آغاز قرن بیستم و ادامه فعالیت مسیحیان در چین

از دانشنامه ملل
نسخهٔ تاریخ ‏۱۶ نوامبر ۲۰۲۳، ساعت ۱۳:۰۹ توسط Shekvati (بحث | مشارکت‌ها)

مسیحیت در دوران جمهوری چین

آغاز قرن بیستم، تحولات گسترده­ای در ساختار حکومتی چین و چگونگی فعالیت مسیونرهای مسیحی در این کشور ایجاد کرد. نفس سیستم کهن امپراتوری 2000 ساله‌ی این کشور به شمارش افتاده و آخرین سلسله از این امپراتوری‌­ها خود را برای کوبیدن میخ نهایی بر تابوت سیستم حکومتی امپراتوری در این سرزمین مهیا می‌­ساخت؛ اختلافات اعتقادی میان کاتولیک‌­ها و پروتستان‌­ها افزایش یافته و مبلغان تازه نفس مسیحیت انجیلی حضور خود را در این سرزمین تقویت می‌کردند. کلیسای مستقل چینی با حمایت مسیونرهای انجیلی جای پای خود را محکم می­‌کرد و جنگ سالاران کومین تانگ و حزب کمونیست برای قبضه کردن قدرت باهم به رقابت برخاسته بودند. مسیونرهای غربی، فعالیت خود را پس از شکست قیام بوکسورها سازماندهی کرده و با کسب مجوز از دولت در حال احتضار چینگ عملیات خود را از شهرهای ساحلی جنوب و شرق، به مناطق مرکزی و حتی جنوب غربی، از جمله تبت کشانده بودند که در سال 1905 با مقاومت بوداییان فرقه‌­ی کلاه زرد تبت روبرو شده و با ادعای استقلال خواهی برای سرزمین تبت، گمارده­‌گان حکومت مرکزی و مسیونرهای خارجی و بومی­‌های مسیحی شده را به جرم ظلم و ستم به بوداییان و خیانت به کشور و جاسوسی برای خارجیان، به مسلخ کشانده و خواستار خروج آن­ها از سرزمین بودایی تبت بودند. درچنین حال و هوایی بود که گروهی از افراد بومی مسیحی شده و تحصیلکرده و آموزش دیده در غرب، با حمایت مسیونرها و نمایندگان کشورهای غربی در چین، در دربار امپراتوری و مراکز سیاسی و اقتصادی دولتی و بخش خصوصی نفوذ کرده و با افکار لیبرالیستی و غربگرایانه­، و با توسل به سلاح میهن پرستی، در صدد ایجاد اصلاحات سیاسی و اجتماعی در سیستم و ساختار حکومتی و جامعه‌­ی سنتی چین بودند. در رأس این گروه، دکتر سون یات­سن و تعداد دیگری از رهبران انقلاب 1911 قرار داشتند که ابتدا فعالیت خود را از هنگ کنگ و ماکائو آغاز کردند و سپس دامنه‌­ی فعالیت نهضت خود را به داخل سرزمین اصلی کشاندند و سر‌انجام در یک انقلاب با خونریزی کم مهر پایانی بر رژیم امپراتوری زده و جمهوری چین در سال 1911 میلادی، پا به عرصه‌ی وجود گذاشت. جهان مسیحیت که یکبار در رسیدن به آرزوی خود مبنی بر تشکیل حکومتی مسیحی در شورش تایپینگ‌­ها شکست خورده بود، این بار تصور­ می­‌کرد که با روی کار آمدن یک مسیحی تربیت شده در غرب، به هدف نهایی خود نزدیک شده و با سقوط امپراتوری سنتی در چین و روی کار آمدن سیستم جمهوری که زاییده­‌ی اندیشه‌­ی غرب است، به سرعت تلاش­‌های خود در مسیحی کردن مردم چین افزود. در حالی که شمار کاتولیک‌­ها در سال 1844 تنها 240 هزار نفر بود، این تعداد در سال 1901 به بیش از 720 هزار نفر رسید [۱] . وقوع دو جنگ جهانی اول و دوم در اروپا و کشانده شدن دامنه‌­ی آن به خاور دور و درگیر شدن ژاپن در این جنگ­‌ها، سیل کمک­‌های مالی مسیونرهای غربی از اروپا و آمریکا با چالش مواجه شده و اشغال چین توسط ژاپن، مسیونرهای مسیحی، حامیان مالی اروپایی خود را از دست داده و اغلب آهسته آهسته چین را ترک و مسیحیان بومی چین را بدون پشتوانه رها و زمینه برای هرچه مستقل‌­تر شدن کلیسای چینی بیش از گذشته فراهم شد. درگیری­‌های خونین میان حزب کمونیست و حزب کومین تانگ بر سر قدرت از یک سو، و با ژاپن از سوی دیگر، فضایی برای عملیات سازمان یافته­‌ی مسیونرها باقی نگذاشت. لذا جبهه‌­­ی کلیسای میهن پرستان چین بدون اتکا به مسیونرهای خارجی روی پای خود ایستاد و در این فضای بحرانی توانست گلیم خود را از آب بیرون کشیده و به حیات خود ادامه دهد. با این حال، در سال 1925 تعداد مسیونرهای فعال مسیحی در چین به بیش از 8000 نفر و آمار پروتستان‌­های چینی 500 هزار نفر تخمین زده می‌­شد. در سال 1945 تنها کلیسای مستقل محلی بیش از 70 هزار عضو پیدا کرده و تقریبا بیش از 700 شورای محلی برای رسیدگی به امور مسیحیان بومی را اداره می­‌کرد. این کلیساهای مستقل روی هم رفته 200 هزار عضو داشتند. اگرچه تا تأسیس جمهوری خلق چین مسیونرهای آمریکایی و انگلیسی همچنان تحت عناوین مختلف به چین رفت و آمد داشتند، ولی با روی کار آمدن حزب کمونیست و فرار حزب کومین تانگ به جزیره­‌ی تایوان، و قطع رابطه‌­ی چین کمونیست با اروپا و آمریکا، هرنوع ورود و فعالیت مسیونرهای خارجی، به‌ویژه غربی، در چین ممنوع اعلام شد.

