مليِ مجلس عالي تاجيكستان بوده است. مجموعه آثار شعري او به شرح زیر است.
«رهنورد»، انتشارات «عرفان»، 1983؛ «ترازوي آفتاب»، انتشارات «عرفان»، 1987؛ «پوتنيك (= همسفر)»، مسكو، انتشارات «مالاديه گوارديه»، 1989؛ «روز اميد»، انتشارات «اديب»، 1990؛ «رباعيات»، انتشارات «عرفان»، 1992؛ «برگپيوند»(با حروف فارسي)، نيويورك، انتشارات فارابي، 1993؛ «شهر مهآلود»(با حروف فارسي)، لسآنجلس 1993؛ «برگزيدة اشعار عسكر حكيم»( با حروف فارسي)، تهران، انتشارات بينالمللي «الهدي»، 1995.
الف- نقد ادبي:
«شعر و زمان»، انتشارات «عرفان»، 1978؛ «در قلمرو سخن» انتشارات «عرفان»، 1982؛ «توارتسي سازووچيِ». مسكو 1988؛ «اِسپِتَنيه پايِزي»، انتشارات «اديب»، 1992.
ب- ترجمه
و. بيكاف، «ساتنيكاف»، انتشارات «عرفان»، 1979؛ م. لرمانتاف، «خزينهدار زن تمباوي»، انتشارات «عرفان». 1981؛ گئورگ وِمين، «عصر، زمين، عشق»، انتشارات «عرفان»، 1983؛ دانته اليگير، «مضحكة الهي» (دوزخ)، انتشارات «اديب»، 1987.
او همچنين اشعار غنايي فارسي تاجيكي را در مسكو به سال 1987 به روسي چاپ كرد. نوشتههايش كه در ابتدا در زمينة آموزش و پژوهش ادبيات كلاسيك و معاصر بود، او را به عنوان محققي توانمند معرفي كرد. در رسالههايش ديدگاه¬هاي تازه و انديشههاي نو و جالب وجود دارد. آثار وي در نقد ادبي تاجيك مقامي والا دارد. عسكر حكيم سپس در دنياي شعر هم چهرة گرم شاعرانة خود را مينماياند. اخلاص او نسبت به سنتهاي هزارسالة ادبيات فارسي و شجاعت نوپردازيهايش خط سبزي است در لوحة نوبهاران شعر تاجيك، اشعار مرغوب¬اش با آهنگهاي زیبا در محافل هنري رایج می¬باشد. محفلهاي شعر و سخن او در تاجيكستان، آلمان، انگلستان، امريكا، ايران، عراق و ديگر شهرها و كشورهاي دنيا برگزار شده است. استعداد فطري عسكر حكيم در عرصة روزنامهنگاري نيز بسيار چشمگير است. او پيوسته براي پيشرفت مطبوعات تاجيك كوشيده است. وي در نقش بنيادگذار هفتهنامة «ادبيات و صنعت» و نيز به عنوان مؤسس ماهنامة فارسي «پيوند» و به هنگام سردبيري، از فضای محدوده و بسته مطبوعات پيشين بيرون ميآيد و در حل مهمترين مسئلههاي اخلاقي و معنوي مردم، خودشناسي ملّي، آزادانديشي، انتشارات خطي نياكان و پشتيباني از زبان مادري و در انعكاس واقعي حيات توفيق مييابد. عسكر حكيم به عنوان يك مربي كاردان و دوست و غمخواري براي همقلمان محبوبيت دارد. از اين رو است كه او به عنوان رئيس اتحادية نويسندگان جمهوري انتخاب شده است و براي پيشرفت ادبيات و پشتيباني از اديبان تلاش ميورزد. فعاليتهاي ادبي، سياسي و اجتماعي او، ناشي از اهداف و آرمانهاي بلند انساندوستي و وطنپرستي اوست.
20- رجب محمد اميراف
وی متولد 1954 ميلادي است که تحصیلات خود را در دانشكدة هنرهاي زيباي تاجيكستان در سال 1974 به پایان برده و از سال 1974 تا 1989 به عنوان استاد و مدير كرسي در دانشكدة مزبور به فعالیت مشغول بوده است. سال¬هاي 2001-1990 رئيس دانشكدة هنرهاي زيباي تاجيكستان و سالهاي 2001-2004 معاون اول وزير فرهنگ تاجيكستان بود. در سال 2004 وزير فرهنگ جمهوري تاجيكستان بوده است. وی همچنین دارای مدرک دكترا در رشتة كتابداری می¬باشد.
21- شريف تاشاف
وی متولد سال 1958 است که تحصیلات خود را در دانشكدة هنرهاي زيباي تاجيكستان به پایان برده و به عنوان استاد دانشگاه هنرهاي زيباي تاجيكستان، رئيس كتابخانة كودكان تاجيكستان، رئيس شعبة فرهنگ وزارت فرهنگ تاجيكستان به فعالیت مشغول بوده است. در سال 2003 رئيس كتابخانة ملي فردوسي جمهوري تاجيكستان بوده است. وی همچنین دارای دكترا در رشتة كتابداری می¬باشد.
22- گل¬چهره نعماناوا
وی متولد سال 1951 میلادی است که تحصیلات خود را در دانشكدة هنرهاي زيباي تاجيكستان در رشتة كارگرداني تئاتر و سينما به پایان برده است. او سالها به عنوان استاد دانشكدة هنرهاي زيباي تاجيكستان، معاون وزير فرهنگ تاجيكستان، مشاور وزير فرهنگ تاجيكستان به فعالیت¬های فرهنگی و اجتماعی مشغول بوده است. وی در سال 2000، رئيس موزة ملي بهزاد جمهوري تاجيكستان بوده است.
23- خورشيده آتهخاناوا
وی متولد 2 سپتامبر سال 1932 در شهر دوشنبه است که در سال 1953 فارغالتحصيل دانشگاه دولتي تاجيكستان در رشتة زبان و ادبيات تاجيكي گرديد و از همان سال به عنوان كارشناس در پژوهشگاه زبان و ادبيات رودكي آكادمي علوم تاجيكستان شروع به فعاليت نمود. سال 1972 به عنوان مدير بخش ميراث ادبي اين مركز انتخاب گرديد. ابتدا به تأليف شعر و داستان و از سالهاي دهة پنجاه بعد به تأليف آثار علمي و پژوهشي مشغول شد. مؤلف كتابهاي «رحيم جليل و ايجاديات او»(1962)، «پديدههاي نوجويي» (1972)، «از روي مهر مهر»(1979)، «پيوند احساس و انديشه»(1982)؛ «تحول نوع داستان در نظم معاصر تاجيكي»(1983) و ... ميباشد. در زمينههاي مختلف ادبيات معاصر تاجيكي از جمله بررسي و نقد نظم و نثر، تكوين و تحول انواع ادبي و ... تحقيقاتي انجام داده و نيز به كوشش او مجموعه و منتخباتي از اشعار و آثار شعرا و نويسندگان معاصر تاجيكستان نظير «مكاتبات صدرالدين عيني و ابوالقاسم لاهوتي»(1978)؛ «وصلگر دلها»(راجع به ميرزا تورسنزاده، 1981)؛ «منتخبات اشعار» از محمدجان رحيمي در 2 جلد(1978-1980)؛ «آثار منتخب» از ميرزا تورسنزاده در 2 جلد(1981)؛ «كليات ميرزا تورسنزاده»(جلد 4، 1985)؛ «منتخب اشعار لاهوتي» به خط فارسي(1984)؛ مجموعه اشعار و داستانهاي ابوالقاسم لاهوتي(در2 جلد، 1987) چاپ شده است.
24- عبدالله عشوراويچ قادراف (عبدالله قادري ممتاز)
وی متولد 1936در شهر دوشنبه است که پس از دريافت ديپلم در سال 1956 وارد دانشگاه دولتي تاجيكستان شد و در سال 1961 در رشتة تاريخ و فيلولوژي فارغالتحصيل گرديد. از دورة دبيرستان به شعر و ادب علاقهاي فراوان داشت. نخستين شعر او سال 1953 با پيشگفتاري از طلا پولادي شاعر تاجيك در روزنامة «پيانر(= پيشاهنگ) تاجيكستان» درج گرديد. مؤلف 11 دفتر و يك كتاب نثر است به شرح زير است: «رشتة تصوير»(1979)؛ «خندة صبح»(1982)؛ «بارگاه عشق»(1983)، «چمن خيال»(1985)؛ «آب نقره»(1986)؛ «ايام گل»(براي كودكان، 1989)؛ «گلشن راز»(به خط فارسي، 1992)؛ «بهاي جان»(1993)؛ «سكوت گريهها»(2004)؛ «سبزة مژگان»(2000)؛ «محراب سخن»(2004) و «سعادت آموزگار»(1997). تعدادي از اشعار او شامل مجموعههاي مختلف و به بيش از ده زبان ترجمه و انتشار گرديده است. عبدالله قادري به ترجمة اشعار شاعران خارجي به زبان تاجيكي نيز گرایش دارد. شعرهاي عبدالله قادري آهنگهاي غنايي داشته و بيش از 50 عنوان شعر او توسط خوانندگان شهير تاجيكستان و همزبانان ايراني و افغاني اجرا شده است.