مسیحیت پس از  استقرار حزب کمونیست در چین

با استقرار جمهوری خلق چین تحت حاکمیت حزب کمونیست، تمام مسیونرهای خارجی به­‌صورت دسته جمعی از چین رفتند و کلیساهای محلی را با مدیریت خود رها ساختند. این واقعه موجب توسعه­‌ی پروتستان بومی چینی و حرکت به سمت، خود مدیریتی، خود حمایتی و خود تبلیغی شد. در این شرایط جبهه‌­ی کلیسای میهن پرستان(Patriotic Church)«کلیسای سه خودی(Three – self churches)» (خود مدیریتی، خود حمایتی و خود تبلیغی ) تقویت شد. بسیاری از شاخه‌­های اصلی پروتستان این سه اصل را حتی سریع‌­تر از جنبش سه اصل متکی به خود(1951) طرفدار دولت پذیرفتند، اگرچه برخی از مسیحیان انجیلی در برابر این حرکت مقاومت کردند. در این جریان کاتولیک‌­ها که تابع دستور واتیکان بودند، از پروتستان‌­ها و انجیلی‌­ها که مستقلانه عمل می­‌کردند صدمات بیشتری را متحمل شدند. درسال 1957میلادی، واتیکان به دلیل اختلافات سیاسی و اعتقادی، سفارت خود در پکن را بست و نمایندگی سیاسی خود را به تایوان منتقل نمود[i]. در زمان انقلاب ویرانگر فرهنگی(1966-1976)، تمامی سازمان­‌ها و فعالیت­‌های دینی متوقف و به شکل زیر زمینی در آمدند، به نحوی­که در ظاهر به نظر می‌­رسید دیگر هیچ دینی در چین وجود ندارد. دولت کمونیستی رابطه‌­ی دیپلماتیک خود را هم با واتیکان قطع نمود و هنوز هم رابطه­‌ی سیاسی میان واتیکان و پکن بر قرار نیست. پکن، شرط برقراری رابطه با واتیکان را عدم مداخله­‌ی واتیکان در امور مسیحیان کاتولیک چینی و قطع رابطه با تایوان اعلام کرده که تاکنون روی تحقق این شرایط و بر­قراری رابطه توافقی حاصل نشده است. اگرچه حاکمان چینی تلاش کردند طی چند دهه سازمان­‌های مذهبی را تحت انقیاد و کنترل حزب کمونیست درآورند، ولی مسیحیان چینی هم­چون پیروان سایر ادیان، در این مدت توانستند تجربه و هنر مدیریت حفظ و هدایت پیروان کلیسا را به دست آورند.