25- عمر صفر
وی متولد سال 1960، در ناحية خاولينگ استان ختلان جمهوري تاجيكستان و همچنین فارغ التحصيل رشتة زبان و ادبيات فارسي دانشگاه شرقشناسي دانشگاه دولتي تاجيكستان در مقطع كارشناسي ارشد در سال 1983 می¬باشد که از همان سال در بخش مذكور شروع به تدريس نمود. سال 1994 از رسالة دكتري خود با موضوع «شعر نو ايران» دفاع نمود. از مهمترین تألیفات وی آثار زیر را می¬توان نام برد. 1 . سياوش كسرايي و «شعر نو فارسي»؛ 2. پيراهة نيما؛ 3. ياد آن غريب (مجموعة مقالات).
26- سبحانجان اعظماف
وی متولد 15 نوامبر سال 1971 در شهر كانِبادام استان سُغد تاجيكستان و همچنین فارغالتحصيل رشتة زبان و ادبيات تاجيكي دانشگاه دولتي تاجيكستان در سال 1993می¬باشد. طي سالهاي 1993 تا 1999 در دبيرستان شهر اسفره معلم و در مركز علمي «پيام حافظ» همين شهر دبير مسئول بود. در سال 1999 در بخش روزنامهنگاري و نظرية ترجمة دانشگاه دولتي باباجان غفوراف شهر خجند مشغول تدريس بوده است. سال 2002 از رسالة دكتري خود با موضوع «تاريخ تشكل ادبياتشناسي تاجيكي و نقد ادبي در زمان معاصر» دفاع نموده و مشغول تحقيق و پژوهش در اين زمينه ميباشد.
27- شمسالدين صالحاف
وی متولد سال 1959 در ناحية پنجكنت استان سُغد تاجيكستان است که از سال 1978پس از پایان دوره دبيرستان و اخذ مدرک ديپلم، وارد دانشگاه دولتي تاجيكستان شد و در سال 1984 فارغالتحصيل رشتة زبان و ادبيات دانشگاه مذكور گرديد. از سال 1984 تا 1990 در روزنامة «حقيقت» وظيفة مدير بخش و دبير مسئول را بر عهده داشت. سال 1992 با دفاع از رسالة خود در موضوع ادبيات معاصر تاجيكي دكتري خويش را از آكادمي علوم جمهوري تاجيكستان دريافت كرد. از سال 1995 به عنوان كارشناس بخش ادبيات معاصر پژوهشگاه زبان و ادبيات رودكي آكادمي علوم تاجيكستان شروع به فعاليت نمود و در حال حاضر معاون رئيس بخش ادبيات و رئيس گروه محققين ادبيات معاصر در مركز مذكور است. نامبرده مشغول پژوهشهاي علمي در زمينة نظم و نثر معاصر فارسي تاجيكي ميباشد. اهم تحقيقات علمي او به این شرح است. رسالههاي «پوئتِك حكايه(= داستان كوتاه) تاجيكي در سالهاي 70-80» و «وارث خيام»؛ مقالات «تحقيق تاريخ»، «جستجوهاي ايجادي در حكايه»؛ «كشف اسرار سرمددِه»؛ «رسالت ادبيات» و ...