ممنوعیت فعالیت کلیساهای متعلق به گروه(TSMP(Three-self patriotic movment)) در سال 1976، باعث شکل‌گیری فعالیت­‌های زیر­زمینی و کلیساهای غیر قانونی خانگی شد. این ممنوعیت تا پس از مرگ مائو ادامه یافت و در سال 1979، پس از اجرای اصلاحات، این گروه مجددا اجازه‌­ی فعالیت یافت. واقعیت رشد مسیحیت وقتی آشکار شد که دوران سیاه انقلاب فرهنگی به پایان رسید و جهان تازه متوجه شد که روند عبادت و پرستش تحت شرایط سخت حاکمیت بریگاردهای سرخ مائو نه تنها متوقف نشده، بلکه به رشد فوق العاده­‌ی خود نیز ادامه داده است[۱]. در سال 1982، آمار رسمی جمعیت کاتولیک‌­ها و پروتستان‌­ها هرکدام 3 میلیون نفر اعلام شده بود، در حالی­که در سال 1992، طبق یک آمار غیر رسمی، جمعیت مسیحیان چین مجموعا بیش از 30 میلیون نفر برآورد شد که نشان از رشد شگفت انگیز مسیحیت در دوران کمونیستی داشت[۱]. اگرچه برخی معتقد بودند انقلاب فرهنگی و فشار حد اکثری حزب کمونیست به مسیحیان به حیات مسیحیت در این کشور پایان داد، ولی مسیحیت در همان دوران خفقان، با تمام تنوع و شاخه‌­هایش در این جامعه ریشه دوانده و تقویت شد و روش‌­هایی برای حفظ خود و پیروانش تجربه کرد. در حقیقت، انقلاب فرهنگی، دو خدمت بزرگ به دین در جامعه‌­ی چین کرد: نخست، مردم چین را با یک خلأ فکری و معنوی روبرو ساخت که آن­ها را هرچه بیشتر مشتاق پرکردن این خلأ کرده است. دوم، آیین‌­ها و ادیان سنتی و بومی چین را چنان تضعیف و از جذابیت و پویایی انداخت که دیگر هیچ­کس رغبت روی آوردن به آن­ها را ندارد[۲].

(Inside China’s House Church network, by Yalin Xin, 2009)

وضعیت کنونی مسیحیت در چین

امروزه به دست آوردن تعداد دقیق مسیحیان در چین به‌خاطر عدم انتشار صحیح آمار از سوی دولت و اغراق برخی از سازمان‌های وابسته به میسیونرهای تبشیری غرب مشکل است. و علت اختلاف در آمار پیروان مسیح نیز از همین‌جا ناشی می‌شود چون خیلی از مسیحیان حاضر به اظهار عقیده‌­ی خود نیستند، ولی آخرین آمار رسمی اعلام شده از سوی دولت چین، تعداد کاتولیک‌­ها 4میلیون و پروتستان‌­ها 10میلیون نفر ذکر شده است، (China Encyclopedia, 2008) این در حالی است­که منابع غیر رسمی آن را بین40 تا 130میلیون نفر برآورد کرده‌­اند[۳]. طبق آمار غیر رسمی اعلام شده از سوی رییس سازمان امور ادیان چین در سال 2006، تعداد مسیحیان این کشور به 130میلیون نفر رسیده است[۴]. اگرچه این آمار از سوی وزارت امور خارجه­‌ی چین تکذیب شد، ولی آمار گیری‌­های غیر رسمی صورت گرفته در استان­‌های مختلف نیز قریب به این تعداد را تأیید می‌­کند[ii]. در صورت واقعی بودن این آمار، چین پس از آمریکا و برزیل، سومین کشور دارای جمعیت مسیحی خواهد بود. هم­چنین، طبق آمار مطالعات جهانی مسیحیت، باتوجه به رشد سریع مسیحیت در چین، تعداد مسیحیان این کشور در سال 2050 به رقم 218میلیون و یا 16درصد جمعیت جهان خواهد رسید. در آن­صورت، چین دومین کشور پرجمعیت مسیحی خواهد شد. طبق این آمار، روزانه ده هزار نفر در چین به مسیحیت می­‌گروند. حتی براساس محافظه کارانه‌­ترین آمار(40 میلیون نفر) تعداد مسیحیان نسبت به نیم قرن پیش، 4300 برابر افزایش یافته است که اغلب پس از انقلاب فرهنگی و اخراج مسیونرهای خارجی بوده است. 

برخورد قهر‌آمیز حاکمیت چین در چندین دهه‌­ی گذشته با مبلغان و پیروان کلیسای غیر رسمی و زیرزمینی، و تلاش قدرت­‌های غربی به‌ویژه آمریکا و واتیکان برای نفوذ هرچه بیشتر در جامعه‌­ی چین از طریق مسیونرها و کلیساهای غیر رسمی، رقابت پردامنه‌­ای را در این سرزمین به وجود آورده که به نظر می­‌رسد در نهایت بازنده‌­ی رقابت نه تنها دولت چین، بلکه فرهنگ و آیین­‌های سنتی این تمدن چینی است. البته عواملی هم در تقویت جبهه‌­ی مسیحیت مؤثر بوده‌­اند که برخی از آن­ها عبارتند از:

-        تغییرات گسترده‌­ی فرهنگی اجتماعی پس از اجرای اصلاحات؛

-        افزایش درآمد و بهبود شرایط زندگی عموم مردم؛

-        کاهش فشار دولت نسبت به عوامل کلیسا و مسیحیت و اصلاح سیاست­‌ها نسبت به مذهب[۲]؛

-        سرمایه گذاری وسیع و گسترده­‌ی جهان مسیحیت برای تبلیغ و توسعه‌­ی مسیحیت در چین؛

-        توسعه­‌ی روابط چین و دنیای غرب؛

-        کنار آمدن مبلغان مسیحی با برخی از جنبه‌­های عمومی ادیان و آیین‌­های عامه پسند رایج در چین؛

-        نا کارآمدی فرهنگ و آیین­‌های سنتی چین در پاسخ­گویی به نیازهای معنوی نسل جدید این کشور؛

-        توسعه­‌ی اقتصادی چین از طریق سرمایه گذاری­‌های کلان واحدهای اقتصادی و تجاری غرب که فرهنگ مسیحیت غربی را نیز همراه خود داشته است؛

-         فعالیت گسترده‌­ی مسیونرها و مبلغان مسیحی غربی زیر پوشش سازمان­‌های خیریه و امدادی[۵]،

-        گرایش شدید مردم به ویژه نسل جوان چین به فرهنگ غرب مسیحی و یادگیری زبان انگلیسی، و توسعه‌­ی فرهنگ غرب و مسیحیت در قالب کتاب‌­ها و متون آموزش زبان.( اغلب زبان آموزان انگلیسی با انداختن گردنبند صلیب به گردن و برگزاری جشن کریسمس و عید ژانویه، نا خود آگاه با فرهنگ مسیحیت آشنا و رفته ­رفته به جاذبه­‌های آن گرایش پیدا می‌­کنند.)

مسیحیت و خلأ معنویت در چین امروز

در طول تاریخ، سرزمین چین چندین بار توسط قحطی و گرسنگی و فقر بلعیده شده است، ولی به نظر می­‌رسد امروزه این گرسنگی معنوی جامعه است که زیر زرق­وبرق شهرهای بزرگ احساس می­‌شود که فرهنگ چند هزار ساله­‌ی سنتی چین را در کام خود فرو می­‌برد. این احساس از سوی صدها میلیون کارگر چینی که از فقر به بهبود وضعیت معیشتی رسیده و مهاجرت سالانه ده‌­ها میلیون نفر از روستا به شهر احساس می‌­شود. علی­رغم موضع دولت و آزار و اذیت مسیحیان پیرو کلیسای آزاد و زیرزمینی، در چند دهه­‌ی گذشته، بیش از ده­‌ها میلیون نفر به اعتقاداتی گرایش پیدا کرده‌­اند که زندگی امروزی را گذری به زندگی آخرت می‌­دانند. با توجه به تلاش سنتی چینی­‌ها برای دستیابی به یک زندگی قابل تحمل در جهان حاضر، این روند شاید کمی غیر عادی به­‌نظر بیاید، ولی این سیل مهاجرت از روستا به شهر است که زمینه را برای پذیرش مسیحیت فراهم می­‌کند. (Christianity Finds a Fulcrum in Asia,2007)

مردم در خلأ معنوی نمی‌­توانند زندگی کنند، همان­گونه که در اروپا این چنین نبود. در جامعه‌­ی سنتی چین مردم خود را جزیی از طبیعت می‌­دانند، ثابت و تغییر ناپذیر، و آن­چه در اطرافشان هست را می‌­پرستند، نیاکانشان، ارواح، خودشان و یا خدایان دست ساز خودشان. وقتی پدیده­‌ی جنگ، مهاجرت و یا تحول اقتصادی گسترده آن­ها را از ریشه­‌هایشان جدا می­‌کند، آن­چه در زندگی سنتی با ثبات به­‌نظر می‌­رسید دیگر ناپایدار می‌­شود. در چین سنتی، کمونیست جامعه‌­ی سنتی را از میان برد و اندیشه‌­ی بزرگ اجتماعی کنفوسیوس مبنی بر وفاداری و مسئولیت پذیری در برابر خانواده و جامعه و حاکمیت را نابود کرد. اینک مهاجرت بزرگی که از روستا به سمت دیگ جوشان شهری صورت می­‌گیرد، گروه‌­های مختلف نژادی و زبانی که هزاران سال جدای از یکدیگر زندگی می‌­کردند، خود را در میان جامعه‌­ای حس می‌­کنند که با آن­ها تفاوت زیادی دارند، این تفاوت زمینه را برای خروج از فرهنگ سنتی و زندگی ثابت پیشین فراهم و از خود می‌پرسند:«هدف از زندگی من چیست؟». و همین سئوال زمینه­‌ی فرهنگ پذیری را در آنان مهیا می‌­کند[۶].