28- شهريه ادهمزاد (جباراوا شهريه ادهماونا)
وی که متولد سال 1952 در شهر دوشنبه است پس از پایان تحصیلات خود در دوره دبيرستان در ناحية وَنْج استان بدخشان، وارد دانشگاه دولتي آموزگاري(= تربيت معلم) شهر دوشنبه در رشتة زبان و ادبيات تاجيكي شد و در سال 1974 فارغالتحصيل گرديد. از سال 1978 تا 1995 در انتشارات «معارف» وظيفة ويراستار كتب علمي و كتاب كودك را بر عهده داشت. بعداً به سمت روزنامهنگار در هفتهنامة «ادبيات و صنعت» فعاليت ميكرد. در حال حاضر دبير بخش معنويات در روزنامة پارلماني «صداي مردم» است. تاكنون مجموعههاي زير از وي به چاپ رسيده است:1. «مهر شعر»(1987)؛ 2. «شميمة نور»(1992)؛ 3. «اشك شقايق»(1995)؛ 4. «تمنا»(1998)؛ 5. «حماسة زن»(1999)؛ 6. «غزل غزال»(2001)؛ 7. «زن در اسارت تنهايي»(2003).
29- فرزانة خجندي (عنايت خواجهيوا)
فرزانة خجندي متولد سال 1964 در شهر خجند و همچنین شاعر و عضو اتحادیه نويسندگان تاجيكستان می¬باشد. اشعارش در مجموعههاي دستهجمعي «رشتهباران»(1984)، «برگ سبز»(1987) به چاپ رسيده و مؤلف مجموعههايی چون «طلوع خنهريز»، «شباخون برق»، «آيت عشق»، «تا بيكرانهها»، «معراج شبنم» و آثار سهجلدي «قطرهاي از موليان» است. مجموعة اشعارش به زبان روسي تحت عنوان «بيست برگ گُل» انتشار يافته و در ايران نیز مجموعهاي از او به خط فارسي با نام «پيام نياكان» به چاپ رسيده است. او برندة جوايز جوانان، ميرزا تورسونزاده و شاعر مردمي تاجيكستان است.
30- مطلوبة ميرزايونس (مطلوبه خواجهيوا)
مطلوبة ميرزايونس متولد سال 1958 در شهر خجند و دارای دكتری علوم فيلولوژي (زبان و ادبيات)، پروفسور، عضو اتحادية نويسندگان تاجيكستان و همچنین فارغالتحصيل دورة دكتري از دانشكدة ادبيات جهان (مسكو) و دورة فوقدكتري از پژوهشگاه زبان و ادبيات رودكي آكادمي علوم جمهوري تاجيكستان می¬باشد. آثار علمي نامبرده به این شرح است. «در جستجوي جان سخن»، «مسألههاي سبكشناسي»، «تحقيق اسلوب آثار ادبي»، «سرشكي در لاده» (پيرامون زندگي و آثار رابعة بلخي)، «شمع طراز» (راجع به روزگار و آثار مهستي)، «شكوفة اندوه» (راجع به روزگار و آثار فروغ فرخزاد)، «پوشكين و شرق» (با همقلمي ب. حاجيبايوا). برندة جايزة كمال خجندي. وی در كنگرهها و همايشهاي علمي شهرهاي مسكو، تهران، بيشكك، دوشنبه شركت نموده است.
31- نورعلي نورزاد (نوراف)
نورعلي نوراف متولد سال 1974 در روستای وِيشَب ناحية عيني استان سُغد و مدير بخش علمي دانشگاه دولتي باباجان غفوراف شهر خجند و همچنین محقق و شاعر است. دورة دكتري دانشگاه مذكور را به پایان برده و از رسالة دكتري خود دفاع نموده است. ایشان مؤلف آثار علمي زير ميباشد.
1. «فروغ رمزهاي شگرف» (نقد و بررسي اشعار سروش)؛ 2. «اوستا و ميراث فرهنگي تاجيكان»؛ 3.«فروغ فطرت معني» (بررسي معرفت و شرح اشعار بيدل)؛ 4. «معراجي تا خورشيد وصال». (نقد و بررسي اشعار دارا نجات). شعرهايش در نشريات «ادبيات و صنعت»، «حقيقت لنينآباد» و مجلة «خجند» به چاپ رسيدهاند. مجموعة اشعار او به عنوان «اذان تنهايي» آمادة چاپ است. وی برندة جايزة دولتي اسماعيل ساماني جوانان و ارباب فرهنگ جمهوري تاجيكستان می¬باشد.