مسیحیت هم درصدد تغییر در جامعه‌­ی سنتی چین است، افراد را به خروج از قبیله و سنتش دعوت می­‌کند تا به کلیسا به‌­پیوندد که فراتر از نژاد و ملیت است. به ­قول یک کشیش چینی، درحال حاضر فرهنگ سازی از مسیحیت در جامعه‌­ی سنتی چین بهتر از گرواندن آنان به کاتولیک یا پروتستان و یا انجیلیان است. جوانان، زنان و خانواده کلید تغییرات فرهنگی هستند.(Carol Lee Hamrin  ,2009)

به اعتقاد برخی از مبلغان بومی و یا مبلغان خارجی که با فرهنگ سنتی چین آشنا هستند، کنار آمدن با برخی از مراسم آیینی موجود در فرهنگ سنتی چین مثل مراسم تشریفات کنفوسیوسی و پرستش نیاکان را از آنجا که اغلب جنبه‌­ی اجتماعی و سیاسی دارند تا اعتقادی، بدون اشکال می‌دانند. لذا معتقدند افرادی که به مسیحیت گرویده‌­اند می­‌توانند این آیین­‌ها را هم به‌­جای آورند تا بعدها کاملا جذب مسیحیت شوند. البته هستند افرادی هم که مخالف این تساهل و تسامح دینی بوده و معتقدند هرنوع ستایش و احترام به­ نیاکان و ارواح و بزرگان چیزی کمتر از بت­پرستی نیست. گروه اول مانند ماتیو ریچی و افرادی مانند او، به خاطر آشنایی با فرهنگ و اعتقادات سنتی چینی­‌ها، آیین­‌های عامه پسند را مخالف اعتقادات مسیحیت تلقی نمی‌­کنند، درحالی­که گروه دوم به دلیل عدم آشنایی با باورهای سست سنتی مردم سرسختانه با آن مخالفت کرده و حاضر به پذیرفتن و کنار آمدن با آن نیستند. این تفاوت در دیدگاه­‌ها اختلافاتی را در میان حامیان مسیحی سازی جامعه‌­ی چین پیش آورده است.

در طول تاریخ، کاتولیک­ در چین یک پدیده­‌ی روستایی بوده است. در حال حاضر نیز بیش از 70 تا 75 درصد کاتولیک‌­ها در روستاها، و در استان های خِه­بِی و شانسی زندگی می­‌کنند. اغلب وظایف کنونی جامعه‌­ی کاتولیک چین، به جای تلاش برای یافتن نوکیشان جدید، حفظ شرایط و وضعیت و آمار کنونی این جمعیت است. کاتولیک‌­ها در محیط شهری که زمینه برای گرویدن به مسیحیت بیشتر است، حضور کم­تری دارند و اغلب مراسم کلیسا را به زبان لاتین انجام می‌­دهند و دولت هم از این وضعیت حمایت می­‌کند، چون مردم زیاد متوجه مفاهیم آن نمی‌­شوند و این وضعیت به نفع فرهنگ سنتی چین است. کاتولیک‌­ها هم به چنین شرایطی عادت کرده و از این­که دولت مزاحمشان نیست خوشنودند. علی­رغم قطع رابطه بین واتیکان و پکن، و مخالفت دولت چین با هرگونه مداخله‌­ی واتیکان در امور مذهبی مسیحیان چینی که از آن به امور داخلی چین تعبیر می­‌کند، 90 درصد کشیش­‌هایی که در گذشته بدون مجوز پاپ به این مقام دست یافته‌­اند، اینک مورد تأیید پاپ واقع شده‌اند. و این خود نوعی پذیرفته شدن سیاست‌­های پکن از سوی واتیکان و نشان دادن چراغ سبز برای برقراری روابط رسمی بین پکن و واتیکان تلقی می­‌شود. این درحالی است­که در سال 2000 وقتی پاپ جان پل دوم در یک اقدام بی­سابقه 20 نفر از مبلغان مسیحی اروپایی را که در قرون 19 و 20 برای تبلیغ و گسترش مسیحیت تلاش فوق العاده نموده و در اواخر قرن هیجدهم و اوایل قرن نوزدهم در درگیری چین با نظامیان اروپایی­ کشته شده‌اند را تقدیس کرد، دولت و مردم چین یکپارچه علیه این اقدام به‌­پا­خاستند و این عمل پاپ را تقدیس از اعمال جنایتکاران اعلام و روابط تخریب شده‌ی چین با واتیکان رو به تیرگی بیشتر گذاشت. روزنامه‌­ی مردم در شماره‌­ی 29 سپتامبر همان سال خود طی مقاله‌­ای جنایات بی حد و حصر مبلغان و مسیونرهای مسیحی در آن ایام در چین را این­گونه بر شمرد: «مبلغان و مسیونرهای مسیحی که امروزه مورد تقدیس پاپ و واتیکان قرار گرفته‌اند، جانیانی هستند که علیه تمامیت ارضی و مردم کشور چین مرتکب جنایات فراوانی شده‌اند. آنها در تجارت و توزیع مواد مخدر در میان مردم چین دست داشتند؛ در کسب اطلاعات و اخبار و جاسوسی به نفع دشمن در جنگ علیه مردم چین شریک بودند؛ در تنظیم قرار دادهای ننگین تحمیلی که حاکمیت ملی و سرزمینی چین را نقض می­‌کرد مشارکت داشتند؛ آن­ها تلاش کردند زمینه را برای چپاول منابع ملی چین توسط نیروهای امپریالیستی فراهم کنند؛ زمینه را برای هجوم نظامی هشت کشور اروپایی به چین فراهم کردند.»

لازم به یاد آوری است­که پس از دو جنگ تریاک، دو معاهده­‌ی ننگین در سال­‌های 1842(معاهده­ی نانجینگ) و  1858(معاهده­‌ی تیان­جین) توسط قدرت­‌های خارجی به چین تحمیل شد که بر اساس آن­ها«حق انجیلی کردن» یعنی مسیحی کردن مردم توسط مسیونرهای انجیلی رسمیت یافت [۲].

راهبرد تهاجمی مسیحیت انجیلی در چین در قرن 21

براساس مقاله‌­ای به قلم نیکلاس دی. کریستف منتشره در مجله­‌ی نیویورک تایمز به تاریخ 26 ژوئن 2006، «اگرچه چین فعالیت مسیونرهای خارجی را در این کشور ممنوع کرده و برخی از فعالان آن­ها را دستگیر و محاکمه و زندانی می­‌کند، ولی مسیحیت در این کشور درحال رشد و شکوفایی است.» اغلب این رشد در کلیساهای غیرقانونی و زیرزمینی خانگی صورت گرفته است. با آغاز هزاره‌­ی سوم این رشد از روستاها به شهرها منتقل شده و در میان نخبگان علمی و اقتصادی توسعه می­‌یابد. برخی پیش بینی کرده‌­اند که تا دو نسل بعد مذهب اصلی در چین مسیحیت خواهد بود، و در قرن بیست و یک، رویکرد چین همان رویکرد به مسیحیت انجیلی خواهد بود که اروپا از قرن 8 تا 11 میلادی و آمریکا در 200 سال گذشته قرار داشت. در قرن 19 و 20 برخی از رادیکال­‌های مسیحی فکر می­‌کردند، ممکن است ارتش مسیحیت آفریقایی جهان اسلام را تحت فشار قرار دهد، در حالی­که اینک بزرگترین خطر برای جهان اسلام، ارتش مسیحیت شرق آسیا، به­‌ویژه چین است که به سمت غرب درحال حرکت است.

براساس اطلاعات منتشره از سوی آمار جهانی مسیحیت، اینک در چین 111میلیون مسیحی زندگی می­‌کنند که 90درصد آن­ها را پروتستان‌­ها و انجیلی­‌ها تشکیل می­‌دهند. این جمعیت عظیم نو ظهور، برخلاف کاتولیک‌­ها که حضور تاریخی در چین داشته‌اند، به شدت درحال رشد و گسترش است. با جلوگیری از ورود آنان به کلیساهای رسمی، پیروان به خانه­‌ها و جلسات زیرزمینی خانگی کشانده می‌­شوند. شمار اعضای این حرکت پنهانی اینک از تعداد 75 میلیون اعضای حزب کمونیست چین بیشتر شده و در نسل بعدی قوی­‌ترین جامعه را شکل خواهند داد. در حالی­که کاتولیک‌­ها باصبر و حوصله و تحت حمایت دولت«انجمن میهن پرستان کاتولیک»، به رهبری کشیش‌­های منصوب شده از سوی دولت برای استقلال از واتیکان تلاش می­‌کنند، گروه­‌های انجیلی ساختاری ندارند که تحت فشار دولت قرار گیرند و مقامات عالیرتبه‌­ی کلیسایی ندارند که مجبور باشند برای حفظ جایگاه آن­ها با دولت کنار بیایند. منتظر اصلاحات قانونی برای پیشبرد تبلیغاتشان هم نیستند، و لذا با قدرت تمام به انجیلی کردن اقشار مختلف جامعه، به­‌ویژه نخبگان، نوکیسه‌­ها و جوانان، در شهرها می‌­پردازند. بی­پرواترین و رؤیایی­ترین شعار آنان حمل انجیل به فراتر از مرزهای چین و از مسیر ابریشم و از طریق سرزمین‌­های اسلامی«بازگشت به اورشلیم» است. برخی از گروه­‌های انجیلی چینی معتقدند، در طول 2000 سال گذشته، حرکت انجیل از اورشلیم به سمت آنتالیا و از آنتالیا به اروپا و آمریکا و از آمریکا به شرق آسیا و چین صورت گرفته است. حالا نوبت به آن­ها رسیده که این وظیفه‌­ی مقدس را با حمل آن به سمت اورشلیم ادامه داده و این دایره را با عبور از سرزمین‌­های مسلمانان و رساندن به بیت المقدس به انجام رسانده و تکمیل کنند. اگر این امر محقق شود، پیام انجیل به تمام دنیا رسیده است. این گروه حتی برای تحقق این هدف، به­‌صورت سری، دو مرکز تربیت مبلغ در چین راه اندازی کرده و درصدد تربیت مبلغینی هستند که بتوانند در کشورهای اسلامی به تبلیغ مسیحیت به‌­پردازند. (همان) مسیحیت نو در چین در میان اقشار متوسط جدید در شهرها و مناطق توسعه یافته­‌ی این کشور، جایی­ که بزرگترین ثروت و تولید متمرکز شده، جوانه زده است. آنان با خطر پذیری، حتی خطر جانی، با چنان شور و حرارتی به تبلیغ مسیحیت می‌­پردازند که طی قرن­‌ها در مسیحیت دیده نشده و معمولا با واتیکان نیز اختلاف داشته و دارند [۳].

چاپ و انتشار کتاب انجیل در چین

در کشور چین، تنها یک بنیاد به‌­صورت رسمی و قانونی، مجوز و حق چاپ و انتشار و توزیع انجیل و سایر کتاب­‌های دینی متعلق به مسیحیان را در داخل این کشور دارد. بنیاد آمیتی(Amiti)، تا سال 2007 مجموعا بیش از 50 میلیون نسخه انجیل به 8 زبان از جمله به خط بریل، برای پیروان مسیحی در این کشور منتشر کرده است که از این تعداد 43 میلیون نسخه برای توزیع در داخل چین و 7 میلیون نسخه برای صادرات بوده است. (همان)

تحلیل مراکز علمی چین از رشد مسیحیت در این کشور

جیانگ­زِمین، رییس‌جمهور پیشین چین، در نوامبر 1993 در کنفرانسی در خصوص سیاست­‌های دولت در قبال مذهب گفت:«ما باید مذهب را به سمتی هدایت کنیم که پیروان خود را با جامعه‌­ی سوسیالیستی منطبق کند. تا چندی که مذهب امری شخصی است، قابل تحمل است.[iii]» به طور کلی، از نگاه مقامات چینی، مذهب باید دارای این ویژگی­‌ها باشد: 1- به پیروان آموزش دهد که نسبت به دولت وفادار باشند. 2- برای حاکمیت مشکلی ایجاد نکند. 3- در امور سیاسی مملکت دخالت نکند. 4- با خارج از کشور ارتباطی نداشته باشد[۵].

در سال 2010، از سوی آکادمی علوم اجتماعی چین گزارشی تحلیلی در خصوص رشد سریع مسیحیت در چین و پیامدهای آن منتشر شده که دقیقا بیانگر حساسیت دولتمردان این کشور نسبت به پدیده­‌ی مسیحیت نوین در این کشور است. در ان گزارش آمده است:«قدرت­‌های غربی به دنبال تحمیل سیستم سیاسی خود به سایر کشورها و به دست آوردن سلطه­‌ی مطلقه برجهان هستند. در این روند، آن­ها از ابزارهای مختلفی از جمله تبلیغ مسحیت استفاده می­‌کنند. آن­ها در دنیای معاصر از دو عامل مهم برای گسترش مسیحیت در چین استفاده کرده‌اند. 1- قدرت نظامی. 2- قدرت اقتصادی. پیش از سال 1949(تأسیس جمهوری خلق چین)، تبلیغ مسیحیت در سایه­‌ی قدرت کشتی‌­های توپدار غربی انجام می‌­شد و پس از آغاز اصلاحات اقتصادی و درهای باز سیاسی(سال 1978)، بیشتر روی قدرت اقتصادی و سازمان­‌های خیریه تکیه شده است. نقطه‌­ی کلیدی این است­ که آمریکا فعالانه در فعالیت‌های مسیونرهای انجیلی، تحت عنوان سازمان­‌های امداد رسانی و خیریه­‌ی غیر انتفاعی مشارکت دارد. دلیل این مشارکت تأسیس و راه اندازی کلیساهای پرهزینه در مناطق محروم روستایی است که ساخت آن­ها بدون کمک مالی خارجی، از توان روستاییان فقیر خارج است. رشد انفجاری مسیحیت در چین غیر طبیعی است و تعادل مذهبی در این کشور را برهم زده و جامعه را به سمت تلاتم و ناآرامی اجتماعی می­‌کشاند و فضای آرام کنونی دینی را خطرناک می‌­کند. این مسیحیت است که تعادل موجود را با خطر مواجه ساخته است. رشد سریع مسیحیت به واسطه­‌ی فروکش کردن آیین­‌های بودیسم و تائوئیسم به دست نیامده، بلکه تهاجم و سلطه­‌ی مسیحیت است که آن­ها را وادار به عقب‌نشینی کرده است. دلیل این رشد سریع، از کنترل دولت خارج بودن فعالیت کلیساهای خانگی است، نه کاهش کنترل دولت به­‌منظور برهم خوردن تعادل مذهبی. فعالیت‌­های غیرقانونی مسیحیان انجیلی، سیاست مذهبی دولت را به چالش کشیده و معادله‌­ی مذهبی را برهم زده است. این رشد غیر طبیعی نه تنها تعادل دینی را برهم می­‌زند، بلکه امنیت ملی را تحت تأثیر قرار می‌­دهد. مسیونرهای مسیحی به هر نوع فعالیت غیر قانونی دست می‌­زنند و هدف اصلی آن­ها استفاده از مسیحیت برای تغییر ماهیت رژیم حاکم بر چین و ساقط کردن آن است. آنان ادعا می­‌کنند این صحنه‌­ی نبردی برای تسخیر روح چین است. مسابقه‌­ای بین سوسیالیسم بی­‌خدایی و مسیحیت الهی است، رقابتی بین عملگرایی سنتی کنفوسیوس و روح پادشاهی آسمانی مسیحیت، و مقابله­‌ی بودیسم و مسیحیت برای ابقا و یا محو بت‌پرستی است، درگیری میان سیستم بین‌المللی ارزش‌­های مسیحی و ارزش­‌های ملی گرایانه‌­ی سنتی مارکسیسم. مسابقه‌ای میان مسیحیت پروتستان آمریکایی و کمونیست چینی و قدرت مسیحیت آمریکایی و سنتی چینی است[۷].

این برهم خوردن تعادل موجب خواهد شد که دولت چین دیگر نتواند مذهبی با 200 تا 300 میلیون پیرو را کنترل کند. البته، شرایط آماده‌­ی فعلی زمینه‌­ی پذیرش و رشد بی رویه­‌ی معنویت مسیحی را فراهم ساخته است[۸] [۹].

پاورقی

[i] - در حال حاضر در تایوان 724 کلیسای کاتولیک، 682 کشیش مرتبط با واتیکان، 1052 راهبه و 300هزار مسیحی کاتولیک زندگی می‌کنند.

[ii] - خبرگزاری شین هوا در تاریخ 26 ماه مه 2004 اعلام کرد، درحال حاضر بیش از40هزار مسیحی در پکن زندگی می کنند و 60 کشیش اجرای برنامه‌های مذهبی مورد نیاز آنان را بر عهده دارد. در شهر پکن 8 کلیسای رسمی فعالیت می‌کند و قرار است 2کلیسای دیگر با کمک شهرداری این شهر با گنجایش هرکدام یک هزار نفر در مناطق چائویانگ و فِنگدیَن با هزینه ای بالغ بر40میلیون یوان تأسیس شود. طبق این گزارش در 2هتل این شهر مراسم مذهبی برای مسیحیان خارجی مقیم پکن برگزار می‌گردد.

[iii] -Culture.  Encyclopedia of Contemporary Chinese

کتابشناسی

  1. ۱٫۰ ۱٫۱ چینگ، جولیا (1383).مترجم حمید رضا ارشدی، ادیان چین. از منشورات باز شناسی اسلام و ایران: نشر باز
  2. ۲٫۰ ۲٫۱ Xin, Yalin (2009). Inside China’s House Church network. Lexington Kentucky: Emeth press
  3. Hattaway, Paul (2009).Asia Harvest Newsletter
  4. International Religious freedom report ,2007
  5. ۵٫۰ ۵٫۱ Ruokanen, Miikka (2010). Christianity and Chinese Culture.Grand rapids: Eerdmns
  6. Aikman,David (2006). Jesus in Beijing: How Christianity is changing the Global balance of power
  7. An Analysis of the reasons for the rapid growth of Christianity in today’s China( 2010). China Social Sciences press
  8. Ge,Yu (2011). American’s essence. Modern China Publishers
  9. سابقی، علی محمد(1392). جامعه و فرهنگ چین. تهران: موسسه فرهنگی، هنری و انتشاراتی بین المللی الهدی